چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

ترکش های انقلاب مخملی


ترکش های انقلاب مخملی
مارینا دودایوا دست به سینه ایستاده و با حالتی حاکی از تاثر و درماندگی می گوید که همه چیزش را گذاشته و فرار کرده است. لباس خواب به تن دارد و یک جفت دمپایی به پا و با همین لباس ها به روسیه گریخته است. ۲۰ سال بیشتر ندارد و می گوید وقتی ارتش گرجستان تسخینوال مرکز استان استقلال طلب اوستیای جنوبی را زیر آتش توپخانه گرفت حتی برادر ۱۸ ساله اش را به حال خود گذاشت و فرار کرد. حالا چند روزی است که نه از برادر و نه از هیچ یک از اعضای خانواده اش خبر ندارد. می گوید؛ «نمی توانیم با هیچ کسی که در اوستیای غجنوبیف باقیمانده تماس بگیریم.» شنیده است که از تسخینوال جز ویرانه یی باقی نگذاشته اند اما نمی داند چند نفر از دوستان و اقوامش در بین دو هزار قربانی غیرنظامی هستند که زیر آتش توپخانه ارتش گرجستان جان باخته اند. دودایوا یکی از ده ها هزار نفری است که با آغاز حملات گرجستان به اوستیای جنوبی در اواخر هفته گذشته به اوستیای شمالی گریخته است. اوستیای شمالی استانی است در خاک روسیه که مردمی هم زبان و هم فرهنگ مردم اوستیای جنوبی داد. خیلی از کسانی که از تسخینوال گریخته اند اینجا اقوام و دوستانی دارند اما شمار پناهجویان در ولادیقفقاز مرکز اوستیای شمالی طی هفته گذشته به حدی رسیده است که بعضی از ساکنان شهر تا ۱۵ نفر یا حتی بیشتر را در خانه های کوچک خود پذیرفته اند و دیگر جایی برای دیگران نمانده است. به همین خاطر مقامات محلی برای پذیرش پناهجویان در اقامتگاه های تفریحی شهر اعلام آمادگی کرده اند و بخشی دیگر از پناهجویان را با تصمیم دولت روسیه به اردوگاه های اسکان موقت در آناپا شهری در کناره دریای سیاه می فرستند.
در همان مرکز تفریحی نزدیک ولادیقفقاز که دودایوا در آن اقامت دارد، سه زن سالخورده اوستیایی روی نیمکتی زیر سایه درخت نشسته اند. یکی از آنها می گوید؛ «گرجی ها همه خانه ها را آتش زدند» و بعد با حالتی درمانده ادامه می دهد؛ «گرجی ها می گویند آنجا خاک آنهاست. اگر این طور است پس سرزمین ما کجاست؟ من که نمی دانم.» ارتش گرجستان پنجشنبه هفته گذشته بود که تسخینوال را محاصره کرد. یکشنبه نشده، میدان اصلی ولادیقفقاز از فرط ازدحام پناهجویان جای سوزن انداختن نداشت. می گویند بیش از ۲۰ هزار نفر طی این روزها از اوستیای جنوبی گریخته اند، از منطقه یی که جمعیتش در کل از ۷۰ هزار نفر فراتر نمی رود.اغلب افرادی که گریخته اند زنان و کودکان هستند و می گویند بیشتر مردان و به خصوص افراد سالخورده از اینکه از برابر آتش گرجی ها بگریزند، امتناع کرده اند. زما کولومبگوا معلم ۴۳ زبان انگلیسی که این روزها آواره خیابان های ولادیقفقاز شده، می گوید همسر و پدر ۹۰ ساله ا ش از اینکه به اوستیای شمالی بگریزند، امتناع کرده اند. پدرش به او گفته ترجیح می دهد آخرین روزهای عمرش را در خانه اش سپری کند و همانجا بمیرد حتی به ضرب گلوله یا ترکش خمپاره ارتش گرجستان. به این ترتیب، کولومبگوا به ناچار با سه دخترش- اینا ۱۴ ساله، لینا ۱۲ ساله، و مارینا ۱۱ ساله- از تسخینوال گریخته است. می گوید پنجشنبه وقتی گرجی ها تسخینوال را زیر آتش خود گرفتند، او و خانواده اش به سرداب خانه قدیمی شان پناه بردند. بعد وقتی که آخرین ساعات پنجشنبه گرجی ها از شدت آتش خود کاستند او و دخترانش از فرصت استفاده کرده و با خودروی یکی از اقوام شان به روستایی در شمال تسخینوال رفتند. کولومبگوا می گوید اما جمعه پیشروی ارتش گرجستان آنها را وادار کرد از آن روستا نیز بگریزند. آنها که با دو خودرو به سمت مرز روسیه در شمال می رفتند جایی در میانه مسیر درمی یابند که نیروهای ارتش گرجستان بیش از آن به آنها نزدیک شده اند که بتوانند فرار کنند و در نتیجه ترجیح می دهند خودروهای خود را کنار جاده رها کنند و در بیشه های اطراف پشت درختان پنهان شوند. وقتی که خطر را پشت سر می گذارند و به جاده اصلی سراغ اتومبیل هایشان بازمی گردند، می بینند گرجی ها با تانک هایشان از روی آنها رد شده و مچاله شان کرده اند.
کولومبگوا و دخترانش به این ترتیب ادامه راه را پیاده طی کرده اند. او می گوید در بخشی از این سفر پرمخاطره به ناگهان در دید سربازان گرجی قرار گرفته اند و آنها از دور به سویشان تیراندازی کرده اند و از دیدن اینکه آنها چگونه با دستپاچگی می گریزند به آنها خندیده اند. او می گوید؛ «اینکه زنده و سالم به اینجا رسیدیم مثل معجزه بود.» در نهایت او نیز مانند هزاران نفر دیگر به روستایی می رسد که پیشاپیش روس ها اتوبوس هایی را برای انتقال پناهجویان به آنجا فرستاده بودند و به این ترتیب موفق می شود تا به ولادیقفقاز برسد. اینجا هم ابتدا سراغ یکی از اقوامش می رود و می بیند پیشتر خانه چهاراتاقه آنها پذیرای ۱۲ نفر دیگر شده است. کولومبگوا می گوید توانسته با پدرش تماس بگیرد و می داند که او هنوز زنده است اما می گوید او هم مثل همه اوستیایی ها حالا به دشمن سرسخت گرجستان تبدیل شده است. می گوید؛ «پدرم همیشه می گفت گرجی ها برادر ما هستند. اما حالا دیگر چنین اعتقادی ندارد.» خیلی از اوستیایی ها حالا معتقدند ایالات متحده دولت گرجستان را به استفاده از نیروی نظامی برای بازپس گرفتن کنترل اوستیای جنوبی تشویق کرده است.
اوستیای جنوبی که بر اساس مرز بندی ها و تقسیمات جمهوری های نوظهور پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بخشی از خاک گرجستان به شمار می رود از ۲۸ نوامبر ۱۹۹۱ مدعی استقلال از این کشور شده است و به رغم اینکه استقلال آن از سوی هیچ کشوری تاکنون به رسمیت شناخته نشده، همچنان دولت خودمختار ادوارد کوکویتی بر آن حکومت می کند. کولومبگوا می گوید تا پیش از حمله گرجستان به اوستیای جنوبی هنوز می شد خیلی ها را در این استان استقلال طلب یافت که طرفدار اتحاد دوباره گرجستان و اوستیای جنوبی بودند. اما او پیش بینی می کند که اکنون حتی اتحاد آنها با روسیه و پیوستن به خاک روسیه در اوستیای جنوبی طرفداران بیشتری داشته باشد. او می گوید؛ «اگر حتی یک سگ را بزنی (که البته در فرهنگ او نماد وفاداری است) بعد از مدتی از تو خواهد گریخت. امروز فکر می کنم حتی اگر ما بخشی از خاک روسیه بشویم از خیلی جهات برای زندگی و رفاه ما بهتر خواهد بود.»
● جهانی شدن مساله گرجستان
پس از پیشروی ارتش گرجستان در خاک اوستیای جنوبی طی دو روز اول درگیری ها، ارتش روسیه وارد عمل شد. روسیه پیش از این نیز نیروهایی در مرزی که منطقه خودمختار اوستیای جنوبی را از گرجستان جدا می کند مستقر کرده بود. این نیروهای حافظ صلح پاسداران منطقه حائلی بودند که دو نیروی متخاصم را دور از هم نگه می داشت. در روز آغاز درگیری ها ۱۲ نفر از نیروهای حافظ صلح روسی کشته شدند و این بهانه خوبی برای دخالت روس ها بود. توقف قدرت نظامی روس ها در کوتاه مدتی موجب عقب نشینی نیروهای گرجستان شد، یعنی چیزی که خبرگزاری های روسیه از آن به عنوان فرار نیروهای گرجی از تسخینوال یاد کردند.
در پس این عقب نشینی میخائیل ساکاشویلی رئیس جمهور گرجستان دوشنبه درخواست آتش بس کرد و گفت؛ «ما نه فقط درخواست می کنیم بلکه به این آتش بس نیاز داریم.» در مقابل روسیه پاسخ داد هنوز درخواست رسمی برای آتش بس از طرف گرجستان دریافت نکرده است و در بخش دیگری از واکنش رسمی خود که در مطبوعات و رسانه های غربی منعکس نشد، از چنین پیشنهادی در صورت صداقت عمل گرجستان استقبال کرد. به این ترتیب درگیری بین ارتش گرجستان و روسیه در اوستیای جنوبی ادامه پیدا کرد در حالی که آبخازیا، دیگر استان استقلال طلب گرجستان نیز که روابط نزدیکی با مسکو دارد، با حمله به نیروهای گرجی مستقر در مرز آبخازیا جبهه دومی را علیه گرجی ها گشود.
براساس آخرین گزارش هایی که تا روز سه شنبه منتشر شده اند، گرجستان مدعی است نیروهای روسی تا جایی در خاک گرجستان پیش آمده اند که شهر گوری زادگاه استالین را نیز تصرف کرده اند؛ ادعایی که روس ها تاکنون آن را نپذیرفته اند. به علاوه همان طور که قابل پیش بینی بود روس ها سه شنبه سرانجام هدف اصلی خود را از ادامه درگیری ها به صراحت بیان کردند؛ «ساکاشویلی باید برود.» سه شنبه خبرگزاری های روس به نقل از سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه نوشتند رئیس جمهور گرجستان باید از مقام خود کناره بگیرد و ارتش گرجستان نیز برای همیشه از دست اندازی به خاک استان استقلال طلب اوستیای جنوبی خودداری کند. او در آستانه ورود نیکلا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه و رئیس اتحادیه اروپا به مسکو گفت روسیه به هیچ وجه با ساکاشویلی گفت وگو نمی کند و برای رسیدن به موافقتنامه آتش بس و صلح بهتر است که او از دفتر ریاست جمهوری خارج شود.
در همین روز دیمیتری مدودوف رئیس جمهور روسیه نیز در بیانیه یی از ارتش این کشور خواست عملیات نظامی را در خاک گرجستان متوقف کند و گفت تفلیس به گونه یی که باید تنبیه شده است و به دولت گرجستان توصیه کرد از این پس از حمله به افراد غیرنظامی و نیروهای حافظ صلح روسی خودداری کند.
به این ترتیب به نظر می رسد ساکاشویلی در اقدامی شبیه «کامیکازه»های ژاپنی در جنگ جهانی دوم به حمله یی دست زده است که نتیجه محتوم آن مرگ و به تعبیر صحیح تر، سرنگونی دولت اوست. در تحلیلی از شرایط موجود حتی می توان فرض کرد ساکاشویلی به حمایت همه جانبه غرب و در راس آن ایالات متحده در صورت بروز درگیری مستقیم با روسیه امیدوار بود ولی در محاسبات خود دچار اشتباه شده است.
اما با بررسی شرایط از زاویه دیگر همچنان می توان شانس پیروزی برای ساکاشویلی متصور شد. در واقع می توان چنین فرض کرد که ساکاشویلی با آگاهی از قدرت نظامی برتر روسیه و شرایط مناسب دیپلماتیک برای مداخله مستقیم روسیه در درگیری ها، این حملات را با هدفی تبلیغاتی آغاز کرد. (البته گرجستان از روز سه شنبه مدعی شده حملات را روس ها آغاز کردند.) به عقیده تحلیلگرانی مانند برایان ویتمور ستون نویس نشریه «آسیا تایمز» ساکاشویلی می کوشد خاطره سرکوب قیام ۱۹۵۶ مجارستان، پایان خونین «بهار پراگ» در سال ۱۹۶۸ و حمله ارتش اتحاد جماهیر شوروی سابق به افغانستان را در سال ۱۹۷۹ دوباره در اذهان عمومی جهانیان زنده کند و با پیوند دادن مشکلات خود با این رویدادهای تاریخی مشکلات داخلی خود در مواجهه با حرکت های تجزیه طلبانه اوستیای جنوبی و آبخازیا را به عرصه سیاست جهانی بکشاند. به بیان دیگر ساکاشویلی با آگاهی از حمایت همه جانبه روسیه از دولت های استقلال طلب این دو استان و با علم به اینکه توان رویارویی مستقیم با روسیه را ندارد از این طریق کوشیده مساله اوستیای جنوبی و آبخازیا را از موضوع اختلافات تفلیس- مسکو به موضوع اختلاف مسکو- واشنگتن تبدیل کند و از این طریق با پرداخت هزینه کمتر، وعده هایی را که درباره برقراری یکپارچگی گرجستان داده بود جامه عمل بپوشاند.
دو روز بعد از مداخله مستقیم روس ها در این درگیری ها در حالی که شهر گوری زیر آتش مستقیم توپخانه روس ها بود و هواپیماهای روسی حومه تفلیس را بمباران می کردند ساکاشویلی در نطقی تلویزیونی اعلام کرد؛ «آنچه روسیه در دو روز گذشته انجام داده است نمایشی آشکار از تخاصم و خشونت بوده که در عصر مدرن سابقه نداشته است.» البته پاره یی از سخنان ساکاشویلی بی تردید صحت دارد و آن بخشی است که اعمال روسیه را بی سابقه می خواند؛ این اولین باری است که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در آغاز دهه ۱۹۹۰ ارتش روسیه در جایی خارج از مرزهای این کشور به طور مستقیم درگیر جنگی تمام عیار می شود. اما نکته مهم در سخنان ۸ آگوست ساکاشویلی جایی بود که وی به صراحت گفت؛ «این غحمله روسیه و گذر از مرزهای اوستیای جنوبیف تهدید و چالشی مستقیم برای تمام جهان است. اگر روسیه امروز متوقف نشود تانک های روسی فردا ممکن است به هر پایتخت اروپایی وارد شوند. فکر می کنم تا همین حالا همه متوجه این مساله شده باشند.»
با این حال به نظر می رسد دست کم تا این مقطع از تحولات جاری در اوستیای جنوبی، غرب و به ویژه ایالات متحده گرفتار دامی نشده اند که ساکاشویلی برای آنها گسترده بود، یا دست کم به شیوه یی که او می خواست و تصورش را می کرد خود را گرفتار این درگیری نظامی نکرده اند. حقیقت این است که اغلب رهبران اروپایی از برانگیختن خشم روسیه احتراز می کنند و در بیانات و رفتار خود این واقعیت را لحاظ می کنند که شاهرگ تامین انرژی اروپا در دست روسیه است. در مقابل متحد و حامی سرسخت ساکاشویلی یعنی ایالات متحده نیز تنها به صدور بیانیه های شدید اللحن اکتفا کرده است. جرج بوش رئیس جمهور ایالات متحده ۱۲ آگوست در سخنان خود روسیه را به تلاش برای براندازی رهبر گرجستان متهم کرد و گفت تمام اعمالی که ارتش روسیه خارج از مرزهای استان اوستیای جنوبی انجام داده ناقض شرح وظایف ارتش این کشور در مقام نیروی حافظ صلح است. روسیه عملیاتی را که خارج از مرزهای اوستیای جنوبی انجام داده اقدامی تنبیهی برای دولت گرجستان عنوان کرده است تا بعد از این از حمله مجدد به اوستیای جنوبی یا آبخازیا خودداری کند.
● در آرزوی پیوستن به غرب
ساکاشویلی پس از آنکه طی انقلاب گل سرخ در سال ۲۰۰۳ قدرت را در گرجستان به دست گرفت تمام کوشش و تلاش خود را صرف این کرده است که گرجستان را بیشتر و بیشتر از حوزه نفوذ مسکو خارج کند و در مقابل تا جایی که می تواند این کشور را در ساختار نظام غرب جا دهد. این روزها به رغم اینکه گرجستان جز در فهرست کشورهای بهره مند از سیاست حسن همجواری اتحادیه اروپا جایی ندارد، در تفلیس همه جا، از سردر پارلمان گرجستان گرفته تا میدان های اصلی شهر، پرچم اتحادیه اروپا در کنار پرچم سرخ و سفید گرجستان به چشم می خورد.
اما برای تحقق آرزوی پیوستن به غرب ساکاشویلی ابتدا ناگزیر است اولین و اصلی ترین راه نفوذ سیاست های روسیه را مسدود کند و این با حل مناقشه استان های تحت الحمایه روس ها، یعنی اوستیای جنوبی و آبخازیا میسر است.
اولین رئیس جمهور گرجستان، زیویاد گامساخوردیا، در بحبوحه درگیری های آبخازیا سرنگون شد و ادوارد شواردنادزه دومین رئیس جمهور گرجستان نیز به شیوه یی معجزه آسا از سوءقصدی جدی در همین ناحیه جان سالم به در برد. این دو منطقه به نوعی چشم اسفندیار دولت شواردنادزه نیز به شمار می رفتند. در آن روزها مسکو آنقدر گرفتار مشکلات داخلی بود که فرصتی برای دخالت در امور گرجستان نداشت هرچند میل به اعمال نفوذ در کشورهای اقماری روسیه به طور سنتی همیشه در کرملین وجود داشته است. در دوران ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین روسیه رفته رفته از پتانسیل موجود برای استفاده از نیروهای حافظ صلح روس در این دو منطقه بیشتر به عنوان ابزاری دیپلماتیک در روابط دو جانبه و اعمال نفوذ در سیاست داخلی گرجستان استفاده کرد. به این ترتیب طبیعی بود که با روی کار آمدن ساکاشویلی به عنوان رئیس جمهوری غربگرا که از سوی واشنگتن حمایت می شد، روسیه نیز نفوذ و ارتباطات خود را با دو استان اوستیای جنوبی و آبخازیا مستحکم تر کرد.
سابین فرایزر مدیر یک موسسه تحقیقاتی و اتاق فکر ویژه بحران در بروکسل می گوید؛ «ساکاشویلی در تلاش است مشکل موجود در گرجستان را به نحوی به مشکلی بین المللی تبدیل کند. این بخش اصلی استراتژی او از زمانی بوده است که قدرت را در گرجستان به دست گرفته است. او کوشیده این درگیری را به درگیری جهان غرب و روسیه تبدیل کند و هر دو طرف را به طور غیرمستقیم تشویق می کند تا به زبان جنگ سرد غلااقل در این زمینهف با یکدیگر سخن بگویند. او برای ایجاد این شرایط در سخنانش تلاش می کند که گرجستان را آخرین مرز موجود بین روسیه و جهان غرب معرفی کند و حضور و نفوذ روسیه را غدر استان های اوستیای جنوبی و آبخازیاف به مثابه تجاوز به مرزهای غرب تلقی کند. این چیزی است که به خصوص در روزهای اخیر در سخنان ساکاشویلی طنین تازه یی پیدا کرده است. او وانمود می کند این مساله، مساله تازه یی است، در حالی که چنین نیست و او از آغاز ریاست جمهوری خود در این جهت تلاش کرده است.»
ساکاشویلی در همین راستا در مقاله یی که در نسخه اروپایی «وال استریت ژورنال» منتشر کرد جنگ روسیه و گرجستان را جنگ دموکراسی نامید و مدعی شد در صورتی که گرجستان در این درگیری از نیروهای روس شکست بخورد، نه فقط در گرجستان و قفقاز، بلکه در اوکراین و آسیای مرکزی و تمام کشورهای مشترک المنافع دیگر نمی توان به رشد دموکراسی دل بست.
در این بین به نظر می رسد فعالیت های ساکاشویلی بیش از آنکه کشورهای قدرتمند اروپایی و امریکا را تحریک کرده باشد، موجب برانگیختن کشورهای ضعیف تر و اعضای دست دوم اتحادیه اروپا شده است که اغلب خاطره تجاوزهای نظامی اتحاد جماهیر شوروی سابق را در حافظه نسل های حاضر خود ثبت کرده اند. به این ترتیب هیچ جای شگفتی نیست که در اروپا شدید اللحن ترین بیانیه در محکومیت اقدامات مسکو را لیتوانی صادر کرد و پس از آن کشورهایی نظیر لهستان نیز از گرجستان حمایت کرده و روسیه را متهم کردند.
● زمان حمله
برخی تحلیلگران معتقدند ساکاشویلی دریافته است برای مقابله با روسیه در مناقشه مربوط به این دو استان استقلال طلب نمی تواند روی حمایت کشورهای قدرتمند اروپایی حساب کند، به همین خاطر و با پیش بینی اینکه با پایان دوران ریاست جمهوری بوش، از حمایت های گسترده ایالات متحده نیز بی بهره خواهد ماند، به نظر می رسد زمانی را بهتر از حال حاضر برای وارد شدن به این مناقشه محتوم با روسیه ندیده است.
فئودور لوکیانوف سردبیر مجله «روسیه در امور جهانی» که در مسکو چاپ می شود در این باره می گوید؛ «چرا این حمله باید دقیقاً در این مقطع زمانی خاص صورت بگیرد؟ به عقیده من یکی از دلایل زمان این درگیری این است که میخائیل ساکاشویلی احساس می کند افرادی در هیات حاکمه و دولت فعلی ایالات متحده به نوعی در برابر او احساس وظیفه می کنند و از این بیمناک است که شاید دولت بعدی - به خصوص اگر دولتی دموکرات باشد - چنین احساس وظیفه یی برای حمایت از او نداشته باشد و شاید در نهایت دولت بعدی امریکا تصمیم بگیرد موضع واشنگتن را در برابر گرجستان به صورت کلی و عمومی اصلاح کند.»
با فرض صحت چنین پیش بینی به نظر می رسد ساکاشویلی در محاسبه قدرت و هزینه یی که مسکو آماده است برای حفظ اوستیای جنوبی بپردازد، به طرز مهلکی دچار اشتباه شده است. اکنون در این شرایط که اختلافات دیپلماتیک مسکو - تفلیس به درگیری تمام عیار نظامی تبدیل شده، گزینه های پیش روی متحدان غربی ساکاشویلی برای میانجیگری به سود گرجستان به حداقل تقلیل یافته است. صدور دستور توقف عملیات نظامی ارتش روسیه در خاک گرجستان به طور یکجانبه در حالی که چند ساعت به ورود سارکوزی به مسکو باقی مانده بود و همچنین بیانیه مدودوف برای عدم مذاکره با ساکاشویلی همگی در این شرایط دست به دست هم داد تا آخرین تلاش های متحدان اروپایی ساکاشویلی بی فایده جلوه کند و در حقیقت حضور سارکوزی در مسکو برای میانجیگری به گونه یی مضحک بود؛ پیشنهادهایی که او به همراه آورده بود پیش از آنکه هواپیمایش به زمین بنشیند بی اعتبار شده بودند.
فرایزر در این باره می گوید؛ «فکر می کنم ساکاشویلی اندکی گام خود را فراتر از آنچه باید، برداشته است چرا که وقتی گرجستان وارد درگیری شود و روسیه هم به دنبال درگیری به خاک گرجستان بیاید، تنها گزینه یی که برای حمایت از گرجستان پیش رو می ماند این است که ما هم برای مقابله با روسیه وارد درگیری های نظامی شویم.» بی شک این گزینه یی نیست که کشورهای اروپایی و حتی ایالات متحده یی که جرج بوش هنوز رئیس جمهور آن است حاضر به پرداخت هزینه های گزافش باشند.
روسیه نیز در این بین هرچند به خاطر عملیات خود برای تنبیه تفلیس و حمله به شهرهای دور از مرز گرجستان اعتبار خود را به عنوان نیروی حافظ صلح بی طرف در اوستیای جنوبی و آبخازیا از دست داده است، اما در واقع شاید بیش از گرجستان مشتاق فرصتی بود که ساکاشویلی پنجشنبه هفته گذشته با محاصره تسخینوال در اختیار روسیه گذاشت. از مدت ها پیش از آغاز درگیری ها، از ماه آوریل نخبگان موسسات تحقیقاتی مانند «آکسفورد آنالیتیکا» چنین درگیری را پیش بینی کرده بودند البته با این تفاوت که روسیه را به عنوان آغازگر درگیری پیش بینی کرده بودند.
استقلال کوزوو و اصرار گرجستان به دریافت برنامه کامل عضویت در پیمان نظامی آتلانتیک شمالی (ناتو) در واقع دو محرک اصلی روسیه برای تمایل به این درگیری بود. بعد از اعلام استقلال کوزوو از صربستان، متحد سنتی روسیه، و به رسمیت شناخته شدن استقلال آن از سوی شماری از کشورهای غربی، روسیه هوشمندانه از به رسمیت شناختن استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا اجتناب کرد اما در عوض حمایت های اقتصادی و کمک های خود را به این دو استان «یاغی» گرجستان دوچندان کرد. اما عضویت گرجستان در ناتو چیزی نبود که روسیه بتواند از آن چشم پوشی کند.
در حقیقت پیش از آغاز درگیری ها روسیه با پیشنهاد همکاری های اقتصادی که به گرجستان داده بود یک سیاست چماق و هویج را در روابطش با تفلیس دنبال می کرد و معادلات و قواعد بازی را به شکلی طرح کرده بود که تفلیس در موضع گیری در قبال اوستیای جنوبی و آبخازیا دو گزینه پیش رو داشت؛ رونق اقتصادی به لطف پیشنهاد همکاری روسیه یا حفظ تمامیت ارضی گرجستان. از سوی دیگر در معادله یی که با ارائه درخواست عضویت گرجستان در اجلاس اخیر ناتو در بخارست شکل گرفته بود، باز هم ساکاشویلی دو گزینه پیش رو داشت؛ عضویت در ناتو و تامین امنیت گرجستان در درازمدت با توسل به نیروی ناتو یا درگیری های دائم با روسیه. اکنون ساکاشویلی با حمله یی که به اوستیای جنوبی انجام داد پیشنهاد همکاری های اقتصادی روسیه را از دست داده، تمامیت ارضی خود را با پاسخ قاطع روس ها به دست نیاورده، با ماجراجویی های نظامی خود اعضای اروپایی ناتو را برای تصمیم گیری درباره عضویت گرجستان در ماه
دسامبر سال جاری پیشاپیش دچار تردید کرده، با روسیه به طور مستقیم وارد درگیری های نظامی شده و علاوه بر همه اینها شمار زیادی از مردم اوستیای جنوبی و گرجستان را قربانی درگیری های نظامی یک هفته گذشته کرده است.
آرش مومنیان
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید