سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

ازدحام مفاهیم در جنبش دانشجویی


ازدحام مفاهیم در جنبش دانشجویی
مفاهیم نو هم البته به واژه هایی جدید نیاز دارند. در صدر مشروطیت اهل نظر برای بیان مفاهیمی از قبیل نهاد، دموكراسی و سوسیالیسم در زحمت بودند و انتقال چنین مفاهیمی حتی به قشر كوچك اهل كتاب دشوار به نظر می رسید، تا چه رسد به عامه مردم. امروز چنین واژه هایی به اندازه صد سال پیش دیرفهم نیستند، اما واژه های دیرفهم دیگری مطرح است كه همچنان بحث نظری را دشوار می كند.
برخی از این واژه ها ظاهراً بسیار ساده اند اما چون تعریفی دقیق از آنها به دست داده نشده، انگار شنونده و خواننده مختار است هر استنباطی كه میل دارد از آنها در ذهن خویش بپروراند. نگاه كنیم به چند واژه بسیار رایج در فهرست مفاهیم اهل نظر و سیاست.
اصلاحات چیست؟ چه چیزی نیازمند اصلاحات بود و قرار بود، یا هست، آن موارد را به چه شكلی درآورند؟ شیوه بیان مدافعان این مفهوم با طرز بیان اهل عرفان تفاوت چندانی ندارد. همچنان كه «شعشعه پرتو ذات» را با كمك «باده از جام تجلی صفات» معنی می كنند و هرگاه كسی معنی عبارت اخیر را بپرسد او را به عبارت اول ارجاع می دهند، اصلاحات هم مفهومی باطنی قلمداد می شود: فرد اگر طالب فیض است، خود معنای كلام را درمی یابد؛ و اگر نیست، تقلیل بحثی سترگ به سطح ابتدائیات بیهوده خواهد بود. توسل به اسرار باطنی محدود به اهل عرفان نیست. چندین دهه در ایران مجموعه ای از واژه های خواص پسند در مكتب شعر نو گنجانده می شد و گمان می رفت بیان محتوای آن استعار ه ها جز در قالب شعر امكان ندارد.
تاكنون فقط یك بار راهی عملی برای اجرای اصلاحات مورد نظر بدون تعریف محتوای آن اصلاحات پیشنهاد شده است. كسانی با طرح پیشنهاد همه پرسی گفتند هر نسلی مختار است شیوه حكومت دلخواه خویش را انتخاب كند. آن شیوه اجرایی حاوی یكی از پیچیده ترین مفاهیم در تاریخ فرهنگ سیاسی جهان بود. پیشنهاددهندگان رفراندوم به حرف امام راحل در هنگام بازگشت به ایران استناد كردند كه ما متعهد به تابعیت از پدرانمان نیستیم و مختاریم نظر خویش را به كار ببندیم.
پیشینه حرف به یكی از داغ ترین جدال های قلمی میان اهل نظر در دهه های آخر قرن هجدهم برمی گردد. تامس پین كه در دو انقلاب در فرانسه و آمریكا فعالانه شركت داشت امیدوار بود در زادگاهش انگلستان نیز تحولی مشابه رخ دهد. از سوی دیگر هموطنش ادموند برك با رد آنچه در فرانسه رخ داده بود، از وضع موجود و از سلسله مراتب سنتی در انگلستان دفاع می كرد. برك می گفت شكل كنونی آن جامعه واجد كمال طبیعی و نتیجه تمام توانایی نوع بشر است و استدلال می كرد وضع موجود را شاید بتوان بر هم زد اما عقلاً قابل تصور نیست كه نظام بهتر جانشین آن شود. در مقابل پین می گفت پدران ما حق نداشتند درباره شرایط زندگی ما تصمیم بگیرند و نظام موروثی به این معنی است كه فردی مثلاً دیوانه بتواند به ریاست مملكت برسد.دوم مفاهیم حقوق طبیعی و حقوق مدنی اساس بحث تامس پین و ادموند برك بود. در تجدید آن دعوای پیچیده باید توجه داشت كه در فلسفه سیاسی جمهوری اسلامی حدود الهی در صدر امور است و حقوق طبیعی و مدنی اگر هم ارزشی داشته باشند در مراتب بعدی است. تفاوت جهان بینی های مبتنی بر دو اصل و سه اصل شبیه برق دو فاز و سه فاز نیست كه سیم كش اداره برق بتواند ترتیب كار را بدهد، بلكه مانند سیستم های داس و ویندوز در رایانه است كه از اساس همخوانی ندارند.كوتاه كنیم و نتیجه بگیریم: زیر سئوال بردن حق پدران به تعیین تكلیف برای فرزندان در مواردی مشخص و محدود و در گرماگرم سخن پردازی های انقلابی می تواند كاربرد داشته باشد. چنانچه بخواهیم تمام مبانی وضع موجود را از نظر تفكیك نسل ها و رابطه پدر- فرزند بسنجیم و در سوابق تاریخی عقب و عقب تر برویم، سر از روز ازل درمی آوریم. در آن حالت به جای بحث در فكر سیاسی پا در حیطه ای گذاشته ایم یكسره متفاوت با نیت اولیه.دوم سعی در بومی كردن مفاهیمی از قبیل حقوق بشر به سبب جهان بینی های اساساً متفاوت در پشت مفاهیم به بازی گیج كننده ای با كلمات تبدیل می شود. در ایران دفتری به نام حقوق بشر اسلامی تاسیس كرده اند. اعلامیه حقوق بشر بر پایه تبدیل حقوق طبیعی به حقوق مدنی تدوین شده است و در این تبادل جایی برای سنت الهی و حدود الهی وجود ندارد. وقتی به كسی كه عبدالحسین نام دارد بگوییم عبدالحسین میرزا هویت فرد را به هم نریخته ایم، بلكه فقط تصویر شخصیت او را ارتقا داده ایم.