دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

گدازه‌های یک آتشفشان


گدازه‌های یک آتشفشان
حضرت امام (قدس سره )در مورد جهانی شدن انقلاب اسلامی بارها تمنای قلبی و خواسته باطنی خود را از خداوند سبحان طلب می‌نمودند:
«امیدوارم که این انقلاب یک انقلاب جهانی بشود و مقدمه برای ظهور حضرت بقیه‌الله- ارواحنا فداه_ بشود».
● مقدمه
انقلاب اسلامی ایران که مبتنی بر آموزه های شیعی است، درسال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹م) به پیروزی رسید.
اگر چه شیعه در طول حیات خویش در دوران های مختلف در قالب مفاهیمی همچون تقیه موجودیتش را حفظ نموده است؛ اما وجود مفاهیمی همچون امر به معروف و نهی از منکر، جهاد، ظلم ستیزی و دفاع از مبانی و اصول اسلام دایره تقیه را محدود ساخته و شیعه را به اقدام عملی ملزم می سازد. بنابراین نارضایتی و خشم از وضع موجود و آرمان وضع مطلوب آن گاه که در کنار حس پرخاشگری و ظلم ستیزی قرار گیرد، منجر به وقوع تحولی در راستای نفی وضع موجود و جایگزینی وضعیت مطلوب خواهد شد. در این میان آنچه محرک اصلی خواهد بود مکتبی است که این اندیشه بر اساس آن شکل گرفته است.
برای وقوع چنین تحولی در کنار شاخصه های فوق، وجود رهبری آگاه و عالم که نمونه ای از انسان ایده آل اسلام باشد ضروری می نماید؛ چراکه در هر مرحله از این حرکت تحول آفرین امکان انحراف از مسیر حقیقت و موج سواری شخصیت های فرصت طلب دور از ذهن نمی باشد و تاریخ گواه این مطلب است که حرکت های آزادی بخش شیعی همچون نهضت مشروطیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت چگونه از مسیر اصلی به بیراهه کشانده شد.
انقلاب اسلامی در ایران که شالوده های خود را بر مکتب اسلام و مبنای خویش را حرکت تحول آفرین حسین بن علی(ع) در عقبة تاریخی اش قرار داده بود، با وجود رهبری آگاه، فقیه و مجاهد و حضور مردمی پرشور با عزمی راسخ به وقوع پیوست. این انقلاب در شرایطی رخ داد که نظریه پردازان انقلاب نقش دین و مکتب را در وقوع انقلاب ها منکر شده یا به حداقل رسانده بودند.
● انقلاب اسلامی و تحلیل ها
از سوی دیگر کشور ایران دارای وضعیتی بود که هیچ کدام از نظریه پردازان و صاحب نظران سیاسی دنیا وقوع انقلاب را در آن نه تنها پیش بینی نمی کردند، بلکه به طور کلی احتمال آن را هم ناممکن می شمردند. جیمی کارتر درباره ایران گفت:"ایران همچون جزیره ای با ثبات در یکی از بحرانی ترین مناطق جهان می باشد.۱تحلیل گران سازمان سیا نیز یک سال قبل از انقلاب ادعا کردند: "ایران نه تنها در وضع انقلابی نیست، بلکه در حالت پیش از انقلاب هم به سر نمی برد."
در اینجا نظریه یکی از این جامعه شناسان سیاسی یعنی خانم تدا اسکاچپل مورد توجه می باشد.
اسکاچپل متولد ۱۹۴۷ در میشگان آمریکاست و دکتری خود را در سال ۱۹۷۶ از دانشگاه هاروارد اخذ کرده است و هم اکنون از استادان برجسته دانشگاه کمبریج انگلستان می باشد. وی در تحلیل جوامع و انقلاب ها در زمرة ساختارگرایان قرار دارد. مطالعه بسیار جدی و عمیق درباره سه انقلاب روسیه، چین و فرانسه و مقایسه آنها با یکدیگر و انتشار کتاب ها و مقالات متعدد در این حوزه او را در شمار نظریه پردازان مطرح در این زمینه قرار داده است.
▪ نظریه اسکاچپل
یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی فرو شکستن قالب های فکری نظریه پردازی درمورد انقلاب هاست. ازجمله نظریه های مطرح در محافل علمی جهان، نظریه خانم تدا اسکاچپل درکتاب دولت ها و انقلاب های اجتماعی۴ است که همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی درسال ۱۹۷۹م به چاپ رسید. نویسنده با تفکیک بین "انقلاب سیاسی" و "انقلاب اجتماعی" بیان می دارد که یک انقلاب سیاسی با تغییر حکومت، بدون تغییر در ساختارهای اجتماعی همراه است. همچنین، منازعات طبقاتی و دهقانی نقشی در آن ندارد. انقلاب های سیاسی ساختار حکومت را تغییر می دهند، ولی ساختار اجتماعی را تغییر نمی دهند، و ضرورتاً نیز ناشی از تعارضات طبقاتی نیستند.
▪ تحول در نظریه اسکاچپل
وقوع انقلاب اسلامی در ایران با تکیه بر ایدئولوژی خاص، رهبری آگاه و مردمی پرشور نشان داد که این انقلابی جبری و به دور از اراده و تفکر نیست. بلکه پیامد اندیشة سیاسی خاصی است که حتی در شرایطی که نظریه پردازان انقلاب، امکان وقوع انقلاب را منتفی می دانند، می تواند تحول عظیم در ساختارهای مختلف جامعه به وجود آورد و نظامی دیرپا را که از حمایت های داخلی و خارجی بر خوردار است به نابودی بکشاند.
شاید همین دور ماندن قدرت نهانی در اندیشه سیاسی شیعه از ذهن نظریه پردازانی چون اسکاچپل موجب شد تا وقوع انقلاب ها را تنها در قالب انقلاب های روسیه، فرانسه و چین ارزیابی نماید و نقش ایدئولوژی و مکتب را در وقوع انقلاب انکار نماید. این مهم بود که موجب شد ساختار نظری، نظریه پردازان انقلاب فرو ریخته وآنها را به اعتراف وا دارد:
اسکاچپل پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۹۸۲با نوشتن مقاله ای با عنوان"دولت تحصیلدار و اسلام شیعه در انقلاب ایران"می نویسد: "اگر در واقع بتوان گفت که یک انقلاب در دنیا وجود داشته که عمداً و آگاهانه توسط یک نهضت اجتماعی توده ای ساخته شده است تا نظام پیشین را سرنگون سازد، به طور قطع آن انقلاب، انقلاب ایران علیه شاه است. انقلاب آنها صرفاً نیامد، بلکه به صورت آگاهانه و منطقی ساخته شد. این انقلاب قابل توجه، همچنین مرا وادار می سازد تا به درک خود در قبال نقش بالقوه و محتمل سیستم های عقاید و ادراک های فرهنگی در شکل بخشیدن به کنش های سیاسی، عمق و وسعت بیشتری ببخشم. این انقلاب مطمئناً شرایط یک "انقلاب اجتماعی" را دارا می باشد. مع الوصف وقوع آن به ویژه در جهت وقایعی که منجر به سقوط شاه شدند انتظارات مربوط به علل انقلاب ها را که من قبلاً در تحقیق تطبیقی ـ تاریخی ام در مورد انقلاب های فرانسه، روسیه و چین تکامل و توسعه بخشیده ام زیر سؤال برد."
نظریه اسکاچپل از جنبه های مختلف قابل نقد و ارزیابی است این نوشتار تنها عهده دار بیان این مسئله است تا تحول در نظریه پردازی انقلاب ها را به عنوان یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی معرفی نماید. از این روی نظریه اسکاچپل تنها به عنوان یکی از شواهد این ادعا مطرح شده است.
● نگاهی اجمالی به انقلاب اسلامی ایران و دیگر انقلاب های بزرگ جهان
"انقلاب اسلامی ایران" که در ‪ ۲۲‬بهمن ‪ ۱۳۵۷‬به پیروزی رسید مهمترین انقلاب در نیمه دوم قرن بیستم به شمارمی آید. این انقلاب شکوهمند تاکنون از جنبه های گوناگون با معروفترین انقلاب های جهان مقایسه و ویژگی های متمایز آن معرفی شده است.
استاد شهید "مرتضی مطهری" در کتاب "پیرامون انقلاب اسلامی" چنین اظهار داشته است: "اگر قرار باشد نظیری برای انقلاب اسلامی ایران پیدا کنیم، شاید بتوانیم انقلاب صدر اسلام را مثال بزنیم."
ازآنجاکه شناخت بیشتر وجوه گوناگون و تحلیل جنبه های مختلف انقلاب،امکان تداوم بخشیدن به آرمان ها، اهداف و همچنین حفظ و نگهداری دست آوردهای آن را میسر تر می‌سازد، در این گزارش برخی از وجوه تمایز و اشتراک انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب های بزرگ جهان مورد بررسی قرار می گیرد. اساسا مقایسه و مطالعه تطبیقی انقلابهای بزرگ دنیا با یکدیگر با انگیزه های گوناگونی صورت می‌گیرد.
دکتر "منوچهر محمدی" استاد دانشگاه تهران در کتاب "انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلاب های فرانسه و روسیه"، علاقه مندان به مطالعه تاریخی و تطبیقی انقلاب های بزرگ جهان را چهار دسته می‌داند. بر پایه نوشته وی این چهار گروه عبارتند از: دانشگاهیان و محققان با انگیزه های صرف علمی و آکادمیک، افراد مشتاق انقلاب که در پی کسب تجربه از انقلابهای بزرگ دنیا برای پیاده کردن آنها در جوامع مورد نظر و مستعد انقلاب هستند، مخالفان و ضد انقلابیونی که برای پیشگیری از تحقق و وقوع انقلاب در جامعه تلاش می‌کنند و گروهی که نگران آینده و علاقمندبه تثبیت انقلاب نو پا و تداوم و پیروزی قطعی آن هستند.
امام خمینی (ره) معمار بزرگ انقلاب اسلامی در فرازهایی از سخنان خود در ‪۲۱‬بهمن سال ‪ ،۱۳۶۴‬برای درک اهمیت انقلاب اسلامی، مقایسه آن باانقلاب های بزرگ دنیا را مورد تاکید قرار دادند. امام راحل در این‌باره فرمودند: "این انقلاب فرانسه، آن انقلاب شوروی، مطالعه کنند اشخاص ببینند که آیا قبل از این انقلاب‌ها چه بوده است و حالا چه هست، آیا به حال ملت‌ها امری حاصل شده است؟" (صحیفه نور -جلد ‪۱۹‬ صفحه ‪(۲۶۹‬
بسیاری از اندیشمندان و تحلیلگران، انقلاب اسلامی ایران را با دو انقلاب بزرگ دیگر تاریخ جهان یعنی "انقلاب کبیر فرانسه" در سال ‪ ۱۷۸۹‬میلادی (‪ ۱۱۶۸‬ه.ش ) و "انقلاب روسیه" در سال ‪ ۱۲۹۶ ) ۱۹۱۷‬ه.ش )مقایسه کرده اند.
مقایسه انقلاب ایران با دو انقلاب فرانسه و روسیه از دو دیدگاه صورت گرفته است.
گروهی با تطبیق شرایط اقتصادی ، سیاسی، اجتماعی و...این سه کشور، در صدد این نتیجه گیری هستند که انقلاب ایران نیز ریشه‌ها و ماهیتی نسبتا یکسان با دوانقلاب دیگر داشته است.گروهی دیگر ضمن بر شمردن وجه تمایزهای انقلاب فرانسه و روسیه با انقلاب ایران ،اساسا ماهیت و ویژگی های انقلاب اسلامی ایران را منحصر به فرد و متفاوت با دو انقلاب دیگر دانسته اند.
● ریشه های مذهبی انقلاب ایران
هر دو گروه یاد شده وجه تمایز عمده بین انقلاب اسلامی ایران و دو انقلاب دیگر را ریشه مذهبی آن و نقش روحانیت در به حرکت در آوردن توده ها دانسته و اذعان کرده‌اند که انقلاب فرانسه وانقلاب روسیه فاقد آن و حتی در جهت مخالف آن بودند.
دکتر " محمود طلوعی " در کتاب "فرهنگ جامع سیاسی" آورده است:"در هر دو انقلاب فرانسه و روسیه، روحانیون در کنار دربار قرار داشتند وانقلابیون پس از به دست گرفتن قدرت به مبارزه با نفوذ کلیسا و قطع امتیازات طبقه روحانی پرداختند.
در فرانسه هزاران کشیش در جریان انقلاب قتل عام شدند و مجلس انقلاب، زمین های متعلق به کلیسا را ضبط و اعیاد و مراسم مذهبی را لغو کرد، در روسیه نیز "بلشویک "ها که در مراحل نهایی انقلاب به قدرت رسیدند آشکارا منکر خدا و اعتقادات مذهبی بودند و بعد از به دست گرفتن حکومت به مبارزه جدی با دین و روحانیت دست زدند. اما در ایران، مذهب قوه محرکه اصلی انقلاب بشمار می‌رفت و آتش انقلاب از درون مساجد زبانه کشید."
تحلیل گران در مقایسه شرایط و اوضاع و احوال جامعه، پیش از شکل گیری انقلاب و عواملی که منجر به بروز و پیروزی انقلاب در سه کشور فرانسه، روسیه و ایران شد، به نقش منحصر به فرد مذهب، رهبری و مردمی بودن انقلاب اسلامی ایران در شکل گیری ، هدایت و پیروزی آن اذعان داشته اند.
فرهنگ نامه "کلید دانش" در توضیح واژه "انقلاب" ذیل مطلبی تحت عنوان "انقلاب پیش بینی ناپذیر" چنین آورده است: "در اغلب انقلاب های دنیا در چند قرن اخیر، طبقه ی متوسط و روشن فکر نقش محوری داشت و کشیشان (علمای دینی) در طیف مخالفان انقلاب بودند، اما در انقلاب اسلامی ایران،روحانیون رهبری انقلاب را به عهده گرفتند و حامیان اصلی انقلاب، قشر محروم و مستضعف جامعه بودند.
البته نباید فراموش کرد که نقش روحانیت در ترغیب توده های مردم برای حضور در صحنه های انقلاب به آسانی حاصل نشد و خود مولود همراهی پیوسته این قشر با مردم و همچنین زحمات و سختی‌هایی بود که علما و روحانیون با توجه به وابسته نبودن حوزه های علمیه به حکومت، تحمل کرده بودند.
● مقایسه حاکمان وقت سه کشور در زمان پیروزی انقلاب
بررسی ویژگی های حاکمان وقت سه کشور فرانسه، روسیه و ایران در زمان پیروزی انقلاب و سرگذشت آنها پس از پیروزی نیز از دیگر جنبه های قابل مقایسه و قابل تامل این سه انقلاب است.
"لویی شانزدهم"، "نیکلای دوم" و "محمدرضا پهلوی " هر سه در سنین ‪ ۲۰‬تا ‪ ۲۶‬سالگی به سلطنت رسیدند و هر سه با کمترین تجربه در کار سلطنت و حکومت جانشین مردان مستبد و مقتدر قبل از خود شدند و از این حیث با یکدیگر مشابه هستند. ولی سلسله "بوربن " که لویی شانزدهم به آن تعلق داشت و سلسله "رومانوف" که نیکلای دوم از بطن آن به پادشاهی رسیده بود به ترتیب حدود ‪ ۲۰۰‬و ‪۳۰۰‬سال بر سرزمین های فرانسه و روسیه حکومت کردند و نیز از طبقه اشراف جامعه خود بودند.در حالی که سلسله دست نشانده پهلوی ، که حدود پنجاه و سه سال بر ایران سلطنت کرد، پدر و پسری بودند که اجداد شان نه صبغه سیاسی و اشرافی داشتند و نه اهل علم بودند.
برخی تاریخ نویسان و تحلیل گران در وجه تشابه این سه حاکم نوشته اند:
هر سه آنها در اوایل سلطنت خود به کمک دولت مردان با تجربه و وطن پرست برمشکلات فایق آمدند ولی در سال های پایانی سلطنت، متملقین درباری را در مصدر کار قرار دادند و هنگامی که با طوفان انقلاب روبرو شدند در کار خود درماندند. به اعتقاد برخی تحلیل گران، واکنش هر سه حاکم در مقابل انقلاب،مشابه یک دیگر بود.هر سه آنها با عقب نشینی گام به گام در برابر حرکت های انقلابی موجبات تقویت و گسترش این حرکت‌ها را فراهم ساختند و با ضعف و خواری سقوط خود را تسریع کردند.
چگونگی پایان عمر حکومت و زندگی محمدرضا با "لویی شانزدهم" و"نیکلای دوم" تفاوت ویژه ای دارد. در حالی که هنوز انقلاب ایران به پیروزی نرسیده بود شاه به همراه خانواده‌اش کشور را ترک و دو سال پس از پیروزی انقلاب در سال ‪ ۱۳۵۹‬براثر بیماری سرطان درگذشت. اما لویی شانزدهم و نیکلای دوم پس ازپیروزی انقلاب های فرانسه و روسیه بیش از یک سال تحت نظر انقلابیون زندانی بودند و سپس خود و خانواده اشان توسط انقلابیون محکوم به مرگ شدند.
لویی شانزدهم در سال ‪ ۱۱۷۲‬شمسی (‪ ۱۷۹۳‬میلادی) و همسرش "ماری آنتوانت " ‪ ۹‬ماه پس از وی با گیوتین گردن زده شدند و نیکلای دوم نیز در سال ‪۱۲۹۷‬ (‪۱۹۱۸‬میلادی)همراه کلیه اعضای خانواده‌اش تیرباران شد.
طول عمر حکومت و زندگی محمدرضا پهلوی نسبت به عمر سلطنت و زندگی حاکمان فرانسه و روسیه بیشتر بود. یکی از ویژگی های مشترک محمدرضا پهلوی با نیکلای دوم داشتن این تصور بود که سلطنت موهبت الهی است و به وی تفویض شده است.
بزرگ‌ترین وجه اشتراک هر ‪ ۳‬حاکم یادشده، بی‌تدبیری، ضعف اراده و خوی دیکتاتوری بود.بی تردید نمی‌توان گفت که محمدرضا پهلوی(حاکم ایران)از این حیث در درجه پایین تری نسبت به لویی شانزدهم(حاکم فرانسه)و یا نیکلای دوم(حاکم روسیه) قرار داشت. بهترین گواه، دستگیری، زندانی و اعدام مخالفان رژیم،سرکوب بی‌رحمانه تظاهرات خیابانی، کشتار خونین ‪۱۷‬ شهریور و جنایات بی‌شمار دیگری بود که رژیم پهلوی و عمال فاسدش در طول سالیان سیاه حکمرانی بر ایران مرتکب آن شدند. با تاثیرپذیری از انقلاب ایران و آموزه های ارزشی این انقلاب بیدار و زنده شوند.
“جان اسپوزیتو ” یک استاد دانشگاه “جرج تاون ” آمریکا درباره انقلاب اسلامی و پیامدهای منطقه ای و جهانی آن گفته است : انقلاب ایران پدیدآورنده حرکتی نو در جهان اسلام بود ، ازاین نگاه که دولت های اسلامی می‌توانند مستقل تر از پیش و بدون نیاز به غرب به بقای خود ادامه دهند.
دکتر آنتونی مک روی Anthony McRoy استاد دانشگاه لندن و نویسنده ای که به تازگی کتابی با نام از رشدی تا حادثه هفتم ژوئیه (From Rushdie to ۷/۷) را منتشر کرده است، نیز گفته است : انقلاب اسلامی ایران به علل مختلفی حادثه سیاسی بسیار مهمی در تاریخ جهان مدرن به شمار می‌رود.
یکی از این علل این است که این انقلاب موج تعجب همگان در غرب شد زیرا هیچکس وقوع انقلاب سیاسی ای را که بر مبنای مذهب شکل بگیرد ، تصور نمی کرد و پیش بینی نمی کرد.
در آن زمان همه اینگونه تصور می‌کردند که انقلابی کمونیستی و یا انقلابی ضد کمونیستی در سطح جهان به وقوع خواهد پیوست و به همین علت هیچکس فکر نمی کرد که یک انقلابی تحت عنوان مذهب و یا از سوی متفکران مذهبی صورت گیرد .
انقلاب اسلامی ایران موجب افزایش آگاهی و فعالیت سیاسی احزاب اسلامی شد و از زمان شکل‌گیری‌اش در سال ۱۹۷۹ تاثیر زیادی را در این زمینه برجای گذاشت و این تاثیر همچنان ادامه دارد.
حقیقت اینست که پیدایش انقلاب اسلامی آخرین سوسو ی مقاومت را که به فراموشی سپرده شده بود برافروخته کرد و در برابر ملتهای منطقه و جهان روزنه ای را گشود و آنان را در برابر افقی جدید از آینده ای موفق و بدون بردگی قرار داد .
از سویی دیگر پیشرفت های علمی و تکنولوژی و موفقیت های ایران در عرصه سیاست بین الملل و منطقه سبب گرید تا جنبش های آزادیخواه به این احساس خودباوری برسند که می توان هم دست به انقلاب زد و هم آنرا با اقتدار ادامه داد و لزومی ندارد که تحلیل های غربی چون برینتون را به همه انقلاب ها تعمیم داد .بر اساس نظریه برینتون انقلابها در سیر تحولات خود سه مرحله را پشت سر خواهند گذاشت: در مرحله اول پس از سرنگونی رژیم حاکم، نیروهای میانه رو بر مسند قدرت تکیه زده و حاکمیت را در دست می گیرند. در مرحله دوم پس از گذشت مدت کوتاهی از حکومت میانه روها به دلیل برآورده نکردن توقعات انقلابی مردم این نیروها از مسند قدرت کنار زده شده و جای خود را به نیروهای رادیکال می دهند. مرحله سوم که مرحله ترمیدور یا دوران نقاهت پس از انقلاب نامیده شده است.
‌● سایه های واقعی انقلاب اسلامی ایران بر مصر
اولین واکنش نسبت به انقلاب اسلامی ایران توسط جماعت اخواان‌المسلمین صورت گرفت. این جماعت در اعلامیه‌ای که در سال ۱۹۷۹ آنرا منتشر نمود، ضمن ستایش انقلاب اسلامی ایران آن را الگویی برای مبارزت اسلامی خود علیه دولت وابسته و ضد اسلامی مصر به کار بندد.وقوع انقلاب اسلامی موجب شد این جنبش از رکودی نزدیک به یک دهه خارج شود.
کشور مصر در شمال قاره آفریقا و در کنار دریای مدیترانه و سرخ قرار دارد. وسعت آن در حدود یک میلیون کیلومتر مربع می‌باشد که از این نظر بیست و هشتمین کشور جهان محسوب می‌گردد.
فرهنگ مصر فرهنگی اسلامی و غنی است که از زمان‌های قدیم دانشمندان و متفکران بسیاری در معروف‌ترین دانشگاه مصر یعنی دانشگاه الازهر فعالیت داشته‌اند. مصر تنها کشور عربی است که اقتصاد آن نسبت به دیگر کشورهای عربی و‌آفریقایی پیشرفت چشمگیری داشته است. اکثر جمعیت مصر کشاورز می‌باشند که در دره و یا دلتای نیل یعنی تنها مناطق قابل کشاورزی مصر زندگی می‌کنند.
مهمترین نقش تعیین کننده از نظر عوامل طبیعی و جغرافیایی در مصر کانال سوئز است. اگر چه این کانال در زمان جمال عبدالناصر ملی اعلام گردید اما وجود آن در خاک مصر یکی از بارزترین عوامل تعیین کننده جغرافیایی برای این کشور محسوب می‌گردد.
با توجه به اهمیت دو کشور ایران و مصر در دنیای اسلام و پیشینه تاریخی کهن دو کشور بررسی تأثیرات و بازتاب‌های انقلاب اسلامی ایران بر این کشور مهم اسلامی و عربی قابل تأمل و توجه است که مقاله حاضر در صدد بررسی روابط دو کشور و تبیین این تأثیرات می‌باشد.
▪ تاریخچه روابط میان ایران و مصر
سابقه تاریخی ارتباطات سیاسی ایران و مصر از زمان کوروش پادشاه هخامنشی آغاز می‌گردد. با ظهور اسلام رابطه میان دولت ایران و مصر وارد مرحله جدیدی شد. اسلام از دروازه مصر وارد آفریقا شد و با روی کار آمدن سلسله‌های اموی و عباسی و تحت تعثیب قرار گرفتن اهل بیت (ع) و شیعیان آنان بسیاری از بزرگان سادات در جستجوی پناهگاه به مصر و ایران که به دور از دسترسی حاکمیت مرکزی بود سفر کردند و از اینجا جایگها اهل بیت (ع) را در مصر و ایران می‌توان مشاهده کرد. سلسله فاطمیان بر اساس نهضت اسماعیلیات و بدست مردانی که ایرانی بودند در مصر بوجود آمد. این حکومت مقتدر شیعی که از سال‌های ۹۶۹ تا ۱۱۷۱ میلادی بر مصر حکومت می‌رانده‌اند، دانشگاه الازهر را که به نام حضرت زهرا (س) الازهر نامیده شده را بنا نمودند که قدیمی‌ترین دانشگاه به سبک و سیاق جدید در دنیای اسلام محسوب می‌شود.
در قرون معاصر مصر مهد ظهور اندیشه‌های نوین اسلامی و عربی بوده است. روابط فرهنگی ایران با مصر در این دوره با شروع فعالیت‌های اصلاحی سید جمال‌آلدین اسد‌آبادی در دنیای اسلام به ویژه در ایران و مصر نمود می‌یابد و سید جمال‌ با احیای اندیشه اصلاح‌گرایی نوین در اندیشه سیاسی مسلمانان عرب و نیز سردادن ندای وحدت میان شیعه و اهل سنت موفق به ایجاد نهضتی شد که پس از او شاگردانش از جمله محمد عبده مفتی الازهر مصر آن را پیگیری و دنبال نمودند.
▪ روابط ایران و مصر پیش از انقلاب اسلامی ایران
در دوران معاصر روابط میان ایران و مصر دستخوش تحولات و دگرگونی‌های زیادی شده است. با توجه به نفوذ و سلطه انگلیس در این دوره بر هر دو کشور، ما شاهد نزدیکی روابط ایران و مصر هستیم تا جایی که می‌بینیم ازدواج سیاسی میان خاندان پادشاهی دو کشور صورت می‌گیرد و فوزیه خواهر فاروق پادشاه مصر با محمدرضا پهلوی ولیعهد ایران ازدواج می‌نماید که البته این ازدواج چندان دوام نمی‌آورد و به جدایی می‌انجامد.
از این زمان به بعد با کودتای افسران‌ آزاد در مصر در ۱۹۵۲ به رهبری جمال عبدالناصر و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران، که در مصر منجر به سرنگونی رژیم پادشاهی و در ایران منجر به تثبیت رژیم پهلوی شد روابط دو کشور شدیدا تیره بود به طوری که منجر به قطع روابط ایران و مصر گردید.
رژیم پهلوی دولت ناصر را به دست داشتن در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ متهم نمود و مصر نیز رژیم پهلوی را به خاطر روابط نزدیک خود با اسرائیل مورد هجوم تبلیغاتی خود قرار داد. این شرایط تا زمان مرگ ناصر در ۱۹۶۹ و روی کار آمدن انورسادات همچنان ادامه داشت.
با روی کار آمدن انور سادات و گرایشات فراوان او به آمریکا روابط ایران و مصر مجددا رو به گرمی نهاد به نحوی که در سال ۱۳۵۷ شاه ایران اولین منزلگاه خود را برای فرار از ایران، کشور مصر قرار داد و نهایتا نیز با مرگ شاه در یکی از بیمارستان‌های قاهره در آن کشور به خاک سپرده شد.
از لحاظ مراودات فرهنگی و دینی نیز شاهد هستیم که در این دوره و از اواخر دهه ۱۹۴۰، نهضت جدید و منسجم‌تری شکل گرفت تا بار دیگر میان شیعیان و اهل سنت نزدیکی ایجاد شود. این نهضت مورد تأیید مرجع تقلید شیعه یعنی آیت‌الله بروجردی قرار داشت و آیت‌آلله محمدحسین کاشف‌الغطاء از مراجع تقلید نجف در عراق و علامه شرف‌الدین از مراجع لبنان از دیگرحامیان این نهضت از علمای شیعه بودند. در کشور مصر نیز نهضت یاد شده مورد تأیی شیخ عبدالمجید سلیم از دانشگاه الازهر و تعدادی از شاگردان او از جمله شیخ محمود شلتوت (رییس بعدی الازهر) و شیخ حسین البناء رهبر اخوان المسلمین قرار داشت.
در راستای نهادنیه شدن این رابطه نزدیک میان شیعه و سنی که توسط علما و مراجع دو کشور ایران و مصر صورت می‌گرفت، در سال ۱۹۴۷ «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» در قاهره تأسیس شد. روند بهبود روابط دینی و مذهبی میان شیعیان و اهل سنت تا جایی پیش رفت که شیخ محمود شلتوت مفتی‌الازهر در ۱۹۵۸ و در فتوایی شیعه اثنی عشری را مکتب بر حق اعلام کرد و به دنبال این فتوا برای تدریس تشیع در الازهر کرسی اختصاص داده شد.
▪ ایران و مصر پس از پیروزی انقلاب اسلامی
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ میلادی و همزمان با مذاکرات کمپ دیوید در مصر رخ داد. با امضای پیمان کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل و خروج مصر از جرگه کشورهای عربی در حال جنگ با اسرائیل روابط ایران و مصر قطع گردید و با پذیرش پناهندگی محمدرضا پهلوی از طرف دولت مصر و استقبال از شاه در قاهره متشنج‌تر گردید.
پس از امضای قرارداد کمپ دیوید حضرت امام خمینی (ره) با انتشار بیانیه‌ای به این خیانت مصر شدیدا اعتراض کردند.
متن بیانیه امام (ره) به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«اینجانب بیش از پانزده سال است که خطر اسرائیل غاصب را گوشزد کرده‌ام و به دول و ملل غرب این حقیقت را اعلام نموده‌ام. اکنون با طرح استعماری صلح مصر و اسرائیل این خطر بیشتر ، نزدیک‌تر و جدی‌تر شده است. سادات با قبول این صلح وابستگی خود به دولت استعمارگر آمریکا را آشکارتر نمود، از دوست شاه سابق ایران انتظاری بیش از این نمی‌توان داشت.
ایران خود را همگام با برادران مسلمان کشورهای عربی دانسته و خود را در تصمیم‌گیری‌های آنان سهیم می‌داند. ایران صلح سادات و اسرائیل را خیانت به اسلام و مسلمین و برادرات عرب می‌داند و موضع سیاسی کشورهای مخالف این پیمان را تأیید می‌کند.
والسلام علیکم و رحمه الله
روح‌الله الموسوی الخمینی
۵/۱/۱۳۵۸
متأسفانه دولتمردان وقت پیام این بیانیه امام (ره) را درک نکردند تا آنکه حضرت امام در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۳۸۵، دستور قطع رابطه دیپلماتیک با مصر را صادر فرمودند. متن دستور امام (ره) به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر یزدی وزیر امور خارجه
با در نظر گرفتن پیمان خائنانه مصر و اسرائیل و اطاعات بی‌چون و چرای دولت مصر از آمریکا و صهیونیست، دولت موقت جمهوری اسلامی ایران قطع رابطه دیپلماتیک خود را با دولت مصر بنماید.
روح‌الله الموسوی الخمینی
علی‌رغم اینکه انور سادات صدام را آغازگر جنگ علیه ایران دانسته و موضع منفی نسبت به وی اتخاذ کرده بود، با ترور سادات، حسنی مبارک در جهت بهبود هر چه سریع‌تر روابط خود با عراق تلاش نمود تا آنجا که با تمام توان در برابر ایران و در کنار عراق ایستاد. مصر که در این مقطع زمانی به دلیل بهبود روابط خود با رژیم صهیونیستی در میان کشورهای اسلامی و عربی در انزوا قرار داشت. با بزرگ جلوه دادن خطر انقلاب ایران برای کشور منطقه سعی در ایجاد ائتلاف با این کشورها علیه ایران نمود تا ضمن بهبود روابط خود با کشورهای اسلامی امواج خروشان انقلاب اسلامی ایران را هر چه بیشتر مهار نماید.
● بازتاب انقلاب ایران بر جامعه مصر
از سال ۱۹۷۸ م، غالب جریان‌های اسلامی سیاسی مصر ، به صورتی صریح یا ضمنی ، سیاست‌های رسمی نظام سیاسی حاکم بر مصر در تأیید شاه ایران ، انتقاد از انقلاب اسلامی ایران و رهبری آیت‌الله امام خمینی را مورد انتقاد قرار داده‌اند . برخی از این جریان‌های اسلامی ، هدف این موضع و سیاست رسمی را تلاش برای برانگیختن احساس نفرت توده مردم نسبت به الگوی « اسلام گرا » در ایران قلمداد و تفسیر کردند . دعوت رژیم انورسادات از شاه ایران ، برای اقامت در مصر و پس از آن موضع گیری رسمی این رژیم در مسئله گروگان‌های امریکایی در تهران ، بر فاصله میان دیدگاه دولت و دیدگاه حرکت‌های اسلامی در مصر افزود .
گروه‌های اسلام گرای مصری ، این دیدگاه دولت که کمک به شاه را نشانه حق شناسی نسبت به کمک‌های نفتی و نظامی و اقتصادی وی به مصر در طی جنگ سال ۱۹۷۳ و پس از آن می‌دانست ، به شدت مورد سرزنش قرار دادند . آنان در مقابل ، اقدامات شاه در فروش نفت به اسرائیل ، در دوره تحریم نفتی سال ۱۹۷۳ م و همکاری مستحکم با این رژیم در زمینه نظامی و اطلاعاتی را یادآور شدند . جریان‌های اسلامی مصر بر آن بودند که اقدامات رژیم سادات در حمایت از شاه ، بر اساس تقاضای ایالات متحده امریکا و به هدف اقناع امریکا ، بر توانایی مصر ، برای پر کردن جای رژیم شاه – به عنوان قدرت بزرگ منطقه‌ای – انجام گرفته است . این جریان‌ها ، رسانه‌های تبلیغاتی مصر را متهم می‌کردند که از طریق حمله به آیت‌الله خمینی و حکومت جدید ایران ، در جهت گسترش شکاف میان شیعه و سنی می‌کوشند .
انقلاب اسلامی ایران در سال‌های نخست ، عواطف بخش وسیعی از نیروهای اسلام گرای مصری را به سوی خود جلب کرده بود . تصویرهای امام خمینی در قاهره و برخی شهرهای دیگر رواج یافت و تظاهرات گسترده‌ای در مخالفت با ورود شاه به مصر به راه افتاد .
ملت و جامعه مصر به طور کلی به نحو خوبی با انقلاب اسلامی ایران برخورد نموده و از آن استقبال نمودند. علت این استقبال در جامعه دینی مصر به خصوص از سوی گروه‌های اسلام‌گرا و مبارز مصری به دلیل شرایط خاص آن زمان در جامعه مصر بود.
تأثیر مهم انقلاب ایران بر مصر، تقویت و تشدید جریان«بازگشت به اسلام» است که در تاریخ مصر ریشه‌ی دیرینه‌ای دارد. این گرایش اگر چه در پی تحولات سیاسی زمان جنگ اسراییل و مصر و شکست مصر تا حدود زیادی تضعیف شد، لیکن با پیروزی انقلاب اسلامی ایران جان تازه‌ای گرفت.
به رغم اختلاف نظر میان جریان‌های مختلف اسلامی مصر بر سر انقلاب اسلامی ایران و تحولات آینده آن ، پیروزی این انقلاب در نگاه غالب این جریان‌ها ، در حقیقت پیروزی ایدئولوژی سیاسی اسلام و تجسم آن در شکل یک دولت بود . برخی گروه‌های اسلامی مصر ، از ابعاد و شعارهای فرامرزی و فراوطنی انقلاب ایران که همه مسلمانان بتوانند در سایه آن تاریخ و الگوی برتر و تحولات امت اسلامی را با این واقعیت جدید پیوند دهند ، استقبال کردند. انقلاب ایران به آنان ثابت کرد که قدرت رویارویی با نیروهای امپریالیستی و پیروزی بر آنان را دارند .
جنبش‌های اسلامی مصر از این که انقلاب ایران خواهان عقب نشینی اسرائیل از تمامی خاک فلسطین اشغالی، یعنی اراضی سال ۱۹۴۸ م و ۱۹۶۷ م شده بود، استقبال کردند و این موضع را با موضع غالب کشورهای عرب آن زمان که به عقب نشینی اسرائیل از اراضی اشغالی سال ۱۹۶۷ م و اعطای حق تعیین سرنوشت به ملت فلسطین اکتفا می‌ورزیدند ، مقایسه کردند . گروه‌های طرفدار ایران در میان جریان‌های اسلامی در مصر ، ایالات متحده امریکا ، اتحاد جماهیر شوروی سابق ، اسرائیل و شاه سابق را به توطئه چینی علیه انقلاب ایران متهم می‌کردند . باور به وجود چنین توطئه بین‌المللی علیه انقلاب اسلامی ، در ادبیات سیاسی حرکت‌های اسلامی مصر به فراوانی به کار گرفته شده است و در تفسیر بسیاری حوادث ، رخدادها و روابط ، از همین مفهوم توطئه پنداری استفاده شده است .
هیکل که از روزنامه‌نگاران معروف مصر می‌باشد در رابطه با تأثیرات انقلاب اسلامی بر توده‌های مردم در کشورهای اسلامی و همچنین دیدگاه‌های حضرت امام خمینی (ره) می‌گوید:
«در سال ۱۹۷۸ در حالی که انقلاب اسلامی ایران در اوج خود بود، حکومت مصر از رژیم شاه حمایت می‌کرد و حتی فتوای دینی مبنی بر لزوم اطاعت از ولی امر از سوی برخی از علمای مصر صادر شده بود به طوری که هنگام مصاحبه با امام خمینی (ره) در پاریس [قبل از پیروزی انقلاب] و مصاحبه بعدی با ایشان در قم [بعد از پیروزی انقلاب] ایشان با تلخی از من پرسید که چرا بعضی از علمای دین در مصر علیه انقلاب اسلامی فتوا می‌دهند در حالی که پیش از این اعراب از شرکت شاه در طرح‌های غربی در منطقه شکایت داشتند و حالا انقلاب اسلامی نه تنها ایران را از این طرح‌ها خارج ساخته، بلکه در مقابل آن‌ها به مبارزه پرداخته است. اضافه بر این اعراب از روابط ایران با اسرائیل شاکی بودند و حالا این روابط قطع شده و مقر نمایندگی اسرائیل به سازمان آزادی‌بخش فلسطین واگذار شده است. با این وجود تأثیرات انقلاب اسلامی بر توده‌های مردم و جنبش‌های اسلامی انکار ناپذیر است.

انقلاب اسلامی به حدی توانست بر جنبش اخوان‌المسلمین تأثیر بگذارد که به محض پیروزی انقلاب اسلامی دبیرخانه تشکیلات بین‌المللی اخوان‌المسلمین مبادرت به تماس با مسئولان جمهوری اسلامی نمود تا هیأتی مرکب از نمایندگان جناح‌های مختلف اخوان‌المسلمین از ایران دیدن کرده و پیروزی انقلاب را به مسئولان و مقامات بلندپایه ایران تبریک گفتند و در مورد راه‌های همکاری، گفت و گو و تبادل نظر کنند.
اخوان‌المسلمین در سال ۱۹۷۹ کتابی تحت عنوان «خمینی آلترناتیو اسلامی» منتشر ساخت که توسط فتحی عبدالعزیز نوشته شده بود. در این کتاب شیوه امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی به عنوان راه حل برای نظام‌های وابسته ذکر شده است.
فتحی عبدالعزیز در این کتاب اظهار می‌دارد که : «انقلاب [امام] خمینی ، انقلاب یک فرقه اسلامی علیه فرقه‌ای دیگر نیست، بلکه مرکز ثقل ارزش‌ها و اعتقادات مشترکی است که همه مسلمانان را به وحدت می‌خواند، همان چیزی که انقلاب ایران برای آن به وقوع پیوست.»
با گذشت نزدیک به دو سال از وقوع انقلاب اسلامی ایران و با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران حمایت‌های اولیه رهبران اخوان‌المسلمین نسبت به انقلاب ایران کاهش یافت که دلیل آن بروز مسائل فرقه‌ای ـ مذهبی میان اعضای این جنبش بود.
این مساله تا جایی بود که رهبر اخوان‌المسلمین عمر تلمسانی در مرحله‌ای اعلام کرد : « ایران موضعی عداوت آمیز در برابر جماعت اخوان المسلمین در پیش گرفته است » . این موضع، در پاسخ اتهام ایران به اخوان المسلمین که آنان را مجموعه‌ای از مزدوران امریکایی‌ها بر می‌شمرد ، اتخاذ شد . این اتهام به اخوان المسلمین ، پس از آن ابراز شد که جیمی کارتر رئیس جمهور سابق ایالات متحده ، از عمر تلمسانی خواست تا برای آزادی گروگان‌های آمریکایی که در ایران نگه داری می‌شدند ، وساطت کند . تلمسانی این درخواست را پذیرفت و در حال برداشتن گام‌های نخست بود که مقامات ایرانی اعلام کردند ، هر کس در صدد آزادسازی گروگان‌ها باشد ، مزدور امریکاست .
پاسخ تلمسانی به این اتهام آن بود که دست گیری دیپلمات‌ها و به گروگان گرفتن آنان ، از نظر دینی گناه است ؛ به این ترتیب عناصر درون جماعت اخوان المسلمین ، در مواضع سابق خود تجدید نظر کردند و تحت تأثیر مواضعی ، در صف مخالفان شیعه و انقلاب ایران قرار گرفتند .
موضع جدید جماعت اخوان المسلمین را نیز می‌توان ، در سایه رد ابتکارات صلح در جنگ عراق با ایران از سوی ایران در آن زمان و هم چنین مواضع دشمنانه عربستان سعودی در برابر انقلاب ایران که برخی رهبران و عناصر اخوان المسلمین ارتباطات مستحکمی با آن کشور داشتند ، تفسیر کرد .
جماعت اخوان المسلمین در شفاف سازی موضع خویش در خصوص جنگ عراق و ایران ، در آغاز با استناد به آیاتی از قرآن ، عراق را متجاوز خوانده، محکوم کرد و هم چنین مواضع برخی کشورهای اسلامی را که به جای تلاش برای توقف جنگ ، به عراق با ایران کمک می‌کردند، محکوم نمود . عمر تلمسانی از رهبران همه مسلمانان جهان خواست تا برای متوقف کردن این جنگ اقدام کنند؛ وی هم چنین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی و اسرائیل را متهم کرد که برای تضعیف دو طرف جنگ و رفع تهدید احتمالی اسرائیل از سوی ایران و عراق ، این جنگ را به راه انداخته‌اند . در این جا هم جماعت اخوان المسلمین، در تفسیر علت جنگ میان دو دولت مسلمان ، از مفهوم توطئه بین‌المللی علیه السلام استفاده کرد. در مراحل بعدی نیز این جماعت از استمرار این جنگ که آن را مخالف اصول شریعت می‌شمرد ، ابراز تأسف کرد . زمانی که شیخ صلاح ابواسماعیل ( از اعضای اخوان المسلمین )، طی سخنانی کوشید، این تصور را ایجاد کند که جماعت اخوان المسلمین در جنگ عراق با ایران ، طرفدار عراق است ، استاد تلمسانی اعلام کرد که شیخ ابواسماعیل نظر شخصی خود را بیان کرده است .
