سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


عاقبت‌ به‌ خیر


عاقبت‌ به‌ خیر
● تاثیر شیعیان‌ در كنفرانس‌ كودك‌ آزاری‌ و مذهب‌
چندی‌ پیش‌ نشست‌ جهانی‌ توجه‌ ادیان‌ به‌ موضوع‌ «خشونت‌ علیه‌ كودكان‌» در شهر «تولدو» اسپانیا برگزار شد. در این‌ نشست‌ بیش‌ از ۵۹ شخصیت‌ مذهبی‌ و كارشناس‌ از ۱۵ مذهب‌ دنیا، خواستار تلاش‌ بیشتر جوامع‌ مذهبی‌ در پایان‌ دادن‌ به‌ خشونت‌ علیه‌ كودكان‌ شدند.
شركت‌كنندگان‌ در این‌ نشست‌ بر سه‌ موضوع‌ اصلی‌ توافق‌ كردند كه‌ ۱. در كلیه‌ ادیان‌ آسمانی‌، كرامت‌ و حرمت‌ انسانی‌ از ارج‌ و قرب‌ ویژه‌یی‌ برخوردار است‌ و هیچ‌ فردی‌ حق‌ زیر پا گذاشتن‌ این‌ كرامت‌ را ندارد ۲. باید بین‌ تربیت‌ و خشونت‌ تمایز قایل‌ شد و روش‌های‌ غیرخشونت‌آمیز تربیت‌ بیشتر ترویج‌ داده‌ شوند ۳. و بالاخره‌ اینكه‌ جوامع‌ مذهبی‌ آنگونه‌ كه‌ باید به‌ مساله‌ خشونت‌ علیه‌ كودكان‌ توجه‌ نكرده‌اند و كوتاهی‌هایی‌ در این‌ میان‌ بوده‌ و هست‌. برای‌ رسیدگی‌ به‌ این‌ موضوع‌، باید نظارت‌ درون‌ سازمان‌ها و موسسات‌ تشدید شود.
یكی‌ از نكات‌ بارز این‌ نشست‌ حضور دو روحانی‌ عالی‌ مقام‌ شیعه‌ از ایران‌ بود. آیت‌الله‌ «سید محمود موسوی‌ بجنوردی‌» رییس‌ گروه‌ فقه‌ و حقوق‌ پژوهشكده‌ امام‌ خمینی‌ تهران‌ و «ناصر قربان‌نیا» معاون‌ پژوهشی‌ دانشگاه‌ مفید قم‌ در این‌ همایش‌ شركت‌ كردند.
آیت‌الله‌ «موسوی‌ بجنوردی‌» درباره‌ این‌ نشست‌ می‌گوید: «همه‌ مسلمانان‌ در آگاهی‌رسانی‌ نسبت‌ به‌ یكدیگر مسئولند اما برای‌ رهبران‌ مذهبی‌ این‌ یك‌ وظیفه‌ است‌.»
وی‌ می‌افزاید: «رهبران‌ مذهبی‌ باید در خطبه‌های‌ نماز جمعه‌ از مشكلات‌ روز و جامعه‌ بگویند و كودك‌آزاری‌ یكی‌ از همین‌ مشكلات‌ است‌. همه‌ ادیان‌ الهی‌ هرگونه‌ خشونت‌ علیه‌ انسان‌ بویژه‌ علیه‌ كودكان‌ را بشدت‌ نفی‌ می‌كنند.»
«كریستین‌ سالازار والكمن‌» رییس‌ دفتر یونیسف‌ ایران‌ كه‌ در نشست‌ اسپانیا شركت‌ كرده‌ بود، می‌گوید: «حضور شیعیان‌ ایرانی‌ در «تولدو» اسپانیا تاثیر بسزایی‌ در شكل‌گیری‌ پیش‌نویس‌ بیانیه‌ نهایی‌ داشت‌. برنامه‌ حمایت‌ از كودك‌ یونیسف‌ شامل‌ پروژه‌یی‌ به‌ نام‌ پیشگیری‌ از كودك‌ آزاری‌ است‌. این‌ پروژه‌ در بخشی‌ از كار خود به‌ تقویت‌ مهارت‌های‌ معلمان‌، سرپرستان‌، والدین‌، امدادگران‌ و مددكاران‌ در زمینه‌ تشخیص زودهنگام‌ كودك‌آزاری‌ می‌پردازد.
● كودك‌آزاری‌ معلول‌ شرایط‌ خانوادگی‌
در چند سال‌ اخیر شاهد افزایش‌ پدیده‌ كودك‌آزاری‌ در سطح‌ كشور بوده‌ایم‌. بطوری‌ كه‌ با نگاهی‌ به‌ اخبار روزانه‌ رسانه‌های‌ جمعی‌ و بخصوص‌ مطبوعات‌ می‌توان‌ موارد متعددی‌ از اعمال‌ این‌ پدیده‌ علیه‌ كودكان‌ را مشاهده‌ كرد. بطوری‌ كه‌ براساس‌ مطالعات‌ اخیر یونیسف‌ كه‌ در زمینه‌ گستردگی‌ كودك‌آزاری‌ در كشور انجام‌ شده‌ است‌ ۵/۲۰ درصد كودكان‌ ۶ تا ۱۱ سال‌ و ۷/۸ درصد كودكان‌ ۱۲ تا ۱۸ سال‌ از سوی‌ والدین‌ یا سرپرستان‌ مورد تنبیه‌بدنی‌ قرار گرفته‌اند.
پدیده‌ «كودك‌آزاری‌» و خشونت‌ علیه‌ كودكان‌ امروزه‌ به‌ صورت‌ معضلی‌ جدی‌ و نگران‌كننده‌ درآمده‌ كه‌ واكنش‌ بسیاری‌ از افراد جامعه‌ بخصوص‌، آسیب‌شناسان‌، جامعه‌شناسان‌، روانشناسان‌، حقوقدانان‌ و شهروندان‌ را به‌ دنبال‌ داشته‌ است‌.
دكتر مصطفی‌ اقلیما درباره‌ دلایل‌ افزایش‌ پدیده‌ «كودك‌ آزاری‌» در كشور می‌گوید: «برای‌ پرداختن‌ به‌ علل‌ این‌ پدیده‌ اول‌ باید خانواده‌ و نحوه‌ تشكیل‌ آن‌ را مورد بررسی‌ قرارداد. در وهله‌ نخست‌ باید دید كه‌ نحوه‌ تشكیل‌ خانواده‌ چگونه‌ بوده‌ است‌. آیا ازدواج‌ با میل‌ و رغبت‌ بوده‌ است‌ یا نه‌؟ در كنار آن‌ باید به‌ شرایط‌ دیگر ازدواج‌ نظیر وضعیت‌ اقتصادی‌ برای‌ نمونه‌ استفاده‌ از وام‌های‌ ازدواج‌ و قرض‌الحسنه‌، توجه‌ كرد. حال‌ توجه‌ كنید خانواده‌یی‌ كه‌ از اساس‌ با مشكل‌ پایه‌ریزی‌ می‌شود مسلماً نمی‌تواند در آینده‌ با سلامت‌ و اطمینان‌ به‌ روند طبیعی‌ خود ادامه‌ دهد. بنابراین‌ تحت‌ چنین‌ شرایطی‌ وقتی‌ فرزندی‌ در خانواده‌ به‌ دنیا می‌آید، او را مشكلی‌ مضاعف‌ بر سایر مشكلات‌ می‌نامند.» وی‌ می‌افزاید: «در خانواده‌های‌ امروزی‌ كه‌ مادر در ۲ شیفت‌ و پدر در ۳ شیفت‌ مشغول‌ كار است‌، چگونه‌ می‌توان‌ انتظار داشت‌ كه‌ فرزندان‌ با سلامت‌ روحی‌ و روانی‌ بزرگ‌ شوند. در این‌گونه‌ خانواده‌ها معمولاص فرزندان‌ هیچ‌گونه‌ محبتی‌ از والدین‌ دریافت‌ نمی‌كنند و اگر خانواده‌ در وضعیت‌ اقتصادی‌ مناسبی‌ باشد، تنها می‌تواند فرزند خود را به‌ مهدكودك‌ بفرستد. متاسفانه‌ مهدكودك‌ها هیچ‌گاه‌ نمی‌توانند جای‌ خالی‌ والدین‌ را برای‌ فرزندان‌ پر كنند. طبیعی‌ است‌ كه‌ فرزند پس‌ از مراجعت‌ والدین‌ از سركار انتظار دارد كه‌ با او بازی‌ كنند و به‌ حرف‌هایش‌ گوش‌ دهند. در حالی‌كه‌ والدین‌ به‌ علت‌ مشغله‌ فراوان‌ حوصله‌ نداشته‌ و عصبی‌ هستند و با كوچك‌ترین‌ بهانه‌یی‌ به‌ فرزند پرخاش‌ كرده‌ و او را كتك‌ می‌زنند.»
وی‌ تصریح‌ می‌كند: «علاوه‌ بر مشغله‌ فراوان‌ مادران‌ و پدران‌، كودكان‌ سرشار از انرژی‌ بوده‌ و باید انرژی‌ خود را به‌ طرق‌ مختلف‌ تخلیه‌ كنند. در نظر بگیرید یك‌ بچه‌ ۶۵ ساله‌ در خانه‌یی‌ ۵۰ متری‌ مشغول‌ بازی‌ است‌ كه‌ بالطبع‌ بازی‌ او با سروصدا همراه‌ است‌، اما والدین‌ به‌ دلایل‌ مختلف‌ حوصله‌ كودك‌ خود را نداشته‌ كه‌ برای‌ ساكت‌ كردن‌ او یا بچه‌ را دعوا می‌كنند و كتك‌ می‌زنند یا به‌ روانپزشك‌ مراجعه‌ می‌كنند و از او می‌خواهند برای‌ كودكشان‌ آرام‌بخش‌ تجویز كند. این‌ نمونه‌ نیز مصداق‌ بارز كودك‌آزاری‌ است‌.»
این‌ آسیب‌شناس‌ اجتماعی‌ در ادامه‌ بیان‌ می‌كند: «یكی‌ دیگر از دلایل‌ كودك‌ آزاری‌ بحث‌ فرهنگی‌ و تربیتی‌ غالب‌ بر جامعه‌ است‌. حتی‌ سیستم‌ قضایی‌ نیز از این‌ مساله‌ حمایت‌ می‌كند. مثلاص قضات‌ معتقدند كه‌ بچه‌ شیطان‌ باید كتك‌ بخورد و در برخی‌ از پرونده‌هایی‌ كه‌ محكوم‌، كودك‌ است‌ تنبیهات‌ بدنی‌ از سوی‌ قاضی‌ برای‌ آنان‌ وضع‌ می‌شود.»
وی‌ با اشاره‌ به‌ وجود قوانین‌ در زمینه‌ كودك‌ آزاری‌ به‌ عدم‌ اجرای‌ این‌ قوانین‌ اشاره‌ كرده‌ و می‌افزاید: «علی‌رغم‌ وجود قوانین‌ كودك‌ آزاری‌، همچنان‌ شاهد اعمال‌ خشونت‌ از سوی‌ خانواده‌ و جامعه‌ علیه‌ كودكان‌ هستیم‌. متاسفانه‌ علی‌رغم‌ وجود قوانین‌ اجتماعی‌ و حقوقی‌ فرهنگ‌ جامعه‌، حق‌ تنبیه‌ كودك‌ برای‌ پدر و مادر قایل‌ شده‌ است‌.
بطوری‌ كه‌ در اعمال‌ قوانین‌ با تضاد روبرو می‌شویم‌. زیرا در پرونده‌های‌ كودك‌ آزاری‌ قاضی‌ مجبور است‌ برای‌ تنبیه‌ پدر ۲ راه‌ را اعمال‌ كند. یكی‌ اینكه‌ او را به‌ زندان‌ بفرستد و جریمه‌ كند یا اینكه‌ حضانت‌ كودك‌ را از او سلب‌ كرده‌ و بچه‌ را به‌ مراكز نگهداری‌ بفرستد. درمورد راه‌حل‌ نخست‌ باید گفت‌ كه‌ با دستگیری‌ پدر و جریمه‌ و زندانی‌ شدن‌ او، كل‌ خانواده‌ در معرض‌ از هم‌ پاشیدگی‌ قرار می‌گیرد، اما در مورد راه‌ دوم‌، اگر حضانت‌ بچه‌ از پدر سلب‌ شود به‌ جرات‌ می‌توان‌ گفت‌ كه‌ نه‌ بخش‌ خصوصی‌ و نه‌ بخش‌ دولتی‌ هیچ‌ یك‌ صلاحیت‌ نگهداری‌ از كودك‌ را ندارند و در صورت‌ سپردن‌ كودك‌ به‌ مادریاران‌، وضعیت‌ تغییری‌ نمی‌كند. زیرا آنان‌ نیز فرزندان‌ خود را با روش‌های‌ تنبیهی‌ بزرگ‌ می‌كنند. یكی‌ دیگر از دلایل‌ عدم‌ موفقیت‌ سپردن‌ كودكان‌ به‌ مراكز نگهداری‌، نگاه‌ منفی‌ جامعه‌ به‌ كودكانی‌ است‌ كه‌ در این‌ گونه‌ مراكز بزرگ‌ می‌شوند. متاسفانه‌ اكثر افراد جامعه‌ دارای‌ این‌ تفكر هستند كه‌ بچه‌های‌ این‌ مراكز، هیچ‌گاه‌ عاقبت‌ به‌ خیر نمی‌شوند. برای‌ نمونه‌ در نظر بگیرید، كدام‌ مادری‌ در جامعه‌ حاضر است‌ دختر یا پسر خود را به‌ همسری‌ فردی‌ پرورشگاهی‌ در آورد. بنابراین‌ این‌ راه‌حل‌ نیز به‌ خودی‌ خود منتفی‌ می‌شود، زیرا تحت‌ این‌ شرایط‌، این‌ كودكان‌ در آینده‌ جایگاهی‌ در جامعه‌ ندارند.»
وی‌ تاكید می‌كند: «علی‌رغم‌ وجود قوانین‌ واضح‌ و روشن‌ در این‌ زمینه‌، فاقد مراكزی‌ به‌ منظور حمایت‌ از حقوق‌ كودك‌ به‌ معنای‌ واقعی‌ هستیم‌. بطوری‌ كه‌ بارها دیده‌ شده‌ است‌ پدری‌ دو روز پس‌ از تنبیه‌ بدنی‌ فرزندش‌، او را به‌ گردش‌ و تفریح‌ می‌برد و كودك‌ نیز تنبیه‌ اعمال‌ شده‌ را از یاد می‌برد.»
● انواع‌ خشونت‌ علیه‌ كودكان‌
دكتر اقلیما خشونت‌ علیه‌ كودكان‌ را به‌ دو دسته‌ جسمی‌ و روحی‌ تقسیم‌ كرده‌ و توضیح‌ می‌دهد: «در خشونت‌ فیزیكی‌ علیه‌ كودكان‌ مشاهده‌ می‌شود كه‌ آثار آن‌ معمولا پس‌ از چند روز از بین‌ می‌رود. اما خشونت‌ اصلی‌ علیه‌ كودكان‌ همان‌ خشونت‌ روحی‌ است‌ كه‌ ۹۰ درصد از آمار خشونت‌ را به‌ خود اختصاص‌ می‌دهد و بدترین‌ نوع‌ آزار كودكان‌ است‌ زیرا متاسفانه‌ با اعمال‌ چنین‌ خشونتی‌ به‌ روح‌ و روان‌ كودك‌ آسیب‌های‌ جدی‌ و جبران‌ناپذیری‌ وارد می‌كند كه‌ آینده‌ كودك‌ را دستخوش‌ تغییرات‌ اساسی‌ می‌كند. زیرا بسیار دیده‌ شده‌ است‌ بسیاری‌ از افرادی‌ كه‌ نسبت‌ به‌ خانواده‌ خود خشونت‌ اعمال‌ می‌كنند، در كودكی‌ تحت‌ خشونت‌های‌ روحی‌ قرار گرفته‌اند. آسیب‌های‌ روحی‌ به‌ گونه‌یی‌ است‌ كه‌ در دوران‌ بزرگی‌ هیچ‌ روانپزشك‌ و روانشناسی‌ قادر به‌ از بین‌ بردن‌ آثار منفی‌ آنها، نخواهد بود.
رییس‌ انجمن‌ مددكاری‌ ایران‌ درباره‌ راهكارهای‌ جلوگیری‌ از اعمال‌ خشونت‌ علیه‌ كودكان‌ می‌گوید: «در وهله‌ اول‌ باید فرهنگ‌ جامعه‌ در این‌ زمینه‌ را تغییر داد زیرا فرهنگ‌ جامعه‌ از گذشته‌های‌ دور تاكنون‌ بر این‌ استوار بوده‌ است‌ كه‌ والدین‌ به‌ منظور تربیت‌ كودكان‌ خود می‌توانند از روش‌های‌ تنبیهی‌ و كتك‌زدن‌ بهره‌ بگیرند.»
اقلیما درباره‌ رابطه‌ میان‌ مذهب‌ و اعمال‌ خشونت‌ علیه‌ كودكان‌ توضیح‌ می‌دهد: «امروزه‌ یكی‌ از بزرگترین‌ مشكلات‌ در جهان‌ سوم‌ و كشورهای‌ در حال‌ پیشرفت‌، تغییر نگرش‌ به‌ اعتقادات‌ مذهبی‌ است‌. متاسفانه‌ وقتی‌ اعتقاد مذهبی‌ كمرنگ‌ می‌شود، میزان‌ جرم‌، جنایت‌ و خشونت‌ در جوامع‌ افزایش‌ می‌یابد.
نمونه‌ بارز این‌ مساله‌ را می‌توان‌ در افرادی‌ كه‌ اعتقاد مذهبی‌ قوی‌ ندارند، ملاحظه‌ كرد. آنان‌ معمولا افرادی‌ عصبی‌ هستند كه‌ با كوچكترین‌ مساله‌یی‌ عصبانی‌ شده‌ و كنترلی‌ بر اعمال‌ خود ندارند. آنها معمولا نمی‌توانند فشارهای‌ زندگی‌ را تحمل‌ كرده‌ و سریعا عكس‌العمل‌ نشان‌ می‌دهند. این‌ افراد معمولا تنها از مجازات‌های‌ قانونی‌ می‌ترسند و براحتی‌ كودك‌ خود را مورد آزار و اذیت‌ قرار می‌دهند.
این‌ در حالی‌ است‌ كه‌ افراد مذهبی‌ از قوانین‌ واهمه‌یی‌ نداشته‌ و صرفا از روی‌ خداترسی‌ و اعتقاد به‌ قدرت‌ او، كودك‌ خود را مورد آزار و اذیت‌ قرار نمی‌دهند و سعی‌ می‌كنند با آرامش‌ او را راهنمایی‌ كنند.»
وی‌ تاكید می‌كند: «امروزه‌ یكی‌ از دلایل‌ افزایش‌ مراجعه‌ مردم‌ به‌ روانشناس‌ و روانپزشك‌، سست‌ شدن‌ اعتقادات‌ مذهبی‌ آنان‌ است‌.»
وی‌ تصریح‌ می‌كند: «اگر پدر و مادری‌ دین‌ را شناخته‌ باشند می‌دانند كه‌ اسلام‌ دینی‌ است‌ كه‌ به‌ گذشت‌ و فداكاری‌ تاكید دارد. با توجه‌ به‌ چنین‌ دینی‌، پدر و مادر دیندار از كودك‌ ۵ ساله‌ خود نمی‌خواهند همانند فردی‌ ۵۰ ساله‌ رفتار كند. حتی‌ اگر كودكی‌ به‌ اصطلاح‌ شیطانی‌ كرد، كودك‌ خود را تنبیه‌ نمی‌كنند.» اقلیما در پایان‌ تاكید می‌كند: «مذهبیون‌ غیر از محبت‌ با كودك‌ خود رفتار نمی‌كنند.»
مهرنوش‌ حیدری‌
منبع : روزنامه اعتماد