شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ژست های رفاقت دو حریف


ژست های رفاقت دو حریف
دوربین ها از چهره پوتین كنار نمی روند، در چند روز اخیر ولادیمیر پوتین بیشترین سهم عكس و تیتر رسانه های اروپا وآمریكا را به خود اختصاص داد. روزی این اعتبار را سلف پوتین، میخائیل گورباچف ازآن خود كرده بود اما شهرت امروز پوتین، نه با گورباچف ونه با هیچ رهبر وسیاستمدار روس قابل قیاس نیست.پوتین نسبت به همه زمامدارانی كه در كاخ سرخ رنگ تزارها، سودای قدرت نمایی جهانی را داشته اند، نشان داد كه از همه زیرك تر است یا دست كم قواعد بازی با حریفان غربی را بهتر می شناسد. درست است كه تیمی از كاركشتگان وفادار روس، پوتین را دراین مبارزه همراهی می كنند اما همه حریفان در این جبهه رقابت تنها نقش ها ورفتار پوتین را زیر نگاه دارند و معتقدند كه همه تصمیم ها در كرملین به او ختم می شود.
درك سرسختی های این روز پوتین چندان دشوار نیست، رهبر كرملین را جمعی از مخالفان سرسخت تر در داخل وخارج احاطه كرده اند كه به هیچ طریقی حاضر به سازش نیستند و به چیزی كمتر از كنار رفتن او وتشكیل یك جمهوری لیبرال در فدراسیون بزرگ روسیه رضایت نمی دهند. اگر به مجموعه تصویر ها وگزارش های هولناكی كه روی آنتن های پرقدرت «بی بی سی» یا «سی ان ان» درباره ستیز پوتین با مخالفانش پخش می شود نگاه افكنیم، آنگاه می شود فهمید كه چرا مرد اول كرملین با صورتی اخم آلود و ابروهای درهم كشیده در برابر دیپلمات های اروپا وآمریكا ظاهر می شود.
برای همین شاید بزرگ ترین دلخوری پوتین از اپوزیسیون این كشور این باشد كه آنها مخالف سرسخت سیاست روسیه در آسیای مركزی و حامی رواج حكومت های لیبرال در این منطقه هستند. اكنون كه پوتین سیاست بازگشت به عرصه جمهوری های اقمار شوروی سابق را در پیش گرفته است، «اپوزیسیون لیبرال» را یك مانع جدی پیش روی خود می بیند.در حالی كه پوتین سیاست منطقه ای جدید خود را نوعی خدمت به منافع ملی روسیه بزرگ می خواند اما مخالفان او از این بازگشت بوی سلطه و امپراتوری گری را استشمام می كنند.
با این اوصاف، این روزها همه مخالفان سیاست كرملین به انتظار یك اتفاق مهم نشسته اند. این اتفاق قرار بود در اتاق مذاكرات سران رخ دهد یعنی همان جلسه ای كه در ویلای خاندان بوش برپاشد.
اپوزیسیون روسیه خود را بخشی از بازی بزرگی می دانند كه از مونیخ آغاز شده و اكنون همه پایتخت های اروپا و غرب را درنوردیده است.
به باور كارشناسان روسیه، این كشاكش تا نقطه ای كه آمریكا وروسیه به تفاهمی مشخص درباره تقسیم منافع در جماهیر شوروی سابق برسند، ادامه خواهد یافت.
به باور این ناظران، نزاع امروز روسیه با بلوك غرب از جنس اختلاف های روتین دولت ها نیست كه در چند ملاقات یا روبوسی سیاسی حل وفصل شود. به همین دلیل جلسه ویلای بوش باهمه لعاب صمیمانه اش، محكوم به شكست بود. این رقابت جوهره ای استراتژیك دارد، حلقه ای از رقابت های تاریخی است كه درباره اعمال نفوذ بر یكی از كانون های ثروت و انرژی جریان دارد و به حكم تاریخ و تجربه، نتیجه نهایی این نوع رقابت ها را تنها معدل قدرت جهانی این كشورها رقم می زند یعنی آمریكا و روسیه، آنگاه خواسته خود را بر كرسی اثبات خواهند نشاند كه كفه فتوحات و توفیقات سیاسی یكی بر دیگری سنگینی كند.
۲ طرف اكنون در مرحله سنجش نیروها ویارگیری از كشورهای مجاور هستند. همه تلاش پوتین در این راستا پیش می رود كه به یك قطب بندی منطقه ای برای عقب راندن ماشین هجومی ناتو وآمریكا نایل شود. به همین دلیل است كه این روزها اگر یكی از این كشورها بخواهد با روسیه پیمان مودت وهمكاری ببندد، زیر تیغ فشارها وجنگ روانی اروپا وآمریكا قرار می گیرد و بالعكس، چنان كه كشوری درصدد برآید تا مستقل از مسكو به سوی همگرایی بلوك غرب گام بردارد، باید خود را برای قهر و مجازات روسیه كه بیشتر اقتصادی است، آماده كند.
شاید در تحلیل ابعاد این رویارویی، آخرین گفته های «بوریس نمتسف» از رهبران مخالفان دولت روسیه بسیار روشنگرانه باشد. او می گوید: زورآزمایی امروز واشنگتن و مسكو در واقع مبارزه برای توسعه نفوذ در كشور های آسیای مركزی است و این مبارزه تا تعیین تكلیف توزیع فرصت و قدرت در این منطقه ادامه دارد.
نمتسف معتقد است كه پوتین با نقشه فكری تزارها در سیاست خارجی پیش می رود: «ماهیت این مبارزه شدید برای كسی پنهان نیست كه پوتین و كرملین بر این عقیده اند كه سرشت سیاسی این منطقه با منافع روسیه پیوند خورده است.اگر به تاریخ بنگریم از زمان الكساندر دوم كه آسیای مركزی را زیر چتر نفوذ خود درآورد، این قلمرو تحت حمایت روسیه به شمار می رفت».
اما نكته مهمی كه نمتسف ودیگر منتقدان پوتین به آن اقرار دارند این است كه امروز سیاست تسلط بر آسیای مركزی وقفقاز به دیدگاه غالب همه روس ها تبدیل شده است واجماع نخبگان این كشور بر سر این سیاست چنان است كه حتی پس از پوتین نیز امكان تغییر آن متصور نیست. نمتسف در توصیف چند وچون این تفكر می گوید: شاید این یك نوع نوستالژی از دوران شوروی باشد. چنین اندیشه ای را در باره قلمرو شوروی سابق نه تنها ولادیمیر پوتین در سر می پروراند، بلكه میلیون ها نفر از مردم روسیه نیز همین عقیده را دارند.
به همین دلیل این روزها هر گامی كه پوتین برای عقد معاهدات سیاسی وامنیتی با جمهوری های مجاور بر می دارد با موجی از تشویق و تحسین رسانه ها و محافل این كشور مواجه می شود.
از موضع گیری دولت روسیه در بحران های اوكراین، گرجستان و یا پیمان های این كشور با كشورهای آسیای مركزی از جمله تاجیكستان، بیشتر مردم روسیه جانبداری می كنند یا چنان كه نمتسف می گوید: برای روس ها این مسأله ناپسند نیست كه لشكرهای ارتش یا واحد های امنیتی واطلاعاتی آنان در نقاط مختلف آسیای مركزی یا قفقاز استقرار یابند چون این ها لوازم روسیه مقتدر وبزرگ است. بنابراین مشكل بزرگ بوش وهمه كسانی كه امروز پای مذاكره با پوتین می نشینند این است كه او ماجرای حاكمیت روسیه بر جماهیر شوروی سابق را به یك موضوع حیثیتی تبدیل كرده است كه بازگشت و عقب نشینی از آن مفهوم وپیامی جز ناتوانی برای روس هایی كه بی قرار از بدست آوردن غرور از دست رفته شان هستند، ندارد.
بنابراین مشكل اكنون بلوك غرب و روسیه، تنها وجود ۲ رهبر بلند پرواز و لجباز در كرملین و كاخ سفید نیست، بلكه مشكل دراین است كه آنها به نمایندگی از ۲ تفكری وارد كارزار شده اند كه از جهان جدید سهمی افزون تر از همه قدرت ها طلب می كنند.
سلیمان دعویسرا
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید