پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

درباره ورود معاونت مطبوعاتی به ماجرای لنگه کفش


درباره ورود معاونت مطبوعاتی به ماجرای لنگه کفش
حرکت متهورانه منتظر الزیدی خبرنگار البغدادیه همچنان به طور پیوسته از سوی محافل رسمی و تریبون های دولتی به عنوان اقدامی شجاعانه و الگوساز تعبیر می شود. حال معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد نیز در بیانیه ای دفاع صنفی از این خبرنگار و پیگیری وضع او را وظیفه کشورهای اسلامی خوانده است.
تصور اینکه بوش در واپسین روزهای حضورش در کاخ سفید، سفری غیر منتظره به خاورمیانه داشته باشد و عراق و افغانستان را که جولانگاه هفت سال حضورش در خاورمیانه بود امیدهای تازه دهد و به اوباما نشان دهد که آغاز راه سیاست خارجی اش از کجا خواهد بود و خاتمه اش در کجا، چندان دور از ذهن نبود. ولی برخورد یکی از ده ها خبرنگار عراقی حاضر در نشست خبری بوش - مالکی اصلا قابل پیش بینی نبود و کسی تصور آن را نداشت که نفرت از حضور آمریکایی ها و سیاست های بوش در عراق این چنین بازتاب عینی پیدا کند.
البته الزیدی نماینده و نماد جریانی افراطی و اقلیتی در عراق است که پایگاهش را می شد با عکس العمل سایر نمایندگان رسانه ها در همان نشست نیز مورد سنجش قرار داد اما به هر شکل پرتاب او نادرترین و دقیق ترین پرتاب و به طور حتم اثرگذارترین تاثیری است که او در مدت عمر خبرنگاری اش گذاشته است. این نکته نیز بسیار قابل تامل بود که چطور در نشستی که رئیس جمهور قدرتمندترین کشور جهان و به تعبیری نظامی ترین و جنگ طلب ترین دولت ایالات متحده حضور دارد، کسی توانایی چنین حرکتی را پیدا می کند و بعد به گفتگو با رسانه ها می پردازد و خانواده اش مصاحبه می کنند و همه مراتب حقوقی مرتبط با اقدامش از مجراهای قانونی عبور می کند. این نکات را حداقل ما پیش بینی نمی کردیم که همسایه عراق هستیم و آنها را از جهاتی بسیار شبیه خود می دانیم و به لحاظ فرهنگی و اعتقادی و اخلاقی عراقی ها را نزدیک ترین اعراب به ایرانیان قلمداد می کنیم.
اقدام منتظر الزیدی مطابق پیش بینی ها و شناختی که از جریان رایج رسانه ای در ایران سراغ داریم، دستاویز مناسبی برای رسانه های اصولگرا و نزدیک به دولت قرار گرفت تا در وانفسای مشکلات داخلی و تنگناها و گره های پیچ در پیچ مناسبات خارجی و خطر انزوای سیاسی، شوری عمومی علیه آمریکا ایجاد شود و پارادایم نفرت و شعار دیگر بار احیا شود. درواقع بازتاب گسترده این اقدام، نشانگر استفاده بهینه از واقعه ای عینی برای هدفی ذهنی بود.
به اندازه کافی درباره درستی یا نادرستی انتفاضه کفش، پوزش خواهی یا اصرار خبرنگار مربوطه، تخریب وجهه بوش یا نوری المالکی در این حادثه، نمایش دموکراسی و آزادی بعد از وقوع این اقدام یا تنگ نظری و برخورد شتابانه با آن و... سخن رفته است. اما آنچه برای ما در ایران جالب توجه بود یکی وابستگی البغدادیه به بعثیون بود و دیگر جنس حمایت های ایرانی از این ماجرا.
حتی اگر رویکرد رسانه ملی را درباره این واقعه براساس سیاست های مردم گرا، سرگرم کننده، تهییجی و ایدئولوژی ساز تلقی کنیم و اصرار تلویزیون و بخش های خبری متعدد و هم شکل آن را در تداوم جریان پوپولیستی و تبلیغ گفتمان ضدآمریکایی رایج تعبیر کنیم و آن را با هر دلیل و توجیهی غیررسمی و غیردولتی بدانیم، صدور بیانیه های رسمی در این باره را با هیچ ترفند و پنهان کاری ای نمی توان غیردولتی توصیف کرد. ما اولین دولت - ملتی بودیم که به شکلی رسمی وارد فاز بیانیه و حمایت از منتظر الزیدی شدیم. شاید این کار به پشتوانه همان تبلیغات و اخبار و تحلیل هایی صورت گرفته باشد که تلویزیون طی چند روز و به انحای مختلف پخش کرد و واکنش ها در مقابل آن را مردمی جلوه داد تا سپس رسانه ها و دستگاه های دولتی به آن جنبه رسمی بدهند.
بعد از بیانیه هایی که برخی خبرگزاری های رسمی کشور به صراحت و در همان فردای حادثه روی خروجی خود منتشر کردند، این بار نوبت به وزارت ارشاد رسیده و معاونت امور مطبوعاتی با انتشار بیانیه ای به تشریح این حرکت و تبیین و تحکیم شعارهای ماخوذ از آن پرداخته و خواستار پیگیری وضعیت جسمانی و آتیه شغلی وی شده است.
دفاع از هر انسان مظلوم در هر نقطه از جهان امری ستایش برانگیز و انسانی است. همچنین دفاع صنفی از هم صنفان و همکاران به ویژه خبرنگارانی که همواره جانشان در معرض خطر بوده و سازمان های بین المللی مختلفی خواستار حمایت جهانی از آنان شده اند، امری است که در برهه های گوناگون در اقصی نقاط جهان مشاهده شده است.
سخن اینجاست که نظیر این بیانیه رسمی پیش از این و در اتفاقات متعددی که در همین کشور عراق نیز بارها رخ داده و آن را به ناامن ترین کشور جهان برای خبرنگاران تبدیل کرده و آنجا که جان خبرنگاران چه در برابر آمریکایی ها و چه تروریست ها در معرض تهدید و قتل قرار گرفته، اعلام نشده است.
در متن بیانیه این معاونت، ضمن بیان اینکه «متاسفانه سلطه رسانه ای هیات حاکمه آمریکا و غرب بر بسیاری از وسایل ارتباط جمعی اجازه بیان صحیح واقعیت هایی که در سال های اخیر در کشورهای عراق، افغانستان و فلسطین اشغالی به وقوع پیوسته است را نمی دهد»، آمده است: در حالی که مردم عراق و افغانستان پس از تجاوز آمریکا به این کشورها با ناامنی، فقر، زیر پا گذاشتن حقوق اولیه انسان ها، چپاول منافع ملی خود و ده ها مشکل دیگر دست به گریبان هستند بوش کوچک با کمال وقاحت در مقابل نمایندگان رسانه های گروهی در عراق خود را ناجی حقوق ملت ها خواند و ندای حمایت از آزادی و حقوق بشر سر داد!
معاونت مطبوعاتی پیشنهاد کرده است که به همین منظور کمیته دفاع از خبرنگار دربند عراقی با عضویت انجمن ها، تشکل ها و شخصیت های مستقل مطبوعاتی و رسانه ای و حقوقدان های کشورها به خصوص کشورهای اسلامی تشکیل شود تا ضمن پیگیری شرایط جسمانی و سلامتی این خبرنگار در بند عراقی پیوسته رسانه ها و مجامع بین المللی را از شرایط کنونی وی مطلع سازند.
حساسیت دستگاه دولتی و متولی امور رسانه ای کشورمان در قبال این اتفاق این امید را به وجود می آورد که چنین حساسیت و پیگیری در مورد امنیت شغلی، امنیت جانی و نیز حراست از تداوم فعالیت روزنامه ها و نشریات در داخل کشور نیز جدیت بیشتری به خود بگیرد و فعالیت کمیته مزبور و نیز صدور بیانیه مذکور به همین اتفاق که در عراق رخ داده، بسنده نشود.
نویسنده : جواد ماه زاده
منبع : روزنامه مردم سالاری