در این مقطع، عده‌ای در درون اخوان‌المسلمین، انقلاب ایران را یک انقلاب شیعی قلمداد کردند که در صدد سلطه بر کل جهان اسلام است و لذا دست به تبلیغات و انتشار کتاب علیه ایران زدند.
یکی دیگر از علل تغییر رویه اخوان‌المسلمین را می‌توان ناشی از فشار کشورهای عربی بر این جنبش دانست به طور کلی تأثیر انقلاب اسلامی ایران در شکل‌گیری نهضت بازگشت به خویشتن اسلامی در مصر و احیای فکر دینی را نمی‌توان انکار نمود. نهضتی که علی‌رغم وجود حکومت پلیسی در مصر و فشارهای مختلف از درون و بیرون مصر تاکنون در قالب جنبش‌های عظیم دانشجویی، اتحادیه‌های ارگری و تشکل‌های دینی و مذهبی به کار خود ادامه داده است. اخوان‌المسلمین از این مقطع زمانی با پیش گرفتن شیوه مبارزاتی زیرزمینی در صدد ایجاد خیزش‌های مردمی در دانشگاه‌ها و در میان مردم بر آمد هر چند که در این زمینه نتوانست موفق بشود.
۲) تشکل های اسلام گرای زیرزمینی
مقصود از تشکل‌های اسلامی زیرزمینی در مصر ، جماعت شباب محمد که « صالح سریه » رهبر آن بود و در سال ۱۹۷۴ کوشید تا دانشکده فنی نظامی را به تصرف درآورد، و جماعت التکفیر و البحره که خود را جماع المسلمین می‌نامید، و نیز جماعت الجهاد است که مسئولیت قتل انور سادات، رییس جمهور سابق مصر را بر عهده گرفت .
الجهاد یکی از جنبش‌های رادیکال و پرطرفدار در مصر می‌باشد که در سال ۱۹۸۱ توسط یکی از اعضای خود به نام خالد اسلامبولی دست به ترور رییس جمهور وقت مصر یعنی انور سادات زد.
برخی بر این عقیده‌اند که انقلاب اسلامی بیشترین تأثیر را در میان گروه‌های مصر بر جنبش الجهاد داشته است. نیروهای الجهاد نحوه پیروزی انقلاب ایران را به خوبی ترسیم کرده و آثار مبارزان ایرانی را مطالعه کردند به طوری که در زمان دستگیری آنان، یادداشت‌هایی از کتاب «حکومت اسلامی» امام خمینی (ره) و خلاصه دست نویسی درباره انقلاب ایران و کتاب‌های دکتر شریعتی توسط نیروهای امنیتی مصر از آنان ضبط شد.
دولت مصر نیز این وسایل را دست‌آویز قرار داده و دولت ایران را متهم به دخالت در امور داخلی مصر و ایجاد تشنج در این کشور نمود.
نشریات و مطبوعات ایران در این دوره، هر روز به انتشار عملیات گروه‌های مصری می‌پرداختند و ضمن ستایش آنان اسامی شهدای آنان بر خیابان‌های ایران گذاشته می‌شد و اینگونه اقدامات مورد تأیید مقامات و مسئولین ایرانی قرار می‌گرفت.
به عنوان مثال امام خمینی (ره) در پیام خود در فروردین ۱۳۵۸ خطاب به مردم مصر از آنان خواستند تا علیه حکومت سادات قیام کنند و این پیام در واقع اولین موضع‌گیری رسمی دولت انقلابی ایران بود که در آن صریحا سرنگونی حکومت سادت خواسته شده بود.
از نظر این تشکیلات ، ریشه‌های انقلاب ایران به اندیشه حسن البنا و سیدقطب باز می‌گردد . برخی رهبران تشکیلات الجهاد ، انقلاب امام خمینی را الگویی برشمردند که سازمان‌ها و گروه‌های اسلامی ، در دیگر کشورهای اسلامی ، باید از آن پیروی کنند . رهبران این تشکیلات ، نشریات ، کاست ها و بیانیه‌هایی صادر کردند و در آن از مسلمانان سنی خواستند تا از اندیشه‌های امام خمینی پیروی کنند ؛ حتی برخی عناصر تشکیلات الجهاد ابراز امیدواری کردند که ایران، در جنگ سال ۱۹۸۰ م عراق را شکست دهد و پس از آن زمینه برای استیلای ایران بر اردن و سپس آزادسازی فلسطین فراهم شود. این عناصر، اختلافات میان انقلاب ایران و جنبش‌های اسلام گرا در مصر را دارای ماهیتی ثانوی و فرعی دانستند ؛ به ویژه آن که موضع هر دو در برابر دشمنان اسلام ، مشابه است.
آنان انقلاب ایران را نخستین انقلاب شیعی مبتنی بر مبانی اسلامی صحیح توصیف کردند . برخی از تحلیل گران معتقدند که رهبران تشکیلات الجهاد در مصر ، از طریق برخی فلسطینی‌های نواز غزه ، کوشیدند تا ارتباطات نزدیکی با رهبران انقلاب ایران برقرار کنند .
اما باید توجه داشت که جناح سنتی تشکیلات الجهاد معتقد بود که اعتقادات شیعه ، انحراف از اسلام صحیح است . با این حال ، وجود این جناح با چنین موضعی ، مانع از ابراز تأیید انقلاب ایران در مناسبت‌های مختلف و توافق با آن درباره برخی مسائل نیست .
از دیگر جنبش‌ها و گروه‌های مصری که از انقلاب اسلامی ایران تأثیر پذیرفته است می‌توان به الیسار الاسلامی یا چپ اسلامی اشاره نمود.
گروه الیسار الاسلامی نیز مانند الجهاد جزو گروه‌های مبارز رادیکال به شمار می‌رود. این گروه نقش ایدئولوژی شیعی را در انقلاب اسلامی ایران می‌ستوند و به آن توجه زیادی داشتند و در همین راستا تعدادی از کتب امام خمینی و دکتر علی شریعتی را به زبان عربی ترجمه نموده و منتشر کردند و خود نیز کتاب‌هایی پیرامون انقلاب اسلامی ایران به رشته تحریر در آوردند.
● بازتاب انقلاب اسلامی ایران بر جنبش اسلامی در پاکستان
انقلاب اسلامی ایران کشورها و ملتهای فراوانی را تحت تاثیر خود قرار داد، که این تاثیرات فرصت ها و تهدیدهای فراوانی برای ایران به وجود آورد. یکی از کشورهایی که به شدت از انقلاب اسلامی ایران مهم گردید کشور پاکستان بود. مردم پاکستان با آغوش باز از انقلاب اسلامی ایران استقبال نمودند و در این میان شیعیان پاکستان بیش از هر گروه دیگری پذیرای انقلاب ایران گردیدند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر انقلاب اسلامی بر جنبش اسلامی درپاکستان می‌باشد.
نقش فرقه گرایی۳مذهبی(وهابیت) در روابط جمهوری اسلامی و پاکستان
«کشوراسلامی پاکستان از دیر باز مهد پرورش جنبشهای سیاسی و اجتماعی اسلامی بوده و در دهه های اخیر رشد چشمگیری داشته است ، فرقه گرایی بعنوان یکی از عواملی که در عدم نیل به شعارها و اهداف جنبش های اسلامی پاکستان مطرح است و همچنین در زمینه تاثیر گذاری انقلاب اسلامی چالش هایی را به وجود آورده است، که در این قسمت به جهت اهمیت آن با موضوع مقاله به آن نگاهی گذرا داریم:
جامعه پاکستان به لحاظ سیاسی به گروههای بی شمار خرد و کلان تقسیم می شود و از جنبه مذهبی نیز علاوه بر فرقه های عمده سنی و شیعه به مسلک ها و گرایش های عدیده ای تقسیم می شود و از جهت طایفه ای و زبانی نیز وضعیت بدین شکل است. به این ترتیب به نظر می رسد نظریه وحدت گرایی داخلی به حداقل ممکن کاهش یافته و دور نمایی که از اوضاع فرق و رویارویی مذاهب تصویر شده، جای کمی برای وحدت ‌نظر در وضعیت فعلی باقی می‌گذارد. قومیت‌گرایی و تعصبات قومی و نژادی که یکی از مهمترین علل و عوامل تفرقه و ضعف مسلمین محسوب می‌شود یکی از عقاید انحرافی و باطلی است که در جامعه اسلامی رسوخ نمود و ما امروزه با تشدید آن بویژه پس از انقلاب اسلامی در جامعه پاکستان روبرو هستیم و عملکرد آنها را در قالب درگیری های فرقه‌ای بین شیعه و سنی و حمله و ترور نسبت به دیپلمات های ایرانی و نابودی مراکز متعلق به جمهوری اسلامی ایران شاهدیم. پس از آنکه مسلمانان از تربیت دینی و تعالیم اصیل اسلامی فاصله گرفتند، بدین طریق تفرقه و تجزیه در میان مسلمین ایجاد شد. با نگرشی به ساختار سیاسی پاکستان این مطلب واضح است که پاکستان نقش خنثی و توام با سکوت را در برابر تنش های فرقه ای در پیش گرفته. این مساله بدلیل آن است که پاکستان فاقد اصول نهادینه شده و تعریف مشخص در خصوص مبانی و پایه های حکومت اسلامی است .
نظام حاکم بر پاکستان گرچه نظام سیاسی جمهوری اسلامی بیان شده است لکن در عمل تعریف مشخصی و روشنی از اسلام که جامعۀ پاکستان را به سوی نوعی اتفاق نظر برساند و بتواند نوع حکومت را با توجه به اصول ثابت بر گرفته از ایدئولوژی اسلامی تعریف کند وجود ندارد و در واقع کارگزاران حکومتی برای کسب مشروعیت به سمت طیف های قدرت در جامعه گرایش پیدا می کنند که این خود موجبات تنش و تحریک گروه های دیگر را فراهم نموده است. جامعه پاکستان دارای فرق مختلفی است که هر یک دارای ایده ها و تعصبات قومی و برداشت های مذهبی هستند که روز به روز بر دامنه شکاف آن افزوده می شود و این وضعیت حتی به روابط ایران و پاکستان هم کشیده شده و با وجود اینکه ایران اولین دولتی بود که جمهوری پاکستان را به رسمیت شناخت و حتی حامی پاکستان در جنگ پاکستان و هند بوده است با این حال از تاثیرات فرقه ای مذهبی در پاکستان در امان نمانده و بارها منافع اش مورد تهدید قرار گرفته است.
به تعبیری انقلاب اسلامی ایران بطور همزمان دو گونه تاثیر شگرف را برجای گذاشت:
سقوط شاه و بر هم خوردن معادلات منطقه‌ای، واکنش غرب را برانگیخت و در سیاست منطقه‌ای غرب که تا این زمان بر پایه استراتژی دو ستونی نیکسون استوار بود و ایران ستون اصلی سیاست غرب و حافظ منافع آن در منطقه محسوب می‌شد، با سقوط شاه خلاء قدرت جدی بوجود آمد. تسامح دولت پاکستان را نیز می‌توان از ابتدا پیروزی انقلاب اسلامی در این خصوص مشاهده کرد، علیرغم اینکه ضیاءالحق اولیّن زمامداری بود که پیروزی انقلاب اسلامی را تبریک گفت و نظام انقلابی ایران را به رسمیت شناخت ، ولی به تبع همین برخوردهای فرقه‌ای زمینه‌ گرایش او به صف مخالفین انقلاب اسلامی را هموار نمود. به این ترتیب دور تازه‌ای از تشدید برخوردهای فرقه‌ای علیه شیعیان آغاز شد که این بار برخوردها بسیار شدید و سازمان یافته‌تر بود. بدین معنا که اگر تا این زمان معدود برخوردهای شیعه و سنی فقط در ایام محرم در بین پاره‌ای افراط و تفریط و برخوردهای خرافی برخی شیعیان و یا تنگ‌نظری های بعضی فرق اهل سنت صورت می‌گرفت، اکنون این برخوردها به شکل کاملا سازمان یافته صورت می‌گیرد و سازمانی عریض و طویل و برخوردار از کمک های بی‌دریغ امریکا و عربستان سعودی و دولتهای محلی به تشکیلات انجمن سپاه صحابه جهت مبارزه با شیعیان و حمله به منافع ج.ا.ایران در پاکستان و صدور همین تفکر ضداسلامی و ضدایرانی به جهان منجر شده است.
● دولت ضیاءالحق و واکنش به انقلاب اسلامی ایران
پاکستان از اولین کشورهایی بود که جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت شناخت. پاکستان که از ابتدای شروع تظاهرات علیه رژیم شاه با دقت تحولات ایران را از نظر داشت با اوج گیری مبارزات مردم در ارتباط با سیاست هایش نسبت به ایران تجدید نظر به عمل آورد. در این تصمیم گیری توجه و علاقمندی خاص مردم پاکستان نسبت به حرکت مردم ایران تاثیری اساسی داشت. مطبوعات و مردم پاکستان به استقبال از انقلاب اسلامی می شتافتند و در پی آن نیز حکومت ضیاء الحق در این کار پیشقدم شد و در روز ۲۱بهمن ماه نظام جدید ایران را به رسمیت شناخت؛ ولی به دلیل روابط نزدیک پاکستان با رژیم سابق ایران تلقی عمومی در مورد ایران خوب نبود و این مطلب در مطبوعات ایران منعکس می شد گرچه تا مدتی روابط دیپلماتیک بدون هیچ وقفه ای ادامه یافت .
انتقادهای مطبوعات و رسانه های ایران از رژیم نظامی پاکستان، نزدیکی کاملا آشکار پاکستان به آمریکا، افزایش حمایت مالی عربستان و امارات متحده عربی از پاکستان و نزدیکی نسبی عمان به این کشور و بالاخره رقابت پاکستان با ایران در زمینه یافتن راه حل برای مسئله افغانستان بتدریج در مطبوعات پاکستان منعکس گردید و مدتی نیز روابط دیپلماتیک میان دو کشور را نیز تا حد کاردار تنزل داد.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران آثار عمیقی در داخل پاکستان به جای گذاشت و دولت نظامی ضیاءالاحق را واداشت تا اقداماتی را که قبلا به منظور اسلامی کردن اداره امور سیاس ی،اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور اعلام نموده بود با شتاب بیشتری دنبال نماید.
برای اعلام مواضع دوستانه، پاکستان در تحریم اقتصادی از سوی غرب شرکت ننمود و در جریان جنگ ایران و عراق نیز موضع نسبتا بیطرفانه ای اتخاذ کرد تا اینکه در سال ۱۹۸۲با مذاکرات دو طرف و تغییرتلقی مطبوعات زمینه تحکیم و توسعه روابط فراهم آمد و مجددا روابط دو کشور به حد مبادله سفیر ارتقاء یافت .
پس از حمله عراق به ایران، پاکستان برای آنکه رسیدن انواع کالاها به ایران را در شرایط جنگی تسهیل نماید، بندر کراچی را برای تخلیه بار در اختیار ایران قرار داد. ضیاءالحق در سپتامبر ۱۹۸۰ دو بار با سایر سران کشورهای اسلامی به منظور میانجیگری به تهران سفرنمود. آقا شاهی وزیر امور خارجه پاکستان نیز به همین منظور به ایران سفر کرد. وی در کنفرانس طائف در موافقت با مواضع ایران در جنگ تحمیلی اظهاراتی بیان نمود و موضوع احیای مجدد همکاری عمران منطقه ای مطرح شد. ایران نیز در مقابل، مدت اعتبار وامهای اعطایی پاکستان را تمدید نمود.
با وجود آنکه بیش از ۲۵درصد مردم این کشور را شیعیان تشکیل می دهند، ولی در دولت ضیاالحق نقش سیاسی شیعیان کاهش یافت. بعد از وقوع انقلاب اسلامی، بعضی بر این عقیده بودند که پاکستان حلقه ی دوم انقلاب اسلامی می باشد. علت این امر را شیرین هانتراین گونه بیان می کند :
«جاذبه ی ایران برای فعالان اسلامی و حتی آن هایی که به طور اخص فعالیتی ندارند، ولی مایلند جوامع آنها در راستای اصول اسلامی حرکت کند بدین جهت است که ایران تنها کشوری است که در آن اسلام به طور رسمی اساس حکومت قرار گرفته است لذا بسیاری از مسلمانان معتقدند که حمایت از این کشور وظیفه ی هر مسلمانی است.»
بطورکلی تاثیر انقلاب بر دولت پاکستان را می توان در دو مورد بیان کرد: یکی نزدیک تر شدن ساختارسیاسی ایران و پاکستان و دیگری، پر رنگ شدن اسلامی کردن امور عمومی است.
● نقش علمای پاکستان در ترویج انقلاب اسلامی ایران
روحانیت، احزاب و سازمان های دینی پاکستان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با شخصیت امام خمینی و نهضت ایشان آشنا بود و پاره ای از آن ها ارتباط تنگاتنگی نیز داشتند. در معرفی شخصیت ایشان، روحانیت و طلاب پاکستانی در حوزه های علمیه ی نجف و داخل پاکستان نقش مهمی ایفا نمودند؛ از جمله افرادی مانند سید صفدر حسینی نجفی ، سیدمرتضی حسن صدر الافضل، سید علی موسوی در لاهور، شیخ غلام محمد غروی، سید ابراهیم رضوی، شیخ علی بوستان و شیخ حسن باروی در حوزه ی قم، از شمار روحانیونی بودند که مردم را به تقلید از امام خمینی دعوت می نمودند" قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، علمای شیعه حضور چندانی در صحنه های سیاسی و اجتماعی نداشتند و بیشتر به اجرای مراسم سنتی، ضیافت و اعیاد معصومین و بویژه عزاداری سیدالشهدا(ع)اکتفا می کردندو در این امور هم نقش سازنده ای نداشتند، زیرا در خلال این گونه فعالیت ها به موضوعات اختلاف بین شیعه و سنی بیشتر توجه می شد. بعد از وقوع انقلاب، علمای شیعه در حرکت های مذهبی و اجتماعی خود مردم را به مشارکت در مسائل سیاسی دعوت می کردند. هم اکنون شیعیان این کشور نقش عمده ای در سیاست پاکستان ایفا می کنند. کنفرانس قرآن و سنت در سال ۱۹۸۷م به ریاست عارف حسین حسینی، نقطه عطفی در آگاهی سیاسی شیعیان این کشور و نقش فعال آنان در صحنه ی سیاست دولت بود؛ به طوری که در انتخابات مجلس ملی و سنا در سال های ۱۹۸۸م ،۱۹۹۳و۱۹۹۷م تعدادی از نامزد های شیعه بویزه نهضت جعفری به مجلس راه یافتند که در میان آن ها می توان از امان الله سیال، مرید کاظم، سید جواد هادی و سید عابد حسن حسینی نام برد. گفتنی است که امان الله سیال در شهر جهنگ، مرکز فعالیت سپاه صحابه توانست در یک مبارزه ی انتخاباتی نزدیک با اعظم طارق، دبیر کل سپاه صحابه، بیشترین رای را کسب کند.
● جنبش های اسلامی پاکستان
"تاثیرانقلاب بر کشورهای اسلامی دیگر به همان اندازه که به تلاش های خود ایران وابسته بوده، به وضعیت کشور و منطقه مورد نظر نیز بستگی داشته است."۱۲ سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دفاع از ارزش‌های دینی، نفی سلطه و سلطه‌پذیری، حفظ استقلال و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران و اولویت رابطه با کشورهای همسایه و جهان سوم خلاصه می‌شود که با توجه به این موضوع کشور پاکستان جایگاه خاصی در روابط با ایران دارد.۱۳ پاکستان درمنطقه آسیا یکی از بارزترین کشورهایی است که بستر خیزش نهضت های دینی بسیاری بوده و از تنوع و تکثر کافی برخوردار می باشند و در مواجهه با موج ایدئولوژیک انقلاب اسلامی ایران تاثیرات آن بخصوص در مورد گروههای سنی مذهب من جمله «جماعت اسلامی» حائز اهمیت است.
الف) گروههای اهل تسنن:
۱) جماعت اسلامی
جماعت اسلامی پاکستان در سال ۱۹۴۱م . توسط عّده ای از علماء اهل تسنن به رهبری سید ابو الاعلی مودودی تاسیس شد. اکثر حامیان جماعت اسلامی به فقه حنفی تعلق دارند و به ندرت از اهل تشیع یا کسانی دیگر به این جماعت می پیوندند و این خصیصه ای است که هیچ حزب یا گروه مذهب پاکستان از آن مستثنی نیست. در عین حال جماعت اسلامی دارای ویژگیهایی است که آن را از سایر احزاب و گروههای مذهبی ممتاز می کند.
▪ بین سایر احزاب اسلامی پاکستان جماعت اسلامی شاید تنها حزبی است که نظام کلی و جامع اسلامی ارائه می دهد که در آن اسلام در تمامی ابعاد زندگی نفوذ کرده است. شاید به همین علت نوشته های ابوالاعلی مودوی از عمومیت خاص برخوردار است و او در نوشته هایش در اکثر مسائل جامعه رای خاصی ارائه داده است.
▪ این حزب از لحاظ تئوریک تنها حزب اسلامی است که سیستم ترتیبی نیز ارائه داده است.
▪ جماعت اسلامی درتمامی مناطق پاکستان حامیانی دارد و به منطقه خاصی محدود نیست. گرچه نتایج انتخاباتی حزب بسیار ناامید کننده است لیکن حامیان آن در تمام حضور دارند.
حمایت و موضع "جماعت اسلامی" پاکستان به عنوان جنبشی سنی مذهب از انقلاب اسلامی ایران در فتوای ابوالا علی مودودی تجّلی یافت که گفت:
« انقلاب امام خمینی یک انقلاب اسلامی است . پیشگامان این انقلاب جوانان مسلمانی هستند که در دیگر جنبش اسلامی آموزش دیده اند. بنابراین کلیه مسلمانان بطور کلی و جنبش های آزادیبخش بطور اخص باید از این انقلاب کاملا حمایت کرده و در کلیه زمینه ها با آن همکاری کنند.»
همچنین مودودی در پاسخ به سوالی پیرامون انقلاب اسلامی در ایران بیان می کند که :
«انقلاب خمینی یک انقلاب اسلامی است. کلیه ی مسلمانان به طور جنبش آزادی بخش به طور اخص باید از این انقلاب در همه ی زمینه ها حمایت کنند.»
۲) جمعیت علمای پاکستان
«حزب جمعیت علمای پاکستان» را علمای «بریلوی» تشکیل دادند که مخالف وهابیگری هستند. بریلوی ها در عقاید به مذهب شیعه نزدیک ترند و هم چنین«جمعیت علمای پاکستان » بزرگترین سازمان بریلوی ها به شمار می رود، اما اخیرا به علت اختلافات سلیقه ای به دو جناح «نورانی گروپ»و «نیازی گروپ» منشعب شده اند. جناح نورانی به ریاست مولانا شاه احمد نورانی فعالیت می کنند که در جنگ تحمیلی از عراق حمایت کرد؛ اما در مجموع نظر مساعدی نسبت به انقلاب اسلامی دارد. هم چنین اخیرا «سید حامد سعید کاظمی » از اعضای مهم این حزب و رئیس یکی از مسالک عرفان مولتان در ایالت پنجاب طی مصاحبه ای از امام پشتیبانی کرد.
۳) سپاه صحابه پاکستان
«سپاه صحابه در پاکستان و طالبان در افغانستان از مصادیق بارز مخالفین تشیع در جهان اسلامند»۲۱ «سپاه صحابه نمونه کامل یک حزب فرقه گرا در پاکستان می باشد. این حزب در سال ۱۹۸۵توسط حق نوار جهنگوی در شهر جهنگ از ایالت پنجاب تاسیس شد در سال ۱۹۸۷توسط افرادی ناشناس به قتل رسید و دنبال آن ایثار الحق قاسمی رهبری حزب را عهده دار شد لیکن در سال۱۹۸۸او نیز کشته شد. به دنبال آن اعظم طارق به رهبری سپاه صحابه دست یافت و هنوز فعالیتهای وسیعی علیه شیعیان رهبری می کند . شهرهای سیالکوت، گوجرانواله، سرگودها، فیصل آباد و جهنگ از مراکز عمده سپاه صحابه به شمار می روند . قابل ذکر است که این مناطق و بخصوص شهر جهنگ از قدیم تحت نفوذ شیعه بودند و فئودالهای سنی برای شکست رقبایی تشیع خوداین حزب فرقه گرا را تاسیس نمودند و بدین وسیله توانسته اند قدرت آنان رابشکنند»
در شعارشان هدف را دفاع از احترام صحابه رسول بیان می کنند و در واقع محور تبلیغات ضد تشیع می باشد. این گروه تروریستی در فاصله زمانی چند سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تاسیس نهضت فقه جعفریه که خاستگاه هویت های متنوع قومی و نژادی بود، شکل گرفت. بنظر می رسد این احساس خطر از طرف کشورهای همسایه از جمله عربستان و دیگر کشورهای غربی که نقشی در تاسیس وکمک های مالی به سپاه صحابه داشتند نبود و کم کم با گسترش و تاثیر گذاری انقلاب اسلامی ایران وتاسیس نهضت جعفریه پاکستان بنظر می رسد سپاه صحابه نوعی واکنش در برابر قدرت یابی شیعیان و مقابله با تاثیرات انقلاب اسلامی بوده است که درادامه به آن می پردازیم:
سپاه صحابه ، در واقع با تلاش عربستان سعودی بود که منجر به شکل گیری این گروه افراطی شد . این تلاش عربستان بیشتر در جهت عقیم نمودن تاثیرات انقلاب اسلامی در سطح منطقه بود و با توجه ویژه به این که پاکستان دارای جمعیت شیعی قابل ملاحظه ای بود و همواره از آن جایی که زمینه ی مساعد برای درگیری ها، شورش ها و کودتاهای مختلف در طول دوران محدوداستقلال خویش داشته است ، در معرض بیشترین خطراز ناحیه ی صدور انقلاب اسلامی و ارزش های اسلامی ملهم از آن بوده است .حال از آن جایی که افتادن کشور پرجمعیت و قدرتمندی چون پاکستان_ که از حلقه های مهم زنجیره ی استراتژیک غرب است –به ورطه ی انقلاب ، منافع حیاتی غرب را بشدت مورد تهدید قرار می داد ؛ متحدین منطقه ای ایالات متحده نظیر عربستان سعودی ، در عین بسط نگرش مذهبی خود و سلطه ی فرهنگی به پاکستان به واسطه ی ایجاد «سپاه صحابه» اقدام به تحدید حدود و نفوذ انقلاب اسلامی در پاکستان نمودند، لیکن از آن جایی که موج انقلاب و تاثیر آن به توده ها به آسانی قابل مهار نبود آن ها دست به سیاست های مقطعی و تکنیکی زدند و با چشم پوشی دولت پاکستان اقدام به فعالیت های تروریستی غلیه گروه های شیعی و به طور اخص علیه کادر فرهنگی خانه ی فرهنگ ایران در پاکستان نمودند که نمونه ی بارز آن را در ترور شهید «صادق گنجی»می توان جست و جو کرد.
« ترور صادق گنجی مسئول خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در لاهور(سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی) از جمله فعالیتهایی بوده که سپاه صحابه برای انجام آن از سوی سازمانهای مخفی هند تشویق شده بود.» « لیکن پس از فرو کش نمودن موج اولیه ی انقلاب این گروه نیز بیشتر بر وهابیگری در پاکستان تاکید نموده است، در حالی که هنوز از شاخه ی نظامی توانمند خود در راستای اهداف سیاسی بهره برداری می نماید.» «سپاه صحابه پاکستان، یکی از بزرگترین نیروهای فرقه ای، که پس از ۱۱سپتامبر بخاطر روابط آن با طالبان و القاعده تحریم شد ، به مجلس عمل ملحق نشد.»
ب)گروههای شیعی
شیعیان از گروههایی بودند که بیشترین تاثیر را از انقلاب اسلامی ایران پذیرفتند . قابل ذکر است که شیعیان تا اوائل دهه هشتاد میلادی تشخص سیاسی نداشتند و حزبی یا گروهی سیاسی به نام شیعیان وجود نداشت. سعی ضیاءالحق مبنی بر اجرای فقه حنفی و حوادث فرقه گرایی متعاقب آن شیعیان را متوجه این مشکل نمود و از آن به بعد شعیان نیز فعالیتهای را برای بدست آوردن این هدف آغاز نموده اند .تاثیری پذیری شیعیان از انقلاب شیعی ایران به مراتب بیشتراز گروههای سنی بوده است که در اینجا به آن می پردازیم.
۱) نهضت جعفریه پاکستان
انقلاب اسلامی ایران نوعی توجّه و خود باوری را در جهت انسجام درونی و سیاسی - تشکیلاتی شدن شیعیان در پاکستان را در دهه اول انقلاب اسلامی بوجود آورد.
تاریخ ۵۰ ساله پاکستان نشان داده که شیعیان پاکستان به طور کلی به جز در موارد دفاع گرایشی به تشخص سیاسی خود به عنوان شیعیان ندارند. لذا علی رغم اینکه شیعیان در نهضت استقلال پاکستان و در دیگر نهضتهای سیاسی پاکستان فعالیت داشتد و به مناصب پر اهمیت نیز دست یافتند لیکن این افراد در این فعالیتها بیشتر برلیاقتها و گرایشهای غیر فرقه منکی بوده و هیچ گاه به عنوان فرقه تشیع شناخت سیاسی نداشتند . نهضت جعفریه خود نتیجه یک روند بسیار تدریجی دهها سال است که مختصری از آن را ذکر می کنیم. ۲۷
باید گفت که یکی از اساسی ترین دستاوردهای انقلاب در پاکستان تاسیس نهضت اجرای فقه جعفری در ۲۴فروردین ۱۳۵۸ بود این سازمان مهم ترین تشکیلات شیعی در پاکستان محسوب می شود که هدف اولیه ی آن بازیابی حقوق شیعیان است.۲۸ درست ۷۰ روز بعد از استقرارجمهوری اسلامی در روز های ۱۲و۱۳آوریل ۱۹۷۹،جمعیتی حدود یکصد هزار نفر از شیعیان سراسر پاکستان در شهر بهگرا واقع در پنجاب که اکثرا ساکنان آن ها را شیعیان تشکیل می دهند،تجمع کردند ؛ علت اساسی این تجمع آن بود که از کودتای نظامی ژنرال ضیالحق و شعار اسلام خواهی او تاکید یراین نکته که در کشور فقط فقه حنفی اعمال خواهد شد باعث تحریک و اعتراض شیعیان شد . در این تجمع علاوه برانتخاب رهبری مفتی جعفر حسین ، اولین گام های تاسیس تشکیلات در تحریک نفاذ فقه جعفری برداشته شد . آنها در قطعنامه پایانی خود ضمن تبریک پیروزی انقلاب اسلامی ایران به مردم امام را به عنوان رهبر تمامی مسلمانان دانستند.۲۹ به دلیل حمایت قاطعانه نهضت جعفریه از شیعیان پاکستان و انقلاب اسلامی ایران این حزب و حامیان آن همواره هدف اصلی فرقه گرایان و عاملان آن بوده اند.
۲) سازمان دانشجوئی امامیه ( I.S.O )
در سال۱۳۵۳ "سازمان دانشجویی امامیه" (imam student organization) با راهنمایی علمای پیرو امام خمینی تاسیس شد . نخستین رهبران این سازمان ، محمد علی نقوی ، علیرضا نقوی و زیدی بودند . قبل از تاسیس این نهاد، شیعیان پاکستان تشکیلات دانشجویی منظمی نداشتند و در عمل سازمان های مختلفی با آرمان های متعدد و اهداف جدا از هم فعالیت می کردند واز نظر ایدئولوژی نیز التقاطی، کمونیستی یا سکولار بودند. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شیعیان پاکستانی به رهبری مفتی جعفر حسین مبارزاتی را برای کسب حقوق خود آغاز کردند. به دنبال تحرکات شیعیان، دولت پاکستان، درسال ۱۹۸۰م با رهبر شیعیان وارد مذاکره شد و بر اساس توافقی پذیرفتند که شیعیان بر اساس فقه جعفری در مورد زکات عمل کنند، اما با وجود این دولت ضیاءالحق تلاش وسیعی برای مقابله با موج طرفداری از انقلاب اسلامی در پیش گرفت. این بخصوص با تلاش شیعیان برای رسمیت بخشیدن به فقه جعفری همراه شد . ساجد علی نقوی از علمای شیعه اظهار داشت که مردم پاکستان از همان ابتدای استقلال این کشور خواستار اجرای احکام اسلامی بودند وپس از انقلاب اسلامی ایران این خواست مردمی به اوج رسید ،ولی لایحه ی شزیعت جز خواست استعمار خارجی و آمریکا برای مقابله با اسلام نیست.
با وجود آنکه بیش از ۲۵درصد مردم این کشور را شیعیان تشکیل می دهند ، ولی در دولت ضیاالحق نقش سیاسی شیعیان کاهش یافت.
ج) دیگر گروهها و موسسات اسلامی
یکی از تحولات سیاسی که در عرصه سیاسی پاکستان صورت گرفت تشکیل شورای ایالتی از سوی دولت بی نظیر بوتودر سال ۱۳۷۳بود . در مناطق شمالی پاکستان که اکثرجمعیت آن را شیعیان تشکیل می دهند ، تعداد اعضای شورای ایالتی در این منطقه که طرفدار انقلاب اسلامی هستند چشم گیرند . از جمله می توان به افرادی چون پروفسور غلام حسین سلیم، روحانی و استاد دانشگاه که از مقلدان و مروجان امام و رهبر معظم انقلاب می باشد و مدتی با مجله ی «شهید» در ایران هم کاری نموده است، نام برد هم اکنون علمای شیعه ی پاکستان نقش بسیار مهمی در افزایش آگاهی فرهنگی و سیاسی جامعه ایفا می نمایند که یکی از این موارد همان گونه که گفته شد، تاسیس حوزه های علمیه ی فعال است.
«دار الثقافه الا سلامیه» به ریاست «سید علی شرف الدین موسوی » در کراچی، موسسه ی «صباح القران » در لاهور، موسسه ای انتشاراتی «امامیه کیشنز»، «جامعه ی تبلیغاتی اسلامی» در کراچی به ریاست «یوسف نفسی» و آکادمی اخوت در اسلام آباد ، از موسساتی هستند که از انقلاب اسلامی الهام گرفته اند و هم چنین اهداف آنان مقابله با تهاجم فرهنگی غرب می باشد و تاکنون صدها کتاب از شخصیت های انقلابی چون شهید مطهری، علامه ی طباطبایی، امام خمینی (ره)و برخی دیگر، چاپ کرده اند.
فعالیت علمای شیعه در راه تحقق وحدت و همبستگی مسلمانان از جمله تاثیرات مهّم انقلاب اسلامی ایران بر خط مشی و افکار آن هاست،به طوری که در حال حاضر سازمان هایی مانند «نهضت اخوت اسلامی» به ریاست مولانا عنایت علی شاکر ، «جبهه متحد اسلامی» به ریاست «میرزا یوسف حسین»در کراچی در این زمینه فعالیت می کنند.
● منشأ ناکامی غربی‌ها در تحلیل انقلاب اسلامی ایران
انقلاب ایران در عصر اطلاعات، که از دهکده جهانی و پایان عمر دین و عصر ایدئولوژی داد سخن می رفت، روی داد و اندیشه حاکم بر قرن بیستم و انقلاب‌های جهان که تحقق آن را احتمال نمی داد بی اعتبار ساخت. به همین دلیل، تحلیل گران غربی شگفت زده شدند و بر ناتوانی خویش در تحلیل انقلاب اسلامی ایران اعتراف کردند و انقلاب ایران فرضیه‌های آنان را به چالش کشانید.
انقلاب اسلامی ایران به عنوان مهم ترین و بزرگ ترین پدیده سیاسی و اجتماعی آخر قرن چهاردهم هجری قمری و رُبع آخر قرن بیستم میلادی، در طی قریب به سه دهه حیات و پایداری، همواره مورد توجه پژوهشگران و دانشمندان، متخصصان علوم سیاسی و کارشناسان علوم اجتماعی و جامعه شناسان و علاقه مندان به تحلیل انقلاب ها، قرار داشته است. این انقلاب عرصه جدیدی برای آزمون و ارزیابی فرضیه‌ها و نظریه‌های مرسوم و رایج در علوم سیاسی، علوم اجتماعی و جامعه شناسی فراهم آورد. روشن است که فرضیه‌های کهنه و رایج که برای تحلیل انقلاب‌های مدرن غیرمذهبی و ضدمذهبی ارائه شده، توانایی تحلیل این پدیده منحصر به فرد و استثنایی و بی نظیر را ندارند; چرا که یک انقلاب مذهبی را نمی توان با معیارهای کاملا غیرمذهبی تحلیل کرد. متدلوژی متداول در غرب و شرق، که آلوده به سکولاریزم و لائیزم است، به هیچ وجه توانایی تحلیل انقلاب اسلامی ایران را نداشته و نخواهد داشت; تحولات دو جامعه متفاوت با زیربناهای مختلف، بلکه متضاد را نمی توان با کمک روش‌ها و معیارهای ثابت و یکسان تفسیر و تحلیل کرد.
متأسفانه علی رغم تفاوت‌های بنیادی و ماهوی تاریخ و فرهنگ و تمدّن جهان اسلام و ایران اسلامی با تاریخ و فرهنگ و تمدّن غرب و کشورهایی نظیر فرانسه، روسیه، چین، کوبا و نیکاراگوئه، باز هم تحوّلات تاریخی، اجتماعی و سیاسی جهان اسلام بر اساس همان معیارها و ضوابط و روش‌های خاص تحولات دنیای غرب مورد مطالعه قرار می گیرند. این کار، چه توسط مستشرقان و خاورشناسان و کارشناسان غربی صورت گیرد و چه دانشمندان و مفسّران مسلمانِ مرعوب و غربزده، گمراه کننده است و آنان را از شناخت واقعیت‌ها و حقایق باز می دارد.
مسلمانان برای بررسی و تحلیل تاریخ و تحولات اجتماعی و سیاسی در کشورها و جوامع اسلامی ناگزیر از کسب و ارائه معیارها و روش‌های نو و جدیدی هستند که متناسب با ویژگی‌های تاریخی، اجتماعی و سیاسی جهان اسلام باشد تا با کمک آن‌ها بتوانند گذشته، حال و آینده خود را آنچنان که بوده، هست و خواهد بود درست درک کنند.
انقلاب ایران در عصر اطلاعات، که از دهکده جهانی و پایان عمر دین و عصر ایدئولوژی داد سخن می رفت، روی داد و اندیشه حاکم بر قرن بیستم و انقلاب‌های جهان (سکولاریزم) که تحقق آن را احتمال نمی داد بی اعتبار ساخت. به همین دلیل، تحلیل گران غربی شگفت زده شدند و بر ناتوانی خویش در تحلیل انقلاب اسلامی ایران اعتراف کردند و انقلاب ایران فرضیه‌های آنان را به چالش کشانید. آنان با منطق سکولاریزم و لائیزم هرگز درک نکردند انقلاب دینی چیست، چگونه پدید می آید و انقلاب‌های با ایدئولوژی مذهبی از چه ویژگی هایی برخوردارند. بر همین اساس، در تحلیل انقلاب اسلامی ایران با مشکلات جدی و اساسی روبه رو شدند و ماهیت دینی و مذهبی انقلاب ایران نظریه‌های آنان را زیر سؤال برد. ناکام ماندن و بن بست‌های نظری آنان در تحلیل انقلاب ایران، آن‌ها را به بازنگری در نظریه‌های خویش وادار کرد و به تعبیر لاکاتوش، آنان را مجبور به رفوکردن و ترمیم‌های پی در پی و متعدد و افزودن تبصره‌های فراوان نمود.۱ اما به دلیل ساختار فکری غیردینی و زیربنای اعتقادی سکولار و لائیک خویش، نتوانستند به طور کامل از نظریات خویش دست شسته و آن را کنار بگذارند، گرچه برخی از آنان با ساختارشکنی به فهم و درک حقیقت نزدیک شدند، ولی بیشتر آنان همچنان از درک ماهیت انقلاب ایران ناتوان هستند. انقلاب اسلامی ایران به خوبی ثابت نمود که علی رغم ادعای به سر آمدن عمر دین و خاموش شدن ستاره دین، خورشید دین هرگز غروب نخواهد کرد و به روشنی نشان داد که در جهان ـ به اصطلاح ـ مدرن هم مذهب می تواند نقش مهم و بزرگ منحصر به فرد و بی نظیر در زندگی فردی و اجتماعی بشر و در سیاست و اقتصاد جامعه ایفا کند.
● بررسی پنج فرضیه درباره انقلاب اسلامی
سردرگمی تحلیلگران غربی و شرقی و شبه روشن فکران ایرانی غربزده در فهم و درک و تحلیل انقلاب اسلامی ایران، عامل روی آوردن آنان به ارائه فرضیه‌های نادرست و ناقص برای انقلاب شده است. چهار فرضیه «استبداد عامل انقلاب»، «اقتصاد عامل انقلاب»، «توطئه عامل انقلاب» و «مدرنیزاسیون عامل انقلاب» به هیچ وجه نتوانسته اند به درستی عامل اصلی پیدایش انقلاب ایران را تبیین کنند; زیرا طرفداران این فرضیه‌ها در بی توجهی و یا کم توجهی عمدی یا سهوی نسبت به نقش مذهب در انقلاب ایران اشتراک دارند. روشن است که نقش «استبداد» و «اقتصاد» در انقلاب ایران از مکتب اسلام و مذهب تشیع سرچشمه گرفته است; زیرا اسلام یک دین جامع و کامل می باشد; از سویی، دارای نظام اقتصادی کارآمد است و آرمان‌های اقتصادی این دین بود که مردم مسلمان را به میدان آورد، و از سوی دیگر، به بهترین شکل الهام بخش آزادی معنوی، آزادی انسانی، آزادی مذهبی و آزادی اندیشه و قلم و بیان است و آنان را به استبدادستیزی و مبارزه قاطع با استبداد فراخوانده است. بنابراین، نقش استبداد و اقتصاد در پیدایش انقلاب ایران، درون نقش مذهب جای می گیرد و معلول نقش اصلی مذهب در انقلاب است. «فرضیه توطئه» را دشمنان انقلاب ساخته اند و هیچ تحلیلگری آن را نپذیرفته است. فرضیه «مدرنیزاسیون عامل انقلاب» نیز بیان دیگری از نقش مذهب در انقلاب است که با ادبیات دشمنان دین و مذهب ارائه شده است. در این فرضیه، دشمنان اسلام همان اسلام ستیزی رژیم پهلوی را، که عامل پیدایش انقلاب بوده است، با تعبیر «مدرنیزه کردن جامعه سنتی» و مبارزه با اعتقادات کهن مذهبی۲ بیان کرده اند و در تصور باطل خود اسلام را کهنه و فرهنگ غرب را نو و آخرین و بهترین فرهنگ دانسته اند. به اعتقاد آنان، سرعت و بی برنامگی و نبود تدبیر و ستاد پشتیبانی، عامل شکست سیاست مدرنیزاسیون شاه بوده است.
بر خلاف فرضیه مزبور، تنها فرضیه «مذهب عامل انقلاب» درست و مطابق واقع است; چرا که دلایل و شواهد فراوان لازم و کافی آن را اثبات می کند و در تحلیل‌های دوستان و حتی دشمنان انقلاب بیشتر آمده است و هیچ کس نتوانسته نقش مذهب را در پیدایش انقلاب ایران انکار نماید و نادیده بگیرد. تنها محصول کوشش‌ها و دست و پا زدن‌های برخی از کسانی که درباره انقلاب ایران سخن گفته اند، کم رنگ جلوه دادن نقش مذهب بوده است. بدون شک عامل اصلی پیدایش انقلاب ایران مکتب اسلام و مذهب شیعه است. به بیان دیگر، اسلام ستیزی شاه و رژیم سلطنتی و اسلام گرایی توده مردم، روشن فکران و نسل جوان معاصر، عامل پیدایش انقلاب و سقوط شاه و فروپاشی رژیم سلطنتی پهلوی بوده است. اسلام، عاملی است که از آغاز و تولد انقلاب تا پیروزی انقلاب به طور دایمی، آشکار، شدید، قوی و از نزدیک و مستقیم در همه مراحل حضور داشت و زیربنای انقلاب و موتور حرکت آن بود; سایر عوامل همه از جلوه‌ها و مظاهر نقش مذهب می باشند و با آن پیوند دارند. با همین عامل می توان جامعیّت انقلاب و اَبعاد گوناگون آن را فهمید و بیان نمود. به هر تقدیر، «مذهب عامل انقلاب ایران» در میان تفسیرها و فرضیه‌های پنج گانه ای که برای انقلاب ایران اظهار شده اند، بهترین، دقیق ترین و کامل ترین آن هاست و دلیل ناکامی و به بن بست رسیدن نظریه پردازان انقلاب ایران نادیده گرفتن نقش اصلی مذهب در این انقلاب است.
● سیر اندیشه های امام خمینی پیرامون حکومت اسلامی
▪ اندیشه امام، مؤید انقلابی استثنایی
اساساً ریشه این واقعیت مهم را که: «انقلاب اسلامی ایران در ذات خود هیچ شباهتی با انقلاب‌های دیگری که در قرن حاضر به وقوع پیوسته نداشته است» باید در پیوند انفکاک‌ناپذیر انقلاب اسلامی و حضرت امام خمینی جست‌وجو نمود.
از رهگذر پیوند تنگاتنگ انقلاب اسلامی با اندیشه و شخصیت جامع امام تمایز غیرقابل انکار انقلاب اسلامی از سایر انقلاب‌های بزرگ جهان در قرن بیستم شکل پذیرفت.
امام در تعریف و تعیین اهداف انقلاب اسلامی، رهبری جریان مبارزه، مواجهه با قدرت‌های افزون‌طلب و تاکتیک‌ها و روش‌های حفظ و استمرار دستاوردهای انقلاب اسلامی، دارای دکترین سیاسی ویژه و منحصر به فردی بودند، دکترین سیاسی امام بر پایه مبانی ثابت و استوار و خدشه‌ناپذیری چون اعتقاد عمیق به غیب و امدادهای غیبی، ایمان خلل‌ناپذیر به تعالیم اسلام و وحی، اتکا و توکل راسخ بر قدرت لایزال الهی، و تکلیف‌مداری مطلق، و... قرار داشت، دکترین سیاسی که «به اعتراف غربیان غرب از شناخت آن عاجز مانده است.»
به تعبیر دقیق‌تر، اندیشه سیاسی امام که پایه اصلی و عنصر حیاتی شروع و استمرار جریان انقلاب اسلامی بوده است نتیجه منطقی تفسیر عرفانی ایشان از هستی و معنی وجودی انسان و... می‌باشد.
امام با بهره‌گیری از اندیشه نو و ریشه‌دار الهی خود در صحنه سیاست بین‌المللی نه تنها با توفیق در سرنگونی رژیم قدرتمند پهلوی به هدایت جریان جهانی انقلاب اسلامی پرداخت بلکه با ارائه تفکری جدید و فرهنگی و کاملاً دینی و الهی و نفی آموزه‌های مکاتب مادی «مدنیت غرب را نیز به چالش کشاند».
به این لحاظ «نوآوری امام نسبت به دنیای معاصر، قبل از آن که در سطح عمل سیاسی باشد در افق اندیشه سیاسی است، اندیشه سیاسی حضرت امام در نسبت با دنیای معاصر دارای نوآوری‌های فراوانی است و می‌شود گفت که نقطه عطفی را برای اندیشه سیاسی معاصر به وجود آورد.»
حضرت امام بر مبنای این اندیشه سیاسی بزرگ‌ترین انقلاب اجتماعی قرن بیستم را که درنظر تحلیل‌گران بین‌المللی در چهارچوب معیارهای سنجش سایر انقلاب‌های بزرگ جهان نمی‌گنجید، به حرکت درآوردند.
چنان که میشل فوکو (Michel Foucault) اندیشمند و جامعه‌شناس برجسته فرانسوی در نوشته‌های خود با اشاره به سفری که در کوران حوادث انقلاب (سال ۵۷) به ایران داشته و با اشاره به نظریات برخی از تحلیل‌گران غربی که جریان انقلاب ایران را عبور جامعه ایران از غیر مدرن و سنتی به مدرنیته، تفسیر می‌کردند، با معیار قرار دادن وقایع عینی و تحولات جاری که از نزدیک مشاهده نمود می‌نویسد:
«من قبول دارم که از قرن هیجدهم به بعد هر تحول اجتماعی اتفاق افتاده بسط مدرنیته بوده اما انقلاب ایران تنها حرکت اجتماعی است که در برابر مدرنیته قرار دارد».
درواقع «فوکو می‌پذیرد که انقلاب اسلامی ایران دو سده اقتدار یک اندیشه سیاسی را با همه سوابق چند صد ساله‌اش به چالش کشانده... و این انقلاب حرف تازه‌ای دارد و ویژگی بارز اندیشه سیاسی حضرت امام هم همین است».
«شما در اندیشه‌های سیاسی غرب اگرچه اختلافات فراوانی می‌بینید اما همه آن‌ها در یک نقطه مشترکند و آن نفی هویت دینی است». و حال آنکه «ویژگی بارز اندیشه سیاسی امام راحل هویت دینی آن است که آمد و اندیشه‌ای را فراتر از چهارچوب کلان اندیشه سکولار غربی مطرح کرد...»
دقیقاً به دلیل برخورداری حضرت امام از این اندیشه سیاسی که بر مبنای تعالیم اسلامی و فقه غنی شیعه استوار گردیده بود انقلاب اسلامی صورت پذیرفت و از همین ناحیه بود که از ابتدا هرچه از مراحل آغاز و رشد و بالندگی انقلاب زمان بیشتری می‌گذشت بر همگان این واقعیت عیان گشت که «انقلاب اسلامی از همه انقلاب‌ها جداست».
بر این اساس طراح و معمار کبیر انقلاب اسلامی همواره با تأکید بر پیوند عمیق و ناگسستنی انقلاب اسلامی ایران با آموزه‌های اسلامی و تعالیم دینی بر استثنایی بودن آن تأکید می‌نمودند، چنان که در وصیت‌نامه سیاسی و الهی خود با بیان این مطلب که:
«ما می‌دانیم این انقلاب که دست جهان‌خواران را از ایران بزرگ کوتاه کرد با تأییدات غیبی پیروز گردید.»
تأکید نمودند: «بنابراین نباید شک کرد که انقلاب اسلامی از همه انقلاب‌ها جداست، هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام. تردیدی نیست که این تحفه الهی و غیبی بود که از جانب خداوند منان برای ملت مظلوم و غارت‌زده عنایت شده است.
تدا اسکاچ پل (Theda Skocpol) از اساتید معروف دانشگاه کمبریج انگلستان، که تحقیقات گسترده‌ای در باره انقلاب فرانسه، روسیه و چین دارد، می‌گوید:
«سرنگونی رژیم شاه از دیدگاه دوستان امریکایی شاه گرفته تا روزنامه‌نگاران سیاست‌مداران و حتی جامعه‌شناسان امثال من یک حادثه عظیم باورنکردنی بود.»
وی با صراحت تمام افزود:
«زیرا انقلابی که در ایران رخ داد به نظر من خارج از قواعد انقلاب‌های دیگر بود و اعتراف می‌کنم که این انقلاب نظریات مرا نیز که در باره انقلاب فرانسه، روسیه و چین عرضه کرده بودم بی‌اعتبار کرد.»
ایشان اضافه کرد: «چاره‌ای جز پذیرش این نکته وجود ندارد که انقلاب ایران حتی از لحاظ انگیزه‌های اصلی ایجاد آن منحصر به فرد بوده و کاملاً از سایر انقلاب‌ها جدا می‌باشد.»
نشریه اونیتا ارگان حزب کمونیست ایتالیا هم در بدو پیروزی انقلاب اسلامی با ارائه تحلیلی از جریان انقلاب اسلامی نوشت:
«این انقلاب با هیچ یک از ضابطه‌های عادی نمی‌خواند و ما را به بررسی و مطالعه بسیار دقیقی دعوت می‌کند.»
الوین تافلر، یاد نمود. وی می‌نویسد:
«این که کدام کشور بر جهان قرن ۲۱ مسلط خواهد شد سئوال هیجانی می‌باشد، اما درواقع اساساً طرح این سئوال اشتباه است، زیرا بزرگ‌ترین تحول امروز جهان ظهور پدیده‌ای جدید، یعنی نیرو و قدرتی ماورای دولت‌های ملی می‌باشد.»
تافلر نمونه‌ای از جریان فوق را امام خمینی ذکر می‌کند که با استفاده از «نیروی مذهب» بخش قابل توجهی از قدرتی را که مدت‌ها در انحصار دولت‌های ملی بود در کنترل گرفت. وی معتقد است:
«وقتی امام خمینی فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کردند درواقع برای حکومت‌های دنیا پیامی تاریخی فرستادند که بسیاری از دریافت و تحلیل آن عاجز ماندند و مضمون واقعی پیام امام چیزی نبود مگر فرا رسیدن عصری جدید از حاکمیت جهانی، که غربی‌ها باید آن را با دقت موردنظر و بررسی قرار دهند، زیرا در ادامه حرکت امام خمینی قلمرو اندیشه‌های بشری هم جایگاه حکومت‌های دولتی را تغییر می‌دهد و هم اقتدار دولت‌های ملی و محلی را...».
بسیاری از تحلیل‌گران بر این باورند که امام با ارائه نظریه ولایت فقیه تحولی مبنائی و عظیم در گستره نظام جهانی را هدف قرار داده بودند از این رو برخی صاحبنظران با بیان این که: «شناخت تئوری ولایت فقیه فهم بالایی می‌خواهد و ولایت فقیه یک مسئله سیاسی نیست، بلکه یک مساله معرفتی و هویتی است و اصلاً ولایت فقیه تجلی یک معرفت هماهنگ است؛ یعنی ولایت فقیه نتیجه اتصال و ارتباطی است که در معرفت حسی، اشراقی، و حیانی اتفاق افتاده است.» تصریح می‌کنند:«ولایت فقیه یک رنسانس جدید است و می‌رود که جهان را متحول کند».
اساساً امام خمینی ضمن تعریف و تفسیر ماهیت انقلاب اسلامی و ابعاد واقعی آن در چهارچوبی جهانی و خارج از محدوده مرزهای جغرافیایی ایران اسلامی، تحول باطنی انسان در پهنه کره خاکی و رجعت دوباره بشر به مفاهیم معنوی و توحیدی و زمینه‌سازی برای انقلاب جهانی اسلام به پرچم‌داری حضرت حجه را مأموریت مهم و اصلی جریان توفنده انقلاب اسلامی دانستند.
تأکیدها و تصریحات مکرر امام خمینی در این باره نشان این واقعیت مسلم است که وی با وقوف کامل بر فقر و مسکنت معنوی بشر معاصر، فراهم آوردن شرایط ظهور منجی موعود بشریت را مأموریت الهی و رسالت تاریخی انقلاب اسلامی می‌دانستند و نهایت تلاش خود را نیز برای نیل به این هدف مقدس مبذول داشتند.
چنان که حضرت امام پیش از پیروی انقلاب در جهت توجیه و آماده‌سازی اصحاب انقلاب آنان را به اهداف آرمانی انقلاب اسلامی، یعنی برپایی حکومت اسلامی در ایران و احیای مجدد اسلام در کشورهای اسلامی، متذکر گردیده و ضمن آن که مرحله سوم را «انقلاب جهانی اسلام» مرحله ظهور منجی موعود می‌دانستند، آن را غایت قصوی و هدف نهایی انقلاب اسلامی ذکر می‌کردند.
در نگاه اشراقی امام استراتژی صدور انقلاب اسلامی، فرمولی جهت زمینه‌سازی انقلاب عظیم جهانی اسلامی به رهبری حضرت بقیه‌الله می‌باشد و در همین خصوص، امت خداجوی خود و فرزندان گرامی شهدا را توصیه می‌نمودند:
«به جمهوری اسلامی که ثمره خون پدرانتان است تا پای جان وفادار بمانید و با آمادگی خود و صدور انقلاب اسلامی و ابلاغ پیام شهیدان زمینه را برای قیام منجی عالم و خاتم الاوصیاء و مفخرالاولیاء حضرت بقیه‌الله روحی فداه فراهم سازید».
حضرت امام در همین زمینه بارها تمنای قلبی و خواسته باطنی خود را از خداوند سبحان طلب می‌نمودند:
«امیدوارم که این انقلاب یک انقلاب جهانی بشود و مقدمه برای ظهور حضرت بقیه‌الله- ارواحنا فداه_ بشود».
تحولات مهم جامعه بشری پس از عهد رنسانس، و انزوای بیش از پیش شعائر دینی و ایمان مذهبی در غرب و رشد سریع تفکرات الحادی ماتریالیستی و گرایش برخی کشورهای جهان به نظام فکری- سیاسی مارکسیستی، بسیاری از صاحب‌نظران را به این باور رساند که انزوا و اضمحلال کامل، سرنوشت محتوم ادیان الهی است.
صاحب‌نظران و تحلیل‌گران مسلمان داخلی و خارجی تصریح می‌نمایند که «ندای قدسی امام، جهان را به لرزه درآورد» و به واسطه سیره فکری و عملی امام «اسلام جلوه خود را در سراسر جهان نشان داده است» تا آن جا که «تأثیرات قیام حضرت امام در اروپا هم محسوس می‌باشد».
ایشان در همین مورد، به سخن یک اسقف مسیحی از مکزیک، اشاره کرد که در آن دیدار با ایشان اظهار داشت:
«این افتخار مخصوص شماست که توانستید ایمان را در دنیا زنده کنید و بالاتر این که کشورداری را با دین‌داری توأم کنید، ما مسیحیان این توان را نداریم که ایمان را در مردم حفظ کنیم، چراکه مردم دیگر اطمینانی به ما ندارند. بالاتر این که نتوانستیم دین‌داری را با کشورداری توأم کنیم.
کلیسا چه در قالب کادر رسمی آن- واتیکان- و چه در قالب غیررسمی و مردمی آن تنها برای حوزه ارتباطات شخصی با پروردگار نسخه می‌نوشت و هرگز در صحنه‌های اجتماعی حتی اگر در حوزه مشخص‌ترین وظیفه کلیسا اتفاقی می‌افتاد نظری اعلام نمی‌کرد.
ننگ سکوت در جنگ جهانی دوم که حتی یک بیانیه برای صلح و علیه هیتلر- علی‌رغم آن همه کشتار- صادر نکردند هنوز دامن کلیسا را رها نکرده است.
ایشان با بیان این واقعیت که در «وقتی حضرت امام خمینی» با تکیه بر طرح مذهب در متن زندگی اجتماعی، انقلاب اسلامی‌اش را به پیروزی رساند دنیا در ابتدا هرگز تصوری چنین ژرف و عمیق از انقلاب را باور نمی‌کرد» اضافه می‌کند:
«این انقلاب آغاز بزرگ‌ترین تحول جهانی در عرصه دیانت و مذهب بود که برای اولین بار با این وسعت ظهور پیدا کرده بود،... و حرکت امام خمینی در دنیای دیانت «عصر جدیدی» را آفرید...».
دیدار مسئولان نظام با رهبر انقلاب به مناسبت عید فطر (۱۳۸۷/۰۷/۱۰ - ۱۲:۳۳)
بسیاری از شما و آحاد مردم کشورمان و مسلمانان عالم در ماه رمضان از سفره‏ی ضیافت الهی حداکثر استفاده را بردند. باب توبه، باب استغفار، باب ذکر و توجه و تضرع و انس با خدای متعال در این ماه باز بود. دهان روزه و نفس خویشتندار کمک بزرگی بود برای بندگان خدا که بتوانند از نعم معنوی الهی در این ماه استفاده کنند. این ضیافت الهی است که در آن، دلهای مردم مسلمان، لذت ذکر و مناجات را میچشند، به فطرت الهی خود نزدیک میشوند، اراده‏ی خود را تقویت میکنند و ذخیره‏ی تقوا را که توشه‏ی حقیقی انسان است، برای خودشان فراهم میکنند.
و من عرض میکنم که امروز بیش از همیشه امت اسلام به این ذخیره نیازمند است. روزی بود که امت اسلام امیدی به آینده نداشت؛ متفکران جهان اسلام می‏نشستند و برای روز سیاه مسلمانان مرثیه‏سرائی میکردند. آثار ادبی مسلمانان برجسته و پیشرو امثال سید جمال‏الدین و دیگران را در صد سال گذشته ببینید؛ نخبگانی از دنیای اسلام که دلهایشان بیدار شده بود، وضع مسلمانها را میدیدند و حقیقتاً برای مسلمانها مرثیه‏سرائی میکردند. حقیقتاً افق روشنی در دنیای اسلام دیده نمیشد؛ مستکبران تازه‏نفس وارد سرزمینهای اسلامی شده بودند، زمام حکومتهای اسلامی را در دست داشتند و از غفلت و خواب ما ملتهای مسلمان حداکثر سوء استفاده را کردند و روزبه‏روز آفاق را در مقابل چشم امت اسلامی تیره‏تر کردند. روزگاری اینجور بر امت اسلامی گذشت.
امروز روزگار دیگری است. آن افقهای تاریک در مقابل چشم امت اسلامی تبدیل به افقهای روشن شده است. در هر نقطه‏ای از نقاط عالم که مسلمانانی در آنجا زندگی میکنند - چه به عنوان یک ملت و چه به عنوان اقلیتها در میان ملتهای دیگر - به آینده با چشم امید نگاه میکنند؛ احساس میکنند که میتوانند حرکت کنند. دشمنان دنیای اسلام یعنی همان مستکبران، یعنی دنیاطلبان، یعنی استعمارگران، یعنی آن کسانی که با شعارهای براق و فریبنده وارد کشورهای اسلامی شدند و سیاه‏ترین روزگار را برای کشورهای اسلامی فراهم کردند، با وجود اینکه از لحاظ پیشرفتهای مادی، پیشرفتهای فنی، سلاحهای مخرب، وسائل ارتباط جمعی، امکانات تبلیغاتی نسبت به آن روزگارها خیلی جلوترند؛ اما در مقابل حرکت این اقیانوس خروشان امت اسلامی احساس ضعف میکنند؛ احساس شکست میکنند؛ واقعیت دنیای اسلام، امروز این است. اگر کسی بر خلاف این گمان کند و تصور کند، بداند که بر خلاف واضحات فکر میکند.
امروز دنیای اسلام افق روشنی در مقابل خود مشاهده میکند. دشمنان بزرگ و مستکبران گردن‏کلفت عالم که همه‏ی دنیا در اختیار آنها هست، امروز در مقابل خیزش امتهای مسلمان و بیداری ملتهای مسلمان احساس ناتوانی میکنند؛ راه بر روی آنها بسته است و این نشان‏دهنده‏ی وعده‏ی الهی است که فرمود: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره انّ اللَّه لقویّ عزیز».و فرمود: «و نرید ان نمنّ علی الّذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین». اینها وعده‏ی الهی است. و فرمود: «و اللَّه غالب علی أمره». این وعده‏های الهی به برکت بیداری و حرکت مسلمانها بتدریج خود را نشان میدهد.
یک جهاد بزرگ در مقابل ملت مسلمان است. این جهاد لزوماً جهاد نظامی نیست؛ جهاد سیاسی است، جهاد فکری است، جهاد علمی است، جهاد اجتماعی است، جهاد اخلاقی است. و امت بزرگ اسلام بتدریج با ابعاد گوناگون این جهاد آشنا شده است و آشنا میشود. امروز شما نگاه کنید به صحنه‏ی منطقه‏ی بسیار حساس خاورمیانه، همین پیشرفت امت اسلامی را می‏بینید.
مسئله‏ی فلسطین که یک مسئله‏ی غم‏انگیز برای دنیای اسلام بود، امروز با اینکه وحشیگری صهیونیستها نسبت به فلسطینیان چند برابر شده است، در عین حال امید را شما در ناصیه‏ی ملت فلسطین مشاهده میکنید.
امروز خود اشغالگران فلسطین از ادامه‏ی راه خودشان احساس و اظهار یأس میکنند؛ خودشان اعتراف میکنند که به بن‏بست رسیده‏اند. رژیم ایالات متحده‏ی آمریکا که بعد از پایان روزگار و انهدام شوروی سابق احساس میکرد که کدخدای دهکده‏ی جهانی است و آقا و سرور بی‏منازع دنیاست، شما ملاحظه کنید در مناطق مختلف دچار بن‏بست، دچار اشکالهای اساسی و گره‏های بازنشدنی است. به بهانه‏ی مبارزه‏ی با تروریسم وارد این منطقه‏ی حساس شدند؛ آن در افغانستان، آن در عراق، آن در لبنان، آن در فلسطین. در همه‏ی مناطق که شما ملاحظه کنید، نقشه‏های آمریکا یکی پس از دیگری نقشه‏های باطل از آب درآمده است و هیچگونه امیدی به پیشرفت این نقشه‏ها نیست؛ خودشان هم امید ندارند و این را بر زبان هم می‏آوردند؛ ذکر هم میکنند.
پارسال در همین روز عید فطر بود که من در نماز عید فطر به ملت مسلمان عرض کردم که این کنفرانسی که اینها میخواهند تشکیل بدهند که به آن کنفرانس پائیزی میگفتند - که برنامه‏ها و نقشه‏هائی داشتند برای تسلط هرچه بیشتر بر منطقه - شکست خواهد خورد و امروز می‏بینید اثری از آثار آن کنفرانس و آنچه که نشستند و گفتند و برخاستند، در صحنه‏ی فلسطین و لبنان و منطقه‏ی حساس خاورمیانه وجود ندارد. این نشان‏دهنده‏ی این است که آن دستگاهِ مواجهه‏ی با اسلام و مقابله‏ی با امت اسلامی که قصدش سلطه‏ی هرچه بیشتر بر این منطقه‏ی حساس بود، احساس میکند که قدرت پیشروی ندارد. البته ما نمیخواهیم خودمان را به خوشبینی‏های افراطی دلخوش کنیم. واقعیات سخت و دشوار و تلخ در مقابل چشم همه هست، همه آنها را می‏بینند؛ اما مسئله این است که قدرت استکباری در مقابل اراده‏ی ملتها نتوانسته است کاری از پیش ببرد، بعد از این هم نخواهد توانست کاری از پیش ببرد؛ در عراق پا در گل، در افغانستان دچار مشکلات فراوان، حالا امروز به پاکستان هم دست‏اندازی میکنند. میشنوید، می‏بینید دخالتهای ظالمانه‏ی آنها را در این منطقه‏ی شرقیِ کشور ما؛ لیکن اینجا هم ناکام خواهند ماند؛ همچنانی که در جاهای دیگر ناکام ماندند؛ چون ملتها بیدارند، با حقوق اسلامی خودشان آشنا هستند، اراده‏ی ایستادگی در میان ملتها وجود دارد و ان‏شاءاللَّه روزبه‏روز این اراده باید تقویت بشود.
در چنین شرائطی، آنچه که امت اسلامی بیش از همیشه به آن احتیاج دارد، همین توجه به پروردگار، کمک خواستن از ذات اقدس الهی، متصل کردن دل به آن منبع قدرت لایتناهاست. دلی که با قدرت لایتناهای الهی آشنا شد، در مقابل تهدیدها و رعد و برقهای دشمنان از جا در نمیرود، مرعوب نمیشود، احساس ضعف نمیکند، نومید از آینده نمیشود. و این راه، راه تجربه شده‏ای است. جمهوری اسلامی سی سال در مقابل دشمنی‏ها و کارشکنی‏ها و خباثتهای دستگاه استکبار با قدرت ایستاد و ملت مسلمان ایران، با همه‏ی همتشان، با همه‏ی اراده‏شان، در عرصه‏های مختلف ایستادند و بحمداللَّه روزبه‏روز پیش رفتند و این پیشرفت به اذن الهی، به حول و قوه‏ی الهی روزبه‏روز بیشتر خواهد شد و همه‏ی دنیای اسلام ان‏شاءاللَّه روز عزت و شکوه اسلامی را خواهند دید.
هدایتهای الهی را قدر بدانیم، تفضلات الهی را قدر بدانیم، روز عید فطر را قدر بدانیم، این اجتماع عظیم مردم را که دست به دعا برمیدارند، رو به قبله میکنند، در روز معینی با خدا دلهایشان را متصل میکنند و انس می‏یابند، قدر بدانیم. اتحاد خودمان را حفظ کنیم، همت و اراده‏ی خودمان را حفظ کنیم و روزبه‏روز امیدمان را به آینده بیشتر کنیم.
امیدواریم ان‏شاءاللَّه دعای حضرت بقیةاللَّه (ارواحنا فداه) شامل حال شما مردم مسلمان در کشور عزیز ما و در کشورهای دیگر باشد و ان‏شاءاللَّه فردای دنیای اسلام از امروز و دیروزِ آن بمراتب بهتر باشد.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‏
علی معروفی
منابع و ماخذ:
مهدی طاهری شلمزاری تئوریهای یک انقلاب
نگاهی اجمالی به انقلاب اسلامی ایران و دیگر انقلاب های بزرگ جهان. تهران ، خبرگزاری جمهوری اسلامی ‪۱۳۸۶/۱۱/۲۰‬
کتاب سبز مصر ، ص ۱ . ص ۹۸ .
منوچهر محمدی ، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی ، ص ۲۷۱ .
منوچهر محمدی ، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی ، ص ۲۷۲ .
جان . ال . اسپوزیتو ، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن ، ص ۱۵۳ .
بوستان کتاب قم ، انقلابی متمایز ( جستارهایی در انقلاب اسلامی ایران ) ، ص ۳۷۳ .
جمیله کدیور ، مصر از زاویه ای دیگر ، ص ۱۲ .
منوچهر محمدی ، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی ، ص ۲۷۹ .
عباس خامه یار ، تأثیرات انقلاب اسلامی بر جنبش اخوان المسلمین ( پایان نامه ) ، صص (۲۵۷-
منوچهر محمدی ، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی ، ص ۲۷۸ .
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
سید علی فاطمی بازتاب انقلاب اسلامی ایران بر جنبش اسلامی در پاکستان
عارفی محمد اکرم ،۱۳۷۹،جنبش اسلامی پاکستان ،قابل دسترسی در سایت: www.irandoc.ac.ir
اکبرپور، رضا علی، ۱۳۷۶،نقش فرقه‌گرائی مذهبی (وهابیت) در روابط جمهوری www.irandoc.ac.ir اسلامی ایران و پاکستان،
جان.ال.اسپوزیتو،انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن،ترجمه محسن مدیر شانه چی،(تهران:مرکز بازشناسی اسلام و ایران(باز)،چاپ اول،۱۳۸۲)،ص ۳۳.
- فرزین نیا،زیبا،پاکستان ،( تهران : دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، چاپ اول ۱۳۷۶ )،ص ۲۳۲.
امرایی حمزه،انقلاب اسلامی ایران و جنبشهای اسلامی معاصر،(تهران :مرکز اسناد انقلاب اسلامی،۱۳۸۳)،ص۲۴۹.
تاثیر انقلاب اسلامی برعلما و سازمان های سیاسی و فرهنگی پاکستان،فصل نامه ی پژوهش نامه ی انقلاب اسلامی،به نقل از حمزه امرایی، انقلاب اسلامی ایران و جنبشهای اسلامی معاصر،ص۱۷۷
عنایت حمید،اندیشه سیاسی اسلام در اسلام معاصر،ترجمه بهاءالدین خرمشاهی ،(تهران:انتشارات خوارزمی،۱۳۷۲)،۱۹۶-۱۸۳.
حافظ تقی الدین ،پاکستان کی سیاسی جماعتین اور تحریکین (احزاب و نهضتهای سیاسی پاکستان)،لاهور،فکشن هاوس،۱۹۹۵،ص ۵۰۳.
خبرگزاری فارس