پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

از افغانستان تا فلسطین


از افغانستان تا فلسطین
با آغاز دور دوم ریاست جمهوری بوش، كاخ سفید تصمیم گرفت تا با اتخاذ رویكردی جدید به طرز قابل توجهی از احتمال تروریزم، خشونت و جنگ در جهان بكاهد. اما دستیابی به چنین هدف بزرگی، مستلزم بازبینی جدی سیاست های دولت بوش در دور اول ریاست جمهوری وی می باشد. تغییرات مورد نیاز و ضروری در سیاست های پیشین كاخ سفید، نیازمند آن است كه دولت بوش از حمایت كوركورانه و بی قید و شرط خود از سیاست های اسراییل در قبال فلسطینیان دست برداشته و در همان حال، به صورت افراطی و غلوآمیز بر حمایت مسلمانان از تروریزم تاكید نورزد.
در حال حاضر جهان اسلام با دلایل و مستندات قانع كننده متقاعد شده كه حمایت كاخ سفید از سیاست های خصمانه سران اسراییل در قبال فلسطینیان، مهم ترین مدرك و سند در خصوص نگاه تبعیض آمیز آمریكا به مسلمانان می باشد. بر همین اساس، برای دولت بوش ضرورت دارد كه با اعمال فشار بر اسراییل، سران تل آویو را وادار نماید تا به گونه ای منازعه خود با فلسطینیان را حل و فصل نمایند كه امكان حیات هر دو گروه وجود داشته باشد.
یكی از پیش شرط های این راه‌حل، خروج شهرك نشینان اسراییلی از نوار غزه و كرانه باختری رود اردن می باشد. اگرچه نباید از یكپارچه سازی اقتصاد های این دو كشور غفلت ورزید. برای این منظور آمریكا باید یك كمك چهار میلیارد دلاری به دولت اسراییل اعطا كند كه دو میلیارد از این مبلغ برای توسعه و ادغام اقتصاد فلسطین در اسراییل و دو میلیارد دلار باقیمانده به منظور شكوفا نمودن اقتصاد فلسطین و برقراری ارتباط آن با سایر اقتصاد های بین المللی صرف خواهد شد. چنین اقدامی هم به نفع آمریكا و هم در جهت تامین منافع اسراییل است. اگرچه بیشترین منافع این پروژه عاید فلسطینیان خواهد شد.
●هزینه های عراق و افغانستان
به نظر می رسد برای كاهش حمایت مسلمانان از تروریزم، كاخ سفید باید در سیاست های خود در عراق تغییر اساسی بدهد. قطعاً ایجاد یك دمكراسی اقتصاد محور در عراق، از جمله مهم ترین اقدامات در این مسیر خواهد بود. البته آمریكا هنوز فاصله زیادی با تغییر سیاست ها و اقتصاد ها به دمكراسی ها و اقتصاد های بازار محور در كشور های عراق و افغانستان دارد. ولی نباید فراموش كرد كه درس های ارزشمند فراوانی در این زمینه عاید سیاستمداران آمریكایی شده است، زیرا كشور هایی كه در زمینه دمكراسی و اقتصاد های بازار محور دارای پیشینه طولانی نیستند، برای گذار از وضعیت فعلی خود به وضعیت مطلوب مورد نظر، نیازمند گذشت زمان می باشند. هرچند در مورد عراق به این مشكل بزرگ، یك دردسر بزرگ تر دیگر به نام اختلافات قومی و مذهبی نیز اضافه شده است.
دخالت بیگانگان و كشور های همسایه را هم باید به این جمع ناهمگون افزود كه همگی موجبات گرفتاری بیش از پیش مردم این كشور را فراهم ساخته اند. در هر صورت، بعد از درگیر شدن ارتش آمریكا در جنگ عراق، ایالات متحد تا حدودی از مبارزه با تروریزم در افغانستان غافل مانده است. اشغال این دو كشور به رهبری آمریكا این ایده را در ذهن بیشتر مردم منطقه ایجاد كرده كه سیاست آمریكا غیر شفاف و مخالف با شعار های مطرح شده از جانب سیاستمداران این كشور است. حالا دیگر تداوم اشغال عراق و افغانستان فقط باعث بیشتر به خطر افتادن جان مردم این دو كشور و همچنین سربازان آمریكایی شده و ایده تاسیس دمكراسی های بازار محور درآنها، بر خلاف سابق به شدت رنگ باخته است، زیرا تحولات منطقه ثابت كرده كه محقق شدن این ایده بلندپروازانه حداقل به گذشت چند دهه متوالی نیازمند است.
این در حالی است كه تا پیش از این فكر می شد با برگزاری یك انتخابات سراسری، به راحتی دمكراسی در این دو كشور به جریان خواهد افتاد، در حالی كه وضع كاملاً برعكس شده است. بر همین اساس، بعید به نظر می رسد مردم آمریكا با توجه به هزینه های سرسام آور جانی و مالی درگیری ارتش این كشور در خاورمیانه، بیشتر از این تاب حمایت از كاخ سفید را داشته باشند. بدین ترتیب و با توجه به شواهد و مستندات موجود، هیچ راه حل بدون هزینه و آسانی برای این بحران تصور نمی شود.برخی از تحلیلگران بین المللی گزینهای را مطرح كرده اند كه بر اساس آن عراق به سه بخش خودمختار متشكل از بخش های كردنشین، شیعه نشین و سنی نشین تقسیم بندی شود كه البته بدون هیچگونه شك و تردیدی می توان از همین حالا استقرار دولت های خودكامه را در دو بخش شیعه نشین و سنی نشین آن پیش بینی كرد. اما در مورد بخش كردنشین عراق مباحث عمدتاً به رفتار كشور تركیه بستگی خواهد داشت.
منبع : ماهنامه اقتصاد ایران