یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

پایان سرمستی


پایان سرمستی
این امر کاملاً برای آمریکا درست است که به کشورها حمله و آنها را بمباران کند و عوامل خود را برای آسیب رساندن به عراقی ها، افغانی ها، سومالیایی ها، صرب ها و هر جای دیگر اعزام کند اما مقاومت در برابر تهاجم آمریکا نشانه تروریسم است و هر کشوری که به قربانیان تهاجم آمریکا کمک کند، در جنگ با آمریکا قرار دارد.
در حقیقت همان گونه که خبرگزاری انگلیس پیش بینی کرده بود، گزارش ژنرال پترائوس و رایان کراکر رییس منطقه سبز عراق به کنگره، در واقع مرحله تبلیغاتی برای حمله رژیم ایالات متحده به ایران بود. در ۱۰ آوریل رابرت ایچ رید، از آسوشیتد پرس گزارش داد: فرماندهی ارشد آمریکا توجه خود را از القاعده به گروه ویژه طرفدار ایران به عنوان تهدید اصلی تغییر داد. این تغییر بویژه توسط ژنرال پترائوس صورت گرفت که به کنگره گفت گروه های ویژه ای تهدیدات طولانی مدتی را علیه ایجاد یک عراق دموکراتیک تحمیل می کنند.
بر طبق تبلیغات نومحافظه کاران، این گروه ویژه (آیا شما آن را قبلاً شنیده اید؟) انشعابی از عناصر شبه نظامی صدر هستند.
جدا از این اظهارات، گزارش پترائوس و کراکر تنها ماسک دیگری بر نمایش ترسناک و دروغی است که رژیم بوش آن را به منظور توجیه جنگ های عریان خود علیه مسلمانان به راه انداخته است.
▪ حقیقت نخست:
صدر متحد ایران نیست. وی با عبارات و کلمات عراقی صحبت می کند و شبه نظامیان خود را برای کناره گیری از درگیری تحت فرمان دارد. شبه نظامیان بدر، شبه نظامیان شیعه ای هستند که با ایران متحدند. حال چرا آمریکا و رئیس دولت عراق یعنی نوری المالکی به شبه نظامیان صدر حمله می کند نه علیه شبه نظامیان بدر و عناصر منشعب شده از شبه نظامیان صدر که گفته می شود به عنوان اراذل و اوباش دست به عملیات می زنند؟
▪ حقیقت دوم:
شبه نظامیان شیعه و شورشیان سنی با سلاح های موجود از انبارهای تسلیحاتی بدون حفاظ ارتش صدام حسین مسلح شده اند. اگر ایران، عراقی ها را مسلح کرده بود در این صورت شورشیان و شبه نظامیان عراقی می بایست زره پوش، موشک انداز و موشک های زمین به هوا داشته باشند. این دو سلاح با قادر ساختن عراقی ها به انهدام بالگردها، هواپیماها و تانک های ساخت آمریکا، پیشرفت آمریکایی ها را خنثی می ساختند. عراقی ها نمی توانند نیروهای خود را بسیج کنند زیرا آنها هیچ سلاحی علیه قدرت هوایی آمریکا ندارند.
برای انهدام تانک های آمریکایی، عراقی ها باید مسیر حرکت خودروهای آمریکایی را حدس بزنند و بمب هایی را که از گلوله توپ ساخته اند، در مسیر آنها کار بگذارند. ناتوانی برای مقابله با حمله مستقیم خودروهای زرهی و دفاع علیه حملات هوایی، فقدان توانایی تهاجمی شبه نظامیان عراقی را نشان می دهد. اگر ایرانی ها مایل به مسلح کردن عراقی ها بودند، صراحتاً آنها باید این دو سلاح را که شرایط جنگ را تغییر می داد، برای آنها تامین می کردند.
درست همان گونه که رژیم بوش به آمریکایی ها و سازمان ملل در این خصوص که چرا باید به عراق حمله شود دروغ گفت و دستور کار و هدف واقعی خود را پشت ادعاهای دروغ خود - که صدام حسین سلاح های کشتار جمعی داشت و با القاعده در ارتباط بود - پنهان ساخت، رژیم بوش اکنون نیز در این خصوص که چرا باید به ایران حمله شود، دروغ می گوید.
آیا کسی می تواند باور کند که ایران مایل باشد تا کشور زیبایش بمباران شود و برنامه هسته ای اش نابود شود، آن هم تنها به این خاطر که ایران از طریق نبرد در یک «جنگ نمایندگی» علیه آمریکا در عراق به حمله فراخوانده شود.
تنها رژیم بوش می تواند این دروغ های بی شرمانه را بگوید و نشان دهد که این رژیم هیچ احترامی برای شعور و آگاهی عمومی آمریکا و هیچ احترامی برای صداقت و درستی رسانه های آمریکایی قائل نیست. و چرا باید این گونه باشد؟
افکار عمومی و رسانه ها فریب هر آنچه را که رژیم بوش گفته، خورده اند. تزویر و دورویی اخلاقی سیاستمداران آمریکایی بی نظیر است. مک کین می گوید اگر او رییس جمهور بود در مراسم افتتاحیه المپیک پکن حضور نمی یافت زیرا چین ۱۰۰ تبتی را که علیه اشغال تبت توسط چین اعتراض کردند، کشته و مجروح کرده است.
این در حالی است که تلفات عراقی ها ناشی از اشغال این کشور توسط آمریکا یک میلیون کشته و چهار میلیون مجروح است. این مقدار، ۲۰ درصد از جمعیت عراق را شامل می شود. چگونه اشغال عراق توسط آمریکا به تدریج از یک جنایت جنگی به نسل کشی تغییر کرده است؟
بوش اعلام کرد این پیام برای ایرانیان است: اگر شما به نفوذ خود ادامه داده یا عوامل خود را برای آسیب رساندن به نیروهای ما و یا شهروندان عراقی اعزام کنید ما عدالت را در مورد شما اجرا خواهیم کرد.
به موضع رییس جمهور «مسیحی» ما توجه کنید: این امر کاملاً برای آمریکا درست است که به کشورها حمله و آنها را بمباران کند و عوامل خود را برای آسیب رساندن به عراقی ها، افغانی ها، سومالیایی ها، صرب ها و هر جای دیگر اعزام کند اما مقاومت در برابر تهاجم آمریکا نشانه تروریسم است و هر کشوری که به قربانیان تهاجم آمریکا کمک کند، در جنگ با آمریکا قرار دارد.
جنگ سه هفته ای بسیار آسان که هزینه آن توسط عواید نفت عراق تامین شد اکنون در ششمین سال خود قرار دارد. بر اساس اظهارات جوزف استیگلیتز برنده نوبل اقتصاد، هزینه جنگ آمریکا بین سه تا پنج تریلیون دلار است. پنج تریلیون دلار معادل تمام عواید مالیات بر درآمد افراد و شرکت های آمریکایی طی دو سال است.
چه مزایایی از صرف چنین هزینه های زیادی برای آمریکا وجود دارد؟ هزینه نفت و بنزین در آمریکا سه برابر شده است، قیمت طلا چهار برابر شده و ارزش دلار در برابر سایر پول های رایج کاهش یافته، بدهی های ملی به سرعت رو به افزایش بوده و وجهه و اعتبار آمریکا در حال فروپاشی است.
حمله رژیم بوش به ایران سبب می شود که جنگ به طرز اساسی گسترده شود و هزینه های آن افزایش یابد.
مک کین، نامزد ریاست جمهوری آمریکا از حزب جمهوریخواه که جنگ با ایران او را راضی نمی کند در یک سخنرانی که متن آن توسط رابرت کاگان جنگ طلب نومحافظه کار نوشته شده بود، قول رویارویی با روسیه و چین را نیز داده است.
خودشان (نومحافظه کاران) سه پرسش مطرح کرده اند:
۱) آیا طلبکاران خارجی ما – به طور اساسی چین، ژاپن و عربستان سعودی – سومین جنایت جنگی مخوف رژیم بوش را حمایت مالی خواهند کرد؟
۲) آیا ایران سکوت می کند و منتظر بمب های آمریکا می ماند تا بر سرش فرو ریزند؟
۳) آیا روسیه و چین با بی تفاوتی منتظر خواهند ماند تا با مک کین جنگ طلب روبرو شوند؟
آیا کشوری که به اندازه کافی در عراق و افغانستان گرفتار شده است و در همان حال که دو قدرت بزرگ هسته ای را تهدید به برخورد می کند باید به کشور سوم نیز حمله کند؟
کدام رهبر سیاسی عاقلی به دنبال آغاز یک جنگ در جهات نامعلوم است؟
با وجود ایران، روسیه، چین و کره شمالی که بوسیله هژمونی جنگ طلب آمریکا تهدید می شوند، دشوار نیست سناریویی را تصور کنیم که قدرت پرمدعای آمریکا را پایان بخشد. برای مثال به جای این که ایران منتظر حمله بماند، از موشک های ضد کشتی ساخت روسیه و چین علیه اهداف (کشتی ها) آمریکایی که از نظر دفاعی ضعیف هستند استفاده نماید و همه کشتی هایی آمریکایی که به نحو احمقانه ای در خلیج فارس جمع شده اند را غرق نماید و همزمان حوزه های نفتی عربستان سعودی و منطقه سبز بغداد، مرکز فرماندهی اشغالگران آمریکایی را نابود سازد.
شبه نظامیان شیعه خطوط تامین آمریکا از کویت را بشکنند و نیروهای ایرانی، نیروهای آمریکایی مستقر در عراق را پیش از آنکه آنها بتوانند بر روی نبرد متمرکز شوند، از بین ببرند.
همزمان کره شمالی از منطقه غیرنظامی شده عبور کند و کره جنوبی را بگیرد، چین تایوان را تسخیر کند و چندین تریلیون دلار از خزانه آمریکا را از بین ببرند. روسیه نیز به سوی هشدار کامل هسته ای برود و ارسال گاز طبیعی به اروپا را قطع کند.
چه کاری رژیم بوش می تواند انجام دهد؟ دکمه را فشار دهد و دنیا را منهدم کند؟
اگر آمریکا به طور واقعی دشمنان خطرناک داشت به طور مسلم این دشمنان می توانستند با هم همدست شوند و از این فرصت برای ایجاد یک رژیم توهمی بیش از حد گسترده استفاده نمایند که سرمست غرور و تکبر خود باشد و تهدیدهای بی جهت را منتشر و بر اساس دکترین مائو که گفت قدرت از دهانه تفنگ بیرون می آید، زندگی کنند.
سناریوهای کمتر مهیج دیگری هم وجود دارند. چرا آمریکا فرض می کند که تنها خود می تواند تجاوز کند، بایکوت نماید، دارایی های سایر کشورها را متوقف سازد و مانع بانک های خارجی از مشارکت در نظام بانکی بین المللی گردد؟ اگر سایر کشورهای جهان از تجاوز آمریکا به جان می آمدند، این امر برای تحریم آمریکا و تحریم بانک های آمریکا از مشارکت در سیستم بانکی بین المللی آسان بود. چنین تحریمی در حال حاضر و در صورت اجرایی شدن، با توجه به این که ترازنامه بانکی آمریکا تضعیف شده و دولت آمریکا به وام های خارجی به منظور پشتیبانی مالی فعالیت های روزانه خود وابسته است، موثر خواهد بود. دیر یا زود این امر برای کشورهایی که تحمل آمریکا برای آنان عادتی است که نیازی به ادامه آن ندارند، رخ خواهد داد.
نویسنده: پائول کریگ - رابرتس
مترجم: کیانوش - کیاکجوری
منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از آنتی وار، ۱۴ آوریل ۲۰۰۸
صفحه اینترنتی مرتبط: http://antiwar.com/roberts/?articleid=۱۲۶۸۸
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید