یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


دموکراسی، بوروکراسی و رانت‌جویی


دموکراسی، بوروکراسی و رانت‌جویی
گوردن تالوک (Gordon Tullock)، استاد حقوق و اقتصاد در دانشگاه George Mason است. وی مدرک دکترای حقوق خود را در سال ۱۹۴۷ از دانشگاه شیکاگو دریافت کرد.
او بعد از تدریس در دانشگاه‌های کارولینای جنوبی، تگزاس ویرجینیا و آریزونا، به کار در زمینه حقوق و دولت پرداخت. تالوک در ۱۹۶۶، مجله انتخاب عمومی (Public Choice Journal) را راه‌اندازی کرد که عاملی معتبر برای تحقیقات ساختار‌شکنانه در رابطه با تصمیمات غیر‌بازاری بود. وی در ۱۹۶۸ به همراه اقتصاد‌دان برنده جایزه نوبل، جیمز بوکانان (James Buchanan)، مرکز مطالعات انتخاب عمومی را در دانشگاه صنعتی ویرجینیا تاسیس نمود. بهترین آثار تالوک که نویسنده ۲۳ کتاب و صدها مقاله است، عبارتند از «تحلیل ریاضی توافق»
(The Calculus of Consent )، «منطق حقوق» (The Logic of the Law )،«بنیان‌های سیاسی بوروکراسی» (The Politics of Bureaucracy)، «معمای اجتماعی» (The Social Dilemma) و «درباره رای‌دهی» (On Voting). مقاله وی با عنوان «هزینه رفاه تعرفه‌ها، امتیازات انحصاری و سرقت» که در ۱۹۶۷ به نگارش درآمد، یکی از مقالات کلاسیکی است که در بحث «رانت‌جویی» بسیار مورد اشاره قرار می‌گیرد. تالوک در ۱۹۹۸، به یکی از اعضای ممتاز انجمن اقتصادی آمریکا تبدیل شد. مصاحبه زیر از سوی (Frontier Center) با وی انجام شده است.
FC: شما به عنوان یکی از پایه‌گذاران اقتصاد انتخاب عمومی شناخته می‌شوید. این مکتب چیست؟
ـ تالوک: اقتصاد انتخاب عمومی به زبان ساده، اقتصادی است که در مورد مسائل سیاسی کاربرد دارد. در این مکتب فرض می‌شود که سیاستمداران و کارمندان دولت، دقیقا همانند تاجران عمل می‌کنند. اینها تلاش می‌کنند که رفاه خود را افزایش داده و کالایی را برای دیگر افراد به عنوان یک کالای جانبی تولید کنند. هنری فورد، خط تولید را به این دلیل ایجاد نکرد که آن را دوست داشت، بلکه این کار را به آن دلیل انجام داد که می‌خواست پول زیادی به دست ‌آورد که البته این امر بدی نیست. سیاست مدارها، از این جهت سیاست‌هایی را اعمال می‌کنند که می‌توانند آنها را در انتخابات بعدی پیروز کنند.
FC: چرا بوروکراسی دولتی خوب عمل نمی‌کند؟
ـ تالوک: یکی از دلایل این امر، آن است که این دستگاه‌ها آن قدر بزرگ‌اند که ارتباط داخلی در آنها به خوبی صورت نمی‌گیرد. بهترین دیوان‌سالاری که تا به حال وجود داشته و برای مدت طولانی توسط امپراتوری چین به کار گرفته می‌شده است، نسبتا کوچک بوده است. حدود ۳۰۰‌میلیون نفر با ۵۰۰۰ منصب اجرایی وجود داشتند که با امتحان‌های به شدت سخت انتخاب شده بودند. لذا مشخص است که افراد تیز‌هوشی بودند. اما با این وجود باید گفت که اینان اگر چه باهوش و زرنگ بودند، اما افراد فاسدی بودند. اگر تاریخ چین را مطالعه کنید، از گزارش‌های روزنامه‌های پکنی در می‌یابید که کمونیست‌ها همگی فاسد بوده‌اند.
FC: رانت‌جویی چیست؟
ـ تالوک: رانت‌جویی، تلاش برای بیرون رفتن از مخمصه خاصی است که اقتصاد سنتی به آن دچار شده بود. در اقتصاد سنتی فرض می‌شود، برای آنکه بتوان به انحصار یا حق ویژه انحصاری یا چیزی شبیه آن دست یافت، باید تلاش کرد. معمولا چنین امتیازی به راحتی حاصل نمی‌شود. بنابراین، انحصار هر چه که باشد، باید هزینه تلاش برای کسب آن را به عنوان بخشی از هزینه اجتماعی آن به حساب آورد. مثلا فرض کنید تولید‌کننده‌ای بتواند برای کالایی که تولید می‌کند، تعرفه دریافت کند. در دیدگاه سنتی این اعتقاد وجود داشت که این کالا با قیمت بالا به فروش می‌رسد، اما تولید‌کننده از سود زیادی برخوردار خواهد بود. بحث رانت‌جویی حاکی از آن است که در واقع چنین شرایطی بدون علت به وجود نمی‌آید و باید برای رسیدن به آن تلاش کرد. به طور کلی، اگر فعالیتی که این تولید‌کننده انجام می‌دهد سودمند باشد، بنگاه‌های دیگری نیز به آن وارد خواهند شد. لذا ضرر اجتماعی آن نسبت به آنچه که در تئوری قبلی انتظار می‌رفت، بسیار بیشتر است. در حقیقت با بررسی اتفاقات گذشته، باور تئوری قبلی، تقریبا برای من غیر‌ممکن می‌شود. اما به یاد دارم که زمانی این تئوری را برای دانشجویان سطوح پایه تدریس می‌کردم!
FC: بیایید برخی از مسائل عمومی در کانادا را با نظریه انتخاب عمومی بسنجیم. ابتدا موضوع ادغام شهرداری‌ها را بررسی می‌کنیم. پیش‌بینی اقتصاد انتخاب عمومی از ادغام ۱۲ شهر با یکدیگر چیست؟
ـ تالوک: پیش‌بینی من این است که هزینه کل به ازای هر واحد تولید افزایش خواهد یافت.
FC: چرا؟
ـ تالوک: رقابت، در دولت نیز موثر است. در آمریکا، شهر‌های با اندازه متوسط، با چند شهر کوچک و خلوت احاطه می‌شوند و فکر می‌کنم در کانادا نیز این‌گونه باشد. این شهرهای کوچک ساخته شده‌اند و افراد را به رفتن به آن‌جا ترغیب می‌کنند تا بتوانند به عنوان یک واحد کوچک، نسبت به واحد‌های بزرگ ارزان‌تر باشند. یکی از اساتید دانشگاه ایندیانا، به بررسی مواردی از قبیل کارایی تطبیقی پلیس پرداخت و به این نتیجه رسید که خدمات پلیس در حومه یک کلان شهر نسبت به مرکز آن بهتر است.
FC: مساله این است که تداخل و دوباره‌کاری از میان می‌رود و لذا باعث سودآوری می‌شود. برخی بر این عقیده‌اند که می‌توان انحصار را کاراتر کرد. آیا این یک تناقض نیست؟
ـ تالوک: معمولا هدف از ایجاد انحصار، کاراتر کردن آن نیست، بلکه به دست آوردن سود بیشتر است. بسیاری از کارمندان رسمی دولت به این نتیجه می‌رسند که حقوق‌های خوبی دریافت می‌کنند و نیازی نیست به سختی کار کنند و ... به نظر من، اگر تحقیقات تجربی به عمل آید، بدون شک همین نتیجه حاصل خواهد شد.من در ۲۵ سال گذشته، همانند امروز، ساکن یکی از این شهرک‌های کوچک خصوصی بوده‌ام. اگر کسی در اینجا یک قواره زمین بخرد، در هیات‌مدیره از یک حق ‌رای برخوردار خواهد بود.
FC: لابد این باعث خواهد شد که کارایی خدمات بیشتر شود؟
ـ تالوک: من این طور فکر می‌کنم. تا آن‌جا که من می‌بینم این تاثیر وجود دارد. چند شهر دیگر نیز در همین اطراف وجود دارند و بسیار رقابتی هستند، لذا فکر می‌کنم این مطلب صحیح باشد.
FC: در کانادا، سیاستمدار‌ها مایلند سیستم بهداشتی دولتی که یک انحصار عمومی است را برقرار سازند. دلیلی که آنها ارائه می‌کنند این است که به جای آن که این سیستم را به چند بخش تقسیم کنیم و به این طریق، در آن رقابت به وجود آید و اصلاح ساختاری صورت گیرد، باید مالیات‌ها را افزایش دهیم و منابع بیشتری برای آن فراهم سازیم. آنها به اصلاح ساختاری توجهی نمی‌کنند و عقیده دارند که باید پول بیشتری را وارد سیستم ‌کنیم و احتمالا هیچ وقت با مشکلی مواجه نخواهیم شد. چرا همیشه باید پاسخی مثل آنچه سیاستمداران می‌گویند را بشنویم؟
ـ تالوک: کاملا درست می‌گویید. این اتفاقی است که معمولا رخ می‌دهد. آنها به پیشرفت علاقه‌مندند. سیاستمدارها، احمق نیستند و نمی‌خواهند که عمدا مردم را منتظر بگذارند، اما مایلند از راه‌حلی استفاده کنند که قدرتشان را افزایش دهد.
FC: آیا این اتفاق ساده‌ای است؟
ـ تالوک: نه کاملا. استادان دانشگاهی زیادی هستند ‌‌که شدیدا اعتقاد دارند که کارایی فعالیت‌های بزرگ نسبت به فعالیت‌ها و عملکردهای با حجم کم، بیشتر است.
FC: منظور‌تان این است که این گونه نیست؟
ـ تالوک: برای هر نوع فعالیت و عملکردی، یک اندازه بهینه وجود دارد. اما به طور کلی اگر بنگاه‌های دولتی را بررسی کنیم، می‌بینیم که اندازه آنها برای انجام هر گونه فعالیتی بیش از حد بزرگ است. شاید تنها بتوان ارتش را مستثنا کرد. قاعده صرفه به مقیاس برای ارتش بسیار مشهود است. واقعا نمی‌توان گفت که ارتش، بیش از اندازه بزرگ است.
FC: بهترین روش برای پرداختن به علایق شدیدی که نسبت به خدمات عمومی در مخالفت با رقابت وجود دارند و همیشه از اختصاص بودجه بیشتر به این امور دفاع می‌کنند، چیست؟
ـ تالوک: باید به آنها «نه» گفت.
FC: اما سیاستمدار‌ان به آنها «نه» نمی‌گویند.
تالوک: می‌دانم.
FC: درباره خصوصی‌سازی چطور؟
ـ تالوک: سیاستمدار‌ها به این هم «نه» می‌گویند. این، به نوع فعالیت بستگی دارد. اگر بخواهیم نمونه واضحی را ذکر کنیم، باید به ارتش اشاره کنیم که خصوصی‌سازی در آن، به طور کلی ایده خوبی نیست، اما نمونه‌های بسیاری وجود دارند که خصوصی‌سازی در مورد آنها جواب می‌دهد. مطالعات تطبیقی زیادی در این رابطه انجام شده است. یکی از این موارد، حمل زباله‌ها است. در برخی مناطق ایالات‌متحده و فکر می‌کنم در کانادا، این کار را به شرکت‌های خصوصی واگذار کرده‌اند و در برخی مناطق خود دولت این کار را انجام می‌دهد. هزینه انجام این کار برای شرکت‌های خصوصی، تقریبا برابر با نصف هزینه‌ای است که شرکت‌های دولتی متحمل می‌شوند. مثال‌های زیاد دیگری را می‌توان نام برد. یک نمونه دیگر، در آریزونا است که آتش‌نشانی را خصوصی کرده‌اند. آتش‌نشانی‌های خصوصی، کارایی بسیار زیادی دارند.
FC: می‌خواهید بگویید که این مساله، لزوما به رهبران سیاسی باز می‌گردد؟
ـ تالوک: بله.
FC: در کانادا، چه در استان‌هایی که این سیاست خصوصی‌سازی انجام می‌شود و چه در آنهایی که این سیاست اعمال نمی‌شود، یک سیستم تعدیل وجود دارد که طبق آن، از استان‌های ثروتمند مالیات گرفته می‌شود و در قالب سوبسید به استان‌های فقیر داده می‌شود. فکر می‌کنید طبق این سیستم چه اتفاقی خواهد افتاد؟
تالوک: به مرور زمان، این انتقال افزایش خواهد یافت.
FC: آیا این سوبسید باعث افزایش خدمات خواهد شد یا هزینه‌ها را بالا خواهد برد؟
ـ تالوک: پیش‌بینی من این است که هر دوی اینها رخ خواهد داد. اما میزان آنها را نمی‌توانم پیش‌بینی کنم. احتمال این که هزینه‌ها افزایش یابند، از احتمال بهبود خدمات بیشتر است.
FC: این انتقال‌ها، مثلا سبب افزایش هزینه‌های مربوط به بهداشت می‌شوند که در مورد آن، انحصار وجود دارد. همچنین باعث افزایش دستمزد‌ها می‌شوند و.... و این استان‌های ثروتمند هستند که سوبسید این هزینه‌های بالاتر و گران‌تر شدن بخش عمومی در استان‌های فقیر را می‌پردازند.
ـ تالوک: بیشتر دولت‌ها، سرمایه‌هایی را به مردم انتقال می‌دهند. این کار می‌تواند برای استان‌های فقیر صورت گیرد، اما معمولا بسیار غیر کارا است و به طور معمول، انتقال بسیار بزرگی صورت نمی‌گیرد. البته این کارکرد معمول دولت است.
FC: به یاد دارم که شما در یکی از کتاب‌هایتان از این نکته دفاع کرده‌اید که این انتقال‌ها در اصل، نصیب طبقه متوسط می‌شود. عموم مردم فکر می‌کنند که این انتقال‌ها نصیب فقرا می‌شود، اما تحقیقات شما نشان داده است که درواقع این‌گونه نیست.
ـ تالوک: این یک طرح نظری بود، البته مطالعات تجربی نیز همین نکته را نشان دادند، اما در این‌جا باید خاطر نشان سازم که افراد فقیر در جا‌هایی مثل هند زندگی می‌کنند، نه در کشوری مثل کانادا. اگر واقعا می‌خواهید به افراد فقیر کمک کنید، بهتر است مالیات سنگینی را بر کل کانادا‌ اعمال کنید و پول آن را برای هند بفرستید.
این امر ناشی از این واقعیت است که در هر سیستم رای‌گیری، تمایل به چرخش به سمت متوسط وجود دارد. بررسی‌های نظری، سال‌ها پیش، این موضوع را تایید کرده‌اند. تا زمانی که به رای اکثریت عمل شود، این امر قابل تغییر نیست و این شیوه ادامه خواهد یافت.
FC: نظر‌تان درباره نمایندگی تناسبی (proportional representation)، در مقابل سیستمی که در کانادا اعمال می‌شود چیست؟ کدام یک بهتر است؟
ـ تالوک: حس اخلاقی شدیدی نسبت به نمایندگی تناسبی دارم، اما این روش چند اشکال دارد. آنچه واقعا دوست دارم، یک سیستم قانون‌گذاری دوگانه است که هر یک، به یکی از طرق فوق انتخاب شده باشد. یک مجلس سنا وجود داشته باشد که از طریق نمایندگی تناسبی انتخاب شده باشد و مجمعی نیز داشته باشیم که همانند کانادا انتخاب شود، اما این حالت، تا حدی غیر‌واقعی است. من به طور کلی مخالف این هستم که تنها رای اکثریت مد‌نظر قرار گیرد. به نظر من، همان‌طور که برای اصلاح قانون اساسی هم مورد نیاز است، باید رای دو‌سوم افراد را داشته باشیم. اگر دو هیات قانون‌گذاری داشته باشیم که به روش‌های مختلفی انتخاب شده باشند، یعنی در واقع همان کاری که هم ما و هم شما انجام می‌دهیم، تعداد شهروندانی که قبل از تصویب یک پروژه از آن حمایت می‌کنند، افزایش می‌یابد.
FC: بهترین اندازه برای دولت چقدر است؟
ـ تالوک: نمی‌دانم. از دولت‌هایی که هم اکنون وجود دارند، بسیار کوچک‌تر است.
FC: آیا درصد خاصی در ذهن دارید؟
تالوک: خیر. مساله‌ای که مطرح است این است که مثلا آیا از افراد در جوانی پول بگیریم و در زمان پیری به آنها پس بدهیم یا خیر. این امر در همه مدل‌های دولت، بزرگ‌ترین هزینه منفرد است. این امر، به ویژه وقتی که کامپیوتر‌ها وجود دارند، هزینه چندانی برای ادارات دولتی ندارد. از طرف دیگر، نمی‌توان گفت که فواید این کار زیاد است، این همان مساله دو‌سوم در دولت است.
FC: دولت در کانادا، فدرال است. چه کار‌هایی به بهترین شکل توسط دولت فدرال، دولت ایالتی و دولت محلی صورت می‌گیرد؟
ـ تالوک: دولت فدرال، برای اداره ارتش، بهترین نوع دولت است. در فعالیت‌های نظامی، صرفه به مقیاس بسیار زیادی وجود دارد. می‌توان قوای ذخیره‌ای در سطح محلی داشت، این کار را هم ما و هم شما انجام می‌دهیم، اما این کار مشخصا فدرال است. از لحاظ تجربی، باید از زمینه وسیعی برای تعمق و تفکر در این رابطه برخودار باشیم. یک مورد دقیق و مشخص برای دولت مرکزی وجود دارد. تقریبا همه کار‌های دیگر را می‌توان از طریق محلی به خوبی انجام داد. در بسیاری از موارد، کار‌ها را می‌توان در سطح شهر‌ها به انجام رساند. این امر به سطح فعالیت فردی بستگی دارد. در کل، باید سطوح پایین‌تر را هر‌چه بیشتر گسترش داد، اما هر مورد را باید به طور جداگانه بررسی کرد.
FC: چرا باید قدرت سیاسی را تا حد ممکن، به سطح شهروندان نزدیک کرد؟
ـ تالوک: چون شهروندان می‌توانند «با حضور خود» رای دهند و از یک سطح قدرت سیاسی به سطحی دیگر جابه‌جا شوند، ولی با رای‌گیری چنین امکانی وجود ندارد.
FC: این دلیلی است برای آنکه قدرت چندگانه‌ای داشته باشیم و دلیلی در مخالفت با ادغام و افزایش مقیاس قدرت است.
ـ تالوک: همان‌طور که تا به حال معلوم شده است، این قلمرو قدرت در سطوح پایین تر کارایی بیشتری دارد، اما لزوما همیشه این‌گونه نیست و برای همه انواع فعالیت‌ها، صحیح نمی‌باشد.
FC: چرا خوار‌و‌بار‌فروشی‌ها را مثل دولت، در قالب یک عرضه‌کننده منفرد بزرگ سازمان‌دهی نمی‌کنیم تا تداخل و دوباره‌کاری از میان برود؟
ـ تالوک: چون بسیاری از مردم دوست دارند غذا بخورند. اگر این اتفاق بیفتد، کسی از گرسنگی تلف نخواهد شد، اما انتخاب ضعیف‌تری از غذاهای بی‌کیفیت‌تر با هزینه بالاتر، پیش روی ماست.
FC: آیا این بر‌خلاف چیزی نیست که درمورد سیستم بهداشت کانادا مشاهده می‌کنیم که در آن انحصارگر‌های بزرگی وجود دارند؟ آیا بهتر نیست به افراد سرمایه دهیم و از آنها بخواهیم تسهیلات رقابتی را به کار ‌گیرند؟
ـ تالوک: در کانادا، به انحصارگر‌ها، چه خصوصی و چه دولتی، نیازی نیست. شما خوش‌شانس هستید، چون کشورتان زیاد بزرگ نیست. لذا انحصارگر‌های بزرگ «فقط در کانادا» هستند. از سوی دیگر، مورد بزرگ دیگری نیز می‌تواند وجود داشته باشد که در ایالات‌متحده، یک انحصار اساسی است و فقط بخشی از آن در کانادا ظاهر می‌شود. وقتی انحصار به وجود می‌آید، باید هر مورد را جداگانه بررسی کرد و به این مساله پرداخت که آیا در آن انحصار ایجاد شده است یا نه و آیا کارایی دارد یا خیر. در دهه ۱۹۲۰، هنری فورد بیش از ۶۰‌درصد کل اتومبیل‌های دنیا را تولید می‌کرد. دلیل آن، این بود که می‌توانست اتومبیل‌ها را ارزان‌تر از هرکس دیگری تولید کند. این نوع انحصار را نباید متوقف کرد. از طرف دیگر، اگر هنری فورد و همه تولید‌کننده‌های دیگر با هم سازش کرده بودند و قیمت را دو برابر کرده بودند، این نوع انحصار باید متوقف می‌شد.
FC: اگر بخواهید یک اصل تعیین‌کننده برای مناسب بودن سیاست‌های عمومی بیان کنید، آن اصل چه خواهد بود؟
ـ تالوک: من فکر می‌کنم این اصل، بررسی دقیق جوانب کار‌ها است. اگر کسی به شما بگوید که یک شهروند عادی تلاش می‌کند کاری کند تا وضعیت شما بهتر شود، اصلا به او اعتماد نکنید.
منبع:www.fcpp.org
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید