یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


تاریخ پشت میله های غفلت


تاریخ پشت میله های غفلت
نقوشی که بر سفالینه ها نقش بسته شده، از پشت ویترین های شیشه ای موزه خلاقیت اجدادمان را به نمایش می گذارند و چشم هر بیننده ای را ناخودآگاه به تحسین وامی دارند. در هزارتوی تاریخ سرزمین کهن ایران وقتی به میراث گذشتگانمان سرک می کشیم در جای جای آن نوآوری، رنگ و هنر می درخشد.
بی توجهی و سهل انگاری در حفظ گنجینه های ملی خطایی بزرگ و نابخشودنی است که هویت یک ملت را نشانه می رود و آثار سوء آن در هویت یابی و هویت خواهی نسل های آینده نمایان خواهد شد.
اگر چه در سال های اخیر حساسیت عمومی نسبت به حفظ آثار ملی و هر آن چه که به گذشته ایرانیان تعلق دارد، به نحو چشمگیری برانگیخته شده، اما کماکان مبحث میراث فرهنگی جزء دغدغه های اصلی فرهنگیمان نیست. چه کنیم که عشق به حفظ آثار ملی جزء لاینفک برنامه های فرهنگی مان قرار گیرد؟
در ویترین های موزه سفالینه هایی که دارای نقوش منظم هندسی و اشکال حیوانی هستند، اصول تقارن را در هنر به معرض نمایش گذاشته و گواهی می دهند که ایرانیان از صدها سال قبل به مسائل بزرگی در مرزهای علمی و هنری دست پیدا کرده بودند.
ظرف بیان حرکت که در حقیقت ثبت قدیمی ترین حرکت انیمیشن گونه یک حیوان در حال بالا و پایین پریدن از میان گیاهان است، اعجازی کم نظیر و تأیید کننده این ادعاست.
از این گونه گنجینه های بی نظیر در مجموعه آثار ملی ایران کم نیستند.
جام شوش متعلق به ۷۰۰۰ سال پیش (هزاره ۵ پیش از میلاد) که عکس آن در اغلب کتاب های هنری به چشم می خورد، نمونه شگرفی از رعایت اصول تقارن است. قطر دهانه نسبت به پایه کاملاً متناسب بوده و شیب ملایم بدنه تناسب معقولی به سطوح تیره و روشن جام بخشیده است. به همین دلیل کل اثر از ایستایی کافی برخوردار بوده و چون از خاک چینی ساخته شده و در کوره حرارت بالایی دیده، تحت تأثیر تکنیک بالای ساخت دوام خوبی نیز دارد.
چرخ های بزرگ که از یک مرکز مفرغی و ۶ تکه در دور محور اصلی تشکیل شده، شاهکار دیگری از اجدادمان در ۳۲۵۰ سال پیش هستند که هوشمندی مبتکرینش به خوبی مشخص است. در ۵هزارسال پیش اروپائیان (کشور اوکراین) چرخ های یکپارچه ای می ساختند که در صورت شکستن بخشی از آن بلااستفاده می شد. اما اجدادمان چرخ های چند تکه می ساختند که تعویض هر بخش مستهلک میسر بوده است.
همه این نمونه ها با زبان بی زبانی وسعت اندیشه ایرانیان را آوازه کرده و به صورت مستند ضرورت حفظ آثار گذشتگان را یادآوری می کنند.
● پیوستن قدرتمندانه به آینده
یکی از مهمترین مراکز هر کشور که به ویژه مورد توجه توریست هاست، موزه ملی است. در یکی از روزهای ابتدایی هفته وارد سالن موزه ملی می شویم. تعداد بازدیدکنندگان قابل توجه به نظر می رسد. این در حالی است که همیشه یکی از انتقادها عدم استقبال عمومی از موزه ها بوده است.
با خوشحالی دقایقی نگاه می کنیم، اما حقیقت این است که این تعداد از بازدیدکنندگان به واسطه یک توفیق اجباری برای سرکشی به میراث اجدادشان آمده اند، وگرنه به قول معروف مشغله های زندگی روزمره کجا و دیدن موزه کجا؟
کارشناس موزه که خانم بسیار خوش برخوردی است برایمان توضیح می دهد: «در سالن جنبی سمیناری برپاست و این بازدیدکنندگان سری هم به موزه زده اند!»
سمیرا بهروز که یکی از شرکت کنندگان جوان در سمینار معماری است و از سالن جنبی برای دیدن آثار آمده است، توضیح می دهد: «من چون کارم در ارتباط با معماری است و در پایگاه شهر تاریخی تهران مشغول هستم، هر از گاهی به موزه ها سر می زنم و از طریق اینترنت کسب اطلاع می کنم. اما به نظر می رسد اطلاع رسانی ناقص و نیز غرق شدن شهروندان در مشغله های زندگی روزمره دو آفتی هستند که استقبال عمومی از موزه ها را تهدید می کنند.»
