جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


شعر جنگ از منظری تازه


شعر جنگ از منظری تازه
● یک
«هنوز
انتظار مرا می کشی
و نگاه تو
در عبور بی وقفه ماشین ها
ویران می شود
هنوز
خانه را،
با یاد من روشن می کنی
غبار از خاطره هایم
می زدایی
بوسه
از تصویر من می گیری
و به غمگین ترین دختر دنیا می گویی
حجله را آماده کن
پسرم
در جامه ای از سپیده و
گل سرخی بر سینه
از راه می رسد
و به دوستم
- کارگر کارخانه ماشین سازی-
پیغام می دهی
ماشین ها را
گلباران کن
فردا
روز عروسی رعناترین
سرو روی زمین است.‎/.»
شعر جنگ [به روایت سالهای نخستین خود] یا شعر دفاع مقدس [به روایت سالهای بعد]، در آغاز درگیر «رجز» بود. «رجز» برای تهییج جنگاوران و نه البته ایجاد ضعف در صفوف دشمن؛ چون روزگار جنگهای رودرروی و رجزخوانی های باستانی گذشته بود.
«رجز» اما دارای یک حسن و یک عیب است. حسن اش تأثیر آنی و گسترده است و انتشار دهان به دهان؛ و عیب اش، وابستگی اش به «زمان» که چون دوران جنگ به سر آید دیگر از آن، چندان یادی نکنند چنان که از بسیاری شعرهای دوران جنگ، اکنون یادی نمی شود.
اما این جلوه، همه حقیقت شعر جنگ هشت ساله نیست. شاعرانی- حتی در همان دوران- حماسه را جایگزین «رجز» کردند و هر چه از آن دوران دور شدند، عاطفه و دقایق ناب انسانی را هر چه بیشتر به آن افزودند. شعری که در پایان حاصل شد، شعری تأثیرگذار وحاضر و ناظر در روند شعر معاصر بود که شعر را در عرصه های دیگرش هم، تحت تأثیر قرار داد.
«صف عاشقان تمامی ندارد» از کریم رجب زاده، با آنکه حاوی «تنها شعرهای جنگ وی» نیست [پیش از این هم از وی شعرهایی در این زمینه خوانده ایم] اما حضور حماسه و عاطفه- توأمان- از این مجموعه، تصویری به خواننده ارائه می دهد که می توان به راحتی دریافت که فاصله چندانی با شعر دوران صلح و خوشدلی ندارد و این تأثیر، فقط به دلیل فقدان «رجز» نیست که دیگر دورانش گذشته بلکه به دلیل پیوندی است که شاعر میان خاطرات و اکنونیات خود ایجاد کرده و چندان در بند آن نیست که شکل و شمایل این شعرها منطبق شود با شکل و شمایل شعرهایی که از این «نوع ادبی» در ذهن داریم و چون مقید نیست، وارسته است و چون وارسته است، موفق و بی آنکه تلاش چندانی به خرج دهد، خواننده عام را مجاب می کند که با نمونه های تأثیرگذار شعر جنگ مواجه است؛ و این، به زعم من یک موفقیت است.
دو مجموعه «صف عاشقان تمامی ندارد»، دارای خصوصیتی است که دیگر کتابهای از این دست، اغلب، فارغ از آن اند. شعرهای این مجموعه، تنها درباره جنگ هشت ساله و در محدوده این جنگ نیست، بلکه به کلیت جنگ و جنگهایی که به گونه ای- یا به روایت شاعر- ادامه آن جنگ اند و سالهای صلح را- صلح در کشور را- با اخبار و نمودهای گوناگون خود آمیخته اند می پردازد. این مسیری است که شعر جنگ در دیگر کشورها هم پیموده است و البته سرچشمه اش در همان تقاطع حماسه و عاطفه جای دارد، با این همه نباید از یاد برد که بسیاری از شعرهایی که طی این سالها چنین مسیری را پیمودند چندان به دنبال یگانه کردن جهان در یک نگرش- نگرشی براساس شعر جنگ- نبوده اند و معدودی، به این مسیر ورودی تام و تمام داشته اند. یگانه کردن جهان از چنین منظری البته می تواند فواید و مضراتی هم داشته باشد. از فوایدش یکی این است که شعر از تنگنای مفاهیم منطقه ای خلاص می شود و قابل توسعه می شود برای فهم دیگر مخاطبان، در دیگر زبان ها و قادر می شود به آنچه که تشکیل دهنده ذات شعر است. یعنی درک جهان هستی در تمام زوایای زیباشناختی و شهودی اش برسد و از مضراتش این است که بالقوه در خود، خصوصیت گریز از «مقصود» را داراست و به اندک لغزش شاعر در این مسیر، به شعری می انجامد فاقد هویت که اگر ترجمه شود، مخاطب قادر نیست درک کند که شاعر کجایی است و در کجای این جهان پهناور، قصد شهود داشته و انگیزه های شهودی اش چه بوده و اصلاً می خواسته به کجا برسد. آن اصطلاح معروف را به یاد بیاورید: «منطقه ای بیندیش تا جهانی درک شوی!»
با این همه رجب زاده، در این مجموعه، به نسبت همتای دیگرش، موفق تر است گرچه این شعرها، نه همتراز غزل های وی اند نه قابل مقایسه با شعرهای تعریف شده اش برای روزگار صلح، اما به هر حال جذاب اند و برای مخاطبان- مخاطبان عام- قابل توجه؛ او به هر حال شاعر است و شاعری است که از دهه پنجاه به این سو، هم اشتهار داشته هم دنباله رو و از این منظر، بر افت و خیزهای شعرش مسلط است و به چرخش کلمه ای می تواند، خواسته مخاطب را تأمین کند که خود موفقیتی است که به آسانی به دست نیامده و برای بسیاری، هرگز به دست نمی آید.
«دیروز
موشکی
به عیادت بیماران رفت
باورمان شد
که جهان
به جانب دوستی
پیش می رود!! »
در این میان البته، برخی از شعرهای پایانی کتاب، شعر سپید نیستند بلکه شعرهایی کلاسیک اند که با تقطیع «شعر آزاد» نوشته شده اند و من به عنوان «مخاطب خاص»، دلیل «شکل شناسانه»ی چنین تقطیعی را درک نمی کنم مگر آنکه فرض بر آن بگیریم که تفننی شاعرانه بوده. به هر حال، کریم رجب زاده، خود، به عنوان کلاسیک گویی باسابقه بر این امر وقوف داردکه تقطیع و چینش کلمات براساس موسیقی کلام شکل می گیرد و این چینش در شعر کلاسیک، توسط وزن عروضی صورت می گیرد. بنابراین دلیل تغییر این چینش، نه روشن است ونه چالش برانگیز.
«اسرار
مگر
دوباره
افشا شده است
بردار
هزار لاله
پیدا شده است
منصور کجاست
تا ببیند امروز
از عشق هزار آیه
معنا شده است.»
یزدان مهر
منبع : روزنامه ایران