سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

میزان حجاب ملت است!


میزان حجاب ملت است!
از روش‌های نخ نما شده برخی دوستان اصولگرا که از دوم خرداد ۷۶ آغاز شده و در این روزها با شدت بیشتری ادامه داشته و دارد، متهم کردن رقیب اصلاح‌طلب به برخورداری از حمایت کسانی است که سر و وضع و حجاب درستی ندارند و موهای آنها بیرون از مقنعه است، آستینشان کمی بالاست و بعضا آرایش کرده‌اند. آنها برای اثبات این مدعا در اقدامی غیر متشرعانه به انتشار برخی تصاویر از این طرفداران نامزد رقیب در رسانه‌های اینترنتی و مکتوب خود دست زده و می‌زنند.
بهتر است یک بار برای همیشه به این بحث پرداخته شود و به دقت این نگرش تنگ اندیشانه و متصلبانه و تا اندازه‌ای طالبان مابانه مورد بررسی قرار گیرد.
۱) گمان نمی‌کنم در اینکه بیرون انداختن مو و... توسط برخی خانم‌ها در جامعه، کاری غیر شرعی و معصیت است ـ که هر چند فردی است، ولی پیامدهای آن به جامعه سرایت می‌کند ـ کسی و حتی خود این افراد کمترین تردیدی داشته باشند؛ چه این امر با آموزه‌های شرع مقدس سازگاری ندارد، اما پرسش اساسی اینجاست که آیا اگر کسی در محیطی محدود اعم از خیابان، یک مجتمع و... به خلاف شرعی دست بزند، دیگری حق انتشار آن را دارد؟ و در صورت انتشار، آیا جرم فرد عاصی بیشتر است یا کسانی که با انتشار و ترویج این معصیت در سطح جامعه و حتی بین‌المللی موجب هتک حیثیت و آبروی مرتکب معصیت می‌شوند؟
۲) آیا این رویه برخی دوستان مدعی اصولگرایی بر مبنای سیاست ماکیاولی نیست که هدف وسیله را توجیه می‌کند و آنها برای بیرون کردن رقیب از عرصه و صحنه رقابت، به هر دستاویزی متوسل می‌شوند؟ این شیعیان ماکیاولیسم زده که بیرون انداختن موی بعضی خانم‌ها را معصیت می‌دانند، بر کدام مبنای شرعی به انجام اینگونه کارها دست می‌زنند و تشییع الفاحشه می‌نمایند؟
۳) گیریم بعضی از طرفداران اصلاح‌طلبان بد حجاب باشند، یا اصلا به فرض محال بی‌حجاب باشند و یا نیمه حجابی زده باشند، آیا بنا بر قانون اساسی، این افراد شهروند جمهوری اسلامی به شمار می‌روند یا نه؟ و اگر شهروند هستند، حق رأی دارند یا نه؟ و اگر حق رأی دارند، آیا حق اعلام و اظهار نظر و رأی خود را در حمایت از نامزدی خاص دارند یا نه؟ نکند دوستان اصولگرا بر این باورند صرف بیرون انداختن چند تار مو و... بعضی از شهروندان را از حق رأی و اظهارنظر و اعلام حمایت محروم می‌نماید؟! اگر قانون اساسی دیگری در این مملکت در اختیار آقایان است، آدرس بدهند تا دیگران هم آن را مطالعه کنند.
حالا که سخن به اینجا رسید بد نیست به خاطره‌ای که خود شاهد آن بوده‌ام اشاره کنم.
در اوج گیری تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری در خرداد ۷۶ که به پیروزی جناب آقای خاتمی و شکست جناب آقای ناطق نوری انجامید، با یکی از ائمه جمعه استانهای جنوبی که از زمان امام تاکنون مسئولیت امام جمعه دارند، در این مورد صحبتی داشتم. وقتی در پاسخ سخن ایشان مبنی بر اینکه جوان‌های بعضا لاابالی و بی نماز از خاتمی حمایت می‌کنند، اظهار داشتم به فرض که اینگونه باشد، به هرحال طبق قانون همین‌ها حق رأی دارند، با خنده‌ای که از آن بوی تمسخر می‌آمد، به من گفت فلانی آخر چطور ممکن است یک جوان که معلوم نیست نماز می‌خواند یا نمازش را درست می‌خواند در رأی دادن و حقوق شهروندی با یک مرجع ریش سفید ـ دست به ریش خود می‌کشید! ـ یکی باشد و حق هر دو هم در رأی مساوی باشد؟
من وقتی این استدلال را از آن آقا شنیدم، سکوت معناداری نمودم؛ چه احساس کردم، مبنای بحثشان بر عدم تساوی شهروندان در حقوق تصریح شده در قانون اساسی است که همه را در طبق قانون دارای حق برابر می‌داند و نادرستی این استدلال به حدی روشن است که قابل بحث نیست. لابد از نظر امثال این بزرگوار، رأی افراد بستگی به میزان تشرع و لابد سفید و سیاهی محاسن و ریش و... افراد جامعه دارد!
۴) امام خمینی که این روزها ایران اسلامی و بعضی جوامع اسلامی در بزرگداشت بیستمین سالروز ارتحال همیشه جانسوزش عزای درگذشتش را تازه می‌نمایند، در بیانی مثال زدنی که باید با آب طلا در همه جا نوشته شود، فرموده‌اند: میزان رأی ملت است. حالا باید از دوستان اصولگرا که به این ترفندها دست زده و می‌زنند، پرسید این افراد بدحجاب و آرایش کرده جزو این ملت هستند یا نیستند؟ و اگر هستند قانون اساسی برای آنها حق رأی قائل است یا نه؟ آیا اگر یک زن مسلمان ایرانی بدحجاب باشد یا خدای نکرده بی حجاب باشد، آیا این رویه نافی حق رأی او و حضورش در عرصه انتخابات خواهد شد؟ یا نه مسأله این نیست؛ مساله این است که اینها از رقیب غیراصولگرای آنها حمایت می‌کنند و باید حمایتشان با نحوه حضور و حجاب و ظاهرشان تخطئه شود و الاّ اگر این طرف باشند، مسأله‌ای نیست؟! آیا منظور امام از ملت، فقط افراد حزب‌اللهی و محاسن‌دار انگشتر به دست و چفیه به دور گردن و چادر مقنعه‌ای هستند؟
۵) از برخی دوستان مدعی اصولگرایی ـ که نمی‌دانم به کدام اصول پایبندند که این نام را بر خود نهاده‌اند! ـ باید پرسید، چطور این خانم‌های بدحجاب در روز قدس، شبهای احیا مراسم راهپیمایی بزرگداشت پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن و سالگرد ارتحال امام که تقریبا با همین سر و وضع به خیابانها و مجامع می‌آیند، امت شهید پرور و قهرمان نام می‌گیرند ولی تا در انتخابات در طرفی می‌ایستند که به نفع اصولگرایان نیست، اینگونه حیثیت و شخصیت و شئونات آنها و نامزد مورد علاقه آنها به سخره گرفته می‌شود؟
۶) گیرم بخشی از طرفداران کاندیداهای اصلاح‌طلب که از فحاشی‌های این روزهای برخی اصولگرایان به ایشان در روزنامه‌ها و مراسم فاطمیه و... که حتی سیادت یکی از کاندیداهای اصلاح‌طلب را زیر سوال برده‌اند ـ و این از عجایب تاریخ معاصر ایران است! ـ معلوم است حسابی جا خورده‌اند این قشر بدحجاب باشند، این چه از فضیلت‌های آنها می‌کاهد؟ مگر حزب توده در سال ۱۳۵۸ رسما اعلام نکرد به جمهوری اسلامی رأی می‌دهد؟ آیا این اعلام حمایت این حزب مارکسیست وابسته به شوروی چیزی از ارزش‌های نظام جمهوری اسلامی کاست؟ چرا در آن زمان کسی به این اعلام حمایت حزب توده خرده نگرفت؟ نکند مرگ فقط برای همسایه خوب است؟
۷) در برخی تصاویری که تلویزیون جمهوری اسلامی در این چند سال که در اقدامی تحسین برانگیز تصاویر آرشیوی تظاهرات دوران انقلاب را از رکود خارج و پخش می‌کند، صحنه‌های جالبی دیده می‌شود. در این تصاویر زنان کاملا بی‌حجاب در کنار مردان و زنان با حجاب دیده می‌شوند که با تمام وجود و احساس، شعار مرگ بر شاه سر می‌دهند و هیچ کس حتی نیم نگاهی معترضانه به آنان ندارد که چرا بی‌حجاب هستند. چرا و چگونه نگرش بعضی این همه تغییر کرده است؟ بعضی از ما انگار خود را وکیل و وصی این ملت و همه‌کاره انقلاب و اسلام می‌دانیم. معلوم نیست چه کسی و کی این وکالت را به ما داده است! کی بعضی دست از این افراط‌کاری‌های خود که هیچ سازگاری با دین ندارد و عده‌ای را به دلیل تندروی آنها به ساحت دین بدبین می‌کند، برمی‌دارند؟
۸) در مجلس ششم همگان به یاد دارند وقتی خانم الهه کولایی که از طرف مردم تهران به مجلس راه یافت، می‌خواست با مانتو و مقنعه به مجلس برود، سر و صدای چه کسانی از همین تندروها در نیامد که چرا ایشان شئونات مجلس را نادیده می‌گیرد و خانم‌های نماینده حتما باید با چادر به مجلس بروند که البته ایشان هرگز این امر را نپذیرفت و حضرات هم تسلیم شدند و از نظریه و احساس وظیفه شرعی خویش دست کشیدند!
فراموش نکرده‌ایم یکی از علمای درگذشته قم در همان روزها در بیانی عجیب اکثریت نمایندگان مجلس ششم را که با اکثریت اصلاح‌طلبان تشکیل شده بود، غیر مومن می‌دانست! که اینجانب در مقاله‌ای به ایشان پاسخ دادم که اولا بفرمایند با چه معیاری غیر مومن بودن این همه نماینده را تشخیص داده‌اند و در ثانی بهتر است بر شورای نگهبان ایراد بگیرند که چرا صلاحیت این همه آدم غیر مومن را برای نمایندگی مجلس تایید کرده‌اند!
این انتخابات مانند هر انتخابات دیگر انجام خواهد شد و منتخب مردم بر مسند ریاست جمهوری خواهد نشست. حیف است این همه شور و حضور را با کج سلیقگی خود نادیده بگیریم. حیف است حالا که رقابت تنگاتنگ و پرشوری را میان کاندیداها شاهد هستیم، پای دین و ایمان را به میان بکشانیم و با روش‌هایی که قطعا مورد رضایت امام زمان و اولیای دین ما نیست، بخشی از جامعه را که به گمان ما اندک تساهلی در تقید به بعضی مسائل شرع دارد، برنجانیم و از خود برانیم.
برخی دوستان مدعی اصولگرایی اگر پیرو رهبری هستند و با خواسته ایشان که حضور حداکثر همه آحاد جامعه در پای صندوق‌های رأی است، موافقند، باید دست از این روش‌ها بردارند و اشتباه شاه را نکنند که در نهایت می‌گفت حاضر است به هر کس که به حزب رستاخیز او نمی‌پیوندد پاسپورتی بدهد تا ایران را ترک کند!
غلامعلی رجایی
منبع : سایت تابناک


همچنین مشاهده کنید