سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

چگونگی شاد کردن برادر مومن


چگونگی شاد کردن برادر مومن
امام صادق (ع) به عبدالله بن جندب فرمود: «یابن جندب من سره ان یزوجه الله الحورالعین و یتوجه بالنور فلید خل علی اخیه المومن السرور؛ پاداش كسی كه در این دنیا برادر مومنش را شاد كند این است كه در آخرت خدای متعال تاجی از نور بر سر او می گذارد و همسر او را از حورالعین قرار می دهد.»
● عبادت بزرگ
این مضمون كه شاد كردن برادر مومن، یكی از عبادات بزرگ است به صورت های گوناگون در روایات بسیاری وارد شده و ابوابی از مجموعه های روایی مثل كافی، وافی، وسائل و ... را به خود اختصاص داده است. در ذیل به چند نمونه از این روایات و نیز توضیح آن ها اشاره می شود. مضمون بعضی از این روایات این است كه بهترین و یا محبوب ترین عبادات نزد خدای متعال این است كه انسان دل برادر مومن خود را شاد و یا به تعبیر معروف، در قلب مومن «ادخال سرور» كند. در این باره مرحوم كلینی روایتی را از امام باقر(ع) در كافی آورده است:
«ما عبدالله بشیء احب الی الله من ادخال السرور علی المومن»؛ خدای متعال عبادت نشد به چیزی كه محبوب تر باشد نزد او از آن كه سروری در قلب مومن وارد كند.» این روایت بیانگر این حقیقت است كه شاد كردن مومن محبوب ترین عبادت ها نزد خدای متعال است. در اصول كافی نظیر همین مضمون از پیغمبر اكرم(ص) نیز نقل شده است:«ان احب الاعمال الی الله تعالی ادخال السرور علی المومنین»؛ محبوب ترین اعمال نزد خدا، شاد كردن مومنین است. در بعضی از روایات برای این كه مردم به شاد كردن برادران ایمانی شان تشویق شوند، چنین آمده است: كسی كه مومنی را شاد كند تنها یك شخص را شاد نكرده بلكه ما اهل بیت(ع) را نیز شاد كرده است و كسی كه ما را شاد كند، پیغمبر خدا(ص) را شاد كرده است. در روایت دیگری آمده است كسی كه مومنی را شاد كند، رسول الله (ص) را شاد كرده است. این گونه مضامین در روایت ها مكرر نقل شده است. از جمله در كافی آمده است: «اگر یكی از شما برادر ایمانی خود را شاد كرد، فكر نكند كه فقط او را شاد كرده، به خدا قسم ما را شاد كرده است، به خدا قسم این شادی را در دل رسول الله (ص) وارد كرده است». روایتی هم از پیامبر اكرم (ص) وارد شده كه می فرماید:«من سر مومنا فقد سرنی و من سرنی فقد سرالله»؛ كسی كه مومنی را شاد كند، مرا شاد كرده و كسی كه مرا شاد كند خدا را شاد كرده است.
موارد یاد شده، نمونه هایی از روایات متعددی است كه در این باره وارد شده است. بنابراین، جای هیچ گونه شكی نیست كه از نظر اهل بیت(ع) شاد كردن مومنین كار بسیار پسندیده و بلكه بالاترین عبادات است. اما درباره این مطلب سوالاتی مطرح می شود و ابهاماتی برای انسان پیش می آید. گاهی هم اشتباهاتی واقع شده و برداشت ها و نتیجه های نادرستی گرفته شده است. بعضی از این سوالات را، با مضامینی كه در سایر روایات وارد شده و یا از طریق قرائن قطعی، به راحتی می توان جواب داد. یكی از این سوالات این است كه آیا انسان هر كسی را، از هر راهی كه شاد كند، چنین عملی، عبادت بزرگی محسوب می شود؟ جواب این سوال تا حدی روشن است. هر كس كه آشنایی مختصری با نظام ارزشی اسلام، مكتب اهل بیت(ع) و معارف اسلامی داشته باشد، جواب این سوال را می داند. منظور این نیست كه كسی از راه گناه، دیگری را شاد كند؛ یعنی گناهی مرتكب شود تا دیگری شاد شود. مسلما این كار نه تنها ثوابی ندارد، بلكه گناهش هم محفوظ است. در بعضی از روایات به این نكته، كه نباید شاد كردن مومن همراه با گناه باشد، تاكید شده است. بعضی از بزرگان می گویند شاد كردن مومن، حتی به صورتی كه مستلزم كارهای لغو و مبتذل باشد، مطلوب نیست. ممكن است افراد غیرمتقی و كسانی كه در گفتار و رفتارشان چندان مقید نیستند، بعضی بذله گویی ها و مسخره بازی هایی كه در شان مومن نیست انجام دهند و تصور كنند كه چون با این كارها دیگران را شاد كرده اند، بالاترین عبادات را انجام داده اند. هر چند فرض كنیم كه این گونه كارها حرام نباشد، اما دست كم جزو كارهای نامطلوب و احیانا مذموم(مكروه یا مشتبه) به شمار می آید. البته ممكن است در این مورد استثنائاتی باشد. فرض كنید فردی در اثر گرفتاری و مشكلات زندگی دچار افسردگی شدید شده و یك حالت بیمارگونه ای پیدا كرده باشد به گونه ای كه اگر بخواهند او را از این حالت خارج كرده و شاد كنند، راهی جز بذله گویی یا انجام رفتارهایی كه در شرایط عادی مطلوب نیست وجود ندارد. این كار ممكن است نوعی معالجه باشد. ولی این حالت استثناء است و نمی توان گفت كه هر كس برای شاد كردن دیگران، به هر شكل رفتار كند، بالاترین عبادت را انجام داده است. مسلما نمی توان از طریق گناه و حتی از راه امور مكروه، مشتبه و یا لغو، چنین عملی را انجام داد. كارهای لغوی وجود دارد كه فی حد نفسه مطلوب نیست:«و الذین هم عن اللغو معرضون.» (مومنون: ۳) از صفات مومنان این است كه مرتكب كارهای بیهوده نمی شوند. بنابراین، می توان گفت كه به طور مطلق، شاد كردن هر كسی بالاترین عبادات نیست بلكه تنها شاد كردن مومنین از مجاری شرعیه و راه هایی كه شرعا مجاز است مطلوب و پسندیده و بالاترین عبادات محسوب می شود.
● «شاد بودن» مطلوب فطری انسان
سوال های دیگری، كه بسیار عمیق تر و پیچیده تر و جزو مسائل اصولی و بنیادی است، در این زمینه مطرح می شود: مهم ترین این سوال ها این است كه اصولا مگر «شاد بودن» در زندگی مطلوبیتی دارد كه اسلام برای شاد كردن دیگران این همه سفارش كرده و برای آن ثواب درنظر گرفته است؟ به عبارت دیگر، آیا از دیدگاه اسلام وضع مطلوب این است كه انسان بسیار شاد و مسرور باشد یا به عكس، محزون ؟ با توجه به روایاتی كه در مدح حزن وارد شده است و از جمله روایتی به این مضمون كه اگر در یك جمعی شخص محزونی باشد، خدا همه آن جمع را به واسطه آن شخص محزون مورد رحمت قرار می دهد، این سوال مطرح می شود كه چگونه می توان بین این دو گروه روایات جمع كرد؟ آیا «شاد بودن» از نظر اسلام یك امر مطلوبی است؟ اگر «شاد بودن» انسان مطلوبیت زیادی ندارد، پس چطور «شاد كردن» دیگران ثواب دارد، بلكه بالاترین عبادات تلقی می شود؟ این سوالی است كه جواب آن خیلی آسان نیست. برای پاسخ به این سوال، باید مقدماتی را بیان كرد. بدون شك اصل مسرور بودن و شاد بودن یك مطلوب فطری است. از نعمت هایی كه خدای متعال وعده اعطای آن را به انسان در روز قیامت داده است، این است كه مؤمن در بهشت غمگین نمی شود و شاد خواهد بود: «وجوه یومئذ ناعمه »؛ (غاشیه: ۸- چهره های مؤمنان در بهشت بسیار شاداب و خرم است. یا «ینقلب الی اهله مسرورا»؛ (انشقاق: ۹) مؤمن پس از محاسبه، نزد اهل و عیالش، در حالی كه بسیار شاد و خندان است، برمی گردد.
بی شك انسان فطرتا طالب خوشی، شادی و سرور است. مفاهیمی از قبیل خوشبختی، خوشوقتی، خوشحالی و... همگی از خوشی گرفته شده است؛ یعنی انسان، خود به خود، طالب خوشی است و این اشكالی ندارد. مؤمنان وقتی در روز قیامت وارد بهشت می شوند می گویند: «الحمدالله الذی اذهب عنا الحزن»، خدا را ستایش می كنند كه حزن و اندوه را از آنان برداشت؛ یعنی دوران حزن و غمی، كه در دنیا داشتند سپری شد و زمانی كه وارد بهشت می شوند، دیگر از حزن و اندوه خبری نیست. پس شاد بودن و محزون نبودن فطرتا مطلوب است و این پاداش مؤمنان در بهشت است. برعكس، اهل جهنم، همیشه غمگین و افسرده هستند. قیافه های درهم كشیده (عبوسا قمطریرا) (انسان: ۱۰) و چهره های چروكیده و سیاه (وجوه یومئذ مسوده) از حالات دوزخیان است. قرآن وقتی می خواهد از شهدا تعریف كند و غیر مستقیم دیگران را تشویق نماید كه به خیل شهدا بپیوندند، می فرماید: «فرحین بما آتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم»؛ (آل عمران: ۱۷) آن ها به واسطه نعمت هایی كه خداوند به آن ها داده است در شادی و سرور هستند. بنابراین، داشتن شادی و سرور، یك امر مطلوب فطری است، كه هم در آخرت و هم در برزخ، قطعا جزو نعمت های بزرگ الهی می باشد. همه ما باید طالب چنین نعمتی باشیم.
انسان فطرتا طالب خوشی است. در دنیا خوشی ها و ناخوشی ها، به طور طبیعی و تكوینی، برای همه وجود دارد؛ هیچ كس در دنیا نیست كه در همه عمر خود شاد و یا در سراسر این مدت غمگین باشد. هر كسی كمابیش غم ها و شادی هایی دارد. انسان به طور طبیعی می خواهد در دنیا شاد باشد، و این شادی ها از راه های مختلفی پیدا می شود؛ گاهی این شادی ها، غم های طولانی را درپی دارد، مانند شادی هایی كه از یك گناه موقتی پیدا می شود؛ هرچند انسان ممكن است به واسطه گناه به طور موقت شاد شود، اما گرفتاری های بعدی را به دنبال خواهد داشت. كسانی هم كه از راه های غیرمشروع مانند استعمال مواد مخدر، مسكرات و... خود را شاد می كنند، شادی آنان موقتی است و پس از آن، ساعت ها بلكه عمری را بدبخت خواهند شد. این نوع شادی مطلوبیتی ندارد و عقل هم هیچ وقت چنین شادی را تجویز نمی كند كه انسان لحظه ای از مواد مخدر استفاده كند، یك شادی كاذبی پیدا كند و بعد عمری معتاد شده، خود خانواده و جامعه اش را بدبخت كند.
● شادی های دنیوی چه زمانی پسندیده است؟
طبق نظام ارزشی اسلام، مطلوبیت واقعی هر چیزی زمانی است كه در مسیر مطلوبیت نهایی و سعادت ابدی انسان باشد؛ یعنی اگر شادی های دنیایی انسان در راستای كمك به شادی آخرت او باشد، بسیار پسندیده و مطلوب است. آیا اساسا چنین شادی هایی وجود دارد؟ در پاسخ باید گفت كه بله وجود دارد. انسانی كه افسردگی مطلق داشته باشد، به دنبال هیچ كاری نمی رود، عبادت هم نمی كند؛ نه كار دنیا را می تواند درست انجام دهد نه كار آخرت را. كسی كه نشاط ندارد می خواهد یك گوشه بنشیند، نه حرفی بزند، نه حرفی بشنود و نه كاری انجام بدهد. چنین فردی نه به درد دنیا و آخرت خودش می خورد و نه دنیا و آخرت دیگران. حزن و اندوهی كه انسان را از كار و زندگی باز دارد و باعث شود كه فرد نه به كار دنیا برسد و نه به كار آخرت، در واقع یك نوع بیماری است و هیچ گونه مطلوبیتی ندارد. این كار حتی ممكن است به كفر نیز منتهی شود. گاهی هم موجب می شود كسانی كه ایمان ندارند یا دارای ایمانی ضعیف هستند، دست به خودكشی بزنند. چنین حزن هایی هیچ وقت مطلوب نیست. برعكس، آن حالت نشاطی كه انسان را وادار كند به این كه هم كارهای دنیایی و هم كارهای آخرتی خود را درست انجام دهد، مثلا موجب شود كه درسش را بهتر بخواند و عبادتش را بهتر انجام دهد، امر مطلوبی است. از این روی، استفاده از وسیله ای كه سعادت اخروی انسان را به دنبال داشته باشد مطلوب خواهد بود.
بنابراین، می توان گفت هر سرور و فرحی در دنیا، به خصوص اگر یك حالت افراطی پیدا كند مطلوب نیست. در قرآن غالباً از فرح مربوط به دنیا با لحن مذمت آمیز و نكوهش آمیزی یاد شده است. مانند: «انه لفرح فخور» (هود:۱۰) و یا «لاتفرح ان الله لایحب الفرحین» (قصص:۷۶). این آیه درباره قارون است كه به واسطه نعمت های دنیایی، به خود می بالید و بسیار مغرور بود. بنی اسرائیل برای نصیحت او به نزدش آمدند و گفتند: «لا تفرح ان الله لایحب الفرحین»؛ خیلی سرمستی نكن، خدا سرمستان را دوست نمی دارد.معمولاً در ادبیات فارسی تعبیر «سرمستی» برای این گونه سرورها و فرح های افراطی به كار می رود. این گونه شادی ها مسلما نامطلوب است؛ زیرا نه تنها كمكی به حركت تكاملی انسان نمی كند، بلكه انسان را در دام شیطان می اندازد، او را غافل و مغرور ساخته از وظایف و تكالیفش باز می دارد و موجب می شود كه بردیگران فخر بفروشد. در بعضی از آیات قرآنی هم اشاره شده است كه كسانی كه در دنیا خیلی سرور داشتند، وضعشان در آخرت خیلی خوب نیست: «انه كان فی اهله مسرورا» (انشقاق:۱۳) قیافه بعضی افراد در آخرت گرفته است. آن ها كسانی هستند كه در دنیا خوش گذرانی كرده و زندگی را به شادی و سرمستی می گذراندند.
● حزن مطلوب
در مقابل، حزنی كه انسان را متوجه خدا، آخرت و مسئولیت های شرعی و اجتماعی اش كند، حزن مطلوبی است؛ حزن از این كه چرا در انجام تكالیف كوتاهی كرده ایم. انسان عاقلی كه مرتكب گناهی شده، اگر متوجه شود این عمل موجب شده كه سعادت آخرت را از دست بدهد، در حالی كه می توانست با انجام دادن كار دیگری سعادت دنیا و آخرت را كسب كند، محزون می شود. این گونه حزن ها اگر به حد افراط نرسد، مطلوب است. اما اگر این حزن ها به حدی برسد كه انسان را از كار و زندگی باز دارد و باعث شود كه فرد تكالیف شرعی خود را نتواند انجام دهد، هیچ فایده ای ندارد. غم و غصه ای كه موجب شود انسان در زندگی نتواند درس بخواند، عبادت كند، جهاد برود، به اجتماع خدمت كند و سایر فعالیت های مطلوب دینی را انجام دهد، چه فایده ای دارد؟ بنابراین، حزن هم تا اندازه ای می تواند مطلوب باشد؛ و آن زمانی است كه انسان را وادار به جبران گذشته نماید و تكالیف و كارهای خیری كه باعث سعادت آخرت او می شوند انجام دهد.
● شادی در گروه تامین خواست افراد
نكته سومی كه بایددر نظر داشت این است كه سرور و شادی برای هر كسی وقتی حاصل می شود كه آن خواسته اش تامین شود. اما خواسته های افراد یكسان نیست. شادی افراد با یكدیگر تفاوت دارد؛ برای مثال، وقتی شما می خواهید كودك خردسال خودتان را شاد كنید ممكن است یك زمان این كار را با دادن خوراكی و یا اسباب بازی انجام دهید، و وقتی كودك مقداری بزرگ تر شد، برایش قصه و داستان تعریف كنید. این ها انواع شادی كودكانه است كه با خوردن، بازی كردن، شنیدن داستان های خنده دار و نظیر آنها حاصل می شود. اما در سنین جوانی آن هایی كه رشد طبیعی و معقولی دارند و ابعاد روانی آنان رشد پیدا كرده است، دیگر به این چیزها خیلی شاد نمی شوند. انسان در جوانی خواسته های دیگری دارد؛ به جز خواسته هایی كه مربوط به جهات بدنی می شود، از نظر روانی هم خواسته هایی دارد. جوان دلش می خواهد شخصیت و احترام داشته باشد. از دوره نوجوانی این خواست در فرد شكوفا می شود و البته، گاهی هم حالت بسیار افراطی پیدا می كند؛ گاهی پرخاشگری هایی هم كه می كنند برای این است كه می خواهند شخصیت خودشان را نشان دهند. انسان در هر سنی به طور طبیعی خواسته هایی دارد كه اگر آنها تامین شود شاد می گردد. البته، برخی خواسته هایی هم وجود دارد كه در طول زندگی ادامه دارد، مانند نیازهایی كه انسان به خوراك، مسكن و... دارد.
● شادی های مطلوب، لذائذ معنوی
با توجه به نكته هایی كه بیان گردید، اكنون باید ببینیم كه آیا شادی از نظر اسلام امر مطلوبی است یا نامطلوب؟ در پاسخ باید بگوییم هر نوع شادی كه در جهت كمال معنوی باشد مطلوب است. اگر شما بخواهید كسی را كه آن قدر روحش تعالی پیدا كرده كه جز با مناجات خدا و سرسائیدن به آستان الهی شاد نمی شود شاد كنید، مسلما باید زمینه ای را فراهم كنید كه او بتواند به عبادت خودش بپردازد. در مناجات خمسه عشر امام سجاد(ع) در یكی از مناجات هایش عرض می كند: «و استغفرك من كل لذه بغیر انسك»؛ از هر لذتی كه از غیر انس با تو بردم استغفار می كنم، هر سروری كه جز از لقاء تو حاصل شود، برای من گناه است. از چنین شادمانی به تو پناه می برم. كسانی آن چنان اوج پیدا می كنند كه جز در اثر انس با خدا و مناجات با او و نهایتا لقاءالهی به چیزی شاد نمی شوند، اگر انسان بخواهد چنین كسانی را شاد نماید باید كاری كند كه مزاحمت ها و موانع راهشان برداشته شود و آن ها در این مسیر پیشرفت كنند. چنین شادیی است كه ارزش مطلق دارد؛ زیرا شاد كردن چنین مؤمنی برای رسیدن به مقصد خود، هیچ قید و شرطی ندارد. چون این ها جز از راه مشروع شاد نمی شوند، شادی شان هم به عبادت خدا و انس با خداست و همیشه این شادی مطلوب است. اما شادی های دیگر، ممكن است شادی دنیوی باشد، اما كمك كند به این كه انسان در جهت تكامل معنوی پیشرفت كند یا لااقل مبتلا به گناه نشود، مثل شادی دنیوی كه دو همسر در محیط خانواده با یكدیگر دارند. این نوع شادی مستقیما ارتباط با خدا و قیامت ندارد. التذاذی است كه در محیط خانواده از یكدیگر می برند. اما اگر با قصد قربت انجام شود می تواند عبادت باشد. اگر هم قصد قربت در كار نباشد، دست كم مانع از ابتلای به معصیت است. البته، این هم یك مرتبه ای از عبادت است؛ زیرا برای جلوگیری از ابتلای به معصیت صورت گرفته است. شادی های دنیوی كه مؤمنان در زندگی خودشان دارند به این دلیل است كه برای انجام عبادات و وظایف شان نشاطی داشته باشند. مزاح مخصوصا در سفر در حدی كه افراط نشود و موجب لغو واتلاف وقت نگردد و هم چنین تمسخر، توهین و اذیت دیگران را به دنبال نداشته باشد، مطلوب است و حتی از مستحبات بوده و در اسلام به آن تاكید شده است. این یك شادی دنیوی است كه موجب جلوگیری از ملال، افسردگی، خستگی و به طور كلی، چیزهایی است كه مانع از انجام وظایف بعدی می شود. فراهم كردن وسایل چنین شادی برای دیگران و نیز شاد شدن خود انسان هم در این حد عیبی ندارد و مطلوب است. به هر حال، ملاك، شاد كردن مؤمن است از آن جهتی كه مؤمن است و هیچ وقت به گناه شاد نمی شود؛ شادی او یا مستقیما در ارتباط با خداست و یا برای تكامل معنوی و انجام وظایف و یا دست كم برای جلوگیری از گناه می باشد. البته، با توجه به آن نكته آخری كه گفتیم مراتب ایمان افراد با یكدیگر فرق می كند، شاد كردن افراد هم فرق می كند و منحصر به افراد بالغ نمی باشد بلكه شامل بچه ها هم می شود. شاد كردن مؤمنی هم كه هنوز در سن طفولیت است و تازه به تكلیف رسیده ثواب دارد. شاد كردن او در همان حدی است كه او می فهمد. اگر شما بخواهید وسایل شادی را برای كسانی كه در اوج معرفت هستند فراهم كنید، او اصلا درك نمی كند و هیچ وقت با آنها شاد نمی شود. ولی اگر همین مؤمن افسرده باشد، بیرون آوردن او از این حالت مطلوب است؛ زیرا افسردگی برایش ضرر دارد. البته از بین بردن حزنی كه برای خداست و باعث این می شود كه فرد در جهت انجام وظایفش موفق تر باشد، مطلوب نیست. مثلا ما نمی توانیم یك كسی را كه در مجلس عزای سیدالشهدا(ع) مشغول گریه است برای این كه شاد بشود به خنده بیندازیم؛ زیرا این مجلس اصلا برای گریه كردن و برای غمگین بودن است، این جا جای شاد كردن نیست، این جا جایی است كه گریه كردن و غمگین بودن مطلوب است. یا اگر كسی را كه در نیمه شب راز و نیازی با خدا می كند و اشكش جاری شده و در حالت حزن قرار دارد، بخندانیم، آیا كار خوبی انجام داده ایم؟ قطعا این شادی ها مطلوب نیست و متقابلا آن حزن هایی كه انسان را از حركت طبیعی به سوی سعادت دنیوی و اخروی باز دارد، نامطلوب است.
● ادخال سروردر جهت تكامل و برداشتن موانع عبادت
باید توجه داشته باشیم كه بعضی ها ممكن است به اتكاء اطلاق این گونه روایات، خواسته های نفسانی خود را ارضا كنند. انسان هایی كه می خواهند خوش گذرانی و بذله گویی كنند، بخندند و بخندانند و... استدلال می كنند به این كه ادخال سرور به مؤمن ثواب دارد. حال آن كه هر ادخال سروری ثواب ندارد. اگر ادخال سرور در جهت تكامل باشد و لااقل موجب شود كه موانع عبادت و تكامل شخص برطرف گردد و در راه انجام ظایف نشاطی پیدا كند می تواند مطلوب باشد، چه خود وسایل آن را فراهم كند، چه دیگران. به هر حال، واقع نگری و واقع بینی انسان را متوجه این امر می كند كه در این دنیا گرفتاری های زیادی برای همه انسان ها پیش می آید، اما نوع و شكل و زمان آن با یكدیگر فرق می كند. گاهی بیماری، فقر و گرفتاری است، گاهی از دست دادن یك عزیزی است، گاهی هم بلاهای اجتماعی مانند زلزله، سیل و طوفان است. مسلما كمك كردن به چنین كسانی كه مبتلا به چنین غم و اندوه ها شده اند و از انجام وظایف خود باز مانده اند و در نهایت، شاد كردن آنها از بهترین عبادات خداست منتها به شرط آنكه به قصد قربت باشد.در مقاله حاضر نویسنده با رویكردی تحلیلی درباره فضیلت شاد كردن برادر مومن و با الهام از سیره اهل بیت(ع) پیرامون شادی و حزن و میزان مطلوبیت هر یك سخن گفته و در این خصوص به برخی شبهات نیز پاسخ داده است. امید است مورد استفاده خوانندگان محترم قرار گیرد.
فریده مهرآرا
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید