یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

جهان دوپاره


جهان دوپاره
بدون شك دنیای امروز، دنیای پیچیده ای است، دنیایی كه هر روز شاهد تحولات گسترده تری است. تاریخ نشان می دهد كه اگر امروز غول های رسانه ای، بر نظام فكری - عقیدتی جهان تسلط دارند و انسان ها به ذره هایی همانند و همگن در پای ماشین مصرف تبدیل شده اند، اتفاقاتی است كه ریشه در تحولات قرن نوزدهم و بیستم جهان دارد و برای درك این دگردیسی ها لازم است ذهنمان را به مسیر تحولات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گذشته معطوف كنیم.
در اینجا قصد نداریم كه تحولات تاریخ بشری را مرور كنیم.اما پاسخ به سؤالات زیر ضروری است: نخست این كه بستر تولید سرمایه داری امروز و كالایی شدن انسان ها چگونه اتفاق افتاده است؟ آیا یكپارچگی جهانی كه آرمان بسیاری از امپراتوری ها و تمدن های باستانی و مدرن بوده است، امروز در قالب ایالات متحده آمریكا به منصه ظهور رسیده است؟ روند تحولات امروز به كدام سو پیش می رود؟
اگر نگاهی به تحولات قرن بیستم بیندازیم، شاید پایان جنگ جهانی دوم را بتوان نقطه عطف این جریان تعریف كرد. وقتی غول فاشیسم در برابر اتحاد جهانی متفقین متوقف شد و آمریكا با بمباران اتمی دو شهر هیروشیما و ناكازاكی آغاز عصر جدید را اعلام كرد. به هرحال باید این را بپذیریم كه تا قبل از جنگ جهانی دوم آمریكا یك قدرت جهانی از لحاظ اقتصادی بود، پس از جنگ این ابرقدرت جوان علاقه مند بود كه به قدرتی مركزی و هسته ای تبدیل شود كه كشورهای اروپایی در اطراف او قرار گیرند.از سوی دیگر تحولات در شرق اروپا و گسترش ایدئولوژی كمونیسم روسی، آمریكایی ها را بیشتر از هر زمانی به گسترش سرمایه داری نوین علاقه مند كرد.آنها برخلاف رویه های استعماری كهنه (روش های انگلیس و فرانسه) توسعه اقتصادی را محور اساسی دولت های مورد تأیید خود اعلام كردند.
مثلاً در كره جنوبی ژنرال پارك چونگ هی مشروعیت حكومتش را وابسته به توسعه اقتصادی دانست و سیاست شایسته سالاری را پیش گرفت كه بر اساس همین روش و با حمایت های آمریكا، كره جنوبی در دهه ۶۰ توانست از رشد سالانه ۱۱ درصدی برخوردار شود.كره جنوبی كشوری كه منابع زیرزمینی نداشت با اجرای چند برنامه توسعه توانست به سدی محكم در برابر كره شمالی و الگوی موردنظر آمریكایی ها تبدیل شود كه كشورها برای پیشرفت بهتر است از این الگو تبعیت كنند.
بدین ترتیب دو هژمونی(مسلط) در برابر هم پدید آمد. هژمونی آمریكایی كه به گسترش جهان آزاد و اقتصاد بازار اعتقاد داشت و هژمونی اتحاد شوروی كه عدالت اجتماعی محور شعارها و سیاست هایشان بود.در این دوران دو ابرقدرت، جهان را به انبار تسلیحاتی تبدیل كردند كه هریك با خط و نشان كشیدن بر دیگری پیروزی خود را مبتنی بر نوعی یكدستی جهانی و رسیدن به سعادت برای بشریت برشمردند.
این دوران كه از ۱۹۵۰ تا پایان دهه ۱۹۷۰ طول كشید، دوران طلایی سرمایه داری نامیده می شود، اما از دهه ۱۹۷۰ وقتی سرمایه داری توانست در سراسر عالم گسترش چشمگیری بیابد و به نوعی بازارها به حد انباشت رسید نظام های سرمایه داری دچار ركود شدیدی شدند. بطوری كه در آغاز دهه ،۱۹۸۰ بسیاری از كشورهای اروپای غربی با بحران بهره وری روبرو شدند. رقابت فشرده كشورها و حضور اقتصادهای نو پا مثل ژاپن باعث افت شدید قیمت محصول ها و بحران سودآوری شد. نظام سرمایه داری، نظامی است كه هر لحظه باید مرزهای خود را گسترش دهد تا بتواند با دستیابی به بازارهای جدید و سرمایه گذاری های جدید به تبع آن مشتریان جدیدی را به همراه داشته باشد، اما این روش فرصت مناسب توسعه از راه تولید، انباشت سرمایه و سودآوری را برای كشورهای سرمایه داری به همراه نداشت چراكه عرضه كنندگان محصولات بسیار گسترش یافته بودند و عرصه رقابت فشرده، سهم كمتری از كیك اقتصاد جهانی را برای كشورهای مولود باقی می گذاشت.این تحولات ادامه پیدا كرد تا این كه در سالهای پایانی دهه ۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ فروپاشی نظام شوروی پدید آمد. گورباچف تلاش كرد با پروستِرُیكا وگلاس نوست (اصلاحات اقتصادی و سیاسی) این فنر رهاشده را به حالت اولیه برگرداند اما جذابیت های آن سوی دیوار كمونیسم و تبلیغات گسترده آن به همراه ناكارآمدی هژمونی كمونیستی روسی در پاسخگویی به مطالبات مردم، زمینه ای را برای ورود به عصر جدید فراهم كرد.
بعد از فروپاشی شوروی و سقوط دیوار برلین، آمریكایی ها جان دوباره ای گرفتند و جورج بوش پدر با ارائه تئوری نظم نوین جهانی، مرگ كمونیسم را جشن گرفت.از طرف دیگر فوكویاما با اعلام پایان تاریخ، راه رهایی بشریت را در گسترش نئولیبرالیسم دانست.
نظام سرمایه داری در این دوران توانست با گسترش بازارهای سرمایه داری در شرق اروپا تحولی كوتاه مدت را در حوزه اقتصادی این كشورها پدید آورد.برخی از كارشناسان معتقدند كه جهانی شدن در این دوران به تقویت مركزیت ایالات متحده آمریكا كمك شایانی كرد. در این دوران برای نخستین بار مفهوم جهانی سازی پررنگ تر از جهانی شدن مطرح شد.
در مدل جدید جهانی شدن، نظام تقسیم كار بین المللی، مبادله اقتصادی را به سمت نابرابری های بشری هدایت كرد، بطوری كه سرمایه داری از حوزه مرزهای جغرافیایی اش بسیار فراتر رفت و زمینه را برای ایجاد تراست های جهانی پدید آورد.تحولات این دوران تا واقعه ۱۱ سپتامبر ادامه یافت كه با هدف قرار گرفتن برج های تجارت جهانی، به نوعی هژمونی نئولیبرالیسم زیر سؤال رفت.
در این جا ما به عوامل اصلی این واقعه نمی پردازیم، اما آنچه اهمیت دارد این است كه به هر جهت برای نخستین بار سرمایه داری آمریكایی كه بعد از جنگ جهانی دوم در سطح بین المللی رشد چشمگیری پیدا كرده بود، با موانعی مواجه شد، موانعی كه ریشه در تحولات انقلاب اطلاعاتی و گسترش رویه های ناشناخته مدرنیته داشت.
به هر صورت در دنیای امروز، سرمایه داری به سمت گسترش شركت های چند ملیتی پیش رفته است.شركت هایی كه در هژمونی آمریكایی قرار می گیرد و به نوعی در تضاد با هژمونی اروپایی، هژمونی چینی و هندی و سایر هژمونی ها قرار دارد.دنیای امروز به سمت یكپارچگی پیش می رود اما این یكپارچگی، قدری تناقض را نیز در خود دارد.
از طرف دیگر نهادهای مدنی كه امروز به آگاهی بیشتری نسبت به گذشته دست یافته اند، در برابر جهانی شدن قد علم كردند. افرادی نظیر میلان كوندرا كه روزگاری منتقد اصلی نظام های كمونیستی روسی بودند، امروز در صف مقابله با هژمونی جدید نئولیبرالیسم قرار دارند.امروز دیگر بر خلاف قرن بیستم، وقتی از نئولیبرالیسم و پیاده سازی این الگو سخن به میان می آید بسیاری از نیروهای مترقی حتی در حوزه كشورهای همسو با دیدگاه های آمریكا نیز با این روند، مخالفت می كنند زیراكه هیچ چشم انداز مطلوبی برای اكثر قشرهای مردم وجود ندارد.
سرمایه داری امروز، به تعویض مدل باز تولید سرمایه، مصرف و سازماندهی شیوه های نوین برای غلبه بر مصرف همگانی روی آورده است. انسان امروز انسان گرسنه ای است كه در پای بیلبوردهای تبلیغاتی و جذابیت های رسانه ها در شرف نابودی است .سقوط ارزش های بلند انسانی، بحران روابط انسانی، تبدیل شدن جهان به دو بخش فقیر و غنی و ...بخش اعظمی از دستاوردهای نئولیبرالیسم است.
شاید زمان مبارزه و همكاری نیروهای مترقی و مردمی در سطح جهان بر ضد دشمن مشترك رسیده باشد.شاید هم نه ...شاید هنوز زمینه ای برای گسترش آگاهی ها در سراسر جهان مهیا نباشد.اما بدون شك در دهه های آینده تحولات به گونه دیگری رقم خواهد خورد.تحولاتی كه می توان رد آن را در تظاهرات گسترده مردم كره جنوبی علیه آمریكا پیگیری كرد.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید