شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

بانویی از بهشت ...


بانویی از بهشت ...
به نام آفریدگار
آمدید از بهشت تا که خدا ...
بکند فخر پیش مریم ها
نه فقط مریم؛ آسیه، هاجر ...
نه! کجا شانشان و شان شما
که تمام بهشت محو شماست
که تمام جهان و ما فیها ...
قطره ای از یم سخاوتتان
ذره ای از حریمتان دنیا
آری آری بهانه خلقت!
آری آری خدای خلقت ما!
تا که پا روی خاک بنهادید ...
از شما جزء عرش شد اینجا
که شما گفته اید قاعده و
کرده میر بلاغتش انشا
کاش آن شب سحر نمی آمد
سحر پر کشیدن بابا
غم بی انتهایتان بی بی!
ابتدای تمام مرثیه ها
آیه ی بیبدیل خوف و رجاست ...
دست پهلو نشین و دست دعا
ای خلیلی که کرده از اعجاز
پهنه ی لاله زار، بستر را !
و ای که روح لطیف حضرتتان
مثل روح خداست بی همتا !
آفتابید، لیک وقت غروب
ماهتابید، لیک پر اما
غمتان می کشد به بی خویشی
سجع و وزن و ردیف و قافیه را
آه ! این آه را تمام مکن
نشود تا تمام دل غوغا
بی شما رنگ می دهد شادی
پای اشک شبانه ی مولا
شب تاریک را سفر مکنید
مکشید از سحرگه ما پا
چه شده بی صدا سحر کردید
ای صدای بلند قدّ رسا
بعدتان مانده روی دست علی
حسرت یک نگاه روح فزا
بعدتان مردم همیشه غریب
می زند نیش قلب حیدر با ...
حرفهایی همیشه پُر اما
چشمهایی همیشه پُر آیا
در رثای شما رثا فرسود
شرح این قصه نیست کار رثا
بعدتان شهر را بهانه گرفت
شکل دین را گرفت شکل ادا
شیر غُران ذوالفقار به دست ...
همپر مرغ ِ قافِ "او ادنی" ...
پشت پرچین بیست و پنج سکوت ...
ماند آن خطبه های رعد آسا
کی خدا خواهد و سپیده دمد
رسد از راه شمس بزم آرا
ببرد آبروی دیو دغل
بخرد آبروی دین خدا

حامد اهور
منبع : مطالب ارسال شده


همچنین مشاهده کنید