یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی اجمالی به مجموعه تلویزیونی ترانه مادری آسیب شناسی رابطه ها!


نگاهی اجمالی به مجموعه تلویزیونی ترانه مادری آسیب شناسی رابطه ها!
در فیلمنامه هایی که در آنها بر شخصیت یا شخصیت های محوری تاکید می شود،(Baseb character) همواره سعی بر آن است تا بار اصلی بسیاری از پیام ها و اطلاعات اصلی نهفته در لایه های زیرین چنین آثاری از طریق شخصیت ها بیان شود.
«ترانه مادری» مجموعه ای که حسین سهیلی زاده بعد از تجربه چند مجموعه تلویزیونی، این بار به ساخت آن دست زده و از جمله مجموعه هایی است که به صورت مجموعه هر شبی، به شیوه ای بدون فاصله و در طول هفته پخش می شود، کوشیده است تا الگوی مناسبی از این نوع فیلمنامه را به تماشا بگذارد. سرپرست نویسندگان یا باز پیراینده نهایی متن ها که به نگارش در می آید «بهبهانی نیا» است که در این عرصه تجربه های ارزنده ای دارد.
درشکل روایی این فیلمنامه، بر روابط آدم ها، آن هم در قالب جامعه کوچک خانواده، تاکید فراوانی می شود. درچرخه ارتباطی میان یک یا دو خانواده مثل مجموعه «ترانه مادری»، ناخواسته شرایطی پدید می آید که روابط درون گروهی دو خانواده، در کنار هم، مورد نقد و ارزیابی قرار می گیرد. مادر بزرگ خانواده (هما روستا) با وجود کهنسالی، ذهنی روشن و روحیه ای متفاوت با هم سن و سالانش دارد. موجودی به شدت نواندیش است که با تمام وجودش نسل جوان و خواسته هایش را درک می کند. روحیه ای شاد و امیدآفرین دارد که به مثبت اندیشی های خود، از وجود خانواده، همه دردها و آلام ناشی از دشواری های زندگی در دوران مدرن را زنگارزدایی می کند. به هیچ روی، از ایراد گرفتن ها و عیب جویی های نابه جای پیره زن های سنتی که جز غرولند و سرزنش دیگران هنر دیگری ندارند، در وجود او نشانی نمی بینیم. برعکس او، هم پسرش «فرخ» (دانیال حکیمی) و هم دخترش «فرخنده» (فاطمه گودرزی) به لحاظ ارتباطی با اطرافیان خود، مشکلات، زیادی دارند. «فرخ» برای رهایی از شرایط دشوار اقتصادی و مشکلاتی که دارد، به شیوه های غیرانسانی و ناجوانمردانه روی می آورد. بالا کشیدن ارثیه که بعد از تصادف مادرش، فکر و ذکرش می شود، نمونه ای انکارناپذیر از همین نابهنجاری رفتاری است. برعکس او، دامادی که به تازگی از جنوب به تهران کوچ کرده است (شوهر فرخنده) آدم سرد و گرم چشیده ایی است که هر از چند گاهی، سر راه «فرخ» سبز می شود و به عنوان وجدانی آگاه و بیدار، می کوشد تا او را از کج رفتاری هایش باز دارد.
«پویا» (پسر فرخنده) و نغمه ادیب (همکلاسی او) به همراه پسر فرخ، به نسل دیگری تعلق دارند که بی تردید با نیازها، آرزوها و دیدگاه های دیگر، در کنار آدم هایی مثل فرخ و فرخنده و «سمیرا» (مینا لاکانی) حضور دارند.
«ترانه مادری» به نوعی می کوشد تا تقابل سه نسل از گذشته تا امروز را (از مادربزرگ گرفته تا فرخنده و فرخ و همچنین «پویا» و نغمه و..) در کنار هم به چالش بگیرد تا دریابیم که چگونه می توان در تعاملی مثبت و سازنده، هم به دلخواسته های هر نسل پاسخ مثبتی داد و هم نسل های مختلف، بدون شماتت و سرزنش یکدیگر، ویژگی های روحی و عاطفی خود را، پایمال شده و خدشه دار نبینند.
در این مجموعه، برای نخستین بار، فرصت واکاوی زوایای پنهان شخصیت هایی مثل «فرخنده» پیش می آید که چگونه در تمام لحظه های دلسوزی های مادرانه خود، کاری جز غصه خوردن، نگران بودن، دلواپسی های بیجا و دلشوره های عذاب آور درباره فرزند خود ندارند! آن ها، فرزندان خود را همچون پیچک های ضعیف و ترد و شکننده فرض می کنند که برای قدکشیدن و رشد کردن، ناگزیر باید از شانه های پدرها و مادرهایشان بالا بروند و تنها در صورت تکیه کردن بر وجود اولیای خود، قادر به ادامه حیات خواهند بود! با چنین نگاهی، هیچ جوانی «سر و آزاد» نمی شود، بلکه پیچکی خواهد شد که به محض از میان رفتن تکیه گاهش، بر خاک می غلتد و زرد و پژمرده می شود! مهم ترین وجه مثبت، مجموعه تلویزیونی «ترانه مادری» نگاه تازه ای آن در روابط اجتماعی «درون خانواری» چنین مجموعه ای است که در مقایسه با سایر نمونه های مشابه تلویزیونی آن، بی همتاست.
اگر همه هنر یک فیلم یا هر محصول هنری دیگر را موفقیت در برقراری ارتباطی گسترده با مخاطبان هر اثر هنری بدانیم، بدون تردید، این مجموعه، چنین توفیقی را مدیون فیلمنامه منسجم و کم نقص و ساختار به نسبت روان و سنجیده این سریال و به ویژه شخصیت پردازی های درست و سنجیده و هدایت خوب بازیگران حرفه ای آن است که در مجموع به کاری گیرا و اثرگذار بدل شده است و «رسانه» به کارکردها و نقش حقیقی خود نزدیک شده است!
نویسنده : عزیز الله حاجی مشهدی
مدرس و منتقد سینما
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید