چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

تشبیهات ادبیات دیوانی


ادبیات دیوانی دارای زبانی شد تا قراردادهای خاص خود این زبان (که برخی مؤلفان آنرا «زبان ادبی عثمانی» می‌خوانند)، نه فارسی و نه عربی بوده و نه شباهتی به ترکی داشت. تنها پیوند آن به زبان مردم بود. قواعد کلی دستوری از دور بر آن حکم می‌راند آنهم با استثناهای بسیار و مراعات نوعی کاپیتولاسیون ادبی در موارد بیشمار، شاعر دیوانی تشبیهات و استعارات فراوانی از نظم فارسی به عاریت گرفت. برخی از این تشبیهات تا درون توده‌های مردم نفوذ یافت و در «ادبیات توده‌ئی» نیز به کار گرفته شد.
در شعر دیوانی ترک از این پس همواره با این عناصر روبرو می‌گردیم:
▪ زلف: از نظر شکل: سنبل، مار …
▪ از نظر رنگ: کافر ، شب، سایه …
▪ از نظر بوی: مشک، عنیر و غالیه را به یاد می‌آورد.
▪ چشم:از نظر شکل: نرگس، بادام، آهو …
▪ از نظر رنگ: کافر، سیاه … و صفات مست، پرناز، خمار، بیمار، خسته … را به یاد می‌آورد.
▪ رخسار و عذار: از جهات مختلف: صبح، خورشید، نور، آئینه، آتش، یاسمن، لاله، ارغوان، مصحف، پری، … را به یاد می‌آورد.
▪ لب ودهان: از نظر کوچکی: میم، غنچه، ذره، نقطه، هیچ، راز …
▪ از نظر رنگ: لعل، شراب، یاقوت، لاله …
▪ و از سایر جهات: آب زندگی،کوثر، شکر … را به یاد می‌آورد.
▪ قد و بالا: یادآور سرو، چنار، نهال، شمشاد، الف، آفت، قیامت، فواره … می‌باشد.
▪ یار: یادآور پری، ملک، حور، شه، پادشه، بت، نگار، گل، نور، خضر، عیسی، طبیب، زندگی، ظالم، جفا پیشه، بی‌وفا … می‌باشد.
▪ عاشق: یادآور شیدا، ویران، پریشان، افتاده، گریان، شکیبا … می‌باشد.
منبع : شبکه رشد