جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
به پاس ۱۰ سال اتلاف سرمایه رسانه ملی
هرچه قدر هم که صبور باشی و بخواهی دردسرها و مشکلات را با طمانینه و آرامش از نظر بگذرانی و اغماض کنی، وجدانت اجازه نمیدهد حتی اگر هیچکاره باشی و حرفت جایی خریدار نداشته باشد... به عنوان یک شهروند که نمیتواند چشمش را ببندد و احساس وظیفه میکند...
هرچه قدر که مسوولان ارشد کشور و در صدر همهی آنها رهبر انقلاب تاکید دارند که پیگیری و اصرار رسانهی ملی بر حواشی بیارزش و زاید ورزشی کاسته شود تا به نخبگان علمی و مسایل بااهمیت بپردازیم، به گوش آقایان نمیرود که نمیرود.
متاسفانه بعضی اوقات آدم نمیتواند خودش را کنترل کند از اینکه رسانهی ملی ما دیگر شور فوتبال را بیرون آورده و به یک مربای ترش و بدمزه تبدیل کرده که مدتها از بیات شدنش میگذرد!
از اینکه حتی کسی مدالآوران المپیادهای جهانی شیمی و فیزیک و زیستشناسی و نجوم و ریاضی ایران در سال ۲۰۰۸ که همگی رتبههای زیر ۵ جهان را آوردند نمیشناسد، بگذریم. فکر میکنید دلیلش چیست؟ غیر از اینکه صدا و سیمای ما، خبر پیدا شدن کروکودیل ۲ متری در گواتمالا را به این نوع اخبار ترجیح میدهد؟
مگر رهبر انقلاب دستور نداد که مسوولان اجرایی موظفند تا سال ۱۴۰۴، ایران را به قدرت اول علمی، صنعتی، فرهنگی، ورزشی و فناوری منطقه تبدیل کنند؟ با این عملکرد مایوسکنندهی رسانهی ملی ممکن است؟
روزنامههای ما که خدا را شکر در دعوای زرگری خودشان دارند صفایی میکنند و با پرتاب کاسه و کوزه از پشت سنگرها به همدیگر، هر روز یک دردسر تازه برای کشور درمیآورند و از راه همین تفرقهافکنیها هم برج و کارخانه میسازند و هوارشان هم بلند است که آزادی نداریم و ما را تعطیل میکنند. این واقعیت که بدیهی است... نمونهی سادهاش در همین روزنامهی اعتماد که خوشبختانه از فیض نوشتن در آن هرگز محروم نشدهایم! شما خبر دارید آنجا چه میگذرد و کلهگندههایش چه طور پول در میآورند؟
اما رسانهی ملی که زیر نظر رهبری است و باید آیینهی تمام نمای اهداف و آیندهی کشور باشد دیگر چرا اینطور عمل میکند؟ آیا باید انتظار داشت که این رسانه هم به یک فضای بیارزش و عاری از فکر و اندیشهی فاخر تبدیل شود؟
بیتناسب ندیدم به بهانهی ۱۰ ساله شدن برنامهی تلویزیونی ۹۰ که شاهکار اتلاف سرمایه و وقت و توهین به شعور مردم در تلویزیون است، کمی درد دل کنم، شاید صدایم به جایی رسید. بگذارید صریح و بیواسطه با این سوال شروع کنم که آخر چه معنایی دارد که یک برنامهی کمارزش و جنجالآفرین تلویزیونی (۹۰)، ده سال بدون وقفه، هر شب در بهترین ساعات اوج بیننده پخش شود و در دست کسی باشد که حداقل از رفتار و گفتارش مشخص میشود هیچ دلسوزی و نگرانی خاصی برای ورزش این مملکت ندارد.
توپ به دست خورد یا دست به توپ، آقای دایی شما چرا بعد از گل تیم ملی خوشحالی کردید، آقای سامره شما معمولاً در امارات از کدام سوپر مارکت آب معدنی میخرید، به نظر میرسد آفساید اعلام شده، ۲ و نیم میلیمتر اشتباه باشد، دیشب در مسابقهی فوتبال زیرگروه انتخابی دسته سوم نوجوانان محلات ورامین، مربی تیم قرمز به مربی تیم آبی چشمغره رفت، آقای قلعهنوعی شما آخرین بار چه زمانی به آرایشگاه رفتید تا محاسنتان را اصلاح کنید..."
این سخنان که با تاسف تمام باید آن را "اراجیف" بخوانم، ۱۰ سال است تمام فکر و ذهن و هم و غم مسوولان و ورزشکاران مملکت را به خودش مشغول کرده و سوژهی تیتر یک روزنامههای زرد ورزشی را هم فراهم آورده.
فایده و سود چنین برنامهیی برای ورزش کشورمان چه بود و چیست؟ در جام ملتهای آسیا قهرمان شدیم؟ در المپیک مدالهای بیشمار و فراوان گرفتیم؟ تیم ملی فوتبال کشورمان سرانجام توانست با یک تیم درجهی یک دنیا دیدار تدارکاتی برگزار کند و از فاز بازیهای دوستانهی هزارباره با امارات و عمان و بحرین و بوسنی و مقدونیه و آذربایجان خارج شود؟ ورزشگاههایمان سالمسازی شد تا برای پخش مستقیم مجبور نباشند صدای آمبیانس را بگیرند که فحاشی تماشاگران به داور شنیده نشود؟ فوتبالیستهایمان یاد گرفتند که به جای گیس کردن دو خط ریش و سبیل، بازیشان را بهتر کنند و دروازهی خالی را اوت نزنند؟
بیایید یک حساب سرانگشتی بکنیم. چنین برنامهیی که یک و نیم ساعت پخش میشود، در تمام شهرستانهای صاحب فوتبال خبرنگار و تصویربردار دارد، هر هفته یک میهمان و کارشناس دارد که باید به آنها هدیه یا دستمزدی بدهد، حداقل ۱۰۰ نفر پرسنل و عوامل دارد. جدای از تمامی مخارج اضافی و حاشیهیی، اگر همهی این عوامل به صورت مساوی (غیر از شخص شخیص آقای فردوسیپور) هر کدام به صورت روتین، حقوقی حداقل ۴۰۰ هزار تومانی در ماه داشته باشند، به مجموع رقم ۴۸۰ میلیون تومان در سال میرسیم. حالا این عدد را در ۱۰ ضرب میکنیم. ۴ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان، فقط هزینه برای دستمزد آقایان. حالا بگذریم از حق پخش، ایاب و ذهاب، طراحی دکور و تجهیزات و چه و چه. شما فکر میکنید با این ۵ میلیارد تومان، چند ورزشگاه و استادیوم میشود ساخت؟ چند گرسنه را میتوان سیر کرد؟ به چند پژوهشگر و نخبه میتوان بودجهی تحقیقاتی داد؟ اصلاً شما فکر میکنید این ۵ میلیارد تومان را بین چند فدراسیون ورزشی میتوان تقسیم کرد؟
وقتی دستمزد سالیانهی یک بازیکن پایتختی در فلان تیم پرطرفدار ۲ میلیارد تومان است، این امکان وجود ندارد که ۱۰ برابر همین هزینه برای رنگ و لعاب دادن و پخش کردن تصویر آقای بازیکن از ۴۰ زاویه در تلویزیون صرف میشود؟ شما فکر میکنید بودجهی سالانهی فدراسیونهایی مثل شنا، دوچرخهسواری یا دومیدانی در ایران، به اندازهی نصف دستمزد یکی از همین بازیکنهای خوشتیپ و گیس پریشان هم میشود که آقای فردوسی پور، آمار آخرین شام خوردهی آقا را در فلان رستوران شمال شهر تهران هم برای بینندگان تلویزیونی رو میکند؟
میکروفون برنامهی نود، چه سودی به حال ورزش این کشور دارد؟ باور نمیکنید اگر به جای ۱۰ سال پخش این برنامهی "وقت تلف کن"، پلنگ صورتی از شبکهی ۳ پخش میشد، حداقل به لطافت روحیه و طبع مردم یک کمکی میشد... اما حیف که میکروفون و تریبون، در دست نااهلان قرار گرفته و همه هم سکوت کردهاند. داستان لباس نامرئی پادشاه یادتان هست؟
میکروفون برنامهی نود چه سوالی میپرسد؟ آقای مربی، نظر شما دربارهی داوری چیست؟ آخر انسان عاقل، مگر کسی از تو در مورد دامپزشکی سوال میکند؟ پس چرا از شخصی که هیچ تخصصی دربارهی قضاوت کردن و سوت زدن ندارد، دربارهی داوری سوال میکنید؟ چرا از جوان ۱۷ سالهیی که تا همین دیشب داشته در خانهی پدرش بادام زمینی میشکسته و حالا از بد حادثه به فلان تیم باشگاهی راه پیدا کرده، در مورد اوضاع داوری سوال میکنید؟
میکروفون برنامهی نود چه سودی برای جامعه دارد؟ "آقای فرهاد مجیدی، شنیدیم که یک و نیم میلیارد تومان از طلب معوقهی این فصل شما هنوز پرداخت نشده. آیا این موضوع با شبنشینی دیشب آقای فتحا... زاده و آقای سعیدلو در ولنجک ارتباطی دارد؟"
تصویر برنامهی نود چه پیشرفتی در جامعه ایجاد میکند؟ "آقای برگیزر، ما شنیدیم که در ضرب و شتم دیشب خبرنگار مشهدی توسط شما، ۲۴ دندهی ایشان شکسته است در حالی که شما در مصاحبهی مطبوعاتی گفتید فقط ۲۳ دنده را شکستهاید. این تناقضگویی شما با دخالت آقای عزیزی در کادر فنی تیم ارتباطی ندارد؟ آیا اشتباهات داوری در بازی دیشب در این برخورد نقش نداشت؟"
من نمیدانم تلویزیون جامعهیی که نیاز به آرامش و محبت دارد، چرا باید برنامهیی تلویزیونی داشته باشد که پیامآور دعوا، زد و خورد، ضرب و شتم و فحاشی است. جایی که ردهبالاترین مسوولان فوتبالی کشور به خود اجازه میدهند در آن همانند "چالهمیدان"، نارواترین توهینهای خود را نثار هم کنند و دلی از عزا دربیاورند. پس شورای نظارت سیما کجاست؟
و من حقیقتاً نمیدانم مسوولانی که ۱۰ سال است بهترین تصویر و نور و صدای بهترین ساعات شب در شبکهی ۳ را به یک برنامهی سخیف، سطحی و عوامانه دادهاند که حتی یک بار از تماشاگران بافرهنگ و باادب کشورمان درخواست نکرد در صورت رخ دادن یک اشتباه داوری، همهی شرف و حیثیت داور را به باد ناسزا نگیرند و ۴۵ هزار صندلی ورزشگاه آزادی را از جا درنیاورند، چه فکری میکنند که عادل فردوسی پور را روی سرشان گذاشتهاند و به بدترین شکل ممکن از او حمایت میکنند
مهدی خانعلی زاده
منبع : آتی بان
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه روسیه مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت
هلال احمر یسنا آتش سوزی قوه قضاییه پلیس تهران بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سازمان هواشناسی
حقوق بازنشستگان بانک مرکزی قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو خودرو دلار سایپا ایران خودرو کارگران تورم
سریال تلویزیون نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی عفاف و حجاب سینما سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
رژیم صهیونیستی آمریکا جنگ غزه فلسطین حماس اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس ایالات متحده آمریکا یمن
استقلال فوتبال علی خطیر پرسپولیس سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ برتر رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ
هوش مصنوعی تلفن همراه گوگل اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب بیمه بیماری قلبی کاهش وزن دیابت داروخانه