یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تحولات روسیه و مسئله ایران


تحولات روسیه و مسئله ایران
آنچه باعث شد مدودف به عنوان رئیس جمهور روسیه سوگند یاد کند و راه ولادیمیر پوتین را در سیاست خارجی قاطعانه روسیه ادامه دهد،‌ «خرد متعارف» بود. اما سفر به مسکو و فرصتی برای دیدار با شخصیت‌های برتر سیاسی و نمایندگان گروه‌های اقتصادی بزرگ روسیه و روشنفکران این کشور مرا متقاعد کرد که این نتیجه‌گیری بیش از حد ساده‌انگارانه و خام است. به یک دلیل می‌توان گفت که ساختار قدرتی که امروز در روسیه به‌وجود آمده بسیار پیچیده‌تر از چیزی است که ما آن را خرد عرفی و قراردادی توصیف می‌کنیم. پوتین در کشور خود در اوج محبوبیت قرار دارد. این محبوبیت به گونه‌ای بود که وی می‌توانست با تغییر قانون اساسی دوره ریاست جمهوری‌اش را ادامه بدهد اما در این میان همیشه این تردید وجود دارد که اگر یکی از اهداف اصلی او این بود که کماکان در راس قدرت باشد چرا سمت نخست‌وزیری را برگزید؟ به نظر من فصل جدیدی از سیاست روسیه در حال نمایان شدن است. به گفته کارشناسان رئیس جمهور، سیاست خارجی و امنیتی کشور را طراحی و نخست‌وزیر بخش‌هایی از آن را اجرا می‌کند. حتی سیاستمداران روس نیز به این موضوع اعتقاد داشته‌اند. پوتین همچنان قدرتمند و بسیار تاثیر‌گذار است. وی قصد دارد از راه دور بر عملکرد مدودف نظارت کند. حتی ممکن است راه را برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری آینده روسیه برای خود هموار کند. نتیجه نهایی تحولات سیاسی روسیه هرچه باشد، ‌حقیقت این است که انتخابات اخیر ریاست جمهوری روسیه‌گذاری بود از مرحله به هم‌پیوستگی به دوره مدرن. سیاست فعلی روسیه نشانگر آغاز سیر تکاملی به سوی تعادل است که تا پیش از این در این کشور به چشم نمی‌خورد.
حال این سوال مطرح می‌شود که این سیر تحول سیاسی در روسیه چه دلالتی برای سیاست خارجی آمریکا دارد؟ ظرف چند ماه آینده روسیه سرگرم کار روی روش‌های عملی برای انتخاب میان طراحی و اجرای سیاست‌هایش در بخش امنیت ملی خواهد بود. خرد حکم می‌کند دولت جورج بوش، رئیس جمهور آمریکا و نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۸ این کشور با خودداری از بیان نظرات و مواضع خود در فضای عمومی به روسیه اجازه دهند تا تدابیر و سیاست‌های خود را به معرض ظهور بگذارد. از سال ۱۹۹۱ که اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید هر دولتی که در آمریکا بر سر کار آمده است به گونه‌ای عمل کرده که گویی برقراری دموکراسی در روسیه یکی از وظایف اصلی آمریکا است. سخنرانی‌هایی که کمبود‌ها و نقص‌های کرملین را به رخ می‌کشید و رفتارهایی که ریشه‌ در کشمکش‌های دوران جنگ سرد داشت بارها و بارها از سوی مقامات آمریکایی ایراد شده است. در روسیه گروه‌ها و افرادی وجود دارند که برای سرعت بخشیدن به سیر تکاملی دموکراسی در روسیه چشم به کمک آمریکا دوخته‌اند اما تقریبا تمامی ناظران تحولات روسیه معتقدند که اکثریت روس‌ها به آمریکا به چشم دشمن می‌نگرند که قصد دارد روسیه را نابود کند. جای افسوس است که چنین جوی در روسیه علیه کاخ سفید تقویت شده است! روسیه و آمریکا کنترل ۹۰ درصد از سلاح‌های هسته‌ای جهان را در اختیار دارند. وسعت سرزمینی روسیه در مرزهایش با اروپا، آسیا و خاورمیانه بسیار زیاد است. پیشرفت به سوی ثبات و آرامش با توجه به فعالیت‌های هسته‌ای و قدرت یافتن کشورهای خاورمیانه و ایران نیازمند همکاری‌های مشترک آمریکا ـ روسیه است.
من سیاست روسیه در زمان پوتین را به عنوان مسیری برای جست‌وجوی شریک استراتژیک قابل اطمینان توصیف می‌کنم. لفاظی‌ها و یاغی‌گری‌های مسکو در سال‌های اخیر ناشی از بی‌اعتنایی آمریکا به درخواست شراکت روسیه است.
سه موضوع در دستور کار سیاسی روابط روسیه و آمریکا وجود دارد:
۱) موضوع امنیت
۲) موضوع ایران
۳) روابط روسیه با کشورهای تازه استقلال یافته به ویژه اوکراین.
از آنجایی که روسیه و آمریکا درخصوص مسائل هسته‌ای دو وزنه سنگین هستند بنابراین به نوعی از قدرت خاص برای رهبری مسائل مربوط به خلع سلاح هسته‌ای برخوردارند.
روسیه و آمریکا تقریبا در مورد برنامه هسته‌ای ایران اختلافات جدی دارند. در مورد تهدیدها علیه روسیه به ویژه طرح سپر دفاع موشکی آمریکا در اروپا نیز به شدت با یکدیگر مخالف هستند. واشنگتن از استقلال کوزوو و عضویت اوکراین و گرجستان در ناتو حمایت کرده در حالی که روسیه به شدت با این دو موضوع مخالفت می‌کند.
حال باید دید که آیا روسیه و آمریکا اختلافاتشان را کنار می‌گذارند و در کنار یکدیگر به عنوان ابرقدرت‌های جهان تعامل دوستانه‌ای خواهند داشت یا به تقابل با یکدیگر بر می‌آیند؟
هنری کسینجر
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید