شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به پروژه "دولت ائتلافی" اردوگاه خالی


نگاهی به پروژه "دولت ائتلافی" اردوگاه خالی
ایام انتخابات، بهار گروه ها، احزاب و چهره های سیاسی است. هرچه روز موعود نزدیک تر می شود، تحرکات، دیدارهای آشکار و پنهان، بیانیه ها، تأیید و تکذیب ها و طرح های انتخاباتی جدی تر و داغ تر می شوند.
بسیاری از استراتژی ها و طرح های انتخاباتی ماه ها و حتی ممکن است یک یا چند سال قبل از انتخابات، طراحی شده و بعد به شکل خزنده و زمان بندی شده به مرحله عملی و اجرایی برسند.
یکی از طرح هایی که از چندین ماه قبل برای انتخابات ریاست جمهوری آینده زمزمه های آن آغاز شده، طرح «دولت ائتلافی» است. پیش از کالبد شکافی و تحلیل این طرح باید به نکته ای اساسی اشاره کرد. ماه ها پیش از مطرح شدن ایده «دولت ائتلافی»، ایده دیگری با عنوان «دولت وحدت ملی» مطرح شده بود.
طرح «دولت وحدت ملی» با آنکه از سوی یکی از چهره های منسوب به جناح راست برای اولین بار مطرح شد اما واکنش سخت فعالان و چهره های شاخص جناح اصولگرا را در پی داشت.
شاه بیت این طرح، ائتلاف و توافق میان اردوگاه اصولگرایان و اصلاح طلبان برای جلوگیری از روند موجود در کشور و درواقع مانع شدن از تداوم دولت احمدی نژاد بوده است. موضع گیری در برابر این طرح چنان بود که به کارگیری اصطلاح «خفه شدن در نطفه» برای سرانجام آن، دور از واقعیت نیست.
توجه به نکته فوق از این لحاظ قابل اهمیت است که طرح «دولت وحدت ملی» و «دولت ائتلافی» از جهاتی به یکدیگر شبیهند تا جایی که برخی کارشناسان سیاسی معتقدند «دولت ائتلافی» پس از مرگ زودهنگام «دولت وحدت ملی» و برای ادامه راه ناتمام آن پدید آمده است، البته با تغییراتی برای دچار نشدن به سرنوشت نسخه قبلی.
برای فهم بهتر طرح «دولت ائتلافی» بهتر است نگاهی به مفهوم آن در فضای دانش سیاسی انداخته شود.
به عقیده عالمان علم سیاست، «دولت ائتلافی» (Coalition government) در یک نظام سیاسی پارلمانی و با شراکت چند حزب، تشکیل می شود. دلیل روی آوردن به این مدل، ناتوانی یک حزب در پارلمان برای تشکیل دولت به صورت مستقل است. در چنین شرایطی، حزب مذکور که از اکثریتی شکننده برخوردار است، با یک یا چند حزب همسوی خود متحد شده و «دولت ائتلافی» را تشکیل می دهند.
مدل «دولت ائتلافی» از حداقلی ترین وضعیت یعنی ائتلاف دو حزب عمده تا حداکثری ترین یعنی ائتلاف تمام احزاب سیاسی کشور را شامل شود. برای چنین دولت هایی که از ترکیب و اتحاد چند حزب تشکیل شده اند، اسامی دیگری نیز مانند «دولت وحدت ملی»، «دولت فراگیر» و «دولت نجات» و حتی «دولت راه حل ملی» وجود دارد. تفاوت این اسامی با «دولت ائتلافی» در نکته ای ظریف است. همان طور که ذکر شد «دولت ائتلافی» به دلیل اکثریت ناکافی حزب پیروز در پارلمان برای تشکیل کابینه به وجود می آید اما دولت های دیگر که برخی اسامی آنها ذکر شد در شکل با «دولت ائتلافی» مشابه اما در علت وجودی متفاوت هستند.
«دولت وحدت ملی» زمانی شکل می گیرد که کشور دچار بحران های خطرناک مانند جنگ با کشوری دیگر، جنگ داخلی، انسداد سیاسی، خطر فروپاشی و از این قبیل شده است. در چنین وضعیتی احزاب و گروه های سیاسی به سرعت اختلافات سطحی خود را کنار گذاشته و با در نظر گرفتن منافع و مصالح درازمدت و کلی کشور خود، دست به تشکیل دولت فراگیر می زنند.
با این مقدمه، لازم به توضیح نیست که اساسا طرح مدل «دولت ائتلافی» برای نظام مدیریتی جمهوری اسلامی ایران به لحاظ تئوریک با اشکال ریشه ای مواجه است چرا که اولین لازمه این طرح پارلمانی بودن سیستم سیاسی است، حال آنکه سیستم سیاسی کشور ایران از نوع ریاستی است.
البته با توجه به اظهارات طراحان این مدل مبنی بر کار طولانی مدت روی این طرح، بسیار بعید به نظر می رسد آنان به این نکته بدیهی و ابتدایی بی توجه بوده باشند.
می توان گفت درواقع به لحاظ مبانی علم سیاست، طرح آنان درواقع مدل «دولت وحدت ملی» است اما چون این نام یک بار طرح و عقیم شده بود، آنان مجبور به استفاده از اصطلاح «دولت ائتلافی» شدند.
البته ماهیت این طرح- جدای از نام آن- نیز با اشکالی اساسی مواجه است. «دولت فراگیر» و مشارکتی زمانی شکل می گیرد که کشور دچار بحرانی خطرناک مانند جنگ داخلی و انسداد سیاسی شده باشد، حال آنکه چنین مواردی در مورد وضعیت کشور ما مصداق ندارد.
البته از یک نکته ظریف نباید غافل شد. نگاهی به اظهارات و مواضع طراحان پیدا و پنهان و عاملان این مدل نشان می دهد آنان به طرق مختلف سعی دارند، جامعه را دچار «توهم بحران» کنند.
حامیان «دولت ائتلافی» به کرات از به بن بست رسیدن جناح راست و چپ و انسداد فضای سیاسی جامعه سخن گفته و سعی دارند خود را به عنوان ناجی این وضعیت معرفی کنند. (دولت نجات ملی)
مرور برخی نظرات در این زمینه خالی از لطف نیست. قائم مقام بنیاد مردم (حامی دولت ائتلافی) در مورد این ایده می گوید: «از زایش های طرح ایده دولت ائتلافی، ایجاد فضای بسته و یا به تعبیر بدبینانه، ایجاد خفقان سیاسی در جریان راست و چپ است و این به معنای توفیق طرح دولت ائتلافی است.» یکی از منابع خبری نزدیک به این طرح، از جمله توافقات این ائتلاف را «گذر از اوضاع کنونی» (القای بحران) معرفی می کند.
در راستای القای بحران و انسداد، یکی از عوامل اصلی این طرح می گوید: «اداره جناحی کشور به ناکارآمدی و اداره فردی به فاجعه منجر می شود. برای عبور از این وضعیت ها، نیازمند یک تئوری جدید سیاسی برای افزایش ظرفیت های سیاسی جامعه هستیم. این تئوری را من ائتلاف برای رقابت و رقابت برای وحدت و وحدت برای منافع ملی نامگذاری می کنم.»
اما استراتژی و ارزیابی عاملان این طرح از وضعیت سیاسی کشور چیست؟ بررسی مواضع صریح و اعلامی آنان نشان می دهد، این جریان سعی دارد با نفی چپ و راست خود را «خط سوم» و یک «پدیده جدید» معرفی کند.
ارزیابی این جریان از نحوه توزیع و سهم نامزدها و جناح ها از آرای انتخابات نیز جالب است. آنان در مورد کروبی معتقدند، وی در بهترین وضعیت آرای سال ۸۴ را خواهد داشت. دو نامزد اصلی جناح اصولگرا و اصلاح طلب نیز آرای مشخصی دارند که هر چه به روز موعود نزدیک تر شویم، نه تنها این آرا بیشتر نشده بلکه کاهش خواهد یافت. آنان براساس این تحلیل و تعریف خود به عنوان جریانی میانه که می تواند ریزش های هر دو طرف را جذب کند، معتقدند نامزد «دولت ائتلافی» از شانس پیروزی بالایی برخوردار خواهد بود.
پیش از آنکه به میزان واقعی بودن این ارزیابی پرداخته شود، باید گفت حتی با فرض ریزش آرای چپ و راست، چه تضمینی وجود دارد که این آراء به سبد «کاندیدای دولت ائتلافی» ریخته خواهد شد؟
تجربه تاریخی و واقعیت های صحنه سیاست نشان می دهد، جامعه نسبت به گروه های خاکستری که با اتخاذ سیاستی دوگانه سعی در گردآوری سلایق رنگارنگ و گاه متضاد زیر یک سقف را دارند، اقبال چندانی نشان نمی دهند.
اما نگاهی دقیق تر به تحرکات این جریان نشان می دهد، مسئله رهبری و هدایت جریان سوم بیشتر شبیه یک توهم بوده و ایده آنها در عالم واقعیت، انشعاب در اردوگاه اصولگرایی است. درحالی که به طور طبیعی نامزدی احمدی نژاد از مدت ها قبل مشخص بود، این جریان با تعدادی از افراد شاخص جریان اصولگرا وارد مذاکره شد اما این افراد به طور ضمنی و علمی از برداشتن علم «دولت ائتلافی» سرباز زدند.
بنابراین می توان نتیجه گرفت هدف پروژه «دولت ائتلافی» پیش از اعلام نامزدی خاتمی و موسوی، رقابت داخلی در جریان اصولگرا و رقابت با احمدی نژاد بود.
یکی از طراحان این ایده به نکته قابل تاملی اشاره می کند. وی می گوید: «ما جلسات خود با نامزدهای احتمالی را داشتیم اما پس از اعلام نامزدی خاتمی این جلسات قطع شد (توقف پروژه «دولت ائتلافی») و پس از آنکه خاتمی کنار کشید، دوباره جلسات و پیگیری ها آغاز شد».
سؤال اساسی که دراین مورد به ذهن می رسد آن است که به راستی نسبت پروژه «دولت ائتلافی» با آمدن و نیامدن خاتمی چیست؟
«دولت ائتلافی» خود را ناجی وضعیت بحرانی می داند. آیا آنان معتقدند با آمدن خاتمی دیگر نیازی به «دولت ائتلافی» نیست و خاتمی می تواند ناجی باشد؟»
یکی از محورهای اصلی مباحث «دولت ائتلافی»، نفی فرد محوری و انتخاب کاریزماتیک و روی آوردن به برنامه ها به جای افراد است. با این اساس، چرا این پروژه با آمدن یک فرد، متوقف می شود؟سؤال دیگر اینکه، دراین شرایط (خروج خاتمی از صحنه و حضور موسوی) «دولت ائتلافی» به دنبال چیست؟
به نظر می رسد هدف این پروژه در شرایط فعلی رفتن به دور دوم انتخابات به همراه نامزد اصلی اصولگرایان است. در صورت بروز چنین وضعیتی، پروژه «دولت ائتلافی» به اصل خود یعنی «دولت وحدت ملی» باز می گردد و ضمن پیوند با جریان اصلاح طلب به مقابله با رقیب خواهد پرداخت. در پایان ذکر چند نکته و سؤال، پیش بینی فرجام پروژه «دولت ائتلافی» را بیش از پیش روشن خواهد ساخت.
همانطور که گفته شد «دولت ائتلافی» تمام اتکای خود بر برنامه محور بودن قرار داده است. (اگر چه تاکنون برنامه خاصی نیز در هیچ حوزه ای ارائه نکرده اند.) با این حال این پروژه از انتخاب نامزد و ژنرال برای اردوگاه خود عاجز است. قراربود نامزد «دولت ائتلافی» ۲۵ فروردین ماه رسماً اعلام شود اما نه تنها آن روز کسی معرفی نشد بلکه تاکنون نیز کسی زیربار این پروژه نرفته است. در چنین وضعیت نخبگان و مردم از خود می پرسند «دولت ائتلافی» چگونه می خواهد کشور را نجات دهد درحالی که از اداره خود نیز ناتوان است؟
اما مسئله حیاتی و فوق العاده مهم تر این است که «دولت ائتلافی» یا «وحدت ملی» در معنای واقعی، در شرایطی تشکیل می شوند که کشور به صورت حقیقی دچار بحران است. در چنین شرایطی «دولت ائتلافی» به شکل خودکار تشکیل می شود. در واقع «دولت ائتلافی» از بطن بحران بیرون آمده و تشکیل می شود، نه آنکه تشکیل داده شود. دراین فرآیند احزاب و گروه های سیاسی تنها نقش قابله را برای تولد «دولت ائتلافی» بازی می کنند، اما درایران دولت ائتلافی با تلاش کسانی که می دانند خود هرگز به تنهایی قادر به ورود به ساختار قدرت نخواهند بود درحال «شکل داده شدن» است و آن پروسه طبیعی را طی نکرده است.
نکته پایانی هم اینکه با تمام این تفاسیر، همانگونه که از نام «دولت ائتلافی» پیداست، این دولت حاصل اتحاد و همگرایی چندین گروه و حزب سیاسی است. نگاهی گذرا به اردوگاه خلوت «دولت ائتلافی»، به خوبی می تواند علمی و عملی بودن این پروژه را روشن کند. در واقع ایده دولت ائتلافی براساس تبدیل کردن دولت به «شرکت سهامی» و «سهم دادن حداکثری به همه اطراف قضیه» شکل می گیرد و طبیعی است که چنین دولتی به دلیل تعهدات متکثر به جریان های مختلف، قادر به پی گیری منافع مردم و مقابله با باندها نخواهد بود.
محمد صرفی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید