جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


جهان معلق، صدا های وهم آلود


جهان معلق، صدا های وهم آلود
در تازه های نشر موسیقی امسال، آلبومی با نام «پر» اثر «آلان کوشان» منتشر شده است. چیزی که ممکن است در نگاه اول به بروشور سی دی توجه را به خود جلب کند و حتی کمی سوال برانگیز باشد، اول نام قطعات و دوم توضیحات در مورد آهنگساز است.
آلان کوشان نوازنده ایرانی سنتور متولد کردستان است که در ایران نیز نزد استاد پایور شاگردی کرده؛ چیزی که پس از شنیدن این آلبوم کمی غیرقابل تصور می نماید. در بروشور سی دی آمده؛ «او موسیقی را در زوریخ، کلن، برلین، کانادا و بالاخره امریکا، نزد استادانی همچون یهودی منوهین و کارل هاینتس اشتوکهاوزن آموخته است.» اشتوکهاوزن آهنگساز آلمانی است که در یکی از جشن هنرها به ایران هم آمده بود و خیلی از ایرانی ها او را بهتر از خود اروپایی ها می شناختند. یهودی منوهین «نوازنده »ی بزرگ ویولن هم همان کسی است که قبل از انقلاب با ارکستر سمفونیک تهران به رهبری حشمت سنجری در تهران روی صحنه تالار رودکی رفت. در یک نگاه کوتاه به نام های قطعات در این آلبوم با کلماتی مثل شرق، پارس، تبت، کشمیر و غیره روبه رو می شویم که این نیز ممکن است برای شنونده جالب توجه باشد؛ نام هایی که برای یک ایرانی آشنا است ولی برای یک اروپایی یا امریکایی نوعی زندگی رازگونه را در ذهن تداعی کند؛ نگاهی که هنوز بسیاری از مردم و هنرمندان غرب، به شرق و گاه آفریقا یا امریکای لاتین دارند.
طبق اطلاعات کمی که در سایت شخصی کوشان آمده، او سال های زیادی را در خارج از ایران زندگی کرده و هم اکنون مقیم نیویورک است. زندگی و سفر به کشورهایی چون هند، چین، ترکیه و یونان نگاهی شخصی و منحصربه فرد و در عین حال جهانی به او داده که حاصل آن کار با موسیقیدانانی چون مایلز دیویس و پاکودلوسیا است. نگاهی که در اولین کارهای او کمرنگ تر است و به مرور پررنگتر می شود. در اولین کارهای منتشر شده کوشان شیوه یی کاملاً کلاسیک از سنتورنوازی شنیده می شود. اگرچه شیوه یی که در چارچوب ردیف موسیقی ایرانی، نوازنده به بداهه نوازی می پردازد و با ریتم ها و ملودی ها و مضراب گذاری ها همگی به صورتی که در ردیف تعریف شده بود برخورد می کند، با این وجود وجه غالب اکثر کارهای وی ایجاد فضایی منحصربه فرد و شخصی است که در قالبی مینی مال اجرا می شود. این فضاسازی به خصوص با ساخت سنتوری توسط خود او که قابلیت های بیشتری نسبت به سنتورهای متداول دارد بیشتر نمود پیدا می کند. سنتور ساخته شده، گستره صوتی بیشتری دارد. به خصوص نوازنده در مناطق بم ساز امکان استفاده از نت های بم و گاه بسیار بمی که تاکنون نداشته را خواهد داشت و این خود تاثیری قابل توجه از صدای سنتور در ذهن شنونده ایجاد می کند. ویژگی دیگر این ساز داشتن سیم هایی علاوه بر سیم های معمول و مورد استفاده در سنتور است که این باعث می شود دست نوازنده در اجرای نت های با فواصل ناآشنا به گوش موسیقی ایرانی و گاه آکوردها یا آرپژهایی با فواصل نیم پرده بازتر باشد. اضافه کردن این سیم ها باعث عریض تر شدن ساز و به دنبال آن تغییر رنگ صدای ساز شده است. او برای تولید صداهای بم از سیم پیانو و هارپ در سنتور استفاده کرده است. و این خود به ایجاد صدایی متفاوت در پس زمینه ها کمک بسیاری کرده است.
در سایت اینترنتی این هنرمند در مجموع به دوازده اثر منتشر شده از او در خارج از کشور اشاره شده است. هفت قطعه آلبوم «پر» از سومین آلبوم منتشر شده کوشان در خارج از ایران با نام East to East (۲۰۰۱) منتشر شده است. یک قطعه نیز از آلبوم دیگری آمده. سوالی که در ذهن پدید می آید این است که این تغییر نام با چه هدفی اتفاق افتاده؟ نام اصلی آلبوم در خارج از ایران ارتباط مستقیمی با نام قطعات دارد ولی مشخص نیست که «پر» چه ارتباطی با نام های قطعات دارد. کوشان غیر از ۱۲ آلبومی که با موسیقیدانان کشورهای مختلف منتشر کرده، در آهنگسازی برای موسیقی متن تئاتر هم فعالیت قابل توجهی داشته است.
آلبوم از هشت قطعه تشکیل شده که به جز یکی از آنها در همگی فقط از سنتور و تبلا استفاده شده است. در قطعه «یک از یک» که به اشتباه در بروشور سی دی قطعه آخر شماره گذاری شده ولی در لیست سی دی یکی مانده به آخری است، سارنگی و پرکاشن کیبورد، تبلا و سنتور را همراهی می کنند. تبلا سازی است که وجه متمایز آن نحوه استفاده در بداهه پردازی های ریتم و همچنین، همراهی های بی نظیرش با ساز همراهی شونده است. پس تعجب برانگیز نیست اگر نوازندگانی مثل کیهان کلهر، مسعود شعاری یا دیگران تمایل به همراهی این ساز با ساز خود داشته باشند. سارنگی سازی است که بیشتر در هند استفاده می شود اما در بلوچستان ایران هم دیده می شود. سازی شبیه رباب، با این تفاوت که با آرشه نواخته می شود. به نظر می رسد هدف اصلی آهنگساز در کل آلبوم ایجاد فضاهایی وهم آلود و معلق است که در آن گاهی عناصری آشنا خود را معرفی می کنند ولی باز همان فضای غالب، فضای وهم گونه و خیال انگیز است. کوشان برای دستیابی به هدف خود در بیشتر قطعات سعی در معرفی یک تم کوتاه دارد؛ تمی که به سبک آهنگسازان مینی مالیست به دفعات در طول قطعه، گاه تا بیش از یک دقیقه تکرار می شود ولی خسته کننده نیست، بلکه ابزاری است برای بداهه پردازی و تغییر. شاید بتوان اولین قطعه این آلبوم را معرف خوبی از کل آلبوم به حساب آورد. قطعه با شروعی ناگهانی و استفاده پیاپی از سیم باسً اضافه شده و همراهی تبلا با خرد کردن ریتم ها فضایی غریب را ایجاد کرده است. سپس در فضایی شبیه چهارگاه تمی را با چند تک مضراب معرفی می کند که دائماً در تکرار است.
قطعه دوم که در بروشور سی دی با نام Persia و ترجمه پارس آمده، پس از مقدمه یی کوتاه ناگهان ایرانی می شود. اما فضای ارائه شده به نظر فانتزی می آید و بی شباهت نیست به نگاهی که یک غیرایرانی ممکن است به موسیقی ایرانی داشته باشد. در این قطعه هم کوشان سراغ چهارگاهی می رود که باز با استفاده از امکانات جدید سازش تغییراتی کرده است. قطعه از نظر ریتمیک کاملاً فعال است. او با تغییر مضراب ها شکل های متفاوتی از یک ملودی را می سازد که این خود نشانگر تسلط او بر سنتور است. قطعه «کشمیر»، یکی دیگر از قطعات او، نمونه بسیار خوبی از نحوه برخورد کوشان با «تکرار» در موسیقی اش است. در ترکیب بندی قطعه، در بین تکرارهای یک جمله به بداهه نوازی پرداخته می شود. جمله تکرارشونده، گاه به صورت موتیفی ساده شده درمی آید و سپس به ملودی دیگری پیوند می خورد. ملودی این قطعه در بیات اصفهان به گردش می پردازد و بعضاً با تک مضراب ها یا ریزهایی به هم پیوسته و پرحجم گسترش پیدا می کند و دوباره به همان موتیف اول بازمی گردد. تکرار موتیف در وسط قطعه به بیش از یک دقیقه هم می رسد و این خلاقیت آبیجیت بانرجی نوازنده تبلا را در همراهی با یک جمله ثابت به گونه های مختلف اثبات می کند به طوری که این تکرار برای شنونده خسته کننده به نظر نمی رسد. همراهی تبلا گاهی به صورت قدم به قدم با سنتور است و گاه به کل مسیری متفاوت را در پیش می گیرد. قطعه پنجم، سرزمین موعود، با سوال و جوابی بین سنتور و تبلا شروع می شود و سپس به گردش ملودی هایی که گویی متعلق به کشورهای خاورمیانه است، می پردازد و در نهایت با شنیدن تم معروف دستگاه مالاگوئنیا انگار به اسپانیا سفر کرده ایم. و این شاید حاصل تجربه کوشان از سفر به این کشورها است که ردپای عبور از سرزمین هایی مثل نپال، هیمالیا، کشمیر، اسپانیا و ایران را می توان در آن یافت و در مجموع این اثر را می توان تجربه موفقی در استفاده از پارامترهای موجود در موسیقی مشرق زمین، در پیوند با موسیقی غربی به حساب آورد.
رامین روشندل
منبع : روزنامه اعتماد