دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


مبارزه با قاچاق و بسترسازی فرهنگی


مبارزه با قاچاق و بسترسازی فرهنگی
طی سه دهه گذشته، ملت ایران فراز و نشیب‌های زیادی را پشت سر گذاشته و موانع بزرگی را از پیش رو برداشته است. نه تنها موانع و مشكلات را یكی پس از دیگری حل كرده، بلكه در بعضی از عرصه‌ها سرآمد شده و به الگوی موفقی برای سایر ملت‌ها تبدیل گردیده است. سرآمدی در عرصه سیاسی و صلابت در عرصه دفاعی، پایداری در حفظ و اعتلای فرهنگ ملی و درخشش در عرصه‌های علمی از جمله برتری‌های ملت ایران است.
● سرآمدی در عرصه سیاسی
در عرصه سیاسی، استقلال ملت ایران سرآمد و زبانزد است. ما فارغ از نیات قدرت‌های مسلط جهان هر تصمیمی را كه منطبق بر اهداف و راهبردهای ما و متناسب با مصالح و منافع ملی ماست اتخاذ می‌كنیم و مهمتر اینكه؛ در این تصمیمات بارها و بارها برخواست سیاسی قدرت‌های سلطه‌گر فائق آمده‌ایم و نه تنها استقلال سیاسی خود را حفظ كرده‌ایم، بلكه موجب بیداری و آزادیخواهی سایر ملل نیز شده‌ایم.
بخش عظیمی از ملت‌های جهان، امروز همان شعارهایی را می‌دهند كه ملت ایران سالها منادی آن بوده است. نهضت ضدآمریكایی و ضد استكباری كه امام خمینی (ره) برپا كرد امروز بیش از یك میلیارد نفر عضو دارد؛ كه از شرق خاور دور تا غرب آمریكای لاتین پراكنده‌اند. خروش این نهضت بزرگ جهانی را هر روز در اجتماعات خودجوش ملت‌های مختلف شاهدیم و برخورد مردم كشورها با سفر مقامات آمریكایی و انگلیسی به كشورشان تنها نمونه‌ای از این جنبش است.
آنان كه نقشه انزوای جمهوری اسلامی را كشیده‌اند و هزینه‌های گزافی برای بدنام كردن ما پرداخته‌اند، روز به روز منفورتر می‌شوند و بحمدالله ایران اسلامی روز به روز محبوب‌تر و پرنفوذتر. این پیروزی‌های سیاسی مرهون حضور مستمر همه مردم در صحنه است.
در عرصه سیاسی، ما پیروزیم؛ چون وحدت داریم و یكپارچه‌ایم و هر جا كه استقلال و منافع ملی ما به خطر افتد، همه جناحها و دستجات، مواضع خود را كنار می‌گذارند، با هم منسجم و در حركت بزرگ ملت ذوب می‌شوند. نمونه برجسته این وحدت را در دفاع یكپارچه ملت ایران در حمایت از مردم لبنان و فلسطین و یا استقامت در مقابل زورگویی استكبار در مسأله انرژی هسته‌ای بخوبی می‌توان دید.
● صلابت دفاعی
در عرصه دفاعی، قدرت و صلابت ملت ایران به اندازه‌ای است كه بزرگترین ابرقدرت‌ها را باز می‌دارد و از هرگونه تعرض منصرف می‌كند. خوف و وحشت آنان از سلاح و ساز و برگ ما نیست، هر چند آنها می‌دانند كه نیروهای مسلح ما در این سالها كه فشار بیش از حد تهدیدات، متوجه ما بوده است؛ بیكار ننشسته‌اند و دست به ابتكاراتی در حوزه تسلیحاتی و تاكتیك‌ها و تكنیك‌های رزمی زده‌اند كه هر كدام از آنها مستقلاً می‌تواند یك قدرت بزرگ نظامی را غافلگیر، شگفت‌زده و زمینگیر كند؛ لكن دشمنان بیش از آنكه از این سلاحها (كه چند مورد از دهها مورد آن در رزمایش اخیر به نمایش درآمد) بترسند، از مقاومت، ایمان عمیق قلبی و یكپارچگی ملت ایران می‌ترسند.
آنها دیده‌اند كه، وقتی پای حفاظت از میهن اسلامی به میان آید، ملت ایران، چطور یكپارچه و منسجم می‌شوند و با ایثار و فداكاری، دشمن تا دندان مسلح را در هم می‌شكنند. این قدرت دفاعی، هم درمقابل قدرت مسلط رژیم شاهی، هم در مقابل ارتش تحت‌الحمایه شرق و غرب صدام و در مقابله با حضور قدرتهای استكباری در خلیج فارس، بارها تجربه شده و به اثبات رسیده است.
● پایداری درحفظ و اعتلای فرهنگ ملی
در عرصه فرهنگی، ملت ایران زیر شدیدترین تهاجمات دشمن مقاومت كرده و كماكان ارزشهای فرهنگی خود را حفظ كرده است. نزدیك به یكصد شبكه رادیو، تلویزیونی و ماهواره‌ای بطور مستقیم مشغول جنگ روانی، تبلیغات و تهاجم فرهنگی علیه ملت ما هستند. دهها موسسه تحت حمایت صهیونیسم و استكبار با انتشار نثر و نظم و ساخت فیلم و جعل تاریخ، به ارزشها و مقدسات ما توهین می‌كنند و سعی در تغییر باورهای ملت ما دارند. چنین تهاجم گسترده‌ فرهنگی در تاریخ بی‌سابقه بوده است و حتی نمونه ضعیف‌تری از آنهم تاكنون مشاهده نشده است؛ با این وجود، ملت ما كماكان نه تنها ارزش‌های فرهنگی خود را حفظ كرده، بلكه بخش عظیمی از آنرا به سراسر جهان صادر كرده است؛ بطوریكه امروز شاهد شكوفایی اسلام ناب محمدی (ص) در اغلب كشورهای اسلامی و حتی غیراسلامی هستیم.
درست است كه عده انگشت‌شماری، تحت تأثیر تهاجم فرهنگی غرب رفتار یا ظواهر خود را تغییر داده‌اند، اما این نباید ما را از واقعیت غافل‌كند. نوروز امسال ۵ میلیون نفر به زیارت امام رضا (ع) رفتند و جبهه‌های دفاع مقدس ۵/۱ میلیون بازدید‌كننده داشت. اگر این صحنه‌ها و موارد زیادی از این قبیل را عمیقاً بررسی كنیم، خواهیم دید حتی آن عده كه تحت تأثیر تهاجم فرهنگی منحرف شده‌اند، تأثیرپذیری شان در حد تغییرات رفتاری باقی مانده و غالباً لایه‌های عمیق‌تر فرهنگ یعنی ارزش‌ها، باورها و جهان‌بینی و عقاید خود را حفظ كرده‌اند.
این موفقیت‌های فرهنگی تحت شدیدترین تهاجمات، ثمره وحدت ملت ایران و پایداری بر ارزش‌های اسلامی است. رمز بقاء و اعتلای فرهنگ ما این است كه همه به اسلام وفادارند و هر جا ارزشهای آن به خطر افتد همه مردم دست‌جمعی وارد عمل می‌شوند و در مقابل تهاجم به ارزشها عكس‌العمل واحد از خود نشان می‌دهند.
● درخشش در عرصه‌های علمی
در عرصه علمی نیز احساس ملی و یكپارچگی مردم موفقیت‌های چشمگیری بدنبال داشته است. ایران یك درصد جمعیت جهان را در خود دارد ولی چندین درصد از مدال‌های علمی جهانی را هر ساله از آن خود می‌كند. پیشرفت‌های بزرگ علمی در علوم هسته‌ای، سلولهای بنیادین و تولید مواد، نمادهای این موفقیت‌هاست.
این پیروزی‌ها از آنجا حاصل می‌شود كه همه نسبت به ارزش پیشرفت علمی كشور یك احساس مشترك داریم و وقتی پای پرچم جمهوری اسلامی ایران به میان می‌آید، رقابت‌های صنفی كنار گذاشته می‌شود؛ دانش و تجربه همه بكار گرفته می‌شود و یكپارچه به میدان می‌آییم.
● آرامش در عرصه امنیت داخلی
حتی در مسائل عمده امنیتی و ناامنی‌هایی كه با هدایت بیگانگان در ایران ایجاد شده است، وحدت و یكپارچگی ملت و احساس مشترك نسبت به ضرورت امنیت ملی بود كه جمهوری اسلامی ایران را از خطر بسیار بزرگ منافقین، توده‌ای‌ها، سلطنت‌طلب‌ها، و اشرار و خوانین و گروهك‌های تجزیه طلب كردستان و بلوچستان نجات داد.
اگر اطلاعیه‌های دولت و دستگاههای امنیتی را در آن روزها كه این جریانات، یكی پس از دیگری متلاشی می‌شدند مرور كنیم؛ همه موفقیت‌ها مرهون اطلاعات ۳۶ میلیونی آن روزگار بود و همه مردم از یخ فروش و سبزی فروش تا روحانی و مهندس كارخانه در آن نقش ایفا می‌كردند. مردم قهرمان و مومن كرد، عشایر پاك و دوست‌داشتنی بلوچ، عشایر غیور عرب خوزستان و خلاصه همه مردم از هر قوم و قبیله یكپارچه به صحنه آمدند و همه ناامنی‌های سازمان یافته از آن سوی مرزها را كه توسط آمریكائیها و صهیونیزم سازماندهی و هدایت می‌شد، در حضور عظیم و یكپارچه خود چنان محو كردند كه مردم حتی نام آن جریانات ضدانقلابی را هم كمتر به خاطر می‌آورند.
ملت ایران با این همه درخشندگی در عرصه‌های مختلف چرا در عرصه اقتصادی سرآمد نباشد؟
آیا موفقیت‌های پی در پی سیاسی، پیروزی‌های بزرگ دفاعی، غلبه بر ناامنی‌های عمده، برتری‌های علمی در عرصه جهانی و حفظ هویت و فرهنگ ملی زیر شدیدترین تهاجم فرهنگی برای اداره موفق كشور و حركت به سمت چشم‌انداز ترسیم شده نظام كافیست؟ خیر! ما امروز با مشكلاتی در عرصه اقتصاد مواجه هستیم و برای تكمیل این حلقه پیروزی، باید بر این مشكلات نیز فائق آییم. با این‌همه صدرنشینی در عرصه‌های مختلف چرا وقتی نوبت به اقتصاد ایران می‌رسد، می‌گوییم اقتصاد مریض؟ برای بهبود این وضع چه باید بكنیم؟
پیروزی در عرصه اقتصادی نیز راهی ندارد جز همان مسیری كه در سایر عرصه‌ها پیموده‌ایم. وجه اشتراك همه موفقیت‌ها حضور همه مردم در صحنه، انسجام و یكپارچگی و یك احساس مشترك ملی و پایبندی به ارزشهای مكتبی است. امام خمینی (ره) وصیت فرمود كه رمز بقاء و پیروزی ما در دو كلمه است: «با خدا باشیم و با هم باشیم» یا «همه با هم با خدا باشیم».
آیا غلبه بر مشكلات اقتصادی، كه ما امروز با آن دست و پنجه نرم می‌كنیم و حل مشكلاتی چون بیكاری، تورم، بالابودن نرخ سود بانكی، ضعف سرمایه‌گذاری، ناركارآمدی بعضی صنایع و...، از پیروزی در جنگ تحمیلی، تهاجم اشرار و ضد انقلاب، تهاجم فرهنگی و فشارهای گسترده سیاسی بین‌المللی سخت تر است؟ جواب این سوال نمی‌تواند مثبت باشد. چرا كه از یكسو ملتی، با هوش و استعداد سرشار و نیروی انسانی با سواد و تحصیل‌كرده‌ایم؛ و از سوی دیگر صاحب منابع غنی زیرزمینی، آب و خاك حاصلخیز فراوان، موقعیت خوب جغرافیایی و... هستیم. ما اغلب زیرساخت‌ها را برای داشتن قوی‌ترین اقتصاد‌های جهان در اختیار داریم. پس چرا در عرصه اقتصادی نتوانسته‌ایم به آن زیبایی كه در سایر عرصه‌ها درخشیده‌ایم بدرخشیم؟ هر چند این مساله وجوه متعدد و قابل اعتنایی دارد كه هر یك به نوبه خود از اهمیت زیادی برخوردارند؛ اما اگر بخواهیم به كلیدی‌ترین محور در این موضوع اشاره كنیم، باید بگوییم، بی‌توجهی به ارزشهای مكتبی در مدیریت اقتصادكشور و نداشتن یك احساس مشترك نسبت به اقتصاد ملی است.
اقتصاد ملی یعنی سرمایه‌های مادی كه همه ملت در آن سهیم‌اند و همه از بهبود آن سود مادی فراوانی نصیبشان می‌شود و افت آن موجب خسارت مادی به همه ملت می‌گردد؛ به عبارتی همان بیت المال.
اگر ارزش ریال ایران در مقابل ارزها افزایش یابد و ریال مستحكم شود، همه ملت سود می‌برند. اگر صاحبان سرمایه علاقمند به سرمایه‌گذاری در كشور شوند، همه از آن سود می‌برند. اگر تولیدات صنعتی ایران قابلیت رقابت در دنیا را داشته باشد و بازارهای بین‌المللی را فتح كند، اگر محصولات كشاورزی ایران در ابعاد وسیع به بازار جهانی راه یابد، همه ملت ایران ذینفع خواهند بود و گرنه همه متضرر می‌شوند.
نسبت اقتصاد ملی به ثروت یك به یك مردم، مانند نسبت هواست برای سلامت تك تك مردم. هوای سالم برای سلامت همه افراد جامعه مفید است و هوای ناسالم سلامت همه را به خطر می‌اندازد. چه برای آن كس كه هوا را آلوده كرده و چه برای كسی كه محیط زیست را پاس داشته است. وقتی هوا آلوده شد سلامت همه‌شان به خطر می افتد.
اگر اقتصاد ملی سالم باشد، قدرت خرید و ثروت همه افزایش می‌یابد؛ وقتی ناسالم شد، دامن همه را می‌گیرد؛ حتی آن كسی كه تصور می‌كند سود كرده است، بازنده است.
توصیه این نیست كه افراد به فكر منافع خود نباشند؛ حرف اینست كه منفعت ‌طلبی باید حد و مرزی داشته باشد و خط قرمز و حد و مرز آن اقتصاد ملی است، كه در رعایت شرع و قانون متبلور است.
هر صنفی دنبال منفعت خود باشد تا آنجا كه به اقتصاد ملی آسیب نزند، مصرف‌كننده دنبال سود خودش باشد، تولیدكننده سود خودش را مطالبه كند، فروشنده و توزیع‌كننده دنبال درآمد خودش باشد، دولت درآمدهای خودش را مطالبه كند، ولی این مطالبات و منفعت‌طلبی‌ها تنها تا جایی ادامه یابد كه ضرری متوجه اقتصاد ملی نشود و همه با هم همپیمان باشیم كه صیانت از اقتصاد ملی را خط قرمز منفعت طلبی‌های شخصی و صنفی و بخشی خود قرار دهیم. تنها در این صورت است كه می‌توانیم در وانفسای رقابت و مبارزه نفس‌گیر تنگاتنگ اقتصاد جهانی امروز ارزش پول ملی را حفظ كنیم و اقتصاد كشور را سرپا نگهداریم.
در ورزش، هر كدام از تیم‌های باشگاهی حق دارند كه افراد تیم خودشان را تبلیغ كنند. با دیگر تیم‌ها رقابت و حتی علیه همدیگر جنگ روانی كنند. به همدیگر گل بزنند و... ولی وقتی بازی بین‌المللی در پیش داریم اینجا تیم ملی موضوعیت دارد و همه باید یكپارچه تیم ملی خودمان را تشویق كنیم. در اینجا اگر هر كسی دنبال باشگاه خودش باشد، بدون شك شكست می‌خوریم.
امروز تجارت جهانی مطرح است و اقتصاد ملی ما تحت فشار یك رقابت شدید بین‌المللی است. اگر غفلت كنیم و در عرصه اقتصادی به یك وحدت و اجماع ملی نرسیم، نه تنها به پیروزیهایی مانند عرصه‌های علمی، سیاسی، فرهنگی، دفاعی و امنیتی نخواهیم رسید، بلكه در عرصه اقتصادی شكست سختی خواهیم خورد.كشورهایی كه امروز اقتصاد خود را بر روی دنیا بازكرده‌اند، مقدماتی را تدارك دیده‌اند و اولین مقدمه آن ایجاد یك انسجام جدی در اقتصاد ملی بوده است. آنها ابتدا دیوارهای نامرئی نفوذ ناپذیری دور اقتصاد خود كشیده و سپس در ظاهر آنرا باز كرده‌اند. درنظر اول اقتصاد آنها باز جلوه می‌كند اما وقتی وارد می شوید با دیوارهای آهنین نامرئی و غیرمشهود مواجه می‌شوید. یكی از این دیوارها مقاومت ملت‌ها در مقابل خرید كالاهای مصرفی خارجی است.
در بسیاری از كشورها مردم با آموزش و تبلیغات آموخته‌اند، كه برای تقویت اقتصاد ملی باید كالای داخلی خود را مصرف كرد. فلذا تولید‌كنندگان، دولتی‌ها، مصرف‌كنندگان و حتی فروشندگان و توزیع‌كنندگان كالاها صرفنظر از اینكه سود كمتر یا بیشتری ببرند، مبلغ و مروج كالای داخلی كشورشان هستند و در مقابل واردات كالای مصرفی به شدت مقاومت می‌كنند. چندی پیش همه در تلویزیون شاهد بودیم چگونه یك كشاورز كره‌ای در اعتراض به واردات برنج خارجی به كشورش خودسوزی كرد. شما بارها اعتراضات گسترده كشاورزان بعضی كشورهای اروپایی شنیده‌اید، كه حتی مقابل واردات محصولات كشاورزی از كشورهای هم پیمان خودشان اعتراضات عظیمی بهراه می‌اندازند.
آنها ابتدا ملت خود را در مقابل مصرف كالای خارجی واكسینه كرده‌اند؛ حالا می‌گویند بازار ما باز است؛ هر كس می‌خواهد بیاید. به ما اینطور القاء می‌كنند كه برای توسعه یافتن باید درهای اقتصادمان را بی‌حساب و كتاب باز بگذاریم.
بدون شك، راه پیشرفت اقتصاد ما پیروی از سیاست‌های دیكته شده نهادهای معلوم الحال اقتصاد بین‌المللی نیست و راه موفقیت ما در این عرصه نیز، همان راهی است كه در سایر عرصه‌ها طی كرده‌ایم و به پیروزی رسیده‌ایم. آن اینكه همه با هم متحد یكپارچه عمل كنیم و به ارزشهایمان وفادار باشیم. جایی كه پای اقتصاد ملی در میان است، از منافع بخشی خودمان چشم‌پوشی كنیم و به اقتضائات شكوفایی اقتصاد ملی تمكین كنیم. نمونه بزرگ این پیروزی نهضت تنباكوست. بدون شك منفعتِ بخشی تنباكو فروش‌ها، مصلحت مقطعی دولتِ وقت، منافع صنفی قهوه‌خانه‌داران آن روزگار و راحتی علاقمندان به مصرف دخانیات در عدم تمكین به فتوای سید شیرازی (قدس سره) و ادامه داد و ستد و مصرف تنباكو بود؛ ولی وقتی پای اقتصاد ملی در میان آمد، همه با یك جمله منافع بخشی را كنار گذاشتند. همه ملت پای كار آمدند. حق را گرفتند و استقلال اقتصادی كشور را هم حفظ كردند.
اینگونه وقایع نشان می دهد، هر جا ما با هم باشیم و متحد و یكپارچه عمل كنیم؛ پیروزیم و عرصه اقتصاد و مبارزه با قاچاق هم از این قاعده مستنثنی نیست.
● ضرورت مصرف كالای ایرانی و پرهیز از واردات كالاهای مصرفی و مبارزه با قاچاق
تمام صاحبنظران اقتصادی از هر طیف و با هر دیدگاه، اتفاق نظر دارند كه لازمه شكوفایی اقتصاد ایران، قطع وابستگی به درآمدهای نفتی است. یعنی دولت برای اداره كشور باید بدنبال درآمدی بجز نفت باشد. آیا این درآمد را دولت باید از راه تجارت و خرید و فروش، تولید و یا عرضه خدمات عمده مانند انرژی و ارتباطات و... كسب كند؟ بدون شك پاسخ منفی است؛ چرا كه باز هم همه صاحبنظران اقتصادی، راه شكوفایی اقتصاد ایران را كاهش تصدی‌گری دولت و سپردن تولید و تجارت بدست مردم می‌دانند و در این عقیده بین نحله‌های مختلف فكر اقتصادی، اختلافی نیست.
دولت كه باید نه متكی به نفت باشد و نه متكی به درآمد تولید و تجارت، پس چگونه و با چه بودجه‌ای مملكت را اداره كند؟ آموزش و پرورش رایگان برای عموم، بهداشت برای همه، دفاع از كشور و نیروهای مسلح آماده، نیروی انتطامی و امنیت شهرها و مرزها و روستاها و... وظایفی است كه در قانون اساسی آمده است و تحقق آن از مطالبات بر حق مردم است. اگر اعتبارات این كارها از نفت یا تولید و تجارت دولتی تأمین نشود، از كجا باید تأمین شود؟
پاسخ روشن است:
اقتصاد بدون نفت + اقتصاد بدون تصدی‌گری دولت = اقتصاد متكی به مالیات و گمرك
یعنی دولت دست مردم را باز بگذارد و از تولید و تجارت مردم حمایت كند؛ سپس با اخذ مالیات و گمرك، امور عمومی كشور را اداره كند.
اگر قرار باشد با دفاتر دوگانه، مالیات كشور را ندهیم و با قاچاق گمرك را دور بزنیم، شكوفایی اقتصاد ایران، خیال خامی بیش نخواهد بود و در این صورت اقتصاد بدون نفت محقق نشدنی است. تا نفت هست به آن وابسته خواهیم بود و وقتی هم كه نفت تمام شد ورشكسته‌ایم.
البته عامل اصلی جدی گرفتن مقابله با قاچاق كالا، دغدغه درآمدهای غیرنفتی دولت نیست؛ چرا كه فعلاً نفت داریم و این مشكل هنوز چندان ملموس و امروز فلج‌كننده نیست.
عمده‌ترین مشكلی كه در اثر قاچاق كالا در عرصه اقتصاد ملی بروز كرده است، مشكل بیكاری بیش از سه میلیون‌ جوان جویای كار است. كمتر خانواده‌ای است كه با مشكل اشتغال مواجه نباشد. بیكاری امروز متغیر بحرانی اقتصاد ایران و مهمترین مشكل اجتماعی كشور ماست و اگر برای حل آن فكر اساسی نكنیم، ترقی و آینده كشور در معرض خطر جدی قرار می‌گیرد و آثار آن سایر موفقیت‌های كشور را هم تخریب خواهد كرد.
● یك میلیون بیكار
بعضاً حل مشكل بیكاری را فقط در سرمایه‌گذاری می‌بینند. غافل از اینكه بخش عظیمی از سرمایه‌گذاری‌های انجام شده بلا استفاده است و بسیاری از ظرفیت‌های ما خالیست. لذا در بسیاری از موارد سرمایه‌گذاری دردی را دوا نمی‌كند، بلكه واحدهای مسأله‌دار جدیدی را كه بخاطر نداشتن بازار فروش، حتی قادر به بازپرداخت وام‌های خود نیستند را به ما تحمیل می‌كند. ضرورت سرمایه‌گذاری وقتی تقدم می‌یابد كه سرمایه‌گذاری‌های قبلی بكار گرفته شده باشد و لااقل بخش اعظم آن درگیر تولید باشد؛ حال آنكه ظرفیت‌های خالی و صنایع تعطیل‌شده از بزرگترین معضلات ماست. بررسی‌ها نشان می‌دهد كه هر ۷هزار دلار واردات قاچاق یك فرصت شغلی برای جوانان ایرانی را از بین می‌برد. واردات سالانه كالای مصرفی قاچاق، حدود ۶ میلیارد دلار تخمین زده می‌شود. با این حساب ما ۸۵۰ هزار فرصت مستقیم شغلی و در مجموع بیش از یك میلیون فرصت مستقیم و غیرمستقیم شغلی را از فرزندان این آب و خاك دریغ كرده‌ایم. قاچاق كالا بیش از یك میلیون بیكار روی دست ملت ایران گذاشته است و اگر واردات بی‌رویه كالاهای مصرفی را كه ضرورتی به واردات آن نیست و می‌توانیم آن را در داخل تولید كنیم، به این رقم اضافه كنیم؛ با احتساب مشاغل غیرمستقیم می‌توان گفت ۵/۱ تا ۲ میلیون بیكار، محصول قاچاق كالا و واردات بی‌رویه محصولات مصرفی خارجی است.
با این كار ما جوان‌های خودمان را بیكار و خانه‌نشین می‌كنیم و چرخ كارخانه‌های كشورهای دیگر را كه بعضاً دشمن ما هستند به حركت درمی‌آوریم. اگر بقال محل ما به خودمان یا خانواده‌مان اهانت كند، یا حتی ترشرویی كند، ترجیح می‌دهیم راه خودمان را دور كنیم و از مغازه دورتر ولی خوش برخوردتر بخریم. گاهی حتی اگر گرانتر هم باشد، ترجیح می‌دهیم گرانتر بخریم ولی از كسی كه توهین می‌كند و بداخلاق است نخریم. پس چرا باید كشورمان را به بازار مصرف كالاهایی تبدیل كنیم كه فروشندگان آن هر روز به ملت ما توهین می‌كنند؛ علیه ما رأی می‌دهند و به مقدسات ما توهین می‌كنند؟
● سند چشم انداز و قاچاق كالا
سند چشم انداز ۲۰ ساله جمهوری اسلامی ایران دست یافتن به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه و رشد پرشتاب اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال كامل را هدف قرار داده است.
شكی نیست مادام كه ما ایرانی‌ها خودمان به تولید صنعتی و كشاورزی ایران احترام نگذاریم و جایی كه تولیدات داخلی وجود دارد از خرید خارجی صرفنظر نكنیم، نه ظرف بیست سال بلكه یكصد سال هم چنین خواسته‌ای محقق نخواهد شد و به اقتصاد برتر منطقه نخواهیم رسید. اگر قرار است اقتصاد مطرح در ابعاد جهانی را داشته باشیم، اولین قدم این است كه هر ایرانی به اقتصاد و تولید ایرانی احترام بگذارد و خود را باور كند.
بعضی ضعف كیفیت كالای داخلی را بهانه خرید خارجی می‌كنند. اگر كیفیت كالای ایرانی پایین است. چرا پارچه و لباس و چینی‌جات و لوازم‌التحریر و كفش و كیف و... ایرانی در بازار با برچسب خارجی فروش می‌رود.
این درست است كه در بعضی صنایع كیفیت ما پایین است؛ ولی در بعضی موارد كه بالاترین كیفیت را داریم، چرا آنجا هم مصرف خارجی را ترجیح می‌دهیم؟
كجای دنیا تنقلاتی بهتر از گز اصفهان، باسلق تبریز، نقل ارومیه و سوهان قم و باقلوای یزد دارند كه همه با مواد ۱۰۰% طبیعی و خوب تولید می‌شوند؟ پس چرا ما شكلات‌های خارجی مصرف می‌كنیم، كه نمی‌دانیم چه مواد شیمیایی در آن مصرف شده است؟ آب‌میوه و اسانس و شربت ایرانی كه از بهترین میوه‌های تازه تهیه می‌شود، چه عیبی دارد كه نوشابه و آب میوه خارجی می‌خریم؟ مرغوب‌ترین سنگ و سفال و كاشی جهان را داریم كه پشتوانه صنعتی چندهزار ساله در ایران دارد؛ چرا از چند هزار كیلومتر آن طرف‌تر ورق آلومینیوم و شیشه رنگی برای نمای ساختمان می‌آوریم؟ این چه رویه‌ای است كه تیشه را بر ریشه خود می‌زنیم و اقتصاد خودمان رامختل می‌كنیم؟ بخشنامه، رئیس جمهور و رئیس ستاد كل دستگاه‌های دولتی و نیروهای مسلح را مكلف كرده است تا جایی كه كالای تولید داخل هست حق خرید خارجی ندارند و این بخشنامه و پیگیری خواهد شد؛ اما برخورد بخشنامه‌ای كافی نیست، باید به باور مشترك برسیم. همه مردم، تعاونی‌ها و شركت‌های خصوصی هم باید در این میثاق با هم هم‌پیمان شوند؛ چرا كه مساله كوچك نیست. برابر سند چشم‌انداز، «هدف تبدیل شدن به قوی‌ترین اقتصاد منطقه است» كه با ادامه این روند تحقق آن ممكن نیست و مساله بسیار مهمتر امروز ما یعنی بیكاری ۵/۱ الی ۲ میلیون جوان ایرانی مطرح است. اینجا همان موضوع اقتصاد ملی است كه هر لطمه‌ای به آن، همه را متضرر می‌كند.
همه ملت ایران باید بدانند كه همه‌مان از قاچاق و واردات بی‌رویه كالای مصرفی خارجی به شدت متضرر می‌شویم و بیكاری یكی دو میلیون جوان ایرانی تنها یكی از خسارت‌های این روند است. تعطیلی كارخانجات، كاهش ارزش پول ملی، بروز ناهنجاری و مفاسد اخلاقی، بازشدن راه برای تهاجم فرهنگی و عوارض متعدد دیگر هم كم نیستند و هر كدام به تنهایی می‌تواند انگیزه یك اقدام جدی برای مقابله با قاچاق و پرهیز از واردات بی‌رویه كالاهای مصرفی باشد.
لازمه شكوفایی اقتصاد ایران، افزایش تولید ملی و ارتقاء درآمد ناخالص ملی از طریق غیرنفت است و هر كس به این روند لطمه بزند اقتصاد ملی را مخدوش كرده است خواه در كسوت مصرف‌كننده باشد یا تولیدكننده و توزیع‌كننده و یا فروشنده كالا.
منبع : اقتصاد پنهان