سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


درباره رضا رضازاده لنگرودی


درباره رضا رضازاده لنگرودی
▪ متولد ۱۳۲۹ لنگرود
▪ پایان دوران متوسطه در زادگاه
▪ تحصیل در رشته تاریخ
▪ ادامه تحصیل تامقطع دكترای تاریخ
▪ اخذ دكترای تاریخ از دانشگاه تهران
▪ از متخصصان دوره ایلخانیان
▪ مدیرگروه تاریخ در بنیاد دایرهٔالمعارف اسلامی
ـ برخی از آثار او عبارتند از:
ـ «ترانه هایی از اشكور بالا» نشر نو ۱۳۶۳
ـ «یادگارنامه فخرایی»
ـ «یاد پاینده»
ـ «جنبش های اجتماعی در ایران پس از اسلام»
ـ «جنبش های دینی ـ اجتماعی خراسان در قرن دوم»
▪ و ...
«اِسْحاق تُرْك ، از داعیان ابومسلم خراسانی (ه م ) در نیمه اول سده۲ ق است. اطلاعات ما درباره وی به هنگام جنبش پیروان ابومسلم كه در سده ۲ق، پس از قتل ابومسلم رخ داد، بسیار اندك و تنها منحصر است به الفهرست ابن ندیم (ص ۴۰۸). گزارش ابن ندیم تلفیقی از ۳ روایت كهن است كه مآخذ دوتای آن مشخص نیست ؛ اما روایت سوم برگرفته از كتابی است با عنوان اخبار ماوراء النهر از نویسنده ای گمنام . نوشته گردیزی (ص ۲۷۳ به بعد) تا اندازه ای مكمل الفهرست است و اطلاعاتی از شورش سپاهیان ابوداوود خالد بن ابراهیم ذهلی عامل خراسان در زمان اسحاق ترك و عصیان عبدالجبار بن عبدالرحمان ازدی جانشین وی ، ارائه می دهد (نیز نك: صدیقی ، ۱۵۱ ، به نقل از زین الاخبار، نسخه خطی كمبریج ).
به نظر می رسد كه گردیزی رویدادهای خراسان را در سده های نخستین اسلامی ، از كتاب مشهور اخبار ولاه خراسان نوشته سلاّمی (۳۰۰ق ۹۱۳‎/م ) گرفته باشد؛ زیرا در روایت منحصربه فرد نویسنده كتاب القند درباره مقنّع (ه م ) به روشنی به نوشته سلامی اشاره شده است (نسفی ، ۷۲) و چون جنبش اسحاق ترك پیش از قیام مقنع رخ داده ، احتمال دارد كه اخبار گردیزی درباره رویدادهای خراسان، بعد از كشته شدن ابومسلم (۱۳۷ق ۷۵۴‎/م )، بر كتاب اخبار ولاهٔ خراسان سلامی متكی باشد.
ابن ندیم ۲ روایت مختلف درباره خاستگاه و نسب اسحاق، نقل كرده است : یكی حاكی از آن است كه او از علویان و از فرزندان یحیی بن زید ابن علی بود كه از بیم امویان گریخت و به سرزمین تركان رفت ، از این رو به اسحاق ترك، شهره شد (همانجا؛ برای احتمالات دیگر درباره نسب او، نك: صدیقی ، ۱۵۲) ؛ و پرچم مخالفت برافراشت (نك: بارتولد، ۱۹۹) بر پایه این روایت ابن ندیم ، به احتمال زیاد اسحاق ترك پیش از آمدن ابومسلم به خراسان ، به سرزمین تركان رفته ، و پس از روی كار آمدن عباسیان در زمان امارت ابومسلم به خراسان بازگشته است . روایت دیگر ابن ندیم برگرفته از اخبار ماوراءالنهر است كه به نقل از ابراهیم بن محمد از آگاهان به اخبار مسلمیه می گوید: «او ماوراءالنهری وامّی بود و با جنیان ارتباط داشت و اگر كسی چیزی از او می پرسید، پس از گذشت شبی ، پاسخ می گفت و هنگامی كه ابومسلم كشته شد، مردم را به سوی او فراخواند». (همانجا)
نام او، اسحاق ، می تواند زردشتی بودن وی را به تردید افكند، اما با توجه به آرای او می توان چنین گمان كرد كه وی اسلام آورده بوده ، و سپس به دین كهن خود بازگشته است (صدیقی ، آمورتی ، همانجا). مقارن شورش اسحاق ، ابوداوود خالد بن ابراهیم ، حاكم خراسان بود كه ابومسلم در ۱۳۶ق ۷۵۳‎/م به هنگام رفتن به عراق او را جانشین خود كرده بود و او لشكریان اسحاق را از بین برد (نك:صدیقی ) و خود در ۱۴۰ق كشته شد (گردیزی ، همانجا). اگر بپذیریم كه اسحاق پس از كشته شدن ابومسلم به ماوراءالنهر و سرزمین تركان رفته است ، آغاز فعالیت او را بعد از قیام سنباد (ه م ) و پیش از جنبش مقنع می توان پنداشت . به نظر می رسد كه آرای اسحاق ترك در ماوراءالنهر، زمینه های بسیار مناسبی برای شورش و پیروزی های اولیه مقنع فراهم آورد.از این رو، قیام اسحاق باید پس از كشته شدن ابومسلم و قتل ابوداوود در ۱۴۰ق رخ داده باشد. به نوشته الفهرست، اسحاق ادعا كرد كه ابومسلم زنده است و در كوه های ری زندانی است . از گزارش ابن ندیم بر می آید كه اسحاق برای جلب توجه زردشتیان به دعوت خود از آوازه ابومسلم، نیك بهره برده است . پس از درگذشت اسحاق كه تاریخ آن همانند زمان تولدش مشخص نیست ، پیروانش كه بیش تر از مسلمیه ماوراءالنهر بودند، پراكنده شدند و جنبش او دوامی نیافت .»
در دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، زیر مدخل اسحاق ترك، این توضیحات درج شده است،توضیحاتی كه به امضای رضا رضازاده لنگرودی، حاوی اطلاعات موجز و دقیقی از مدخل مورد نظر است و از تسلط نگارنده بر منابع تاریخی و تفحص او در این منابع در كنار درك درست او از نحوه ارائه اطلاعات در قالب دانشنامه حكایت می كند.رضا زاده لنگرودی از چهره های شاخص تاریخ نگاری بخصوص در حوزه دانشنامه نویسی در ایران است. او كه سال ۱۳۲۹ در لنگرود به دنیا آمد،تحصیلات متوسطه خود رادر زادگاه خویش به پایان برد و برای ادامه تحصیل راهی تهران می شود. علاقه او به تاریخ از دوران نوجوانی شكل گرفت و بر مبنای این علاقه نیز، راه تحصیلات عالیه اش را پی گرفته است.لنگرودی تحصیلات آكادمیك خویش را تا مقطع دكترای تاریخ پیش برد و درطی این دوران نیز از تحقق و پژوهش در آن نیز غافل نمانده است.
او در ۲ حوزه تاریخ روایی و تاریخ تحلیلی صاحب نظر و دارای تألیفات گوناگونی است. تخصص ویژه او پژوهش در دوره ایلخانیان و متخصص تاریخ نگاری تركمانان است و در این باره با دو گرایش تاریخ روایی و تاریخ تحلیلی تألیف كرده است.در كنار این گرایش، لنگرودی سال هاست كه بر جنبش های اجتماعی در ایران پس از اسلام تمركز كرده و اثر مهمی نیز با همین عنوان نوشته است.
اثری در۲ جلد، كه جلد نخست آن از سوی انتشارات طهوری چاپ و منتشر شده است. كتاب «جنبش های اجتماعی در ایران پس از اسلام» گرچه در قالب مجموعه مقالات لنگرودی انتشار یافته، اما وحدت ذهنی او در پیگیری گرایش تاریخی اش، اتحاد و وحدت اثرش را به خوبی حفظ كرده و از كتاب جنبش های اجتماعی در ایران پس از اسلام اثری قابل ارجاع ساخته است.اما این كتاب خیلی زود در محافل فرهنگی و حوزه نقد كتاب به عنوان اثری مهم و اثرگذار شناخته شد و لنگرودی را ترغیب به نگارش جلد بعدی این مجموعه كرد: «جلد دوم این كتاب هم ادامه جنبش هایی است كه در تاریخ ایران شكل گرفته اند، یعنی جنبش نومزدكیان و بردگان زنج است، بعد جنبش زندیه است، جنبش برده داران و جنبش نقطویه...» گفتم كه رضازاده لنگرودی در حوزه دانشنامه نویسی تاریخی نیز از سرآمدان نسل خویش است.اومدیریت گروه تاریخ در بنیاد دایرهٔ المعارف اسلامی را برعهده دارد. بنیاد دایرهٔ المعارف اسلامی از سال ۱۳۶۲ همزمان با تأسیس مركز دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی تأسیس شد.
این بنیاد دارای ۱۲ گروه علمی در زمینه های زبان و ادبیات، اسلام معاصر، جغرافیا، فرهنگ و تمدن، فلسفه و عرفان، تاریخ علم، تاریخ، كلام و خرد، فقه و اصول، قرآن و حدیث است. اغلب فعالیت های این بنیاد، تألیف دایرهٔ المعارف الفبایی به نام دانشنامه جهان اسلام است كه تاكنون ۱۰جلد از آن به وسیله مؤسسه كتاب مرجع ، منتشر شده است.
دانشنامه جهان اسلام، دایرهٔ المعارفی درباره شریعت مقدس اسلام از آغاز تا زمان حاضر است كه حوزه وسیعی از علوم و معارف را دربرمی گیرد و شامل مباحث مربوط به علوم قرآنی، حدیثی، فقهی، كلامی، عرفانی، فلسفی و ادبیات و هنر، سیره انبیا و اولیا و امامان (علیه السلام)، تاریخ سیاسی ـ اجتماعی و جغرافیای سرزمین ها و كشورهای اسلامی، فرهنگ، آثار مكتوب، نهادهای آموزشی، آداب، رسوم، آثار و ابنیه تاریخی ـ تمدنی جهان اسلام است.
لنگرودی در مقام ریاست بخش تاریخ،علاوه بر نظارت بر سفارش و نگارش مدخل های این حوزه،خود نیز به كار نگارش مقالات ارزنده ای در آن پرداخته و تحقیقات خود را در قالب مدخل های دایرهٔ المعارف دنبال كرده است.از آن جمله، نگارش مدخل های آتسز،آزاد، بلگرامی،آسین پالاسیوس،آق قویونلو،آل اخشید، آماری، ابن اثیر، ابوالحسن، ابوبكر طهرانی، استادسیس و ... او درباره دایرهٔ المعارف نویسی در ایران نظریات ارزنده ای دارد:«دایرهٔ المعارف به شكل امروزی، ویژگی های خاص خود را دارد و یكی از مهم ترین آنها ویرایش است بخصوص در «دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی» به دلیل آن كه مقاله ها از همان آغاز تألیفی بودند و نه ترجمه، ویرایش اهمیت خاصی داشت اما در «دایرهٔ المعارف جهان اسلام» از آنجا كه از همان ابتدا مقاله ها ترجمه بودند بیش تر مقابله ومقایسه مطرح بود تا ویرایش، اگر چه هم اكنون در این دایرهٔ المعارف ها نیز ویرایش اهمیت خاصی یافته و مقالات یكدست شده اند.
امروزه دایرهٔ المعارف هایی كه در ایران نوشته می شوند از نظر مستندات از دایرهٔ المعارف های قدیم اروپا بهتر هستند زیرا در قدیم ویراستاران معتقد بودند كه حق با نویسنده است و وقتی افراد بزرگ و برجسته ای مثل «نیكلسون» یا «بارتول» مقاله ای می نوشتند، كسی نمی توانست به آنها بگوید كه مأخذتان را بیاورید تا استناد آنها را ببینیم، در حالی كه در دایرهٔ المعارف های ما، ویراستاران از نویسندگان مقالات در هر مقام و مرتبه ای كه باشند، مستندات را می خواهند البته ویرایش، گاه مشكلاتی را برای مقالات نویسندگان به وجود می آورد و این به دلیل آن است كه اغلب مقاله ها با هر موضوعی كه باشند از سوی ویراستارانی كه اغلب ادبیات خوانده اند همان طور كه مقالات ادبی را با ویژگی خاصی ویرایش می كنند، ویرایش می شود.
همین امر باعث می شود كه ما در اغلب دایرهٔ المعارف ها با تشابه واژه، تعابیر و مفاهیم روبه رو می شویم، این از مشكلاتی است كه در حال حاضر در همه دایرهٔ المعارفها و بویژه در «دایرهٔ المعارف جهان اسلام» وجود دارد و ما نمی دانیم چه زمانی می توانیم این مشكلات را از بین ببریم.» رضازاده درباره مسیری كه دانشنامه نویسی در ایران طی كرده است ،می گوید: «از آنجایی كه در آن دوران زبان دیپلماسی اروپا فرانسه بود، اصحاب دایرهٔ المعارف به سرپرستی «دیدرو »می خواستند كه با یك مجموعه ای كه بیانگر اندیشه هایشان باشد حاكمیت خود را در اروپا (كه در دوران عصر روشنگری بود) به تحقق رسانند.
ما دایرهٔ المعارف نویسی را از آنها گرفتیم و در واقع بخشی از اصول آنها را هم وارد كار خود كردیم. یكی از مشخصه های حائز اهمیت دایرهٔ المعارف استناد است. ما نمی توانیم به دور از استناد مقاله بنویسیم. به همین دلیل هم چون اغلب نویسندگان مقاله های ما، ایرانی هستند، در حقیقت ً تخصص ما بیش از هر چیزی، نزدیك به خود ما و مسائل پیرامون ماست. برای مثال ما كسی را نداریم كه درباره عرفان و تصوف در چین آن چنان دقیق و جامع و علمی بنویسد كه مثلاً در مورد عرفان و تصوف ایران می نویسد.
به این اعتبار، دایرهٔ المعارف هایی كه در ایران نوشته می شوند فقط ۵ یا ۶درصد مقاله های آن در مورد مالزی، اندونزی، آلبانی و... است. بنابراین بیش تر مقاله های ما همان طور كه آقای بجنوردی فرمودند، تاریخی است چون زمینه فرهنگی ما غنی است و ما در دایرهٔ المعارف می خواهیم همین ها را عرضه كنیم.
برای مثال اساس تألیف دایرهٔ المعارف تشیع به دلیل اشتباهاتی بود كه در دایرهٔ المعارف تشیع انگلیسی وجود داشت به عنوان نمونه مقاله ای را كه درباره امام رضا(ع) نوشته شده بود براساس یكسری كج فهمی ها بود كه بعدها خود آنها به آن اعتراف كردند.
بنابراین همان طور سجادی و استاد فانی اشاره كردند، ما در یك فضای ذهنی تربیت شده ایم و با همان فضای ذهنی هم می نویسیم به همین دلیل مقاله ما درباره ابوالعلای معری با مقاله ای كه یك عرب درباره او می نویسد فرق می كند و باید هم چنین باشد یا مقاله حافظ كه یك نویسنده عرب می نویسد، با مقاله ای كه در دانشنامه ادب فارسی یا دانشنامه ایرانیكا درباره حافظ نوشته می شود بی شك باید فرق كند؛ چرا كه در این دایرهٔ المعارف ها با ذهنیت ایرانی نوشته می شود. من می خواهم بگویم كه دایرهٔ المعارف های ما تأثیر خوبی در خارج از ایران داشته اند.
رضا رضازاده لنگرودی، با دانشنامه های دیگری از جمله دانشنامه های مرتبط با یك منطقه نیز همكاری می كند و مدخل هایی برای آنان نیز می نویسد.از جمله مدخل كاشان برای دانشنامه كاشان. او این مقاله را با تشریح وضعیت كاشان در دوره پیش از تاریخ آغاز می كند. آگاهی های ما از روزگاران پیش از تاریخ كاشان، مبتنی بر كاوش های باستانشناسی تپه سیلك است كه نیز نخستین بار در طول سالهای ۷-۱۹۳۳ به دست رومن گیرشمن فرانسوی انجام گرفت.
نگارنده براساس آثار یافت شده در حفاری ها صورت گرفته به بررسی ویژگی های تمدن كهن سیلك و پیوندهای سیلك با خارج و تأثیرهای خارجی بر آن می پردازد و با توجه به یافته های باستانشناسان در گورستان های سیلك، گونه های انسان شناختی سیلك را بررسی می كند. در فاصله زمانی پس از تمدن سیلك تا دوران ساسانی، بویژه در صدر اسلام، اطلاعی از مردم سیلك و دیگر آبادی های كاشان در منابع موجود در دست نیست.
ولی در پژوهش های پراكنده نشان داده شده است كه جوامع گوناگونی در دوره های مختلف تاریخی در دشت كاشان، و بویژه در نواحی كوهستانی غرب و جنوب، سكونت داشته اند. بقایای آتشكده های نیاسر، نطنز، خرمدشت و... گویای وجود مراكز زیستی در دوران ساسانی در این منطقه است. رضازاده لنگرودی در ادامه به وضع كاشان در دوره پس از اسلام می پردازد و از جمله، فرضیه های مختلف درباره نامگذاری كاشان را عنوان می كند.
رضازاده علاوه بر این، آثار ارزشمند دیگری نیز در طول سال های گذشته تألیف كرده كه از آن جمله است: «یادگارنامه فخرایی» و «یاد پاینده» شامل مجموعه ۴۶ گفتار پژوهشی در قالب یادنامه محمود پاینده و...لنگرودی به زنده نگاه داشتن نام نیكان نیز اعتقاد ویژه دارد و بر مبنای همین اعتقاد است كه مجموعه یادنامه پاینده را تدوین كرده و درباره او می گوید:«پاینده از شاعران خوش قریحه گیلكی و فارسی بود. شعر كهن و نو را خوب می شناخت و در قصیده و غزل و رباعی و دوبیتی اشعاری سروده است. اما شیوه نیمایی را بیشتر می پسندید. به اعتقاد او «شعر باید نكاتی به خواننده بیاموزد و شاعر پیش از مردم همراه و همگام آنان باشد تا هنر شعرش در زمینه مردم مؤثر باشد. » اشعار فارسی پاینده كه بیش تر مضمون اجتماعی دارند، در عین زیبایی، عامه پسند و عاری از تعقیدات لفظی است.
اشعار گیلكی او شیوا، سلیس و آكنده از مضامین دلنشین مردم پسند است. افزون بر زبان تعرض به بی عدالتی های زمانه، در زبان وصف نیز توانا بود، اما نه در وصف هلال ماه و تشبیه آن به ابروی دلدار بلكه وصف پریشانی های فرزندان تیره بخت روزگار.رضازاده در طنز نیز دستی توانا داشت. طنز او در طعنه بر نابه سامانی ها بود و هجو او در افشای نابرابری های اجتماعی. رضازاده لنگرودی اكنون مدتی است كه بر روی «جنبش های دینی ـ اجتماعی خراسان در قرن دوم» مطالعات وسیعی را آغاز كرده و اثری با همین عنوان هم به نگارش در آورده است.
رضا رضازاده لنگرودی در میان تاریخ نویسان هم نسل خویش با نگاه دانشنامه نویسی و در نتیجه تكیه بر منابع موثق و پرهیز از دیدگاه های شخصی و فراهم آوردن منابعی برای نگرش های تطبیقی در تاریخ، از دیگران تفكیك می شود. بویژه در دوره ای كه تاریخ نگاری جولانگاه تاریخ نگاران غیر متعهد شده است.امید كه از این عیار علمی بیش از پیش بهره برده، آثار تازه تری با این نگاه پدید آورد. برایش آرزوی طول عمر و سلامتی داریم.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید