پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

دولتی مخالف دگراندیشان


دولتی مخالف دگراندیشان
«سباستین اسکورسیا» حاضر است برای پرزیدنت «دانیل اورتگا» جانش را هم فدا کند. این مرد سبیلو با غرور هرچه تمام تر خود را یک «رهبر ارکستر» و یک فعال و آشوبگر سیاسی می نامد. اسکورسیا از دهه ۸۰ یعنی از همان زمانی که اورتگا دولت انقلابی اش را تشکیل داد، از «فرنته» حمایت می کند. فرنته لقبی است که به ساندنیست های نیکاراگوئه داده شده است. حال و از دو سال پیش بار دیگر جناب فرمانده «دانیل» بر سریر قدرت نشسته است. البته اسکورسیا سهم ناچیزی از این قدرت یابی دوباره محبوب خود داشت و به گفته خودش همسایه ها را بسیج و تظاهرات را سازماندهی می کرد و در همه برنامه ها و رژه های انتخاباتی حضور داشت.
اسکورسیا بدون هیچ اعتراضی این جدیدترین ماموریت رئیس جمهور را پذیرفت. او به دستور دولت انجیلی را در دست گرفت و تی شرتی را پوشید که روی آن عبارت «عشق قوی تر از نفرت است» نقش بسته بود و بر سر پستش در میدان اسپانیا رفت که در واقع یکی از چهارراه های بزرگ ماناگوا به شمار می آید و حال مشغول سخنرانی و موعظه برای راننده ها و رهگذران است.
سباستین می گوید؛ «ما برای دولتمردان مان از خدا طلب خردمندی می کنیم.» او زیر سایبان بزرگی می ایستد و در کنارش یک طوطی در قفس به این سو و آن سو می رود و از بلندگوها هم غرش موسیقی سالسا به گوش می رسد. این دم و دستگاه را در واقع دولت برپا کرده است و روزانه دو وعده غذا نیز به اسکورسیا و همکارانش داده می شود.
از زمان برگزاری انتخابات محلی در ماه نوامبر بار دیگر به نوعی جنگ خیابانی در نیکاراگوئه جریان دارد و هواداران دولت در همه چهارراه ها حضور دارند و گروه های فشار ساندنیست، مخالفان رئیس جمهور را تهدید می کنند. البته در راهپیمایی هایی که در میدان اسپانیا برگزار می شود، هر دو طرف دعوا قدرت خود را به رخ یکدیگر می کشند. مجمع اسقف ها و نیروهای اپوزیسیون دولت را به تقلب وسیع در انتخابات متهم می کنند. به گفته آنها ناظران بین المللی امکان حضور در انتخابات ۱۲ هفته پیش را نداشتند و علاوه بر آن بسیاری از صندوق ها سر از سطل های زباله درآوردند و آرای حوزه های مخالفان دولت شمارش نشد و گذشته از آن، مجریان انتخابات نیز تغییر کرده و جابه جا شده بودند.
«دورا ماریا تلز» یکی از هم رزمان سابق رئیس جمهور است و می گوید؛ «اورتگا همان روش هایی را به کار می برد که زمانی آناستازیو سوموزا از آن استفاده می کرد.» خانم تلز همان کسی است که در مقام رهبر چریک ها در سال ۱۹۷۹ حمله ساندنیست ها به دومین شهر بزرگ نیکاراگوئه یعنی لئون را فرماندهی کرد و از آن زمان تا به امروز از وی به عنوان یک افسانه زنده تجلیل می شود. او می گوید؛ «اورتگا اعتماد به دموکراسی را از بین برد.»
کشور نیکاراگوئه به گسستی بزرگ دچار شده است اما جناب رئیس جمهور چنان رفتار می کند که گویی هیچ نقش و مسوولیتی در این مورد نداشته است. روی پوسترهای این مارکسیست سابق که حال خود را پدر ملت معرفی می کند، این جمله به چشم می خورد؛ «تحقق خواسته های ملت به معنای خدمت است». به دستور شهردار جدید پایتخت پوستر بزرگی از اورتگا اواسط ژانویه در میدان انقلاب نصب شد و طولی نکشید که زد و خورد های خیابانی میان هواداران و مخالفان شدت گرفت. اپوزیسیون نیکاراگوئه از فعالان لیبرال حقوق بشر، روشنفکران مستقل و ساندنیست های سابق تشکیل می شود.
حال بار دیگر نیکاراگوئه در معرض لغزیدن به دامان دیکتاتوری قرار گرفته است. اورتگا یا همان انقلابی سال های دور و پوپولیست چپ امروز از زمان پیروزی در انتخابات دو سال پیش به تدریج هجمه یی سنگین را علیه نهادهای دموکراتیک آغاز کرد. اینکه او توانست تنها با ۳۸ درصد آرا به ریاست جمهوری برسد در واقع حاصل پیمانی بود که با مهم ترین مخالفش یعنی «آرنولدو لدو آلمان» منعقد کرد. آن رئیس جمهور سابق رئیس قدرتمند حزب لیبرال است و همو بود که موجبات تغییر قانون اساسی را به صورتی فراهم آورد که طبق آن هر کس با کسب حداکثر ۳۵ درصد آرا بتواند رئیس جمهور شود. البته «آلمان» مزد این کار خود را نیز گرفت؛ او که به دلیل فساد و پولشویی به ۲۰ سال زندان محکوم شده بود، بدین ترتیب توانست حکم دادگاه را به حبس در خانه اش تغییر دهد.
«آلمان» این مساله را مدیون لطف و محبت های اورتگا است زیرا به دلیل سلطه ساندنیست ها بر دیوان عالی و دیگر نهادهای قضایی بود که وی توانست از خطر زندان رهایی یابد. پارلمان نیکاراگوئه هم که کرسی هایش میان ساندنیست ها و لیبرال ها تقسیم شده است از دو ماه و نیم پیش یعنی از زمان آن انتخابات جنجالی تا به امروز به حد نصاب لازم برای تشکیل جلسه دست نیافته و اپوزیسیون هم به دلیل اعتراض به وضعیت موجود حاضر به همکاری نیست. به همین دلیل اورتگا از مدت ها پیش تنها از طریق صدور دستور و فرمان حکومت می کند.
از قرار معلوم اورتگا می خواهد حکم محکومیت رئیس لیبرال ها را لغو کند تا بدین صورت در آینده از حمایت نمایندگان طرفدار آلمان (رئیس جمهور پیشین) برخوردار باشد. اورتگا برای تغییراتی مجدد و وسیع در قانون اساسی نیاز به رای مثبت آنان دارد زیرا او نیز به مانند پیر و مرادش «هوگو چاوس» درصدد است از حق کاندیداتوری نامحدود برای ریاست جمهوری برخوردار شود.
دیپلمات های غربی در مورد شکست دموکراسی در این کشور امریکای مرکزی نگرانی های زیادی دارند. تخلف های صورت گرفته در انتخابات اخیر نه تنها کمک های توسعه یی اتحادیه اروپا به نیکاراگوئه را قطع کرد بلکه موجب قطع کمک های مالی ایالات متحده به این کشور نیز شد. حال اورتگا به کمک های مالی چاوس ونزوئلایی چشم امید بسته است. با این حال در حال حاضر در این مورد که آیا حاکم کاراکاس حاضر می شود دوست صمیمی اش را زیر پر و بال خود بگیرد یا نه، تردیدهایی جدی وجود دارد زیرا قیمت نفت به پایین ترین حد خود رسیده و به تبع آن مهم ترین منبع درآمد چاوس نیز کاهش یافته است و شاید به همین خاطر بود که چاوس چندی پیش ساخت یک پالایشگاه در نیکاراگوئه را متوقف کرد. جالب آنکه اکثر روسای جمهور چپ گرای امریکای لاتین در قبال رفتار همتای ساندنیست خود سکوت اختیار کرده اند. «سرجیو رامیرز» نویسنده نیکاراگوئه یی که در اولین دوره ریاست جمهوری اورتگا در دهه ۸۰ معاونت وی را برعهده داشت و حال به مانند بسیاری دیگر از ساندنیست های معتقد از اورتگا روی گردانده است، می گوید؛ «در واقع اروپا بیشتر از کشورهای همسایه نگران دموکراسی ما است.» رامیرز سوسیال دموکرات اوایل ماه دسامبر متوجه شد دولت نیکاراگوئه چه رفتار زشتی را علیه دگراندیشان به کار می گیرد. وزارت فرهنگ این کشور که متولی نظارت بر محصولات فرهنگی است به ناگاه از روزنامه ال پائیس اسپانیا خواست از انتشار دیوان اشعار یکی از شعرای فقید نیکاراگوئه خودداری کند، تنها به این دلیل که رامیرز مقدمه یی بر این دیوان نوشته است. این اقدام وزارت فرهنگ نیکاراگوئه موجی از خشم و اعتراض در میان نویسندگان سراسر دنیا برانگیخت و سردمدار این حرکت های اعتراضی «گابریل گارسیا مارکز» برنده جایزه نوبل بود.
البته تعقیب و آزار روشنفکران منتقد دولت در نیکاراگوئه مساله جدیدی نیست. چندی پیش قضات ساندنیست بسیج شدند و برای «ارنستو کاردنال» پرونده سازی کردند. کاردنال شاعر و یکی از وزرای سابق فرهنگ است که سال ها پیش با اورتگا اختلاف پیدا کرد و از او جدا شد. روزنامه نگاری به نام«کارلوس فرناندو چامورو» هم دچار چنین وضعیتی شد و انستیتوی رسانه یی اش توقیف شد و جالب آنکه اتهام وی «عدم انضباط مالی» بود. رامیرز احتمال می دهد پشت همه این اعمال اورتگا همسرش «رزاریو موریلو» قرار داشته باشد یعنی همان زنی که دوست دارد خودش را یک شاعر معرفی کند. رامیرز می گوید؛ «قدرت واقعی در دستان این زن است.» موریلو هرگز از همسرش دور نمی شود و در همه مراسم های عمومی اورتگا را همراهی می کند. به گفته رامیرز، اورتگا ۵۰ درصد از قدرت را به همسرش تفویض کرده و خودش هم این مساله را اعتراف می کند و گفته است این تقسیم قدرت در واقع سهم او از عدالت خواهی است.
علاوه بر آن اورتگا مدیریت یک مرکز جدید التاسیس به نام «شورای شهروندی» را نیز به همسرش سپرده است؛ مرکزی که نوعی نهاد موازی با پارلمان محسوب می شود. «سوفیا مونته نگرو» فعال حقوق زنان و یکی از ساندنیست های سابق می گوید؛ «موریلو برای دانیل حکم یک اسقف اعظم را دارد. این زن سرمست و مغرور از قدرت است.» این بانوی اول در خانه بزرگ و وسیعش که همزمان مقر دولت نیز هست، جلساتی برگزار می کند و از یک احضار کننده ارواح مشورت می گیرد. موریلو در اولین روز ریاست جمهوری همسرش نطقی پنج ساعته را در مورد طالع بینی برای اعضای کابینه ایراد کرد. اورتگا هم در دفتر کارش زیر طلسم مدوری می نشیند تا بدین وسیله ارواح خبیثه را از خود دور کند،
در جریان مبارزات انتخاباتی بود که موریلو کشف کرد که می تواند از مذهب به عنوان ابزاری سیاسی بهره بگیرد. به همین خاطر سعی کرد به کاردینال «براوو» نزدیک شود یعنی همان کسی که در خلال حکومت ساندنیست ها در دهه ۸۰ به عنوان شخصیت نمادین اپوزیسیون مطرح بود. خانم و آقای اورتگا بعدها ظاهراً از طریق همین کاردینال اعتماد کلیسا را به خود جلب کردند و از آن زمان بود که براوو از انتقاد نسبت به دولت خودداری کرد. اورتگا هم برای جبران زحمات این کشیش پس از رسیدن به قدرت چنان قانونی علیه سقط جنین وضع کرد که در هیچ یک از کشورهای امریکا نظیر آن دیده نمی شود.
علاوه بر آن کاردینال براوو تحت حکومت اورتگا تبدیل به مردی ثروتمند شد. اما این نزدیکی به دولت او را در محافل کلیسای کاتولیک منزوی کرده و اسقف ها به دلیل روابط وی با اورتگا از وی دوری می کنند. از سوی دیگر اورتگا یکی از نزدیکان این کاردینال یعنی «روبرتو ریواس» را به عنوان رئیس ستاد انتخابات کل کشور منصوب کرد. مادر ریواس سال ها به عنوان منشی در دفتر کاردینال براوو مشغول به کار بوده است.
سیاست و مسائل خانوادگی همواره در نیکاراگوئه ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر داشته اند. ۱۰ سال پیش «زویلامریکا ناروائز» دخترخوانده اورتگا شکایتی به دستگاه قضایی نیکاراگوئه تسلیم کرد که در آن مدعی شده بود رهبر ساندنیست ها در طول اولین دوره ریاست جمهوری اش بارها و بارها از وی سوءاستفاده کرده است. اگرچه او هرگز نتوانست این ادعای خود را ثابت کند اما قوه قضائیه نیکاراگوئه نیز رسیدگی به این شکایت را بارها به تعویق انداخت تا اینکه در نهایت مشمول مرور زمان شد. البته موریلو یعنی مادر زویلامریکا در این دعوا جانب شوهرش اورتگا را گرفت و دخترش را به دلیل اتهام زنی به وی عملاً طرد کرد. خانم مونته نگرو می گوید؛ «موریلو اورتگا را در مشت خود دارد و اگر روزی علیه او حرف بزند، آنگاه است که اورتگا هیچ شانسی برای پیروزی ندارد.»
اپوزیسیون ادعا می کند اورتگا قصد دارد در صورت احساس شکست در انتخابات، همسرش را به عنوان جانشین خود معرفی کند. از طرفی موریلو هم به نوعی خواهان کمک نیروهای طرفدار اورتگا برای تداوم این حکومت خانوادگی است و به دستور وی در همه چهارراه های مهم ماناگوا تندیس ها و تصاویر رنگی مریم مقدس نصب شده و این مساله اعتراض کلیسای کاتولیک را دنبال داشته است. اسکورسیا و دیگر همکاران وی در میدان اسپانیا هم هر روز برای رزاریو موریلو دعا می کنند.
ینس گلوزینگ
ترجمه؛ محمدعلی فیروزآبادی
منبع؛ اشپیگل
منبع : روزنامه اعتماد