اما وقتی بكوشیم متنی را با فرمتی ناهمخوان در رایانه باز كنیم، با علائمی شبیه هیروگلیف و خط میخی روبه رو می شویم.در دنیای تولید انبوه و افراط در مصرف، كلمات هنوز از تنور درنیامده فرسوده و نخ نما می شوند: گفتمان، تعامل، راهكار، معرفت شناسی، آسیب شناسی. بسیاری از مقاله ها و سخنرانی ها انگار فقط به این نیت نوشته یا ایراد می شوند كه چنین كلماتی در آنها به كار رود. كلمات می آیند و می روند بی آنكه درك و هضم شده باشند.اقتدارگرایی از جمله واژه هایی است كه مدام تكرار می شود. آیا اقتدار و گرایش به كسب آن مثبت است یا منفی؟ آیا سردبیر، معلم، استاد و كارفرمای مقتدر در چشم همگان فردی است درخور ستایش یا سزاوار سرزنش؟ گرفتاری جامعه ایران در این است كه مثلاً تابلوی راهنمایی و رانندگی بی حضور یك مامور مقتدر در پای آن تاثیر چندانی ندارد و قاضی اقتدار ندارد چون استقلال قضایی وجود ندارد. مشكل جامعه ایران در كمبود اقتدار است، نه در زیادی آن. بر این قرار فرد اقتدارگرا را باید ستود.بدفهمی از آنجا پیدا شده است كه واژه را جدا از زمینه پشت آن به فارسی برگردانده اند. اصل واژه (authoritarian) در زبان و فرهنگ های غربی كه در آنها آزادی های فردی به اندازه اقتدار نظام اهمیت دارد، به معنی آمر است، یعنی فرد یا نهادی كه می كوشد نظر خود را به هر ترتیبی شده به كرسی بنشاند منظور این است كه اجرای قانون از سوی حكومت باید با رضایت حكومت شونده باشد. كسی كه رضایت حكومت شونده را نادیده بگیرد، یعنی با قانونی خودساخته حكم براند و آمر است در مفهوم منفی آن.می بینیم واژه ای كه در درك همگانی از زبان دارای بار مثبت است در فرهنگ سیاسی به عنوان نوعی اتهام به كار می رود. اما مشكل را نباید فقط متوجه مترجمان دانست. كوروش، شاه عباس و نادرشاه به عنوان شخصیت هایی مقتدر تحسین می شوند. در فرهنگ غرب هم شخصیت هایی از قبیل هنری هشتم در انگلستان و شارل دوگل در فرانسه، مقتدر و آمر شناخته می شوند. در ایران درك از تاریخ نیاز به برخوردی انتقادی دارد كه هنوز رایج نیست.
برخورد انتقادی به این معنی است كه فرد ناظر بتواند مفاهیم را تعریف كند و به ناسازگاری درونی آنها واقف باشد. یك دانماركی كه در كپنهاگ زبان فارسی درس می دهد می گوید متحیر است كه بسیاری ایرانیان روشنفكر و درس خوانده در همان حال كه هوادار حقوق بشرند، مجازات اعدام را ضرورتی اجتماعی می دانند. توجه كنیم كه این ناظر حیرت زده با ادبیات، زبان و فرهنگ ایرانی آشنا است. قیاس كنیم كسانی كه از این آشنایی برخوردار نباشند، با چه حیرت آمیخته به تحقیری به فرهنگ واژگان سیاسی پردست انداز و ناهموار ایران نگاه می كنند.برخی مفاهیم هم بنا به مصلحت روز و برای خالی نبودن عریضه به كار گرفته می شوند، بی آنكه اعتقاد و التزامی به آنها در كار باشد. تشكیل هیات منصفه و قائل بودن به جرم سیاسی از آن جمله است. مفهوم هیات منصفه با فلسفه اجماع خاص در تشیع ناسازگار است زیرا نظر عموم و تغییرات طرز فكر اجتماع را در دادرسی به كار می گیرد. در مورد دوم در تاریخ ایران از كسانی كه در برابر قدرت حاكم قد علم كنند با عنوان سركشانی یاد می شود كه باید مطیع و منقاد شوند. به رسمیت شناختن حق دفاع برای چنین افرادی نه با عرف فرهنگ ایران همخوانی دارد و نه با مبانی فقهی.دانشجوی جامعه گرا و پیشرو دانشكده فنی می تواند در درك مفاهیم و در انتقال آنها نقشی مهم داشته باشد. برخورداری او از روش علمی امكان می دهد تا مفاهیمی سیاسی و فرهنگی را در فضایی سه بعدی تجسم كند. مونتاژ واژه ها و مفاهیی از جهان بینی های ناسازگار (یا به اصطلاح مكانیك ها خوراندن پیچ نامناسب به مهره ناجور) و درهم آمیختن عقاید ناهمگن دانشگاه را از تاثیر گذاری بر سطح وسیع تری از جامعه محروم می كند. برای رسیدن به سطحی كه یك ملت و یك فرهنگ بتواند قادر به كار هایی از قبیل نوشتن قانون اساسی شود، درك صحیح و دقیق از مفاهیم سیاسی ضرورتی حیاتی دارد.
متن ویراسته سخنرانی در فستیوال پلی تكنیك، ۲ مرداد ۱۳۸۴
محمد قائد
منبع : روزنامه شرق