چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا
دخترها و پسرها
● محدودیت نیست، تفاوت است
در جوامع مختلف با ایدئولوژیهای متفاوت بعضی از افكار و دیدگاهها مشابه بوده و این هماهنگی در عین تفاوت میتواند بحثی مفصل باشد كه ما به ذرهای از آن اكتفا كردیم.
«مادر جون هر وقت دیوار خندید دخترم میخنده». یادش بخیر، خدا بیامرز مادربزرگ را این جمله ورد زبانش بود. از همان زمان، از همان دوران دور و زیبای كودكی اولین چیزهایی كه جنسیت را برایمان معنی میكرد، همین صحبتهای مادربزرگ و قدیمیها بود. قبل از اینكه بدانیم برای چه اسم من میشود سارا، لیلا، فاطمه و دیگری علی، محمد، آبتین، فهمیدیم كه «آخر آنها پسرند، اشكالی ندارد اگر...» مادربزرگ عادت داشت شب هنگام، وقتی از هیاهوی بازیها و جرزنیهای روز خلاص میشدیم، بنشیند و در حالی كه بافتنی میبافت و از بالای عینك حركاتمان را زیر نظر میگرفت، از زمانی كه همسال ما بوده و چه كارها كه میكرده و هیچ كار بدی هم از او سر نمیزده، قصه بگوید و همیشه این سوال را در ذهنمان بنشاند كه چرا بزرگترها هرگز كار بد نمیكردند و زمانی كه آنها كوچك بودند چه دنیای تماشایی وجود داشته. «پسرا شیرن مثل شمشیرن، دخترا موشن مثل خرگوشن» پسرها عادت داشتند كه این شعر را بخوانند و فاطمه هر بار با شنیدن این شعر اشكهای كودكیاش سرازیر و راهی خانه شده و به این ترتیب بازیمان به هم میریخت. از همان روزها اسباببازیها، عروسكها، فنجان، قوری و خاله بازی بود و پسرها با تفنگهایشان به جنگ میرفتند. اگر تفنگشان را از روی كنجكاوی به دست میگرفتیم، صدای پر از محبت و تجربه مادربزرگ به گوش میرسید:«مادرجون اونو بذار اونور، تو باید با عروسكهای خودت بازی كنی، برای چی تفنگ میگیری دستت كه خشن بشی.» حالا كه به یاد آن روزگار میافتم، میخواهم بدانم تفنگ، جنگ و سنگر گرفتن، فقط برای دخترها ترویج خشونت بود؟
با هر سال بزرگتر شدن روابط و حركاتمان رنگ و بو عوض میكرد و هر سال بیشتر این تفاوتها را لمس میكردیم. علی پسر مهری خانوم همسایه، همچنان به كوچه میآید و بازی میكند، ولی فاطمه دیگر صحیح نیست كه در كوچهها بیاید و بازی كند. آسیه دیگر هرگز سر دوچرخه با احمد دعوا نمیكند، چون دیگر نخواهد توانست دوچرخهسواری كند، آن هم در كوچه. میثم زمانی كه اجازه به كوچه رفتن و فوتبال بازی كردن را از مادر میگیرد، با یك زبان درازی و شكلك اول حال منصوره را گرفته، بعد به سراغ بازیاش میرود. منصوره میتواند تابستان را در خانه كنار مادربزرگ و مادر آشپزی یاد بگیرد، خیاطی و بافتنی بیاموزد و بعضی اوقات هم بازی كند. البته ناگفته نماند كه بعضی از دخترها این طرز گذراندن اوقات فراغت را دوست دارند، ولی با بعضی دیگر چه كنیم؟
مادربزرگ از روزگار خود میگوید، زمانی كه بچه بوده، حتی پایش را جلوی بزرگتر دراز نمیكرده، پدر رئیس خانه بوده و پسرها هم كه با پدر به سر كار رفته و خسته میشدند، هر دستوری كه میدادند، انجام میشده. از اسباببازیهای آن دوران كه تنها با سنگها یهقل دوقل بازی میكردند و با پارچه برای خود عروسك میساختند، میگوید و از این همه تفاوت بین خود و برادرانش به راحتی و صراحت سخن میگوید، انگار كه اصلاً آنها را عجیب نمیپندارد. خدا بیامرزد مادر بزرگ را.
● مادر راه مادربزرگ را ادامه میدهد
ما در جامعه خود هر روز شاهد تفاوت بین رفتارهای این دو جنس هستیم كه مقداری از آن را میتوان با ساختار جنسیتی آنها توجیه كرد. در خیابان میتوان دخترهای زیادی را دید كه به دنبال عوض كردن این طرز تفكرها و دیدگاهها هستند ولی نمیدانند به چه صورت باید خود را به جامعه اثبات كنند. همچنین در دانشگاهها شاهد رقابت سالم و درست دخترها برای اثبات قابلیتهای خود بوده كه در یك رقابت علمی خود را به جامعه معرفی میكنند. دخترها میتوانند در وادی خارج از خانه هم موفق باشند. این در حالی است كه هنوز خانوادههایی هستند كه از ورود دختران خود به دانشگاه، اولین مكان علمی مختلط در كشور ما جلوگیری میكنند و معتقدند كه دختر باید مادر خوبی باشد. مادر خوب بودن یكی از موهبتهایی است كه خداوند در وجود و ذات جنس زن بهطور بالقوه ایجاد كرده و این برتری هرگز موجب تبعیض برای زن نخواهد شد.
● محدودیت نیست، تفاوت است
«جامعه» به ما یاد میدهد اگر میخواهید در این دوران زندگی كنید، باید بتوانید خود را با مسائل دیگری هم وفق دهید. آنها طور دیگر قضاوت میكنند. جامعه عرف را پذیرفته اما قانون را ملاك قرار داده و افراد تا زمانی كه مجرم نباشند، مورد خشم و غضب جامعه قرار نخواهند گرفت.
دكتر آصفی در مورد «جامعه» میگوید: جامعه چیز غریبی است چون از همان فرد، فردها تشكیل شده ولی زمانی كه فرد تبدیل به افراد شد، خیلی از باید و نبایدها، دیدگاه و رسوم تغییر پیدا میكند. بشر ذاتا به زندگی جمعی گرایش دارد و به همین دلیل با این تضادها و دیدگاهها میسازد و بعضی اوقات حتی با آن همراه میشود. تغییراتی كه از زمان مادربزرگهای ما تابهحال در جامعه رخ داده را هركسی به نوعی تفسیر میكند، شاید تاثیر فرهنگ غرب به روی فرهنگ ما، شاید تداخل اقوام و ملل، شاید تاثیر علم و تكنولوژی و... به هرحال فكر میكنم مهمتر از آن این است كه مردم جامعه تعلیم ببینند كه چیزهای خوب فرهنگهای دیگر را به یادگار برداشته و به تاثیرهای منفی آن پاسخی ندهند و این نیاز به یك بسترسازی اجتماعی دارد كه تنها از دست دولتمردان و مسوولان ساخته است.
البته نباید نادیده گرفت كه بیشتر این تفاوتها بین رفتار دختر و پسر در تمام دنیا وجود دارد. در كشورهایی كه ما به پیشرفتگی و توسعهیافتگی میشناسیم هم همچنان بین دختر و پسر و طرز رفتار و منششان تفاوتهایی وجود دارد. حالا شما اسم آن را میگذارید محدودیت، ولی من همچنان از تفاوت صحبت میكنم زیرا معتقدم اینها تفاوت است و اگر قرار است اتفاق بیفتد، شناختن تفاوتهاست نه برداشتن محدودیتها.
منبع : روزنامه تهران امروز
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
روز معلم ایران معلمان رهبر انقلاب دولت نیکا شاکرمی مجلس شورای اسلامی مجلس بابک زنجانی خلیج فارس دولت سیزدهم شورای نگهبان
تهران هواشناسی شهرداری تهران معلم سیل پلیس آموزش و پرورش قوه قضاییه بارش باران سلامت سازمان هواشناسی دستگیری
قیمت دلار خودرو قیمت خودرو دلار ایران خودرو حقوق بازنشستگان قیمت طلا سایپا کارگران بازار خودرو بانک مرکزی تورم
فضای مجازی تلویزیون رادیو سریال سینما دفاع مقدس سینمای ایران موسیقی فیلم تئاتر نون خ رسانه ملی
مکزیک
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه نوار غزه روسیه چین حماس عربستان اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس تراکتور رئال مادرید بایرن مونیخ سپاهان لیگ قهرمانان اروپا باشگاه استقلال لیگ برتر بازی باشگاه پرسپولیس
همراه اول وزیر ارتباطات پهپاد تبلیغات اپل ناسا نخبگان گوگل ماه
کبد چرب میوه دیابت کاهش وزن ویتامین بیماری قلبی مسمومیت خواب قهوه طول عمر