شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

خاورمیانه، از دیروز تا امروز


خاورمیانه، از دیروز تا امروز
منطقه خاورمیانه در دوره حیات خود شاهد تحولات و رویدادهای گوناگونی بوده است كه گاهی دامنه آن به سایر نقاط جهان نیز گسترش یافته است. كارشناسان تغییرات و تحولات كنونی منطقه خاورمیانه را تا اندازه زیادی به پیشینه تاریخی و دوره های گوناگون حیات این منطقه مربوط می دانند. در همین خصوص، دكتر مهدی ذاكریان، پژوهشگر ارشد مسایل خاورمیانه، با اشاره به این كه شواهد نشان می دهند محل هبوط انسان در بیت المقدس (منطقه ای در خاورمیانه) بوده است، می گوید: اولین نزاع میان انسان ها در تاریخ، میان فرزندان آدم یعنی هابیل و قابیل در این منطقه روی داده است.
اندكی كه در تاریخ جلوتر برویم، خاورمیانه به مهد تمد ن ها مبدل شده كه در این میان، سرزمین ایران نقطه كانونی آن به حساب می آمده است. نقطه عطف دیگری كه در حیات منطقه خاورمیانه دیده می شود، پیدایش دین مبین اسلام است.
سال های آغازین ظهور اسلام كه زمام امور را پیامبر اعظم و پس از آن خلفای راشدین به ویژه حضرت علی (ع) در دست داشتند، یكی از بهترین دوران های شكوفایی منطقه خاورمیانه به حساب می آید . اما این منطقه در دوران خلافت خلفای اسلامی، دوره ای همراه با بحران و جنگ و آشوب را شاهد بوده است كه همچنان هم ادامه دارد. این در حالی است كه در همین دوران، در مغرب زمین تجربه منفی حاكمیت كلیسا در قرون وسطی، با ظهور رنسانس به فراموشی سپرده می شود. در واقع، غربی ها به این نتیجه رسیدند كه نهاد مذهب و نهاد سیاست باید به عنوان دو نهاد مستقل عمل نمایند، در حالی كه در همین زمان، در مشرق زمین با تلفیق این دو نهاد، نهاد خلافت بنا شده بود. در همین دوره، شهروندان در دسته بندی هایی به مسلمان و ذمی، شهروند درجه ۱، ۲ و حتی ۳ و ۴ تقسیم می شدند.
به علا وه، سرزمین ها نیز به دارالسلام، دارالكفر و دارالحرب تفكیك می شوند. ذاكریان با تأكید بر سه پارامتر اثرگذار در منطقه خاورمیانه یعنی انرژی، رادیكالیزم و موقعیت ژئواستراتژیك، می افزاید: با توجه به موارد فوق می توان نفوذ و مداخلات بیگانگان در این منطقه در دوره های مختلف را توجیه كرد، چرا كه آنها برای حفظ امنیت خود، تأمین منابع انرژی و مواد خام و حتی سرمایه های مورد نیاز خود، گاهاً حتی به مداخله نظامی و سركوب و كودتا روی می آوردند، هرچند گاهی هم با مدارا و همكاری حاكمان منطقه به اهداف خود می رسیدند. در همین دوره بود كه جنبش های آزادیبخش و گروه های مقاومت تشكیل شدند تا بر علیه بیگانگان بجنگند.
این كارشناس ارشد مسایل خاورمیانه، با اشاره به این نكته كه نوع نفوذ و مداخله بیگانگان در كشورهای منطقه خاورمیانه در طول زمان به اشكال مختلف صورت گرفته، می گوید: قدرت های بزرگ بر اساس دكترین موسوم به دكترین نیكسون تصمیم گرفتند تا به جای حضور مستقیم در منطقه، نیروهای خود را از منطقه خارج نموده و به جای آن از كشورهای متحد منطقه ای خود استفاده كنند. در همین راستا، ایران به عنوان قطب نظامی و عربستان به عنوان قطب مالی، جایگزین حضور نیروهای بیگانه در منطقه خاورمیانه شدند. جهان غرب تصور می كرد رادیكالیزم و بنیادگرایی در منطقه خاورمیانه با اجرای پروژه های مدرنیزاسیون از قبیل آنچه كه شاه ایران به زور كِنِدی قصد داشت آن را اجرا كند، بی اثر خواهد شد. ولی وقوع انقلاب اسلامی در ایران و جنبش های مقاومت در سایر كشورهای منطقه ثابت كرد كه نادیده گرفتن بنیادگرایی در خاورمیانه، ترمزی است برای برنامه اصلاحات و مدرنیزاسیون غربی مورد نظر آنها كه تابع یك فرآیند بیرونی و غیردرون زا می باشد.
● بنیادگرایان در مقابل بیگانگان
دكتر ذاكریان در خصوص مهم ترین عوامل ناامنی منطقه خاورمیانه، می گوید: منطقه خاورمیانه به دلیل موقعیت استراتژیك و منابع قابل توجه انرژی، همواره مورد توجه بیگانگان بوده است. همین مسأله منجر به تقویت گروه های بنیادگرا در این منطقه شده است. برای مثال، بن لادن با این شعار كه باطل وارد سرزمین ما شده تا منافع خود را در منطقه حفظ كند، با هدف نابودی آنها اقدام به اعمال خشونت آمیز می نماید. اینجاست كه آموزه های مذهبی به برداشت های متحجرانه و عقب مانده مبدل شده و بنیادگرایی و تروریزم متولد می شوند. بنیادگرایی بر این ایده استوار است كه تنها باید بر پایه “متن” عمل كرد، نه بر پایه مقتضیات روز و نیاز شهروندان منطقه.
به اعتقاد وی، بنیادگرایان خاورمیانه تماماً راه های سلبی را دنبال می كنند. البته از سوی گروه هایی مانند تحصیل كردگان، عكس العمل های متفاوتی را شاهد هستیم. برای مثال، اخیراً قطر داوطلبانه اعلام كرده كه علاقه مند است دفتر مركزی كمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد در خاورمیانه در این كشور دایر شود.
این مسأله بدان معنی است كه قطر و نخبگان این كشور پذیرفته اند كه در بستر جامعه بین المللی سخن گفته و با رویكردی نو به دنیا بنگرند. در واقع، این كشور اقتدارگرا در نظر دارد به عنوان ویترینی از مدرنیزم تلقی شده و به واسطه آن در اقتصاد جهانی ادغام شود. این مسأله برای آنها فرصت های زیادی را هم به دنبال خواهد داشت. تاكنون كشورهای تركیه، قطر، اردن، بحرین، مصر و تا اندازه ای عربستان و كویت در این مسیر گام برداشته و فرصت های زیادی را نیز به دست آورده اند. ذاكریان اصرار تركیه به پیوستن به اتحادیه اروپا را علیرغم نداشتن استانداردها و شرایط لازم، نشان از درك درست مقامات تركیه ای از اهمیت ورود به جامعه جهانی دانسته و می افزاید: ورود به بازارهای جهانی یعنی برداشتن مرزها نظیر آنچه كه در اتحادیه اروپا شاهد آن هستیم. اما مسأله اینجاست كه برداشتن مرزها در خاورمیانه به جای این كه برای كشورهای این منطقه فرصت باشد، تهدید به حساب می آید. یكی از دلایل این وضعیت، این است كه در منطقه خاورمیانه بر خلاف اروپا، كشورها دارای رشد نامتوازن هستند.
این استاد دانشگاه در خصوص تأثیر برنامه هایی از قبیل طرح خاورمیانه بزرگ بر سرنوشت منطقه، تصریح می كند: قبل از این كه بخواهیم اثرات طرح ها و برنامه ها را اعم از داخلی و خارجی، بر ساختار كلی منطقه خاورمیانه بررسی كنیم، باید در سه حوزه به تعریف های مشخصی برسیم، این سه حوزه شامل:
۱) انسان مدرن
۲) دولت مدرن
۳) منطقه مدرن می باشد.
در واقع، تنها در این صورت می توانیم در مورد برنامه ها و میزان موفقیت آنها اظهار نظر كنیم. انسان مدرن، شخصی است كه تحمل نظر دیگران را داشته و به آنها احترام می گذارد - كسی كه میان باورهای شخصی خود و یافته های علمی، یافته های علمی را ترجیح داده و هویت فردی خود را به بنیادهای عمومی جامعه مبدل نمی كند. ماهاتیر محمد، نخست وزیر سابق مالزی را می توان یك انسان مدرن دانست كه توانست یك دولت مدرن را به وجود آورد. اما دولت مدرن، دولتی است كه اجازه می دهد تا منطق برتر كشورها به درون كشورش راه یابد. منطقه مدرن هم منطقه ای است كه در آن كشورها با هم تعامل سازنده ای برقرار می سازند، مانند اتحادیه اروپا. حال اگر برنامه های ارایه شده حتی از جانب بیگانگان، جهت فراهم نمودن این سه مشخصه باشد، می توان امیدوار بود كه این برنامه در جهت منافع منطقه پیش خواهد رفت. البته در طرح خاورمیانه بزرگ آمریكا، منافع بیگانگان هم تأمین می شود.
اما باید بدانیم كه در این طرح، مواردی چون گسترش دمكراسی، مشاركت زنان، پارلمانتاریزم، انتخابات آزاد، توسعه اقتصادی، صلح و مبارزه با تروریزم ، مبارزه با بنیادگرایی و غیره نیز در نظر گرفته شده است كه مؤلفه هایی بسیار ضروری و مفید برای منطقه هستند. ذاكریان در ادامه می افزاید: در منطقه خاورمیانه، الیت سیاسی در تعیین نظم و ثبات منطقه نقش مهمی بر عهده دارد. در گذشته نیز الیت سیاسی، نظم لازم را در منطقه به وجود آورده است. البته نباید انتظار داشت بحران های منطقه با تصمیم های سیاسی و بر سر میز مذاكره حل و فصل شوند. همانطور كه شاهد بودیم مسأله فلسطین با مذاكرات اسلو و كمپ دیوید حل نشد و مسأله افغانستان با مذاكرات بن و مسأله عراق با مذاكرات نیویورك و ژنو به پایان نرسید. دلیل اصلی این وضعیت، وجود گرو ه های بنیادگرا در كشورهای منطقه است كه مانع توافقات سیاسی هستند.
منبع : ماهنامه اقتصاد ایران


همچنین مشاهده کنید