چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


ساکن جست وجوگر زمین


ساکن جست وجوگر زمین
ویگو مورتنسن ۵۰ ساله از آغاز هم می دانست که به رغم کاندیدا شدن برای جایزه اسکار برترین بازیگر مرد نقش اول سال جهت بازی در فیلم جنایی دیوید کرانن برگ کانادایی «قول های شرقی» در عمل هیچ شانسی برای تصاحب این جایزه ندارد و همان طور که او و سایرین پیش بینی می کردند، این عنوان به دانی یل دی لوییس، بریتانیایی رسید که یک سال از او مسن تر است و در فیلم «خون به پا خواهد شد» به لحاظ قوت و غنای کارش غوغایی به پا کرده است.
مورتنسن به واقع فقط از این مسئله ابراز نارضایتی می کرد که چرا کرانن برگ به رغم ساخت این فیلم تحسین شده نامزد هیچ چیز نشده است. مورتنسن می گفت: من از قبل هم می دانستم که طی مراسم اسکار امسال هیچ نیازی به بپا خاستن ندارم و می توانم در تمامی ساعات برگزاری مراسم روی صندلی بنشینم و تکان هم نخورم (اشاره به عدم دعوت شدن به روی صحنه)، من کلاً آدم واقع بینی هستم.»
مورتنسن به تازگی بازی در فیلمی جدید به نام «جاده» براساس رمانی از کورمک مک کارتی را که داستانی پست مدرن دارد و چیزی بعد از رستاخیز بشری را به تصویر می کشد و او را روبه روی چارلیز ترون قرار داده، به پایان رسانده است و پیش از آن نیز در یک وسترن از ادهریس بازی کرده بود که «آپالوزا» نام دارد و هر دو در ادامه سال جاری اکران خواهد شد. وی در نمایشی از سی.پی.تیلور نیز که وقایع آن در آلمان و در دهه ۱۹۳۰ می گذرد، بازی کرده است.
● دوم و سوم
مورتنسن وقتی رل کلیدی و دلاورانه آراگورن را در سه گانه بسیار پرفروش «ارباب حلقه ها» بر عهده گرفت ۴۴ سال سن داشت، اما در آن رل بسیار خوب جا افتاد. پیش از آن حضورهای وی در سینما بیشتر به مشتی رل های دوم و سوم ولو در فیلم های «A»(درجه اول) مانند «دونده بومی»، «راه کارلیتو» و «پرتره یک بانو» منحصر می شد.
اما از آن پس رل های محوله به مورتنسن و یا نقش هایی که خودش برگزیده، حساب شده تر، قدری غنی تر و درباره کاراکترهای غیرمنتظره بوده است و از آن دست می توان به حضور او در دیگر فیلم کرانن برگ («تاریخ خشونت» و به روایت بهتر «سوءپیشینه») اشاره کرد، مورتنسن اصلاً از حضور در فیلم های مستقل و کم هزینه ابایی ندارد.
مورتنسن که از همسرش طلاق گرفته و پسرش نیز در کالج تحصیل می کند، معروف به این است که از مدتی قبل از این که فیلمبرداری کار جدیدش شروع شود، همچون یک جست وجوگر قهار و نکته سنج وارد پوست و جلد رل محوله به خویش می شود و با آن زندگی می کند. علایق سیاسی او نیز بر هیچ کس پوشیده نیست. اودر ابتدای رقابت های حزبی امسال آمریکا طرفدار دنیس کوچینیچ بود، اما این سیاستمدار حزب دموکرات بسیار زود مغلوب و از صحنه خارج شد و در نتیجه مورتنسن پس از آن از باراک اوباما قو ی ترین نماینده حزب دموکرات حمایت کرده است، ولی معترف است که هم اوباما و هم هیلاری کلینتون رقیب اصلی وی چنان به شرکت ها و کمپانی های مختلف وابسته و وامدارند که نمی توان به وجود چیزی به نام خلاقیت و استقلال سیاسی نزد آنها امیدوار بود. شاید هم تنها امید مورتنسن به اوباما به این خاطر باشد که گمان می کند او قدری زودتر از هیلاری کلینتون ارتش مفتضح شده آمریکا را از عراق بیرون خواهد کشید. در همین راستا مورتنسن می گوید: «بین بدها در سیاست آمریکا باید کسی را انتخاب کرد که قدری کمتر از دیگران بد است و شاید اوباما چنین باشد.»
● تصویری کاملتر
اما میزان اعتباری که ویگو مورتنسن در حرفه خود دارد، بیشتر از اعتبار اندک سیاستمدارانی است که او کارشان را تعقیب می کند. خودش اظهارمی دارد: «از وقتی سناریو را تحویل می گیرم، با بارها خواندن و مطالعه دقیق آن نقاطی را می یابم که احتیاج به ادای توضیحات بیشتری دارد و آن گاه خودم پانویس هایی را برای آن می نگارم. این چیزی است که کمک می کند تصویر کاملتری از اوضاع موجود را به دست بیاورم.»
اما مورتنسن در فیلم های اولش هیچ نیازی به این کارها و ملاحظات نداشت. شاید خیلی ها متوجه نشده باشند. اما مورتنسن حتی در «شاهد» فیلم مشهور سال ۱۹۸۵ پیتر ویر استرالیایی نیز بازی داشت، ولی صرفاً با یک کلاه حصیری و با پیراهنی «آستین بالا زده» و در سکانس آماده سازی گوشه ای از مزرعه و محصولات آن در این فیلم دیده می شود. نزدیکان مورتنسن مدعی اند او تا یک قدمی تصاحب رلی پیش رفت که در سال ۱۹۸۴ به کریستوفر لمبرت در فیلم «تارزان؛ گری استوک» رسید و یا به نقشی که به سال ۱۹۸۶ به ویلم دافو در فیلم جنگی فوق العاده اولیور استون، «جوخه» سپرده شد.
اما حسن تمام این رویدادها این بود که او پیوسته صاحب اطلاعات و اشراف بیشتری بر موضوعات و نیازهای سینمایی شد و فهمید کجا ایستاده است و به چه چیزهایی احتیاج دارد.
شاید همین قوه جذب اطلاعات و به کارگیری درست آن از جانب مورتنسن بوده باشد که سبب شد «قول های شرقی» فیلم پر سر و صدای سال ۲۰۰۷ دیوید کرانن برگ کار بهتری از آب درآید. در این فیلم مورتنسن رل نیکولای را بازی می کند که مردی مدبر و مأمور و گماشته موفق خانواده ای از گنگسترهای روسی مستقر در لندن است.
● واقعاً روسی
قبل از شروع فیلمبرداری، مورتنسن در بخش هایی از روسیه، به اصطلاح دوره افتاد و به گردش پرداخت تا حس بهتر و بیشتری از موضوعاتی داشته باشد که در این فیلم به تصویر خواهد کشید. در این راستا او علاوه بر مسکو، سر از سن پترزبورگ و کوهپایه های آرال درآورد و به گفت وگو و مبادله افکار با مردم پرداخت. البته زبان های مختلف و صحبت با آنها مشکل خاصی برای ویگو مورتنسن به وجود نمی آورد، زیرا پدر او یک کشاورز دانمارکی و مادرش آمریکایی بوده اند و خودش در کشورهای متفاوتی مثل ونزوئلا، آرژانتین، آمریکا (ایالت نیویورک) و دانمارک بزرگ و با زبان های این کشورها آشنا شد. حتی وقتی این روزها از او می پرسید در کجا ساکن هستید، می گوید: «در کره زمین» و او می گوید: سفرها و مطالعاتی که قبل از «قول های شرقی» داشت به او بسیار کمک کرد تا حضوری بهتر و واقعاً روسی در این فیلم داشته باشد و آن قدر بر شرایط مسلط تر شود که حالا با اطلاعات و روال بهتری ادبیات روسی را می خواند و آن را کامل تر می فهمد و حتی از چیزهایی که قبلاً خوانده بود، اینک بیشتر سردرمی آورد. کاراکتر مورتنسن در فیلم «قول های شرقی» برای پر کردن ساعات تنهایی اش و سایر موارد به پیانو و نواختن آن روی می آورد و او در همین راستا از مالک هتلی که در آن ساکن بود اجازه خواست که یک پیانو اجاره کرده را به اتاقش بیاورد و با این که انتقال آن چیز سنگین وزن به داخل اتاقش دردسر و خسارت هایی دربرداشت، اجازه این کار را گرفت و سپس هر شب ساعت ها به نواختن پیانو مشغول شد. او آن قدر در این کار احساس قدرت و توفیق کرد که در همان شب ها یک CD هم پر کرد.
● همان روز می میرم
حتی اگر این CD و سایر مواردی که برشمردیم در کار نبود، مورتنسن را می شد یک هنرمند تمام عیار و چندمنظوره خواند زیرا در عین بازیگری در سینما، نقاشی می کند، شعرمی نویسد و بزودی نمایشگاهی از عکس های گرفته شده توسط او در دانمارک، ایسلند و البته انگلیس دایر می شود، با این حال این بازیگر قوی هیکل دانمارکی تبار در بهار ۲۰۰۸ می گوید: «یادم می آید وقتی ۸ ، ۹ سال بیشتر نداشتم هر موقع صبح بیدار می شدم، بیم و تصورم این بود که همان روز می میرم و به زندگی ام پایان داده می شود. نه این که از مرگ بترسم، اما آن ویژگی سبب می شد زندگی را بیشتر بچسبم و قدردان شرایط موجود باشم.
● هجوم به فیلم های قدیمی
ویگو مورتنسن فقط پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی اش و فارغ التحصیل شدن در رشته های «حکومت و کشورداری» و زبان اسپانیولی به فکر هنرپیشه شدن افتاد و در زمان دانشجویی در دانمارک برای امرارمعاش به مشاغلی مثل نان پزی و گل فروشی هم پرداخت. او از آنجا که دیر وارد کار هنری شد و اطلاعات پایه ای نیز نداشت، شروع کرد به دیدن فیلم با تعداد زیاد و از هر ژانر و رده ای که برایش امکان پذیر بود و هم فیلم های کارل درایر و فریتز لانگ را دید و هم کارهای ژاپنی را و البته فیلم های هالیوودی و اینگمار برگمان را و از برسون و فلینی هم غافل نماند. خودش به عنوان حرف آخر می گوید: «این حرفه (سینما) به رغم تمام تازه جویی هایش صنعتی کهنه با تمام دام های قدیمی آن است و باید مراقب باشید که در آن نیفتید.»
وصال روحانی
منبع: Movie Web
منبع : روزنامه ایران