سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

مناسبتهای ماه مبارک رمضان


مناسبتهای ماه مبارک رمضان
● وفات حضرت ابوطالب(ع) در روز هفتم
روز هفتم ماه رمضان بنا به نقل شیخ مفید قدس سره سال دهم بعثت‏حضرت ابوطالب عم و یار با وفای پیامبر (صلی الله علیه و آله) وفات یافت.
همان مرد بزرگواری که در تمام نشیب و فرازهای دوران رسالت و قبل از رسالت‏برادر زاده عزیزش را یاری کرد و شر قریش را از او بازداشت و قلب نازنین پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در تبلیغات و رسالت الهی خوشحال و مسرور نمود، و با کلماتی نظیر: «اذهب یابن اخی فقل ما احببت فوالله لا اسلمک لشی‏ء ابدا» ای پسر برادرم برو و هر چه دوست می‏داری بگو (با مشرکین و قریش) به خدا سوگند تو را در هیچ پیش آمدی وا نمی‏گذارم، (نوازش می‏نمود) و از او پشتیبانی می‏کرد.
کفه ایمان ابوطالب از کفه ایمان همه خلق سنگین تر است
آری به این بزرگوار تهمت‏بی ایمانی می‏زنند، حضرت باقر (علیه السلام) فرمود: اگر ایمان ابی طالب را در یک کفه ترازو بگذارند و ایمان این خلق را در کفه دیگر، ایمان او سنگین تر است. (۱) آری ابوطالب چهل و دو سال، در نهایت وفا و صمیمیت و فداکاری به کفالت و حمایت پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرداخت، که او مانند پدری مهربان و همسرش فاطمه بنت اسد همچون مادری او را خدمت و حفاظت و پرستاری نمودند. و مرگ ابوطالب پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به شدت متاثر ساخت، چرا که حضرت یگانه حامی و پناه گاه خود را بعد از خدا از دست داد، که دشمن پس از او بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) جری و گستاخ گشتند. و مدفن آن حضرت در مکه قبرستان ابوطالب که به نام آنجناب نامیده شده قرار گرفت، «تغمده الله ببحبوحات جنانه‏» (۲)
● وفات حضرت خدیجه ماه رمضان سال دهم بعثت
در ماه مبارک رمضان سال دهم بعثت‏خدیجه بانوی فداکار و همسر بی نهایت مهربان حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) در روز دهم به سن شصت و پنج‏سالگی از دنیا رفت، و پیامبر (صلی الله علیه و آله) او را با دست مبارک خویش در حجون مکه (قبرستان ابوطالب) به خاک سپرد، و حزن در گذشت او پیامبر (صلی الله علیه و اله) را بسیار محزون ساخت که پیامبر (صلی الله علیه و آله) سال در گذشت‏حضرت خدیجه را «عام الحزن‏» سال اندوه نام نهاده، بلی خدیجه همسر بی‏همتای پیامبر (صلی الله علیه و آله) بانوئی که از ثروت او اسلام رونق یافت و پشت پیامبر (صلی الله علیه و آله) راست‏شد، باید سال در گذشتش را «عام الحزن‏» نام نهاد و مصیب پیامبر (صلی الله علیه و اله) شدت گرفت، زیرا که پیامبر (صلی الله علیه و اله) مادر شایسته دخترش زهرای مرضیه را از دست داده و یاری همچون خدیجه را هرگز به دست نخواهد آورد. (۳)
▪ به خدا سوگند بهتر از خدیجه را خدا به من عوض نداده
عایشه گفت پیامبر (صلی الله علیه و آله) از خانه بیرون نمی‏رفت مگر آنکه خدیجه سلام الله علیها را یاد می‏کرد، و بر او به خوبی و نیکی مدح و ثنا می‏نمود، روزی از روزها غیرت مرا فرا گرفت، گفتم: او پیره زنی بیش نبود، و خدا بهتر از او به شما عوض داده است، پیامبر (صلی الله علیه و آله) غضبناک شد، به طوری که موی جلوی سرش از غضب تکان می‏خورد سپس فرمود: نه به خدا قسم بهتر از او را خدا به من عوض نداده، او به من ایمان آورد هنگامی که مردم کافر بودند، و تصدیق کرد مرا، هنگامی که مردم مرا تکذیب می‏کردند و در اموال خود با من مواسات کرد، وقتی مردم مرا محروم ساختند، و از او فرزندانی خدا روزی من کرد که از زنان دیگر محروم فرمود، «یعنی خدا فاطمه را از او به من عنایت فرمود» (۴)
● ولادت امام مجتبی سبط اکبر(ع) در روز پانزدهم
پانزدهم ماه رمضان (بنا به نقل شیخ مفید و شیخ بهائی در توضیح المقاصد) روز ولادت موفور السعادت حضرت سبط اکبر، امام حسن مجتبی (علیه السلام) است، و این در سال سوم هجرت واقع شده است، وقتی مژده ولادت این نور پاک را به پیامبر(صلی الله علیه و آله) دادند، امواج سرور و شادمانی دل مبارک حضرت را فرا گرفت و مشتاقانه و با شتاب به خانه دخترش و محبوبه‏اش سیده زنان عالم رفت، فرمود:
«یا اسماء هاتینی ابنی‏»، پسرم را به من بده اسماء نوزاد مبارک را به جد بزرگوارش داد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در گوش راستش اذان، و در گوش چپش اقامه فرمود: (که نخستین صدائی که گوش نوزاد با او آشنا شد، صداق حق جدش خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) بود، صدای توحید، صدای تکبیر، صدای تهلیل، و صدای تصدیق به نبوت پیامبر( صلی الله علیه و آله) جد گرامش.
که خدای توفیق این سنت‏سنیه را به امتش و به شیعیان حضرت مجتبی (علیه السلام) در مورد نوزادان عنایت فرماید. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «یا علی هل سمیت الولید المبارک؟» آیا این نوزاد مبارک را نام گذارده‏ای؟ عرض کرد: «ما کنت لا سبقک یا رسول الله؟» بر شما سبقت نمی‏گیرم، هنوز لحظاتی نگذشته بود که بشیر وحی جبرئیل نازل شد، و فرمان خدا را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسانید، یا رسول الله «سمیه حسنا» او را حسن نام گذار، پیامبر (صلی الله علیه و آله) شخصا برای حسن (علیه السلام) عقیقه کرد، و بسم الله گفت و دعا کرد.
● شهادت حضرت امیر المؤمنین(ع) در بیست و یکم ماه رمضان
یکی از حوادث بزرگ ماه رمضان شهادت مولای متقیان علی (علیه السلام) است، او از یاران با وفای پیامبر (صلی الله علیه و آله) و وصی و وزیر و ابن عم و داماد آن حضرت بوده که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حق پسر عمش فرمود: «ان هذا اخی و وصیی و وزیری و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و اطیعوا»، همانا علی (علیه السلام) برادر و وصی و وزیر و خلیفه من است در میان شما از او بشنوید و او را اطاعت کنید. (۵)
مطلب جالب و قابل تذکر این است که آن حضرت مساله شهادت خویش را خبر اد، صاحب کشف الغمه از کرامات حضرت علی (علیه السلام) نقل می‏نماید: وقتی حضرت از قتال خوارج نهروان به کوفه برگشت، در ماه مبارک رمضان داخل مسجد شد، پس از دو رکعت نماز به منبر تشریف برد، خطبه بسیار زیبائی قرائت فرمود: «فخطب خطبهٔ حسناء» آنگاه رو به فرزندش حضرت مجتبی (علیه السلام) کرد، فرمود یا ابا محمد چقدر از ماه رمضان رفته؟ عرض کرد سیزده روز یا امیر المؤمنین، سپس از امام حسین (علیه السلام) پرسید یا ابا عبد الله چقدر از این ماه مانده، عرض کرد هفده روز یا امیر المؤمنین، آنگاه امام (علیه السلام) دست مبارک خویش را به محاسن شریف خویش گذاشت که در آن حال سفید بود فرمود: این محاسنم به خونم خضاب خواهد شد، سپس این بیت را در مورد قاتلش فرمود:
ارید حیاته و یرید قتلی خلیلی من عذیری من مراد (۶)
من خواستار حیات و زندگی او هستم و او قصد جانم می‏کند، کسی که مورد علاقه من بود و او ابن ملجم مرادی است.
«ثم قال: هذا و الله قاتلی‏»، سپس اشاره به او فرمود: این قاتلم می‏باشد، گفتند یا امیر المؤمنین آیا او را نمی‏کشی، فرمود: او که هنوز با من کاری نکرده است . (۷)
عبدالرحمان بن ملجم مرادی لعنهٔ الله علیه وقتی این کلمات را شنید سخت ترسید و خاموش نشست تا آن حضرت از منبر فرود آمد، پس آن ملعون برخاست‏به عجله در برابر آن حضرت بایستاد و عرض کرد یا امیر المؤمنین من حاضرم و در خدمت‏شما هستم، این دست راست و چپ من است که در مقابل شما است، قطع کن دستهایم را و یا من را به قتل برسان، امام فرمود: چگونه تو را بکشم و حال آنکه جرمی از تو بر من واقع نشده است و اگر هم بدانم تو قاتل من هستی تو را نخواهم کشت، لکن بگو آیا از جهودانی زنی حاضنه داشتی؟ و روزی از روزها به تو خطاب کرد: «ای برادر کشنده شتر ثمود؟» عرض کرد چنین بود یا امیر المؤمنین، حضرت دیگر سخن نگفت. (۸)
۱- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، نقل از رمضان در تاریخ، ص ۴۸.
۲- رمضان در تاریخ نوشته آیت الله صافی، ص ۵۷.
۳- اسد الغابه، مسار الشیعه، مفید - نقل از رمضان در تاریخ.
۴- اسد الغابه مسار الشیعه مفید - نقل از رمضان در تاریخ.
۵-رمضان در تاریخ، ص ۲۵۴.
۶ و ۷- کشف الغمه، ص ۴۱۴.
۸_ وقایع الایام خیابانی تبریزی، ص ۵۵۵- سپس این شعر را انشاء کرد، و خطاب به نفس خویش و چنین فرمود:ای علی: کمر همتت را برای مرگ محکم ببند، زیرا بالاخره مرگ به ملاقات تو خواهد آمد، و اظهار عجز مکن از مرگ، آن هنگام که به سراغ تو آمد و تو را در بر گرفت.
منبع : بلاغ


همچنین مشاهده کنید