شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

امنیت خلیج فارس دغدغه اصلی بازیگران منطقه‌ای


امنیت خلیج فارس دغدغه اصلی بازیگران منطقه‌ای
مساله امنیت در خلیج فارس هنوز یكی از مهمترین مسایل و دغدغه های بازیگران اصلی این حوزه فرعی منطقه خاورمیانه است و دولت های این حوزه جغرافیایی، تلاش پایان ناپذیری برای عبور از چالش های موجود را انجام می دهند.این تلاشها از یك سو به خریدهای تسلیحاتی كلان منتهی می شود و از سویی دیگر به ایجاد پیمان ها و همكاریهای امنیتی با قدرتهای فرامنطقه ای منجر شده كه در هر دو صورت، توجه به «بقا» را به نمایش می گذارد.
شیفتگی رهبران سیاسی و نظریه پردازان استراتژیك كشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس به امنیت سنتی و همچنین بهره گیری از ابزارهای نظامی و استراتژیك به تداوم معمای امنیتی در خلیج فارس منجرشده است.واقعیت های سیاست منطقه ای بیانگر آن است كه تمامی كشورها برنامه ریزی سیاسی و امنیتی خود را برای بقا انجام می دهند.آنان تلاش دارند شكل های جدیدی از روابط را ایجاد نمایند، ابزارهای جدیدی را خریداری كنند و به پیمان های نوینی ملحق شوند تا زمینه بقا و امنیت سازی خود را فراهم آورند.انگاره امنیت سازی از طریق خرید تسلیحاتی و همكاری با قدرت های فرامنطقه ای از جمله ابعاد برون گرایی امنیتی كشورهای حوزه خلیج فارس است.
● خلیج فارس و امنیت سازی: زمینه ها
رهبران سیاسی كشورهای جنوبی حوزه خلیج فارس، انگاره های امنیت سازی خود را از دوران جنگ سرد به ارث برده اند.آنان به میزانی درگیر قالب های سنتی هستند كه امكان انعطاف و تحرك استراتژیك خود را ازدست داده اند.
اگر رویكرد مقامات حكومتی حوزه خلیج فارس را با دهه ۱۹۸۰میلادی مقایسه كنیم، به این جمع بندی می رسیم كه نسل زمامداران حكومتی تغییر یافته، اما قالب های ادراكی آنان برای امنیت سازی ثابت باقی مانده است.این امر به غفلت استراتژیك بازیگران این حوزه جغرافیایی كمك و آنها را دچار یك نوع رفتار مبهم امنیتی كرده است.
رفتار مبهم امنیتی و وجود زمینه های ناسازگار میان این دسته از كشورها، فضای لازم را برای ایجاد بحران های پیش بینی ناپذیر فراهم ساخته است.عدم شناخت بازیگران و طراحان رفتار استراتژیك حوزه خلیج فارس نسبت به ویژگی های اجتماعی محیط امنیتی، بی توجهی نسبت به پویایی های محیطی و تنوع در رفتار استراتژیك بازیگران باعث شده زمینه های ناسازگاردر بین كشورهای عضو این زیر سیستم، برجسته شده و به بحرانهای متعدد منجرشود.از سوی دیگر، حضور نیروهای نظامی آمریكا در خلیج فارس و توجه كشورهای حوزه این منطقه به اتحادهای امنیتی در بیرون از مرزهای جغرافیایی منطقه ای، امنیت سازی بومی در این منطقه را با موانع بسیاری روبرو كرده است.
دستیابی به مشروعیت سیاسی از طریق حداكثرسازی قابلیت های نظامی و استراتژیك و بی توجهی به ضرورت های امنیت متوازن با رویكرد چندجانبه و همچنین تفاوت ادراكات امنیتی بازیگران در مورد امنیت سازی ، از جمله مشكلاتی هستند كه مانع از برنامه ریزی موثر برای استقرار نهادهای امنیتی قوی بومی و انسجام سیاسی شده است.
زمانی كه انسجام سیاسی كشورها در سطح داخلی و منطقه ای ضعیف باشد و از سوی دیگر نهادهای موثر و سازمان یافته ای برای تنظیم روابط استراتژیك به وجود نیاید ، طبیعی است كه آنان امنیت سازی را خارج از مرزهای جغرافیایی منطقه جستجو می كنند.در همین ارتباط كن بوث استاد مطالعات امنیتی دانشگاه ولز با تاكید بر الگوهای امنیت رئالیستی كه مربوط به دوران جنگ سرد است،تعریف جدیدی از امنیت را ارایه می دهد و می گوید: «كشورها صرفا درشرایطی به امنیت نظامی روی می آورند كه قابلیت چندانی برای برطرف سازی تهدیدات درون ساختاری ندارند، اگر رهبران سیاسی كه وظیفه طراحی رفتار استراتژیك را عهده دارند، امنیت را به منزله از بین بردن فقر، ایجاد عدالت اجتماعی و حداكثرسازی آرامش بدانند، طبیعی است كه به الگوهای منازعه آمیز توجه كمتری خواهند داشت.»
● خلیج فارس و امنیت سازی آمریكایی
حضور نیروهای نظامی آمریكا در خلیج فارس ، یكی ازشاخص های تهدیدسازی با رویكرد نظامی است.نیروهای آمریكایی فضای امنیتی منطقه راتحت تاثیرقرارداده و امنیت سازی را در قالب شاخص های هرمنوتیك یا تفسیرهای دوگانه ایجاد كرده اند.
به عبارت دیگر، ایفای نقش خود را بر اساس مقابله با تعارض منطقه ای تفسیركرده (مقابله با كشورهای یاغی مانند عراق دوران صدام ) و از این طریق به تعارض بادیگران مبادرت می ورزند. آمریكا راهبرد خود را تاكنون بر مبنای مفاهیمی از جمله قابلیت های تخریب موثر( اشغال عراق ) ، قابلیت سازی برای تخریب اهداف سخت ( اعزام ناوهای آمریكایی به خلیج فارس ) همچنین مقابله با آسیب پذیری ناشی از ضربه دوم (درصورت استفاده دشمن از ابزارها و تسلیحات غیرمتعارف ) تنظیم كرده است.
گسترش حضور نیروهای نظامی آمریكایی در این منطقه و احداث یك پایگاه دریایی جدید در خلیج فارس و اعزام دو ناو هواپیمابر به نام های «یو.اس.اس آیزنهاور» و «جان سی.استنیز» به این منطقه به بهانه تامین امنیت، در همین راستا قابل ارزیابی است.«رابرت گیتس» وزیر دفاع آمریكا كه اول دی ماه سال جاری به عراق سفركرد، اذعان كرده بود: تقویت حضور دریایی آمریكا در خلیج فارس این پیام را به همراه دارد كه «آمریكا می خواهد حضور بلندمدتی را در این منطقه از جهان، داشته باشد.»وی افزوده بود: «ما از مدت زمانی طولانی در اینجا بوده ایم، در آینده هم خواهیم بود و باید همه این را به یاد بیاورند، هم دوستان ما و هم كسانی كه ما را دشمن خود می دانند.»
● امنیت سازی بومی: راه حلی مطلوب
امنیت سازی بومی مطلوب و به منزله جدال علیه سایر بازیگران منطقه ای نیست. در صورتی كه ذهنیت مبتنی بر امنیت نظامی و بازدارندگی منطقه ای ، وجود داشته باشد ، نظامی گری گسترش می یابد و در این شرایط قدرت های بزرگ از انگیزه های بیشتری برای مداخله گرایی برخوردارمی شوند، بنابراین به هر میزان كه امنیت سازی بومی گسترش یابد، ضرورت بكارگیری ابتكارهای اعتمادآفرین در قالب روش های دوجانبه و چندجانبه به میزان بیشتری فراهم خواهد شد.نگاه كشورهای جنوبی حوزه خلیج فارس به تامین ثبات توسط قدرتهای بیرون از منطقه، تاكنون مانع از رشد و بلوغ در میان اعضای سیستم فرعی منطقه ای خاورمیانه ( حوزه جغرافیایی خلیج فارس ) در امور امنیتی بوده است.
طبیعی است كه با توجه به تغییرساختار نظام بین الملل از نظام تك قطبی سلسله مراتبی به هژمونی مطلق، این دسته از كشورها باید چشم انتظار تحولات بزرگ احتمالی در محیط پیرامون خود باشند.رسیدن به یك نقطه آرام امنیتی، مستلزم تلاش اعضای این مجموعه برای كاهش تنش هاست.همكاری نزدیك كشورهای منطقه و بطورخاص در خلیج فارس می تواند منجر به بالارفتن ضریب امنیتی این كشورها شود، درحالی كه عدم درك محیط پیرامونی ، می تواند تنش ها و منازعات جدیدی را به وجودآورد.گسترش همكاری های منطقه ای درعرصه های مختلف اقتصادی و فرهنگی می تواند زمینه امینت سازی بومی را فراهم و كشورهای منطقه را به سمت هویت امنیتی مشترك در مقابل بازیگران مداخله گر فرامنطقه ای سوق دهد.
منبع : روزنامه ابرار


همچنین مشاهده کنید