وی در ادامه می گوید: «صحبت های مستقیم دیگر اثرگذار نیست، رسانه ها باید به صورت غیرمستقیم در تمام ایام سال برای تشویق عمومی به بازدید از موزه ها تبلیغ کنند. عده ای خیال می کنند سخن گفتن از گذشتگان، افسوس خوردن برای آنچه که داشته ایم معنا می دهد، در حالی که این راهی است برای پیوستن قدرتمندانه به آینده.»
● فاصله از استانداردهای جهانی
علی رغم همه تلاش ها و برنامه هایی که به ویژه در سال های اخیر صورت گرفته، اما همچنان مقوله میراث فرهنگی در مظلومیت به سر می برد. اگرچه طی ۴ ساله اخیر هر سارقی که بخواهد به بناها و اشیاء تاریخی چپ نگاه کند در هزار توی موانع حقوقی و نیز حساسیت های رسانه ای به دام خواهد افتاد، اما تا فرهنگ سازی منسجم در باب استقبال عمومی به ویژه در بخش بازدید از موزه ها فاصله زیادی داریم.
محمد رضا مهراندیش رئیس کل موزه ملی ایران صراحتاً می گوید: «هنوز برای این که مردم توجه شان به آثار تاریخی جلب شود، نیاز به کار فرهنگی داریم، از سوی دیگر اگر نگاه ها جدی شود و استقبال افزایش پیدا کند صراحتاً باید گفت که در شرایط فعلی میزبان خوبی نخواهیم بود. در حال حاضر بازدید از موزه ها در دستور تفریحات مردم و سبد هزینه های فرهنگی خانواده ها قرار ندارد، چنانچه به ایجاد چنین دغدغه ای در بین خانواده های ایرانی توفیق پیدا کنیم، ضرورت دارد در جهت استاندارد سازی فضای فیزیکی موزه ها گام های موثرتری برداریم.»
وی ادامه می دهد:«در موزه ملی ۵۵۰ هزار شی باستانی داریم که در مساحت فعلی موزه تنها ۲۳۵۰ شی به معرض نمایش درآمده اند. چنانچه بخواهیم کلیه آثار را به نمایش بگذاریم، باید مساحت را ۲۰ برابر کنیم. موزه ملی حقیقتاً نیازمند انقلاب در زمینه امکانات نرم افزاری و سخت افزاری است. در حال حاضر دو سالن در موزه داریم، یکی سالن ایران باستان که مورد توجه گردشگران خارجی بوده و در فصول اوج کار (بهار و تابستان) روزانه ۲۰۰۰ بازدیدکننده دارد که از این تعداد حداقل ۵۰۰ نفر بازدیدکننده خارجی هستند. و دیگری سالن دوران اسلامی که در دست احداث است و تا شهریور بازگشایی می شود.»
مهراندیش از نگرانی های شغلش این گونه می گوید:«هرگاه اتوبوس گردشگران به ۱۰ تا ۱۵ اتوبوس می رسد، نگران می شوم. ما واقعاً از لحاظ فیزیکی، رفاهی، نرم افزاری و سخت افزاری نیروی انسانی آموزش دیده، معماری داخلی (نور، ویترین و چیدمان اشیاء) محتاج تحول هستیم. در کشورهای شرق دور (کره و چین) موزه های مجهزی وجود دارد که استفاده از آنها برای دانش آموزان اجباری ست. آنها برای دقیقه به دقیقه بازدید کودکان و نوجوانان برنامه دارند و راهنمایان کارکشته با ادبیات گفت و گوی کودکانه توضیح می دهند.»
رئیس موزه ملی ادامه می دهد:«گاه برخی مدارس برای بازدید از موزه ها ۲ تا ۳ ماه در نوبت می مانند، چرا که امکان پذیرایی از تعداد زیاد بازدیدکنندگان را نداریم. ضمناً می خواهیم بچه ها از موزه خاطرات خوبی به همراه داشته باشند.»
● آداب بازدید از موزه و انس با آثار تاریخی
کارشناس موزه با تشر به یکی از بازدیدکنندگان می گوید: «مطلقاً به آثار دست نزنید. فشار دست همراه با چربی زمینه ساز تخریب آن می شود.»
یک زوج جوان کمی آن سوتر از محدوده معین دور مجسمه اشکانی گذشته و عکس یادگاری می گیرند! که به آنها نیز تذکر داده می شود.
یکی از عمده ترین مشکلات بازدیدکنندگان عدم آشنایی آنها با مواردی است که باید در رویارویی با آثار رعایت کنند.
کارشناس موزه توضیح می دهد:«در کارگاه مرمت آثار از چسب هایی استفاده می شوند که هر وقت مایل باشیم بتوانیم آنها را باز کرده و از مواد جدیدتری که مرتباً مورد امتحان قرار می گیرند، استفاده کنیم. در موقع حمل و نقل ممکن است این مواد باز شوند لذا بهترین شیوه جا به جایی اشیاء جعبه شن است که شی به طور کامل در آن مدفون می شود. فشار دست نیز ممکن است این اتصالات را باز کند، به همین دلیل دست زدن به آثار از سوی بازدیدکنندگان اکیداً ممنوع است.»
وی ادامه می دهد:«در فضای موزه حریم سایر بازدیدکنندگان را محترم شمرده و فلاش دوربین تمرکز آنها را برهم نزنیم. ضمناً فلاش ممکن است تغییر رنگ در اشیاء ایجاد کند. لزومی ندارد تعابیر و برداشت های شخصی خود را به آثار سنجاق کرده و روبروی دیگران پز اطلاعات بدهیم. در زیر هر اثر شناسنامه ای ثبت شده است. در بازدید فردی اگر موارد سوال برانگیزی باشد، از کارشناس موزه بپرسید و در بازدید گروهی کارشناسان حضور دارند.»
● جای خالی مواریث فرهنگی در کتب درسی
دکتر کیومرث فلاحی کارشناس و صاحب نظر در امور میراث فرهنگی و گردشگری ضمن اشاره به این که تا شناختی نباشد، کسی استقبال نمی کند، می گوید:«در جوامع دیگر مبحث میراث فرهنگی جزء لاینفک فرهنگ است. حتی درس تاریخ دانش آموزان در موزه ها تدریس می شود، اما در کشور ما حرکت منسجمی از سوی صدا و سیما و دانشگاه صورت نگرفته و نیز در کتاب های درسی سهم قابل توجهی را به این موضوع اختصاص نداده ایم.»
وی ادامه می دهد:«در همین پایتخت محله ها و ساختمان هایی هستند که از لحاظ تاریخی پتانسیل بالایی دارند و در حال تخریب رها شده اند. محله مولوی، منزل آیت الله بهبهانی، عباس آباد و یوسف آباد از جمله این نقاط هستند. ضمناً نمادهایی در تهران است که اگر احیا شوند لااقل نوجوانان با شوق بیشتری کتاب تاریخشان را می خوانند، نمادهایی مربوط به قیام ۱۵ خرداد، ملی شدن صنعت نفت، مشروطیت و پیروزی انقلاب. الان زمان آن رسیده که قدر یک میلیون جاذبه گردشگری را که داریم بیش از پیش دانسته و برای استقبال گردشگران فضا را مهیا کنیم. دولت می تواند با اتکا به صنعت توریسم شاخه ای پردرآمد در اقتصاد کشور خلق کند که همپای درآمدهای نفتی ارزآوری داشته باشد.»
دکتر فلاحی معتقد است که در شرایط فعلی پس از غائله کشفیات جیرفت حساسیت های مردمی تقویت شده و کوشش در جهت حفظ آثار دو چندان شده است. وی می گوید:«از این که گاهی اوقات در اخبار می آید که فلان شی با ارزش ایرانی در موزه های خارج چندین برابر قیمت فروخته می شود، حقیقتاً دلگیر و ناراحت کننده است. ما باید با یک عزم ملی درصدد تقویت انگیزه های مردم برای حفظ آثار باشیم. هر جا که همه مردم متحد به صحنه آمده اند، نتیجه گرفته ایم. آخرین مورد قضیه خلیج فارس بود. محور تلاش ها باید نوجوانان و جوانان باشند. وقتی حساسیت ها در این قشر نهادینه شود، خود به خود به هدف اصلی که حفظ و حراست از آثار و انس با تاریخ کشور است، خواهیم رسید.»
مهمترین عامل ایجاد و تکامل روزافزون هنر در ایران را مدیون مجاورت با فرهنگ های گوناگون و متضادی هستیم که با ایران باستان در همسایگی بوده اند.
آن زمان ایران در قلب آسیا واقع بوده و در خاور با چین، از ناحیه جنوب با هندوستان، از باختر با آشور، کلده و مصر و از شمال باختری با یونانیان هم جوار بوده است.
ذهن خلاق هنرمند ایرانی جزئیات را از اقوام گوناگون گرفته و بسیار ارتقا بخشیده است. ضمناً حکومت های ایران باستان یکی از ارکان تقویت قدرت را در خلق آثار بی نقص هنری می دانستند. این گونه بود که هخامنشیان عظیم ترین کاخ ها را با سرستون های فلزی درخشنده بنا نهادند و ساسانیان به چنان هنرهایی دست پیدا کردند که هنوز هم معیار سنج زیبایی آثار هنری در سراسر دنیا محسوب می شود. پارچه های زربفت دوره ساسانی هنوز هم که هنوزاست از ظریف ترین زربفت های بافته شده به حساب می آیند. اگر چه قدرتمندان از هنر به عنوان ابزاری برای تقویت قدرتشان سود می بردند، اما وقتی هنرمندان دانستند که از خدمتگزاران مهم کشورند، بزرگترین جدیت و کوشش را به منصه ظهور می رساندند.
چیزی که امروزه کمتر به آن می پردازند و نام اغلب هنرمندان پس از دوران حیاتشان معرفی می شود.
هنری که به دست هنرمند ایرانی به اوج رسیده بود بار دیگر به کشورهای اطراف صادر شد. در مسجد سبز زیبای بروسه (ترکیه) متعلق به دوران عثمانی در کتیبه یکی از سرستون ها قید شده:«عمل استادان تبریزی». هیچ یک از قالی های معروف ترک یا مخمل ها و زربفت های مشهور یا کاشی های فوق العاده فریبنده نیست که عمیقاً مدیون هنر ایرانی نباشد. طرح ها و نقش های ایرانی و به ویژه ظروف سفالین و کاشی زیبا راه باختر را پیمود و به اسپانیا رفت و از آن جا به ایتالیا وارد شد و موجد کاشی های معروف ایتالیا موسوم به «ماژولیکا» گردید. حتی چین که در هنر مقام عالی داشت در این رشته هنرهای فراوانی از هنرمندان ایرانی گرفت. قطعات میناکاری مرصع از اختراعات ایران است و باشکوه ترین آن جام خسرو است که اکنون در کتابخانه ملی پاریس می باشد.
● اقدامات عملی برای شناساندن تاریخ ایران
هنوز هم همان ذهن خلاق، تیزهوشی و ظرافتی که برای هخامنشیان، ساسانیان و عباسیان اعجازآفرید، در وجود ایرانیان می جوشد. از منظر دیگر برخورداری از حکومتی است که هم اکنون صمیمانه پشتیبان منافع ملت است و خود ملت می توانند در برنامه های دولت مشارکت داشته باشند.
از این روست که همگان انتظار دارند از نو در خلق آثار بدیع هنری، معماری و هر آن چه که به وادی هنر ایرانی برمی گردد، شاهد اعجازی دوباره باشیم.
سینا عشایری دانشجوی رشته قالی بافی می گوید:«اغلب کشورهایی که به فرهنگ و هنر خود می بالند، دارای موزه های مجهز و عظیمی هستند که آثار ملی سرزمینشان را به نحو شایسته ای به معرض نمایش گذاشته اند. چرا کشور ما تاکنون به فکر احداث شهرکی باشکوه برای نمایش آثار ملی نبوده است؟ وقتی بهترین نمونه های هنری در یک مکان واحد گردآوری شوند، مطمئناً مجموعه ای بی نظیر از هنر متعالی ایجاد می شود که عظمت ایرانیان را به جهانیان اثبات خواهد کرد.»
وی ادامه می دهد:«نسخه های خطی و مینیاتورهای باشکوه، ظروف مفرغی، منبت کاری های زیبا و ... چنانچه این قبیل اشیاء را در یک جا جمع آوری کرده و آن را به دنیا عرضه کنند، موجب افتخار تازه ای برای کشور خواهد بود. ضمن این که صنعت توریسم رونقی دوباره می گیرد، برای هنرمندان و دانشجویان و دانش آموزان ارزش و تاثیر بیشمار خواهد داشت.»
عشایری به شیفتگی برخی از سلیقه ها نسبت به هنر بیگانگان اشاره کرده و می گوید: «برخی از بچه های رشته نقاشی دائماً در سبک های اروپایی مقلد هستند، در حالی که باید همه هنرها را مورد تفحص قرار داد و به سبک های وارداتی چیزهای بیشتری افزود. هنرمندان باستان هم از کشورهای همجوار جزئیاتی دریافت کرده و سپس با ذهن خلاق خویش تحولی شگرف می آفریدند. صرفاً مقلد بودن به هنر بی نظیر ختم نمی شود و اگر چیزی را که از لحاظ هنری سطح پایینی دارد به عنوان کار شاخص معرفی کنیم، بدون شک سم مهلک است!»
وی به چالش های رشته قالی بافی گریزی زده و می گوید:«امروزه قالی باف ایرانی برای جلب سلیقه مشتری ناگزیر است که نقش های اصالت دار را کنار بگذارد و به گونه ای ببافد که جلب نظر مشتری (به ویژه خارجی) را به همراه داشته باشد و کار ارزان تمام شود. این کم توجهی ها و عدم حمایت هنرمندان زخم های اساسی به هنر قالی بافی ایران وارد کرده است. حالا کشورهای شرق دور هنر ایرانی را می برند، با ماشین های صنعتی فرش می کنند و به کشورمان برای فروش می فرستند. این ها دردهای بزرگی است.»
● طرح احیا میدان مشق
در حال حاضر به دلیل عدم امکانات و کمبود فضا از ۵۵۰ هزار شی باارزش (بخشی اشیاء کاوشی و برخی اشیاء به دست آمده از قاچاقچیان عتیقه هستند) در موزه ملی تنها نزدیک به ۲۳۵۰ شی به نمایش گذاشته شده اند. یکی از طرح های در دست اجرا این است که تعدادی از این اشیاء به موزه های استان های دیگر فرستاده شوند و یا در نمایشگاه های میراث فرهنگی به نمایش درآیند.
محمد رضا مهراندیش رئیس موزه ملی توضیح می دهد:«در حال حاضر در برخی استان ها بیش از ۳۰ موزه فعالیت دارند. یکی از طرح های ما این است که برخی از اشیاء را به موزه های استانی بفرستیم. ضمناً برای گسترش مساحت موزه ملی طرح احیا میدان مشق را در دست اجرا داریم. منطقه میدان مشق که برخی بناهای واقع شده در آن قدمت ۲۰۰ تا ۳۰۰ ساله دارند و هرچه سریعتر باید تخلیه شوند، از شمال به خیابان سی تیر، غرب خیابان فردوسی، شمال خیابان سرهنگ سخایی و جنوب به خیابان امام خمینی(ره) ختم می شود.
امیدواریم در این منطقه جزیره موزه های ایران را داشته باشیم و به قطب فرهنگ و هنر ایران تبدیل شود. بازدیدکنندگان داخلی و گردشگران خارجی می توانند یک روز کامل در این مجموعه به جستجو پرداخته و با عظمت ایران و ایرانی آشنا شوند. این طرح سالانه میلیون ها دلار ارز وارد کشور خواهد کرد.»
وی در ادامه اشاره می کند که بخش دیگری از فعالیت ها در جهت گسترش فرهنگ بازدید از موزه ها برپایی نمایشگاه هاست. این نمایشگاه ها در داخل و خارج کشور هر چند مدت یکبار با محوریت نمایش آثار ملی و نیز معرفی صنایع دستی ایران برگزار می شوند.
رئیس موزه ملی ایران می گوید:«جدیدترین نمایشگاه تحت عنوان «نمادهای سرزمین من» از روز ۲۸ اردیبهشت ماه در محل موزه ملی ایران برپا شده است. در این نمایشگاه ۶۰۰ شی باارزش که طی ۴ سال اخیر از کاوش ها و یا قاچاقچیان به دست آمده در معرض دید عموم قرار دارد.»
● تحول کتاب تاریخ در مدارس
خانم جوانی که خودش را ملیحه راعی معرفی می کند به همراه همسرش برای بازدید از موزه آمده اند. آنها ضمن ابراز این مطلب که با دیدن اشیاء موزه احساس غرور می کنند، می گویند:«برحسب علاقه ای که به تاریخ مملکتمان داریم، برای بازدید آمده ایم. از جوان ها می خواهیم برای دیدن این مکان ها وقت بگذارند، چون لذت مضاعفی دارد و افق های دید آنها را وسیع تر می کند. ورودی موزه فقط ۵۰۰ تومان است، چرا برای همه چیز هزینه می کنیم، اما در جایی که حقیقتاً تاثیرگذار است سرمایه گذاری نمی کنیم؟»
دو جوان کم سن و سال به کتیبه های خط میخی اشاره کرده و با تعجب می گویند:«این ها خط هستند؟»
کارشناس موزه توضیح می دهد:«اغلب نوجوانان که در کتاب درسی خود درباره خط میخی خوانده اند، خیال می کنند خط میخی خطی است که با میخ بر روی سنگ نوشته می شده، این در حالی است که به خاطر شکل کلمات که شبیه میخ است این خط را خط میخی نامگذاری کرده اند. در این نوع خط بین هر کلمه علامت گذاری شده، ولی امروزه پایان جمله را علامت گذاری می کنیم.»
سعید همدانی دانش آموز دوره متوسطه می گوید:«تا آن چه را که خوانده ام به چشم خود نبینم در ذهنم جا نمی افتد. کاش همیشه درس تاریخ در موزه تدریس می شد. ضمناً کتاب هایی که از تاریخ و آثار ملی ایران برای بچه ها مطلب داشته باشد، بسیار کم هستند و یا معرفی نشده اند. پارسال در کانون پرورش فکری یک جلد کتاب دیدم که مصور بود، اما قیمت بالایی داشت. ۱۵ هزار تومان برای یک دانش آموز مبلغ زیادی است. آموزش و پرورش باید شکل و شمایل کتاب تاریخ دوره متوسطه را به طور کل متحول کند و در کنار کتاب درسی کتاب های مناسب با قیمت های خوب عرضه شود.»
● گسترش موزه ها در سراسر کشور
وقتی یک اثر دارای تکنیک خاصی است- به عنوان مثال چرخ هایی که از چند قطعه قابل تعویض ساخته شده اند- این تکنیک برای همان قرن نیست بلکه سیر تکامل آن از چندین ده سال قبل آغاز شده است، لذا هیچ گاه در علم باستان شناسی یک تکنیک را منحصر به یک دوره خاص نمی دانیم. ضمناً مفهوم تمدن در باستان شناسی نیز متفاوت است. معمولاً تمدن را همراه با شهرسازی در کنار رودهای بزرگ و پرآب به یاد می آورند، در حالی که ابزار شکار و وسایل سنگی در علم باستانشناسی نماد آغاز تمدن به حساب می آید. سر مرد نمکی به همراه چکمه و لیوان و وسایل شکارش از پشت ویترین شیشه ای در سکوت با بازدیدکنندگان سخن می گوید.
علی عبدلی جوان علاقمندی که در یکی از روزهای فراغت خود برای بازدید از موزه آمده، می گوید:«همه این آثار نشان می دهند که ما جزیی ازتاریخیم. از تاریخ درس می گیریم و یک روز به آن می پیوندیم. چه قدر خوب است که خالق قسمت های خوب این کتاب قطور باشیم. یک واقعیت در جامعه ما این است که آن قدر سرگرم ظواهر و مسایل مادی شده ایم که فراموش کرده ایم باید برای پرورش روح خود و فرزندانمان هزینه کنیم. جای تاسف دارد که حتی مردم همین کوچه های اطراف هم از وجود چنین گنجینه ای در محل سکونتشان بی خبرند!»
کارشناس موزه توضیح می دهد:«یکی از سیاست های در دست اجرا این است که به موزه در دل شهرستان ها وسعت ببخشیم. کارشناسان اهل فن بر این باورند که حتی جا به جایی اشیاء به دست آمده از یک منطقه به موزه مرکزی کار علمی و درستی نیست، چون هر شی با آب و هوای همان منطقه انس دارد و ممکن است در صورت تغییر محل تخریب شود. به همین دلیل اگر بتوانیم موزه های سایر استان ها را گسترش دهیم، هم پتانسیل گردشگری را در نقاط مختلف کشور گسترش داده ایم و هم اشیاء در منطقه مکشوفه باقی خواهند ماند.»
وقتی هنرمندان ایران در ادوار بزرگ تاریخی نقش گیاهان و جانوران و آدمیان و یا نقوش موهوم زاییده تخیلشان را می کشیدند، در حقیقت سعی داشته اند حس فعالیت، هیجان و یا عواطف و احساسات درونی خود را منتقل کنند.وقتی هنرمند کارش را ساده و بسیط نشان داده قوه تخیل بیننده را نیز برمی انگیزد. هنرمند قسمت هایی را خلق کرده که چشمان معمولی نمی توانند ببینند و ما به هنگام مشاهده تمام آن را در ذهن خود از نو می سازیم. به این ترتیب در آفریدن که خود موجب نشاط است با هنرمند هزاران سال پیش شریک می شویم. اسلیمی ها که در ۴ قرن اخیر نقوش تزئینی اغلب بناهای ایرانی هستند نیز اگرچه زاییده ذهن هستند، اما با قانون های ریاضی وجه اشتراک داشته و اعجازی بی نظیر محسوب می شوند. به راستی کدام نقش عهدحاضر که به کمک رایانه و ماشین های صنعتی خلق شده اند، لطافت و آرامش خاطر روح را در خود نهفته دارند؟
همه این آثار متفق القول یادآوری می کنند که ما هنوز هم به اتکا گذشتگانمان می توانیم پایه گذار تحولات عظیم در دنیای هنر و صنعت باشیم.
در نقوش مختلفی که بر روی آثار باستانی بجا مانده اند، یک نکته کاملاً مشهود است. ذهن خلاق هنرمند ایرانی در آثار خود اگر چه از طبیعت به وفور الهام گرفته، اما عین طبیعت را منعکس نکرده است. به عنوان مثال بر کاسه ویرانه های ری نقش سرگندم با خط سیاه بسیار ساده کشیده شده، ولی در سرگندم حقیقی خطوط بسیار زیادی است که در نقش روی کاسه نیامده است. در این نقش منظور این نبوده که سر گندم به صورتی که در طبیعت موجود است، به تفصیل تمام کشیده شود، بلکه در نظر بوده که ظرافت نامتناهی آن حتی به صورت بهتری نمایش داده شود. مقصود نشان دادن سرگندم نبوده بلکه روح ظرافت و لطافت بوده که در سرگندم موجود است.
● سهل انگاری در حفاظت
بی توجهی به آثار ملی بسیار رنج آور است، چرا که کم لطفی ها همچون تیری قلب هویت ایرانی را نشانه می رود. از این رو می طلبد در حوزه قانون های حقوقی قوانین قرص و محکم تری برای مقابله با متخلفین، قاچاقچیان و دلالان به تصویب برسانیم.
حمید هزاروند مدیر روابط عمومی شهرداری باغملک از استان خوزستان توضیح می دهد: «در مورد این که قوانین گذشته برای مقابله با متخلفین متحول شده و یا سخت تر شده باشند، در عمل چیز محسوسی ندیده ام، اما در این که امروز مردم رغبت بیشتری به حفظ آثار نشان می دهند، کاملاً مشهود است.»
وی در ادامه می گوید: «مکان های زیادی در این منطقه تاریخی (باغملک) وجود دارند که به حال خود رها شده اند. شهر باستانی «اوربه» که مورخان معتقدند در ۱۷۸۲ سال پیش منطقه آبادی بوده و بعدها به دلیل شیوع بیماری و یا زلزله از بین رفته است، اکنون توسط سودجویان تخریب شده و در زمین های آن ساخت و ساز می شود. این محل در زمین های کشاورزی واقع شده و مالکین زمین ها بی توجه به آثار ملی همه چیز را با خاک یکسان کرده و گاه حتی ساختمان سازی دارند! این در حالی است که چندی پیش از منطقه حکومتی شهر باستانی که به «منجنیق» مشهور است، سکه هایی کشف کرده اند و احتمال وجود تونل هایی با منابع غنی سکه هنوز هم وجود دارد. برخی معتقدند این شهر محل به آتش انداختن حضرت ابراهیم(ع) توسط نمرود بوده است.»
وی ادامه می دهد: «جالب اینجاست که مسئولان بی توجه به قدمت تاریخی این شهر در کنار ویرانه ها جاده ای احداث کرده اند و به تخریب بیشتر این مکان دامن زده اند. بر روی پلی هم که متعلق به دوران ساسانی است و در همین حوالی هنوز پابرجاست، دام ها و وسایل نقلیه در تردد هستند.»
هزاروند به کاروانسرای تاریخی«ارغوانی» نیز که در دل شالیزارها رها شده اشاره کرده و می گوید: «این بنا نیز همچون آثار قبلی به حال خود رها شده و هرگز اقدامات حفاظتی را که در سایر نقاط شاهدش هستیم، از قبیل زدن سایبان و مرمت بنا در این مکان ها ندیده ایم. قلعه محمد تقی خان بختیاری متعلق به دوران ساسانی نیز که دارای سیستم فاضلاب، دالان های مخفیانه ورود و خروج، اصطبل و چشمه زیر تپه بوده نیز از آثاری است که اگر همین ۶ ماه پیش اقدامات کم جان مرمتی صورت نمی گرفت، به کل فرو می ریخت.»
وی گله مندانه می گوید: «گهگاهی که از کنار این آثار می گذرم، فقط چند نمونه حفاری اکتشافی می بینم و دیگر هیچ. انگار همه توجه مسئولان فقط به چند نقطه تاریخی خاص در کشور معطوف است و بقیه نقاط بی اهمیت رها شده اند. درد بزرگی است که با این همه پتانسیل های بالقوه تاریخی شهر باغملک حتی یک موزه هم در سطح شهر دایر نشده است.
همین چند روز پیش بر روی سنگ آسیاب دوران ساسانی به چشم خود دیدم که با رنگ یادگاری نوشته اند.»
● آموزش سراسری برای حراست از آثار
یکی از اهالی کرمانشاه که از بازدیدکنندگان موزه ملی است نیز به ویترین ادوات موسیقی در چند هزار سال پیش خیره مانده است. این ادوات که همچون کوزه ای به چشم می آیند، شیارهایی بر رویشان ایجاد شده و به نظر می رسد با قرار گرفتن موی حیوانات در شیارها صدای خوشی تولید می کرده اند. کارشناس موزه توضیح می دهد که به دلیل شکسته شدن شیارها قادر نیستیم آن صداها را بازآفرینی کنیم.
هموطن کرمانشاهی نیز درد دلش را می گشاید و می گوید: «کرمانشاه پتانسیل بسیار بالایی از لحاظ اشیاء تاریخی دارد. یک بار به چشم خود دیدم آثار سنگی بزرگ را در زمینی که اطراف رودخانه بود رها کرده اند تا مدتی بعد برای انتقالشان به مکانی دیگر بیایند. تعجب آور بود که دور مجسمه ای که «ابوالهول» می خواندند، حتی یک حفاظ هم نکشیده بودند. بچه ها بر کمر مجسمه نشسته بودند و با چوب به آن می زدند. صحنه دلخراشی بود که اوج سهل انگاری ها را نشان می داد.» محمد جعفر جمال مهندس معماری نیز که برای دیدن موزه آمده صراحتاً می گوید: «تنها سه بار از موزه های اینچنین به همراه خانواده ام دیدن کرده ام. البته چون شغل من و همسرم در ارتباط با معماری است، بیشتر از مکان ها و بناهای تاریخی به صورت خانوادگی دیدن کرده ایم.»
وی ادامه می دهد: «ما ملتی با تاریخ غنی ولی فراموشکاریم. یعنی مشکل آموزش داریم و در زمینه ضرورت بازدید از موزه ها آموزش ندیده ایم. یادم می آید زمانی که دانش آموز بودیم کتاب تعلیمات مدنی داشتیم که کمی مباحث تاریخی در هر شهر را مطرح می کرد. الان باید کتاب تاریخ مدارس را به طور کل متحول کرد و کتاب های مکملی نیز طراحی نمود.»
پوررکنی مدیرعامل نوسازی و بهسازی دزفول نیز در تکمیل صحبت های دوستش می گوید: «در شهر ما اماکن تاریخی محل عبور و مرور دام عشایر هستند. باید از طریق رسانه های گروهی آموزش دهیم که یک مکان و بنای تاریخی چه ارزشی دارد؟ تا کسانی که آگاهی ندارند، اطلاع پیدا کنند.
مگر نه این که امسال سال اصلاح الگوی مصرف است؟ بهتر این است که شیوه استفاده درست و بهینه از مکان های تاریخی را ازطریق رسانه ها به مردم آموزش دهیم.»
● تعظیم سیاستمداران خارجی در برابر شکوه تاریخی ایران
محمدرضا مهراندیش، رئیس موزه ملی با تأکید براین که دایره حقوقی بین الملل برای بازگرداندن اشیا انتقال یافته به خارج از کشور بیشترین تلاش را دارد و آخرین نمونه موفقیت بازگرداندن الواح گلی هخامنشیان از مدرسه شرق شناسی شیکاگو بوده است، می گوید: «سال گذشته نیز برخی اشیا از ایتالیا، فنلاند و رومانی با همکاری وزارت امور خارجه به کشور بازگردانده شد.
اگر در مواردی عدم موفقیت وجود دارد به این دلیل است که بسیاری از اشیاء در دوران قاجاریه که ماحصل اکتشافات بیگانگان بوده با مجوز قانونی دولت وقت به خارج از کشور انتقال یافته اند.»
مهراندیش در پاسخ به این سؤال که آیا هنوز هم قاچاقچی عتیقه وجود دارد؟ می گوید: «کماکان افراد سودجویی هستند که می خواهند میراث اجدادمان را در قبال پول بفروشند. آخرین نمونه خروج اشیاء جیرفت بود. البته با تشکیل یگان حفاظت و با همکاری میراث فرهنگی، وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی و وزارت امور خارجه تلاش شده خروج غیرقانونی اشیاء به حداقل ممکن برسد.»
مهراندیش بار دیگر برپایی نمایشگاه های داخلی و خارجی را با محوریت نمایش اشیاء تاریخی و نیز معرفی صنایع دستی ایران ابزار مناسبی برای معرفی عظمت و شکوه تمدن و تاریخ ایران معرفی کرده و می گوید: «تاکنون ۲۳ نمایشگاه در ۱۴کشور به همت موزه ملی ایران برپا شده که در برخی کشورها ۲بار نمایشگاه داشته ایم.
از مردم می خواهیم با اشتیاق از نمایشگاه های داخلی دیدن کنند تا با گذشته پرافتخارشان در قبل و بعد از اسلام آشنا شوند. این قبیل نمایشگاه ها برروی صنعت گردشگری نیز تأثیر بسیار زیادی دارد.»
وی ادامه می دهد: «پارسال سه نمایشگاه پررونق تحت عناوین شکوه پارسی در کره جنوبی، هنر دوره صفوی در بریتانیای لندن و چینی های آبی و سفید در پکن را برگزار کردیم. متاسفانه باید گفت تاکنون پیوند درست و منطقی بین مقوله میراث فرهنگی و گردشگری نداشته ایم. یکی از حلقه های وصل، برگزاری نمایشگاه های تاریخی است. این گونه بازدید کنندگان خارجی ترغیب می شوند به ایران بیایند. در فاصله ۷ماه ۸۰۰هزار کره ای از نمایشگاه شکوه پارسی دیدن کردند. حتی معاون وزیر فرهنگ و گردشگری کره عنوان کرد که بعد از این نمایشگاه تقاضای کره ای ها برای دیدن ایران دو چندان شده است تا آن جا که یکی از بازیگران مشهور سریال «افسانه جومونگ» به ایران آمد.»وی به موقعیت موزه بریتانیا از لحاظ تعداد بازدیدکنندگان اشاره کرده و می گوید: «موزه لوور ۸میلیون نفر بازدیدکننده در سال دارد که موزه بریتانیا در سال گذشته در رده دوم ۵/۶ میلیون نفر بازدید کننده داشته است. ما نمایشگاه دوران صفوی را به موزه بریتانیا بردیم. سیاست مداران زیادی از نمایشگاه دیدن کردند و چون عظمت و شکوه آن را دیدند به ناچار سر تعظیم فرود آوردند. جک استراو یکی از بازدیدکنندگان موزه ده دقیقه درباره عظمت ایران سخنرانی کرد. درحال حاضر نیز از ۱۸کشور دنیا تقاضای برگزاری نمایشگاه داریم. در تابستان امسال نیز نمایشگاهی در موزه «توپ کاپی» استانبول دایر خواهیم کرد.»
گالیا توانگر
منبع : روزنامه کیهان