یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

امپراتوری سایه طالبان در پاکستان


امپراتوری سایه طالبان در پاکستان
دره زیبای «سوآت» در پاکستان که روزگاری یکی از پر جاذبه ترین مکان های توریستی این کشور به شمار می آمد، امروز در کنترل گروه های خشن طالبان به رهبری «ملا فضل الله» است یعنی فرمانده معروف طالبان که تا مدت ها در عمل از حمایت های پرویز مشرف برخوردار بود. روی آن تابلوی بزرگ تبلیغاتی واقع در این گذرگاه کوهستانی، با حروف درشتی که هنوز قابل تشخیص است جمله «به دره سوآت خوش آمدید» به چشم می خورد. در زیر این جمله عکس جیپی را می بینیم که پر از توریست هایی است که همه خنده بر لب دارند و از منظره زیبای این کوهستان که تا ارتفاع ۲ هزار متری دل آسمان سربی لاجوردی را شکافته است، لذت می برند. این تصویر رمانتیک یادگار دورانی است که دره سوآت به عنوان سوئیس پاکستان معروف بود. مردم طبقه متوسط پاکستان زمانی در تابستان ها از این کوه ها بالا می رفتند و در زمستان با اسکی از این تنها پیست اسکی موجود در این کشور به پایین می لغزیدند. سوآت در میان عامه مردم به «بهشتی بر روی زمین» معروف بود.
آن دوران پیش از زمانی بود که دره سوآت تبدیل به منطقه بحرانی پاکستان شود، یعنی پیش از آن زمانی که پرزیدنت مشرف وضعیت این منطقه را به عنوان بهانه اصلی خود برای برقراری وضعیت فوق العاده، معرفی کند. مشرف در کسوت فرمانده کل نیروهای مسلح به هنگام اعلام وضعیت فوق العاده ادعا کرد که با این کار می خواهد به شدت علیه تندروها اقدام کند و حال هم همین سخن را در هر موقعیتی تکرار می کند. البته امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که جناب ژنرال بیش از هر چیز در فکر تحکیم قدرت خویش است. خطرات سفر به سوآت نشانگر میزان ناتوانی مشرف و ارتش تحت فرمان وی در مقابل تندروها در پاکستان است. سربازان درست پشت آن تابلوی تبلیغاتی در حال نگهبانی هستند. آن سربازان عصبی جلیقه های ضدگلوله به تن دارند و البته اسلحه هایشان را غلاف کرده اند. فرمانده آخرین پست بازرسی قبل از دهکده «میرونگا» می گوید؛ «احتمالاً دیوانه هستید که هوس سفر به آنجا به سرتان زده است. پشت سر ما امارات شیخ فضل الله شروع می شود. فرمانده فضل الله از هر کس که خوشش نیاید، فرمان قتلش را صادر می کند.» و این حرف به نوعی یک اعتراف است، اعتراف به اینکه ارتش پاکستان مدت ها است که کنترل بخش شمالی این منطقه را از دست داده است. به عبارت دیگر در عمل دولتی در دولت تشکیل شده که فرماندهی آن را فردی خشونت طلب یعنی همان «ملا فضل الله» بر عهده دارد. در آن هرج و مرج و بی قانونی سوآت، نشانه و علامتی برای پاکستان سال ۲۰۰۷ وجود دارد. سوآت منطقه یی سنتی مانند وزیرستان در مرز افغانستان که نیروهای رادیکال با موفقیت قدرت دولت را از پایه خراب می کنند نیست. دره سوآت با ماشین تنها چند ساعت از اسلام آباد فاصله دارد. این به اصطلاح جهاد پیکارجویان ملا فضل الله مستقیماً حکومت مشرف را هدف گرفته و در پی برقراری حکومتی است که هیچ ارتباطی با امریکا نداشته باشد و تنها برداشت ابتدایی فضل الله از اسلام بر آن حکومت کند. آنچه در سوآت می گذرد در واقع دشمنی است در قلب پاکستان که مشرف روز به روز در مقابل آن دست بسته تر می شود. در آن سوی آن پست بازرسی البته هنوز هم آثار و باقیمانده اتوریته مشرف دیده می شود. در آن مواضع و سنگرهای ساخته شده از آجر و آهن ارتش کسی نیست. پاسگاه های پلیس هم خالی است و در برخی از این پاسگاه ها شبه نظامیان نقابدار با کلاشنیکف در حال پرسه زدن هستند. راننده ما به هیچ وجه حاضر به حرکت نیست و تنها پس از جر و بحث زیاد و پوشیدن لباس های محلی به عنوان استتار حاضر به ادامه سفر می شود. او هم مانند همه مردم این منطقه وحشت دارد. این گروه را خطر مرگ تهدید می کند زیرا حتی خبرنگاران هم به دستور فضل الله و به اتهام جاسوسی گردن زده می شوند. داستان وضعیت امروز دره سوآت از چندین و چند ماه پیش از شروع وضعیت بحرانی مشرف و پاکستان آغاز شد. دو سال پیش بود که ملا فضل الله ۲۸ ساله در دهکده زیبای «ایمان دری» در کنار رودخانه سوآت اقدام به تاسیس یک مدرسه قرآن کرد. مردم این منطقه به خوبی با این مرد جوان که امروز ریشی جوگندمی و بلند تا روی شکمش دارد و پای راستش به دلیل عفونت می لنگد، آشنا هستند.
فضل الله در سال های دهه نود مدرسه را ترک کرد و مانند بسیاری دیگر از جوانان پاکستانی به مدرسه یی که مدیریت آن با اسلامگرایان بود رفت. در آن مدرسه بود که با «جنبش اجرای قوانین اسلامی» ارتباط پیدا کرد و از آن روز به بعد هرگز اهداف خود را کتمان نکرده است. یکی از معلم های سابق فضل الله در مورد وی می گوید؛ «او مردی ساده و فکور است و دقیقاً با همین ویژگی ها می تواند مردم را نسبت به خودش به باور برساند.» مردم اینجا هم توضیح می دهند که مدرسه فضل الله با سرعتی باورنکردنی ساخته و راه اندازی شد و صدها داوطلب به او کمک کردند و هرگز مشکل مالی در این مورد پیدا نکرد.
مردم سوآت می گویند مدرسه یی که ملافضل الله بنا کرد به سرعت بنا شد و هیچ گاه با مشکل مالی مواجه نشد.
به گفته این مردم، به همان نسبت سریع سر و کله مردان مسلح نقابدار در حول و حوش این مدرسه پیدا شد و آنها وظیفه کنترل دیدارکنندگان را داشتند. هر هفته هم مردان مسلح دیگری به آنها اضافه شدند و بدین صورت گروه شبه نظامی فضل الله تشکیل شد.
داستان های قهرمانانه یی که در دره سوآت در مورد فضل الله جوان جریان دارد از نظر تعداد به مراتب بیشتر از داستان های پیرمردان نود ساله است. هیچ عکسی از وی در دسترس نیست اما ساکنان وحشت زده این منطقه شایعاتی بی اساس از چهره وحشی و غیرانسانی فضل الله و همین طور در مورد سواری وی با یک اسب سیاه نقل می کنند. مردم در مورد جنگ وی علیه روس ها در افغانستان می گویند و عنوان می کنند که فضل الله به همین خاطر با رهبر معنوی جنبش شریعت به زندان افتاده است. در اینکه هیچ یک از این داستان ها واقعیت ندارد بحثی نیست. مساله این است که فضل الله موفق شده آنچه طالبان می خواهد، باشد یعنی تبدیل به افسانه شدن و وحشت پراکندن.
فضل الله که حال ملا نیز لقب گرفته است دقیقاً از تاکتیک های مدارس قرآن افغانستان کپی برداری کرد. او با تاسیس یک فرستنده رادیویی اف ام در این منطقه به نشر عقاید خود اقدام کرد و در اولین قدم زنان را به پشت دیوارهای بلند خانه ها فرستاد. مقامات سوآت بدون آنکه قادر به انجام عملی باشند شاهد آن بودند که فضل الله در موعظه هایش آشکارا کسانی را که شریعت (بر مبنای برداشت وی) را قبول ندارند تهدید می کرد و در همان اوایل سال ۲۰۰۷ بود که تاسیس «امارات اسلامی» را اعلام کرد. یک استاد دانشگاه که خود اهل میرونگا است، می گوید؛ «هیچ کس جرأت دخالت نداشت و کسی نمی خواست مورد خشم واقع شود.»
مردان فضل الله شب ها اعلامیه هایی پخش می کردند که موضوع آن تهدید به مرگ فروشندگان سی دی و آرایشگاه هایی بود که ریش مردان را می تراشیدند. بارها در بازارهای منطقه بمب منفجر شد و مدارس دخترانه یی که از نظر یاران فضل الله، دانش آموزان آن یونیفورم های غیر اسلامی به تن می کردند تعطیل شد. در نهایت بذر وحشت به بار نشست و امروز خیابان ها و بازارهای این منطقه بی شباهت به گورستان نیست.مدارس از هفته ها پیش تعطیل هستند و بدین صورت آن امارات ملا فضل الله صورت واقعیت به خود گرفته است.
مشرف در این مورد هم مانند همیشه تازه زمانی به فکر افتاد که فشارهای غرب افزایش یافت یعنی زمانی که در اواخر اکتبر و پس از آنکه یک عکاس غربی به سوآت رفت و عکس هایی جنجال برانگیز با خود آورد. در آن عکس ها میزهای جمع آوری صدقات دیده می شد که مردم فقیر منطقه آخرین دارایی هایشان را روی آنها قرار می دادند تا برای پیکارجویان جهادی مصرف شود. علاوه بر آن عکس هایی از پیکارجویان نقابدار هم وجود داشت. واحدهای اطلاعاتی با مشاهده این عکس ها هشدار دادند که این پیکارجویان ملیت های ازبک و تاجیک داشته و دیگر هواداران القاعده نیز همراه با آنها تحت حمایت ملا فضل الله قرار گرفته اند.تازه همین چندی پیش بود که امریکا فشارهایش بر مشرف را افزایش داد تا شاید وی اقدامی در این مورد انجام دهد.
البته بالاخره مشرف هم دست به کار شد اما جز شکست های دردناک سودی دربر نداشت. تعداد زیادی از سربازان ارتش گردن زده شدند و عکس های آنها در اینترنت منتشر شد. نحوه عمل آن شبه نظامیان چنان وحشیانه بود که اغلب سربازان و نیروهای پلیس داوطلبانه منطقه را ترک و اسلحه هایشان را تسلیم می کردند. با این حال فضل الله از قدرت پول هم هرگز بی خبر نبود. هرگاه که تصمیم می گرفت تعدادی از سربازان را آزاد کند به هر یک از آنان پانصد روپیه می داد و به شوخی می گفت که با این پول در راه خانه هایشان چیزی برای خوردن خریداری کنند. این عمل فضل الله در واقع اقدامی نمادین بود و بدین صورت نشان می داد که وی بر خلاف مشرف که روز به روز بی اخلاقی را در اداره ارتش گسترش می دهد، نگران وضعیت رفاهی سربازان پاکستانی است.
پیکارجویان فضل الله کاملاً آماده نبرد نشان می دهند. چند روز پیش سخنگوی فضل الله از طریق موبایل به گزارشگر اشپیگل اعلام کرد؛ «افراد ارتش نمی دانند به کجا شلیک کنند.» و سپس با لحنی حاکی از پیروزی گفت؛ «آنها فقط غیر نظامیان را می کشند. ما تنها از طریق رادیو از برقراری حالت فوق العاده خبردار شدیم. افراد ارتش در نهایت بیچارگی از ما می گریزند. این مساله شاید برای دنیا چیز تازه یی باشد اما ما مدت ها است که با این بازی آشنایی داریم.» و در آخر خبر از جنگی بی پایان داد و گفت؛ «ما تا آخرین نفس از رسالت خود دفاع می کنیم.»سخنگوی فضل الله در پایان آن مصاحبه تلفنی ناگهان بدون مترجم با گزارشگر صحبت کرد و با انگلیسی دست و پا شکسته گفت؛ «حال شما چطور است؟ انگلیسی من خوب نیست.» سپس بدون آنکه منتظر پاسخ بماند ادامه داد؛ «ما حال مان خیلی خوب است، عالی، ان شاءالله.»
ماتیاس گباوئر
ترجمه؛ محمدعلی فیروزآبادی
منبع؛ اشپیگل آن لاین
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید