یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

آمریکا و بحران خروج از عراق


آمریکا و بحران خروج از عراق
«در زمانی كه تمامی منطقه در گردابی از بحران و هرج و مرج فرو رفته است تلاش های سیاسی بوش نمی تواند گره ای از این بحران ها در منطقه را باز كند زیرا عامل اصلی بسیاری از این بحران ها اشتباهات فاحش دولت بوش است، اشتباهاتی كه به دور از بینش های سیاسی لازم و بدور از اطلاعات كافی از شرایط اجتماعی، سیاسی و جغرافیایی منطقه انجام گرفته است.»
اسكات ماكلوود با ارایه تحلیلی در روزنامه كریستین ساینس مانیتور تحت عنوان «آمریكا و بحران خروج از عراق» می نویسد: «در زمانی كه بحران و درگیری های فلسطینی ها و اسراییلی ها به خطرناك ترین زمان خود رسیده است، در زمانی كه توافقنامه سال ۱۹۹۰ لبنان برای پایان دادن به جنگ های داخلی این كشور به پایان عمر خود رسیده است و این كشور در مرحله انفجار جدیدی از جنگ های داخلی است، در زمانی كه حكام عرب خود را در مقابل هر گونه اعتراضی از سوی گروه های معارض به واسطه حمایت های غرب مصون می بینند و از سوی دیگر گروه های معارض خود را در موقعیتی بسیار ضعیف می بینند، چگونه ممكن است كه سیاست ها و راهكارهای بوش برای حل بحران های منطقه مفید واقع شود؟
در زمانی كه بوش به رغم داشتن بیش از ۱۵۰ هزار سرباز آمریكایی در عراق نمی تواند امنیت جانی خود در این كشور را تامین كند و برای گفتگو با نوری مالكی، نخست وزیر عراق مجبور است با وی در اردن دیدار كند، چگونه می توان انتظار داشت كه سیاست های دولت بوش بتواند امنیت و مصونیت لازم برای ملت عراق را تامین كند؟»در ادامه این تحلیل آمده است: «به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران برجسته سیاسی و نظامی منطقه ای و بین المللی و بر اساس بسیاری از ارزیابی های بین المللی انجام شده، دولت بوش با ارتكاب پنج اشتباه اساسی در منطقه نقش اول، اصلی و اساسی در ایجاد بسیاری از بحران ها در منطقه را به عهده می گیرد.
● بر اساس طبقه بندی های انجام شده این اشتباهات به ترتیب ذیل قرار می گیرند و تعریف می شوند:
▪ سیاست بوش در به حاشیه كشاندن قضیه فلسطین و چشم پوشی ازبسیاری از ابعاد مهم این قضیه: تا آخرین هفته عمر حكومت بیل كلینتون، رییس جمهور اسبق آمریكا در ژانویه ۲۰۰۱ كمیته های مسوول اسراییلی و فلسطینی همچنان به تلاش های خود جهت حل بحران های فلسطین و اسراییل ادامه می دادند و به مرحله بسیار خوبی جهت امضای بسیاری از توافقنامه های لازم در این زمینه رسیده بودند.
پس از به قدرت رسیدن بوش میانجیگری های جدی كاخ سفید برای حل بحران فلسطین و ایجاد توافق كلی میان فلسطین و اسراییل متوقف شد و بوش در اولین اقدام یاسر عرفات، رییس تشكیلات خودگردان را از تمامی معادلات خود حذف كرد و حمایت گسترده خود از حكومت آریل شارون را اعلام كرد؛ حكومتی كه سیاست خود را بر اساس توسعه شهرك سازی در كرانه باختری فلسطین و مناطق مسكونی متعلق به فلسطینی ها نهاده بود و دشمن سرسخت توافقنامه اسلو برای برقراری صلح در منطقه بود.
پس از مرگ عرفات و روی كار آمدن ابومازن (محمود عباس) و پس از آن حكومت حماس تمامی معادلات به هم خورد و اوضاع جاری در فلسطین با توجه به سیاست سابق بوش به سود منافع اسراییل در منطقه حركت نكرد.سیاست های حساب نشده آمریكا و حمایت های كوركورانه دولت آمریكا از اشتباهات دولت آریل شارون و پس از آن اولمرت منجر به ایجاد موجی از خشم و بی اعتمادی میان ملت های منطقه و حتی حكومت های آنها نسبت به آمریكا شد.
▪ سیاست بوش در رهبری جنگ عراق: پس از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بوش تلاش كرد كه جهان را به خطر ساز بودن نظام حاكم در عراق یعنی صدام قانع سازد و در این زمینه بر مساله فعالیت های هسته ای دولت عراق و خطرساز بودن این فعالیت برای منطقه به خصوص جهان غرب متمركز شد. بوش فكر می كرد می تواند با براندازی حكومت صدام در عراق این كشور را به یك كشور دموكرات آزاد تبدیل كند، كشوری كه بر اساس الگوهای غربی ساختار نظامش را بنا نهد و بتواند این نظام را الگویی برای كشورهای منطقه قرار دهد. پس از پایان جنگ روشن شد كه دولت عراق فاقد هر گونه سلاح هسته ای است و از طرفی این كشور پیش از آنكه قابلیت تبدیل شدن به یك كشور دموكراتیك آزاد را داشته باشد قابلیت فرو رفتن در جنگ های داخلی و اختلافات حزبی و طوایفی را دارد. این اختلافات ممكن است در سریعترین وقت ممكن این كشور را به كشورهای كوچكتر تجزیه و تقسیم كند.
▪ سیاست های بوش در قبال اسراییل: به رغم آنكه سیاست های آمریكا بر اساس حمایت امنیت اسراییل در منطقه تعریف می شود اما می بینیم كه این سیاست ها بیش از آن كه بتواند تل آویو را از موقعیت قوی تری در منطقه برخوردار كند، این دولت را درگیر بحران های سیاسی، امنیتی و نظامی كرده است. پس از مرگ عرفات كه آمریكا در به حاشیه كشاندن وی به عنوان یك رهبر فلسطینی نقش برجسته ای داشت دولت حماس بر سر كار آمد.
تل آویو پس از حذف كردن عرفات نه تنها نتوانست امنیت نسبی شهروندان اسراییلی را تامین كند یا این كه موقعیت سیاسی و نظامی خود را تثبیت كند، بلكه بر عكس با گسترش موجی از حملات موشكی گروه های فلسطینی مواجه شد و از سویی مجبور بود با حكومتی در فلسطین سروكار داشته باشد كه به مشروعیت اسراییل معتقد نبود و اعضای آن از اركان اصلی مقاومت اسلامی فلسطین بودند.
همچنین رویارویی اخیر ارتش اسراییل با حزب الله لبنان و شكست این ارتش در این رویارویی موقعیت اسراییل در منطقه را بیش از پیش متزلزل ساخت. دیدیم كه سیاست های جانبدارانه آمریكا از اسراییل در طولانی مدت اصلا به سود منافع اسراییل یا آمریكا نیست.
▪ بوش و سیاست به حاشیه كشاندن مسلمانان: زمانی كه بوش جنگ با تروریسم جهانی خود را به جنگ صلیبی علیه القاعده تشبیه كرد در واقع این جنگ خود را به جنگ های صلیبی غرب علیه خاورمیانه تشبیه كرد كه تمامی ملت های منطقه تا به امروز خاطره تلخ این جنگ ها را از یاد نبرده اند. از همان زمان بود كه دخالت های نظامی آمریكا در عراق و پس از آن در فلسطین و لبنان منجر به خشم بسیاری از ملت های مسلمان شد و موقعیت سیاسی آمریكا در منطقه حتی در نزد گروه های معتدل طرفدار گفتگو و برقراری روابط با آمریكا نیز متزلزل شد.»
در انتهای این گزارش آمده است: «حال با توجه به این اشتباهات نه چندان كوچك كه به مرور زمان و از همان آغاز به حكومت رسیدن بوش انجام گرفته است، چگونه می توان در انتظار راه حل و راهكار مناسبی از سوی دولت بوش برای حل بحران های منطقه باشیم؟ به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران دولت بوش نه تنها شانسی برای كسب پیروزی در عراق ندارد بلكه حتی شانس خروج این كشور از عراق بدون تحمل خسارت های بیشتر نیز وجود ندارد.»
منبع : روزنامه ابرار


همچنین مشاهده کنید