دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

حضور قلب در نماز


حضور قلب در نماز
گفته اند كه وقتی می خواهی خدا با تو سخن بگوید قرآن بخوان و وقتی می خواهی تو با خدا سخن بگویی نماز بخوان. نظر قرآن، كلام خدا، راجع به نماز چیست؟
خدا دوست دارد بنده اش چگونه با او سخن بگوید؟ ابتدا ببینیم حضور قلب در نماز چیست؟ به زبان ساده می گویم: وقتی می خواهیم با كسی صحبت كنیم یا به سخن كسی گوش دهیم، اگر حواسمان جمع نباشد چه اتفاقی می افتد؟ طرف دوم ناراحت می شود و می گوید مثل این كه برای من و رابطه با من ارزشی قائل نیستی. با دوست، پدر، مادر، استاد و هر كه می خواهی صحبت كنی اگر توجه نداشته باشی ، چنین نتیجه ای می گیرد. حال هنگامی كه با معبود و پروردگار و خالق و رازق خود سخن می گویی اگر توجه نداشته باشی ، چه انتظار داری؟
مشكل بسیاری از ما این است كه وقتی نماز را شروع می كنیم به عوض این كه از امور دنیوی فارغ باشیم باز هم فكر كارهای روزمره می افتیم و در حالی كه خیلی ها یمان دوست داریم این گونه نباشد و با حواس پرتی، بی ادبی نكنیم، باز هم نمی توانیم. می دانید علت چیست؟ ۲ علت مهم وجود دارد كه بررسی می كنیم:
۱) اول: علاقه و دوستی دنیا كه عبارت است از دوستی غیر خدا. همین دوستی دنیاست كه در وقت نماز ما را به تك تك چیزهایی كه به آن ها دلبستگی داریم متوجه می كند و از توجه به معبود باز می دارد.
نمازی كه ما می خوانیم با نمازی كه منظور قرآن است تفاوت دارد و آن تفاوت عبارت است از حضور قلب در نماز. همان دوستی دنیا كه باعث می شود حضور قلب در نماز نداشته باشیم، باعث انواع گناهان می شود. به همین علت در نماز توجه به امور دنیا وكارهای روزمره داریم.
در اینجا توضیح یك مطلب را لازم می دانم كه معنی جلوگیری از دلبستگی به امور دنیا این نیست كه انسان هیچ بهره ای از دنیا نداشته باشد بلكه منظور این است كه استفاده داشته باشد، ولی دل به آن نبندد و برایش قید و بند نشود؛ زیرا در صورتی كه بند شد، مانع پرواز اوست. دنیا مرزعه آخرت است ، اگر دلبستگی غیر خدایی در آن نباشد. زندگی معصومین(ع) ما بهترین الگو و نمونه در این زمینه است. با مردم و در میان مردم بودند و هنگام نماز، عاشقانه با خدا خلوت می كردند.
غلام همت آنم كه زیر چرخ كبود
زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
۲) علت دوم كه انسان را از داشتن حضور قلب در نماز باز می دارد عبارت است از پرواز خیال كه مرتبط با حب دنیاست. خوب است گوشه ای از كتاب بی نظیر «سر الصلاهٔ» امام خمینی(ره) این عارف عاشق حقیقی خدا را باهم بخوانیم: «خیال قوه ای است بسیار غدار كه پی در پی از شاخه ای به شاخه ای آویزد و از كنگره ای به كنگره ای پرواز كند و این مربوط به حب دنیا و توجه به امور دنیوی و مال و منال دنیوی نیست بلكه فرار بودن خیال خود، مصیبتی است كه تارك دنیا نیز به آن مبتلا است .
وقتی كه هنگام نماز احتیاج به ارتباط با حق تعالی داشته باشیم، مگر ممكن است كه حضور قلب نداشته باشیم و عمده كار این است كه احساس نیاز در ما پیدا شود.
ترا ا ز كنگره عرش می زنند صفیر
ندانمت كه در این دامگه چه افتاد ست
عزیزی می گفت: نماز آیینه اعمال روزانه من و توست. می خواهی ببینی در طول روز چقدر یاد خدا بوده ای و جهت و رنگ كارهایت خدایی بوده، به نمازت نگاه كن هر چقدر حضور قلب داشتی همان قدر اعمال روزانه ات خدایی بوده و متقابل آن هرچقدر كه می خواهی كارهایت خالص شود، به فكر اصلاح نمازت باش.
دوستان! به خاطر تشكر از خدا هم شده تا ۵ دقیقه حواسمان فقط جمع صحبت با او باشد، به خاطر تشكر از انبوه نعمت های آشكار و پنهانی كه به ما داده، دل و زبانمان یكی شود و چه نعمتی بالاتر از اجازه حرف زدن با او در نماز!
خدا از مهم ترین صفات مؤمن را خشوع در نماز می داند. چگونه محب خدا و مدعی ایمان به اومی تواند سراسر نمازش به فكر همه موضوعات و تخیلات باشدو لحظه ای به خدا متوجه نباشد؟
باور كنید با تلاش و توكل، ما هم می توانیم لذت ها و بهره های شیرین بندگان خوب خدا را در نماز ببریم. تا ۵ دقیقه برای خدا.
كسالت در نماز نیز از صفات دورویان و دوچهر گان معرفی شده است، یعنی فرد، ظاهراً با خدا حرف می زند و در دلش اثری از خدا نیست.
(منافقان می خواهند خدا را فریب دهند در حالی كه او آن ها را فریب می دهد؛ و هنگامی كه به نماز بر می خیزند باكسالت بر می خیزند ودر برابر مردم ریا می كنند و خدا را جز اندكی یاد نمی نمایند.)
چرا موقع عبادت احساس خستگی و چرت به ما دست می دهد؟ چرا با دوستان و رفقای خود ساعت ها به حرف و بحث می نشینیم و حرف زدن با خدا این قدر كسالت آور شده است؟
چرا حال مناجات و نماز ما یك دهم گفت وگو با همسر و دوست ما نیست؟ چرا؟
منبع : روزنامه ایران