یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

آسیب شناسی اصلاحات درحوزه مدنی


آسیب شناسی اصلاحات درحوزه مدنی
((جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی ))٭ اثر دکتر حمید رضا جلایی پور از معدود کتابهایی است که بانگاهی کنکاش گرایانه وعلمی به تبیین علل شکل گیری جنبشهای اجتماعی به طور عام وجنبش اصلاحات به طور خاص پرداخته است. فارغ از نقدهایی که می توان بر نوع نگاه جلایی پور در تحلیل علل شکل گیری وتوفیق اصلاح طلبن در برهه ای از تاریخ واردنمود، تقسیم بندیها و پیش فرضهای مورد تاکید وی در این کتاب امکان مناظره برسر حداقل های اجماعی را فراهم می آورد. ضرورت این نگاه اجماعی برسر حداقل های مورد پذیرش ،بواسطه تشتت نظرات وارده درباب مفهوم اصلاحات ومصادره مفاهیم توسط گروههای مختلف وحتی مخالف،دربرهه ۸ساله (عمر مفید اصلاح طلبان درقدرت) قابل درک میباشد.
دکتر جلایی پور دراین کتاب باتعریف جنبش اجتماعی به عنوان ((نوعی از رفتارهای اجتماعی)) با سازماندهی بیشتر از((رفتارهای بوروکراتیک)) وکمتر از (( رفتارهای انقلابی)) ،برخورداری از یک هدف مشخص در برابر((هیجانهای جمعی)) کوتاه مدت را خصیصه ای ضروری در شکل گیری جنبشهای اجتماعی قلمداد می نماید.
در گام بعدی وی با تقسیم بندی کل جنبشهای اجتماعی بر دو قسم جنبشهای جدید ومتعارف تمایزات زیررابرای آنها برمی شمارد:
جنبشهای متعارف
جنبشهای جدید
کلان روایتهایی که برای همه چیز نسخه می پیچد خرده گفتمانهایی نظیر جنبش زنان،حقوق مدنی
غالب بودن عنصر ایثارگری وشهادت هویت یابی وارزشمداری فردی
سازماندهی وسلسله مراتب متمرکز ودشوار پراکنده بودن،غیرمتمرکز بودن وکوچک بودن نهادها
غلبه رویکردچریکی درشرایط حاد
رویکردهای اعتراضی مدنی نظیر تحریم یا مشارکت فعال و...
درحقیقت اگر چه مواردی نظیرشکل گیری حول یک یاچند تضاد،وجودنوعی آگاهی وهمبستگی جمعی حول ایده ای مشترک ،وجودشبکه های غیررسمی دربین اعضا ی جنبش ونهایتا امکان بروز درشکل خاصی ازاعتراضات جمعی وسیاسی وجه مشترک این دونوع جنبش می باشد اما نوع نگاه ورویکرد این دو جنبش همانگونه که گفته شد دارای تفاوتهای ذاتی می باشد.
درگام بعدی دکتر جلایی پور با ردیابی ۴ پیش فرض فوق الذکر درپدیده دوم خرداد آنرا نوعی جنبش اجتماعی به حساب می آورد .خصیصه های موجود درپذیرش پدیده دوم خرداد به عنوان یک جنبش اجتماعی از دیدگاه وی عبارتند از:
۱ شکل گیری حول یک شکاف سیاسی بین طرفداران مردم سالاری ومخالفان آن ؛ ((حق برابر)) سیاسی دربرابر((حق ویژه))
۲ جمع شدن حول (گفتمان)مشخص ؛ دموکراسی
۳بروز درقالب (رفتارهای)اعتراضی معین؛انتخابات
۴ برخورداری از (شبکه) وسیع از روابط اجتماعی
به عبارتی دقیق نگارنده با پذیرش جنبش اصلاحات به عنوان نوعی جنبش کلان اجتماعی درتبیین فرازوفرودهای آن درقالبی علمی سعی می نماید به گونه ای که وی در گام بعدی این جنبش را از لحاظ خصیصه حدواسط بین دو جنبش متعارف وجدید به حساب می آورد. این نگاه با فرض دو لایه برای جنبش اصلاحی پایان می گیرد.دو لایه ای که لایه نخست آن (یا راس هرم) را حوزه فعالیت های سیاسی رقم می زند ولایه دوم را مجموعه ای از ۹ خرده جنبش اجتماعی دربر می گیرد.نه خرده جنبشی که با شکل دهی حوزه مقاومتهای اجتماعی وفرهنگی هر گونه فشار وارده برراس هرم (لایه نخست) راباحمایتهای خود مستهلک ساخته وبه اقتضای آن ،ضامن بقای جریان اصلاحات حداقل در میان مدت خو اهد بود.
اگر چه حوادث ماههای پس از انتشار این کتاب درحوزه سیاسی ایران به نوعی منجر به زیر سوال رفتن نتیجه گیریهای نهایی نویسنده منجر می گردد اما به هر حال کسب پی درپی کرسی های قدرت از انتخابات ریاست جمهوری ،شورای شهر و مجلس درفاصله سالهای ۷۶ تا۸۰ امکان این تحلیل خوش بینانه رامبتنی بر پیش فرضهای مطروحه دراقبال مردم به اصلاح طلبان فراهم می آورد.
اینکه علل اصلی درتغییر روند از پیروزیهای متوالی تا شکستهای پی درپی درجبهه اصلاحات چه بوده است نگاهی جامع ودقیق راطلب می نماید .امری که با خوانش یکسویه وتک بعدی نمی توان به پاسخی مناسب برای آن رسید.با علم به این موضوع وتنها بانگاه به حوزه مدنی در۸ سال اخیر (۷۶ تا۸۴) به اعتقاد من (با نیم نگاهی به ساختارهای مورد تاکید درکتاب مورد اشاره) به اختصار می توان به ننقدهای زیر پرداخت:
۱ نگاهی کاوشگرایانه دراندک نشریات معطوف به اصلاحات درشرایطی از غالب شدن نوعی از ادبیات مبتنی برعنایت به جامعه مدنی وتقدم توسعه مدنی بررویکردهای سیاسی معطوف به کسب قدرت ،حکایت دارد که گرد وغبار حوادث سیاسی درسالهای پس از برکرسی نشستن اصلاح طلبان بیش از هرچیز این نخستین شعار انتخاباتی خاتمی رادراین سالها به فراموشخانه ها سپرده بود.شعاری که درنوع خود به یادآورنده روزهای خوش اصلاحات وچاپ نشریات گوناگونی بود که هریک انبوهی از مقاله های خود را معطوف به تبیین وتحلیل ((جامعه مدنی )) نموده بود.
اگرچه جامعه مدنی تنها شعار خاتمی دررقابتهای انتخاباتی سال ۷۶ نبود اما بی تردیدترخوش خط وخال ترین شعاری بود که تا ماهها بعد(وشاید آنزمانی که خود وی باجایگزینی مدینه النبی به جای جامعه مدنی آب پاکی را بردست طرفداران خود ریخت ) فریباترین مقالات وتحلیلها را درنشریات رقم می زد. ردیابی خط غالب این سوژه درمجلات روشنفکری کیان وایران فردا وژورنالهای اصلاح طلبی نظیر سلام ،عصرآزادگان ،نشاط،جامعه و... کاملا امکانپذیر می باشد.
اینکه ماحصل تئوری پردازیهاوعنایتهای آنچنانی به "عرصه عمومی" و"جامعه مدنی" چه می بود رامی باید درتعداد NGO ها،روزنامه ها ونشریاتی جستجو نمود که یکی پس ازدیگری درآنروزها پا به عرصه می گذاشتند. به اعتقاد من نقطه حساس وگره گاه همین جاست چه اگر رسالت این نهادها ونشریات را بنا برهمان تحلیلها صیانت از حوزه مدنی وعرصه عمومی دربرابرعرصه دولت قلمداد کنیم ،بی اغراق درفقدان احزاب سیاسی ریشه دار ،این سازمانها (NGOونهادهای مدنی ) باتغییر کارکرد، به مبلغین سیاستهای دولت ویا اپوزیسیون آن بدل گردیده بودند ودربهینه ترین شرایط ایجاد رابطه همزیستی بادولت ویا رهبری گروههای مخالف را برترین رسالت خود قلمداد می نمودند؛اشتباهی تاکتیکی که پیش ازآن، جنبش دانشجویی رانیز از رسالت اصلی خود دور نموده بود.به عبارتی دقیق تر خلط دو حوزه"فعالیت سیاسی" و"مقاومتهای اجتماعی وفرهنگی" درجامعه به شرایطی منجر گردید که بوی مشمئز کننده سیاست زدگی درجای جای فعالیتهای مدنی مشهود بود .دراین میان نگاه قیم مآبانه ویادرتمثیلی قدیمی دوستی خاله خرسی گونه دولت به عرصه مدنی جامعه نیز منجر به آن گردیده بود که NGO ها مبدل به نوعی سازمانهای بوروکراتیک(ونه حتی احزاب سیاسی)وروزنامه ها به نوعی تریبونهای تبلیغاتی گردند که تنها رسالتشان بی اعتبار کردن کالای حریف جهت پرفروش کردن جنس اصل!! خود آنها بود.
۲ اگر تحلیل دکتر جلایی پور مبتنی بر حمایت نه خرده جنبش اجتماعی ۱از جنبش دوم خرداد (به عنوان یک پدیده سیاسی)را بپذیریم آنگاه می باید به علل فاصله گرفتن این خرده جنبش ها از جنبش دوم خرداد پرداخت.اینکه فرضا مطالبات جنبش جوانان ویا زنان وحتی ابتدایی تر ازآن گروههای قومی ومحرومان اداری ازجریان اصلاحات تا چه حدموردعنایت عملی قرار گرفت امری است که هریک مقاله های مبسوط راطلب می نماید اما ضعف های غیرقابل کتمان درهر یک از این حوزه ها مشهود ومورد تاکید است.
اما فارغ از آسیبهای فوق،آسیب شناسی داخلی هر یک از این خرده جنبش ها نیز ، از ناتوانی آنها در "سازمان یابی" مشخص درقالب نهادهای مدنی، که حافظ منافع این گروه ها باشد،حکایت دارد.این امر درنوع خود باتقلیل آنها به خرده گفتمانهای پراکنده،مجالی برای بروز آنها، جز دررفتارهای انتخاباتی آنهم به صورت توده ای ،فراهم نمی آورد امری که درنوع خودبه گم شدن صدای آنها درصدای فراتر به نام منافع جناحی درایام انتخاباتی منجر می گردید. ما حصل آنکه ،فقدان سازمانهای مدنی (حول شکافهای ایجاد کننده هریک از این خرده جنبشها) باسست کردن لایه دوم از هرم فوق الذکر به فروپاشی کلیت ساختار سیاسی اصلاح طلبان طی انتخابات های بعدی منجر گردید( گرچه ضعف مفرط اصلاح طلبان در شنیدن مطالبات این خرده گفتمانها ،به دریغ نمودن همین حمایت توده ای نیز از اصلاح طلبان منتهی شد).
۳ امروز در شراطی از تقدم" لیبرالیسم بر دموکراسی"۲ورجحان (تنویر افکار بر تغییر ساختار) ٣سخن ساز می گردد که دیگر این رویکرد به عرصه عمومی وآزادی های فردی وگروهی نه یک "راهبرد وروش" ۴سیاسی درکسب قدرت سیاسی بلکه یک "منش " ومطلوب تاریخی به نظر می رسد.به واقع اکر درروزهایی نه چندان دور اصلاح طلبان به دست آوردن کرسی های قدرت را ضامن رشد وبقای "جامعه مدنی " (در قالب حمایتهای انتفاعی ودولتی ازروزنامه ها وNGO ها) می دانستند امروز ودررجعتی به همان آرمانها،برآنها مسلم گردیده است که حتی کسب تمام قدرت نیزنمی تواند تضمینی برای آنها باشدچه آنکه لازمه بلوغ این نهادها، بیش وپیش از هر چیز ملزم به برخورداری از نیروهای معتقد به رویکردهای مدنی(به جای جوزدگان سیاسی) می باشد ونه تولد(( خلق الساعـ&#۶۵۱۷۲; )) وسزارین مفاهیمی که بستر لازم برای آن فراهم نگردیده است مفاهیمی که به ضد خود بدل می گردد واتوپیای جامعه مدنی را به ملغمه ای به نام "مدینه النبی" تقلیل می دهد ومولودی که درهیبت هیولائی بر والدین خویش می شورد.
سمیرا افشار
٭جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی،حمید رضا جلایی پور/نشرطرح نو۱۳۸۱
۱ نه خرده جنبش اجتماعی از دید کتاب فوق:جوانان،زنان،لائیک،ایرانیان خارج از کشور،محرومان اداری،فرهنگی-قومی،سبز،حقوق بشر،حاشیه نشینان شهری
۲ در مقاله ای باعنوان عبور از دموکراسی درتحلیل کتاب ((اولویت لیبرالیم بر دموکراسی اثرفرید زکریا))به قلم محمد قوچانی، قوچانی درسرمقاله سالنامه شرق باعنوان دیگری به نام (برخاستن راست از دنده چپ) به اهمیت همین امر تاکید کرد.
۳مقاله ((تنویر افکاریا تغییر ساختار)) تقی رحمانی –سالنامه شرق
۴ مقاله ای با عنوان "جامعه مدنی ،هم راهبرد ،هم روش" به قلم مهندس سید حمید نوحی درمجله " ایران فردا " شماره۳۹درسال ۱۳۷۶ به تبیین جامعه مدنی پرداخته بود
منبع : هفته نامه فصل نو


همچنین مشاهده کنید