یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


انقلابی در اقتصاد توسعه؟


انقلابی در اقتصاد توسعه؟
آیا «ارزیابی‌های تصادفی» شیوه‌ای مناسب تر برای خارجی‌ها و اجرای سیاست‌های توسعه‌ای هستند؟
پزشک‌ها، از چند دیدگاه و موضع مناسب، بیماری‌ها را مورد مطالعه قرار می‌دهند. محققان در آزمایشگاه‌ها، با دقت به میکروسکوپ خیره می‌شوند تا رفتار میکروب‌ها را مشاهده کنند. متخصصین بیماری‌های واگیردار (اپیدمولوژیست‌ها)، رد مریضی‌ها را در بین افراد جامعه دنبال می‌کنند.
پژوهشگران شرکت‌های داروسازی، آزمایش‌های بالینی انجام می‌دهند. اما اقتصاددانان، به طور سنتی، جعبه ابزاری کوچکتر داشته‌اند. این افراد وقتی که می‌خواستند به مطالعه‌ مبحث رشد بپردازند، کشورها را به صورت منفرد، زیر میکروسکوپ قرار می‌دادند یا مطالعات مربوط به اقتصاد کلان را میان چند کشور انجام می‌دادند. (کمی شبیه به اپیدمولوژیست‌ها). اما اقتصاددانان، اصلا چیزی مانند آزمایش‌های دارویی نداشتند. مبنای داده‌های اقتصادی، مشاهده و مدل‌سازی بود و مشاهدات قابل کنترل نبودند.
این امر، امروزه در حال تغییر است.
جمعی از اقتصاددانان، که عمدتا از دانشگاه‌هاروارد و دانشگاه ماساچوست (MIT) هستند، شروع به بررسی جدیدترین مساله در اقتصاد توسعه، یعنی ارزیابی‌های تصادفی (randomised evaluations) نموده‌اند، که در آن، بررسی سیاست‌های مختلف، به طور تصادفی در گروه‌های متفاوت انجام می‌گیرد. مثلا در یک مورد معروف، محققان به بررسی اتفاقی پرداختند که در ۲۰‌کلینیک مراقبت‌های قبل از زایمان، در غرب کنیا رخ داد و طی آن برخی از این درمانگاه‌ها، نوعی درمان مالاریا را به صورت رایگان توزیع کردند و بقیه‌ آنها، این تورها را با قیمت‌های مختلفی به فروش رساندند. نتیجه‌ای که این پژوهشگران بدان دست یافتند، این بود که توزیع رایگان تورها، در ترغیب افراد به استفاده از آن‌ها، نسبت به حالتی که آنها را حتی با قیمت خیلی ناچیزی بفروشند، بسیار موثرتر است.
چنین آزمایش‌هایی در اقتصاد بی‌سابقه نیستند. اصلاحات رفاهی آمریکا در ۱۹۹۶، تا حدودی براساس آزمایش‌های کنترل شده‌ای برنامه ریزی شده بود. اما این گونه آزمایش‌ها، بدان حد عالی و بی‌نظیر بوده‌اند و توانسته‌اند جهش امروزی در نظریات مربوط به توسعه را به وجود آورند که به عنوان یک انقلاب، به شمار می‌آیند. سال گذشته دولت اسپانیا مبلغ ۱۰‌میلیون یورو (۱۶‌میلیون دلار) به بانک جهانی داد- بیشترین میزان سرمایه‌ اعتباری اعطا شده به این موسسه – تا در پروژه‌های ارزیابی سرمایه‌گذاری شود. اولین معیار در اعطای این مبلغ، آن بود که برای انجام آزمایش‌های تصادفی هزینه شود. این امر، تاثیر چنین آزمایش‌هایی را بیشتر خواهد کرد. اما آیا این آزمایش‌ها، به تلاش‌ها و هزینه‌هایی که برای آن انجام شده است، می‌ارزند؟ اخیرا تصادفی‌گراها (Randomistas) در انستیتوی بروکینگز که هسته‌ مشاوره‌ای در واشنگتن دی‌سی است، گرد هم آمده‌اند تا در این باب به بحث و بررسی بپردازند.
استفاده از ارزیابی‌های تصادفی، شیوه‌ای مناسب برای پاسخ‌دهی به مسائل اقتصادی خرد، از این قبیل است که چگونه دختر بچه‌ها را ترغیب کنیم که به مدرسه بروند یا چگونه، کاری ‌کنیم که معلم‌ها، سر کار بروند. این روش‌ها، چیز زیادی برای عرضه در باب مسائل کلان، مثل نرخ ارز مناسب یا سیاست بودجه‌ای صحیح ندارند؛ اما غالبا اطلاعاتی را فراهم می‌آورند که به هیچ شیوه‌ دیگری، امکان جمع‌آوری شان وجود ندارد. در مورد مساله درمان مالاریا، کسانی که به توزیع رایگان عقیده دارند، بر این باورند که تنها این روش است که می‌تواند استفاده از تورها را با سرعتی که برای ریشه‌کن کردن مالاریا لازم است، گسترش دهد. در مقابل، آنهایی که موافق قیمت‌گذاری هستند، به تندی پاسخ می‌دهند که تسهیم هزینه برای ایجاد یک سیستم عرضه قابل اطمینان لازم است و نیز از آن جا که افراد برای چیزی که بابت آن هزینه پرداخته‌اند، ارزش قائل می‌شوند، باید این کار را انجام داد. هر دوی این ایده‌ها، معقول به نظر می‌رسیدند و راهی وجود نداشت تا براساس آن بتوان گفت کدام یک از این دو گروه درست می‌گویند. اما آزمایش به وضوح نشان داد که مردم چگونه رفتار می‌کنند.
چنین مستنداتی که از آزمایش‌ها حاصل می‌شوند، مطلوب و مفیدند. اما آیا از دیگر داده‌های اقتصادی نیز بهتر می‌باشند؟ این، همان عقیده‌ای است که بسیاری از تصادفی‌گراها، بدان باور دارند. آبیجیت بانرجی یکی از بنیان‌گذاران لابراتوار اثرات فقر عبداللطیف جمال (J-PAL)، می‌گوید: «کیفیت شواهدی که در باب بسیاری از مباحث رشد کلان برای ما اطلاعات فراهم می‌آورند، به گونه‌ای قابل ملاحظه بدتر از کیفیت داده‌هایی است که بسیاری از مسائل سیاستی خرد، بر پایه‌ آنها قرار دارند». وی در ادامه می‌افزاید: «زیبایی ارزیابی‌های تصادفی به آن است که نتایج، همان چیزهایی‌اند که در واقعیت می‌باشند.» به بیان دیگر، این شواهد، دلایل متقنی فراهم می‌آورند که بر پایه‌ تجربه استواری قرار دارند. بانرجی، نتیجه می‌گیرد که در سیاست‌های وام‌دهی و توسعه، باید بهره‌ بیشتری از این گونه شواهد برد.
اما آیا این مستندات، واقعا بی‌چون و چرا و غیرقابل بحث می‌باشند؟ اگر بخواهیم براساس معیارهای خاص بانرجی پاسخ دهیم، بلی، این گونه است. همان طور که او می‌گوید، مشاهده، همان چیزی است که واقعا وجود دارد. اما سیاست‌گذارها تمایلی به دانستن این نکته ندارند که آیا یک رهنمون خاص، در میان چند روستا جواب می‌دهد یا نه. آنها مایل به بررسی چگونگی کارکرد آن در کل کشور هستند. در این جاست که شاید آزمایش‌های تصادفی کاملا کارآمد نباشند.
بار دیگر به موضوع درمان مالاریا باز می‌گردیم. ممکن است چنین نتیجه‌گیری شود که آزمایش فوق، حاکی از آن است که همیشه باید تورها را به صورت رایگان توزیع نمود. با این وجود مشخص شد که ‌میلیون‌ها تور از این دست، در آن بخش از کنیا که محل انجام این آزمایش میدانی بود، در حال استفاده بودند و لذا ارزش آنها مشخص بود. در این آزمایش، طرف عرضه، تامین شده و تضمین گردیده بود. لذا این عقیده، مبنی بر آن که برای ترغیب عرضه‌کننده‌های قابل اطمینان به عرضه، باید تورها را قیمت‌گذاری نمود، مورد امتحان قرار نگرفت. دریافت‌کننده‌های تورها، زنان حامله بودند، در حالی که منظور از توزیع رایگان آنها، فراهم آوردن درمان مالاریا، برای همه بود. شواهد به دست آمده از غرب کنیا کاملا شفاف بود. اما پاسخ مناسبی به این سوال نداد که آیا دولت، باید تورها را به صورت رایگان در سراسر کشور توزیع نماید یا خیر. شاید هنوز باید پاسخ سوالاتی از این قبیل را بر پایه‌ دلایل غیر قطعی‌ای مطرح نمود که تصادفی‌گراها، برایشان چندان اهمیتی قائل نیستند.
● آیین تصادفی‌گرایی؟
بانرجی، شک دارد که تصادفی‌گراها و سایر اقتصاددانانی که به مطالعه‌ مبحث توسعه می‌پردازند، هرگز به تفاهم برسند. تفاوت‌های ناشی از روش‌های تحقیق و آن چیزی که به عنوان مدرک و سند مورد استفاده قرار می‌گیرند، بسیار شدیدند. وی می‌گوید اقتصاددانان، دانش کافی درباره‌ رشد ندارند تا بتوانند برپایه‌ آن دلیل موجهی برای مشغولیت ذهنی خود که ممکن است بسیار مهم نیز باشد بیاورند. آنها می‌بایست با پیروی از قانون مزیت رقابتی، هر چه بیشتر به انجام آزمایش‌های تصادفی، یعنی همان چیزی که به بهترین وجهی می‌تواند صورت گیرد، بپردازند.
اما با نظر به شک و تردیدهایی که درباره‌ محدوده‌ کاربرد این آزمایش‌ها وجود دارد، شاید بهتر باشد آنها را به عنوان یک قالب جدید و برتر از اقتصاد توسعه در نظر نیاورد. بلکه مناسب‌تر است که به آنها، به عنوان تکنیکی دیگر – که مسلما یک تکنیک مفیدتر است – برای تشخیص سیاست مناسب و برای پر کردن شکاف‌های علمی، آزمایش ایده‌های سیاستی و زیر سوال بردن نظرات رایج نگریست. دنی‌ رودریک، از دانشگاه‌ هاروارد، اعتقاد دارد که تفاوت‌های مربوط به روش تحقیق میان تصادفی‌گراها و دیگر اقتصاددانان، دوباره ما را در معرض خطر تولید شکاف میان اقتصاددانان خرد و کلان قرار می‌دهد که در حال از میان رفتن است. وی ادعا می‌کند طی چند سال گذشته، هر دو گروه در رابطه با استفاده از یک روش تجربی‌تر برای مطالعه‌ توسعه، اجتناب از ارائه‌ فهرستی از رهنمودها و پیشنهادهای استاندارد و نیز پافشاری بر اهمیت موقعیت و شرایط، به هم نزدیک شده‌اند. چنین دیدگاهی ثمربخش خواهد بود. مایه‌ تاسف است اگر ادعاهای پیروزمندانه و از موضع برتری تصادفی‌گراها، گرایش‌ها به اتفاق نظر را محدود سازد.
محسن سخنور
منبع: اکونومیست
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید