جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اورتگا در ایران


اورتگا در ایران
دانیل اورتگا در دورانی بحرانی به ایران سفر کرده است. قرار است او دو روز در ایران بماند و با مقامات ایران به گفت وگو بنشیند. در خبرها آمده است که « رئیس جمهور ایران در سفر چند ماه گذشته خود به نیکاراگوئه، طی مراسمی با حضور مردم و مقامات ایران و نیکاراگوئه عالی ترین نشان فرهنگی این کشور را با عنوان روبن داریو از اورتگا دریافت کرد.» اورتگا در نخستین هفته ریاست جمهوری اش با ریاست جمهوری کنونی ایران در پایتخت نیکاراگوئه (ماناگوا) دیدار کرد. هر دو اعلام کردند کشورهایشان دارای منافع مشترک و دشمنان مشترکند.
نیکاراگوئه کشوری است فقیر و نیازمند کمک. ایران کشوری است غنی و نیازمند دوست یا متحد. هر دو کشور با ایالات متحده امریکا معضلات و مشکلات فراوان دارند و هم پیمانانشان کشورهایی به شمار می روند که رویاروی امریکا قرار گرفته اند مانند کوبا و ونزوئلا.
«خوزه دانیل اورتگا ساودرا» در ۱۱ نوامبر ۱۹۴۵ به دنیا آمد. او رئیس جمهور کنونی نیکاراگوئه است. بیشتر عمرش را رهبر جبهه آزادیبخش ملی ساندنیست های نیکاراگوئه (اف. اس. ال. ان = de Liberacion Nacional) Frente Sandinista بوده است.
اورتگا در یک خانواده متوسط پا به جهان گذاشت. پدر و مادرش (دانیل اورتگا - لیدیا ساودرا) در اپوزیسیون بودند و با رژیم «سوموزا» مخالفت می کردند. اورتگا در ۱۵سالگی به سبب فعالیت های سیاسی خودش بازداشت شد. به دانشگاه که رفت به جنبش مخفی ساندنیست ها پیوست. به سال ۱۹۶۷ به علت شرکت در حمله به یک بانک به زندان افتاد و با ساندنیست های دیگر در سال ۱۹۷۴ در یک مبادله زندانیان سیاسی آزاد و به کوبا تبعید شد.
در آنجا آموزش های چریکی دید و مخفیانه به کشورش بازگشت. در سال ۱۹۷۹ به دنبال قیامی مردمی که منجر به اخراج «سوموزا» (آناستازیو سوموزا یبایله) شد به عضویت «خونتا»ی پنج نفره ای (شورای نظامی انقلابیان) درآمد به نام «شورای بازسازی ملی» نیکاراگوئه. پس از آن در فاصله سال های ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۰ به عنوان رئیس جمهور کشور خدمت کرد.
نخستین دوره ریاست جمهوری او توام شد با سیاست های ناموفق سوسیالیستی که در داخل ناخشنودی هایی به بار آورد و مواجه شد با خصومت های ایالات متحده امریکا و شورش مسلحانه «کنترا»های تحت حمایت امریکا. ماجرای کنتراها در داخل نظام سیاسی امریکا نیز جنجال هایی به بار آورد که بی ارتباط با ایران و سیاستمداران ایران در آن هنگام نبود.
رئیس جمهور وقت امریکا، رونالد ریگان، در سال ۱۹۸۱ ساندنیست ها را متهم به همکاری با اتحاد شوروی و کوبا و حمایت از جنبش های مارکسیستی در امریکای لاتین کرد و به سی.آی.ای. دستور داد مخالفان ساندنیست ها معروف به کنتراها را جهت سرنگونی حکومت اورتگا آموزش دهد و مسلح کند. شماری از این مخالفان، افسران پیشین گارد ملی سوموزا دیکتاتور سرنگون شده نیکاراگوئه بودند. این جریان یکی از جنجالی ترین رویدادهای تاریخ سیاسی معاصر امریکاست که مشهور شده است به «ایران گیت».
افسران سازمان «سیا» ماموریت داشتند به ایران برخلاف قانون کنگره امریکا سلاح بفروشند و درآمد حاصل از آن را در اختیار فعالیت های «کنتراها» قرار دهند. گفته شده است که در نبردهای سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۹ میان کنتراها و ساندنیست ها بیش از سی هزار نفر جان خود را از دست داده اند.
امریکا به خود حق می دهد در هر جا که بخواهد دخالت کند اما حاضر نیست بپذیرد که کشورهای هم فرهنگ و هم سرنوشت به یکدیگر ابراز علاقه کنند یا به یاری هم بشتابند. اورتگا در ۱۹۸۴ با کسب ۶۳ درصد آرا انتخابات را برد و ۱۰ ژانویه ۱۹۸۵ به ریاست جمهوری رسید. همه ناظران سیاسی در آن وقت بر این باور بودند که این انتخابات آزادترین انتخابات در تاریخ نیکاراگوئه بوده است. هفت حزب سیاسی در این انتخابات شرکت جستند.
اورتگا در سال ۱۹۹۰ در یک رقابت انتخاباتی آزاد از «ویولتا باریوس د خامورو» که از همکاران پیشین او در شورای انقلاب و بازسازی بود شکست خورد اما همچنان به عنوان شخصیت سیاسی مهم و موثری در صحنه سیاست نیکاراگوئه به فعالیت های خود ادامه داد و در یک نطق معروف پس از شکست گفت حالا به حکومت خود از پایین ادامه می دهیم. «خامورا» توانسته بود چپ و راست را پیرامون خود متحد گرداند و اورتگا را شگفت زده کند.
اورتگا دو رقابت دیگر انتخابات ریاست جمهوری را در سال های ۱۹۹۶ و ۲۰۰۱ از دست داد و سرانجام به سال ۲۰۰۶ توانست پیروزمندانه نتیجه انتخابات را از آن خود گرداند و در ۱۰ ژانویه ۲۰۰۷ باز به ریاست جمهوری برسد. در آن دو باری که در انتخابات شکست خورد، مخالفانش دستگاه او را متهم به فساد مالی کرده بودند. اورتگا در زمانی که در اپوزیسیون قرار گرفت، سیاست های خود را معتدل کرد و به تدریج از دیدگاه های تند مارکسیستی فاصله گرفت و به گرایش های سوسیالیسم دموکراتیک دلبستگی نشان داد. اعتقادات دینی کاتولیکی او در سال های اخیر به گونه ای فزاینده تقویت شده اند به گونه ای که حزب او در سال ۲۰۰۶ با آزادی سقط جنین به مخالفت برخاست.
انتخابات اخیر نیکاراگوئه را نیز که منجر به پیروزی اورتگا شد همه ناظران سیاسی و بی طرف آزاد و منصفانه دانسته اند. بدیهی می بود که «هوگو چاوس» در تبریک گفتن به اورتگا از همه سبقت بگیرد. اما همراه با او «فیدل کاسترو» نیز به اورتگا تبریک گفت.
کاسترو با همه سالخوردگی، جوانی را که در کشورش آموزش چریکی دیده است از یاد نمی برد؛ و از همه جالب تر آنکه جورج بوش رئیس جمهور امریکا نیز در ۸ ژانویه ۲۰۰۷ به اورتگا تلفن کرد و پیروزی او را تبریک گفت.
معروف است که کشورها نه دوست دارند، نه دشمن؛ می گویند کشورها منافع دارند و فقط به منافع خود می اندیشند. این سخن را در مورد سیاستمداران و در موارد دیگر نیز به کار بسته اند. این سخن نه به طور مطلق درست است و نه به طور مطلق نادرست. مواردی هست که ممکن است کشورهایی به منافعی والاتر بیندیشند یا معیارهایی را در نظر بگیرند که الزاماًً مبین منافع کوتاه مدتشان نباشد.
این موارد هرچند نادرند اما از وضعیت اخلاقی حاکم بر فرهنگ یک کشور نشأت می گیرد. این وضعیت اخلاقی هنگامی منافعی والا را هدف می گیرد که بنیادهای یک کشور مشروع و موجه و به اصطلاح امروزین به نحوی دموکراتیک شکل گرفته باشند. اگر چنین نباشد حتی وقتی که فقط منافع صرف، شکل گیری یک اتحاد را توجیه کند، بی تردید این اتحاد در برابر نخستین وزش باد ناساز درهم می ریزد. چنین مواردی در تاریخ کم نبوده اند. از این گذشته اتحاد از سر سودجویی چندان نمی پاید و چندان دوام نمی آورد چنانچه معیارهایی پایدارتر از آن حراست نکند.
ایران و نیکاراگوئه دارای دو فرهنگ و دو دستگاه حکومتی متفاوتند. هر دو از سیاست های امریکا ناخرسندند و از دخالت های آن ناخشنود. با این حال هر دو تا هنگامی می توانند به دوستی و اتحاد کنونی خود پایبند بمانند که ورای وضع فعلی به ضوابطی ماندگار بیندیشند و از یک نظام جهانی مبتنی بر انصاف و عدل به دفاع برخیزند.
این ممکن نمی شود مگر آنکه خود نیز به همین معیارها در درون خود احترام بگذارند. بهترین متحد هر حکومت بی تردید مردم همان کشورند و این مردم در صورتی که احساس کنند در سرنوشت خود سهیم اند در برابر هر خطری می ایستند و از هر نیروی دیگری قوی تر و استوارترند.اورتگا در امریکای لاتین شخصیتی است درخور توجه. او هنگامی که شکست می خورد نتیجه را می پذیرد و همین به او نیرو می دهد به یاری مردمش به صحنه قدرت بازگردد.
رفتار سیاسی او صرف نظر از همه اشتباهاتی که مرتکب شده است، رفتار سیاسی یک دولتمرد دموکرات و اندیشگر است. او در دورانی طولانی همه گذشته خود را نقد کرده است و با شهامتی یکه و بی همتا در مسیر اصلاح خود گام برداشته است و حیرت آور آنکه توانسته باز قدرت را به دست بگیرد. او هرگاه که به قدرت رسیده است با اتکا به رای مردم خود بوده است و هرگاه که ایستادگی به خرج داده به پشتیبانی همین مردم بوده است. اگر هم روزی شکست بخورد، کشورش را از دست نخواهد داد.
ایران امروز در امریکای لاتین دوستانی دست و پا کرده است. این دوستی ها در رویارویی با دشمنی های امریکا سامان یافته اند. اما اکنون موقع آن فرارسیده است که سیاستی جامع و همه سونگرانه جایگاه و مقام و منزلت هر منطقه و هر کشور را تعیین کند و نیروی محدود و معین ما را به گونه ای خردمندانه به کار اندازد.
در ایران کم نیستند کسانی که جوانی خود را با دفاع از جنبش های امریکای لاتین سپری کرده اند و کم نیستند کسانی که در همین دوران اخیر با شور و حرارت از همین دانیل اورتگا به دفاع برخاسته اند و او را ستوده اند. اکنون هنگام آن است که عواطف و احساسات به واقعیت ها نیز اعتنایی داشته باشند و دوستان گونه گون را از موهبت خرد سیاسی بیشتر بهره مند گردانند.
چنگیز پهلوان
منبع : روزنامه شرق