چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

ادیان و مذاهب


ادیان و مذاهب
دین مانند هر پدیده دیگر رو به تکامل بوده است و دانشمندان با پیروان ادیان در این نظر موافقند؛ جز اینکه دینداران مراحل دین را مانند کلاسهای درس رو به تکامل می دانند، ولی دانشمندان می گویند دین از جادو و پرستش طبیعت و شرک به مرحله توحید رسیده است. هم اکنون گونه هایی از ادیان اولیه در نقاط دور افتاده جهان وجود دارد و پژوهشگران برای تحقیق در مراحل دین، آنها را مورد توجه قرار می دهند.
● تعریف دین، مذهب، ملت و شریعت
با پیشرفت دانش، معلوم شده است که درباره هیچ یک از پدیده های جهان نمی توان تعریف کاملی ارائه داد. تعریف باید جامع و مانع باشد؛ یعنی همه موارد خودی را دربرگیرد و همه موارد بیگانه را بیرون کند. در گذشته تصور می شد ارائه تعریف جامع و مانع امکان دارد، اما اکنون روشن شده است که هیچ تعریفی جامع و مانع نیست و تعریفها برخی از جوانب موضوعات را نشان می دهند.
بعضی موضوعات آسانتر و بعضی دشوارتر تعریف می شوند. یکی از موضوعاتی که به سختی تعریف می شوند، دین است. علت این امر تنوع بسیار زیاد ادیان در جوامع بشری است. دانشمندان برای پیدا کردن یک یا چند وجه اشتراک در تعریف ادیان کوشیده اند، ولی کارشان به جایی نرسیده است. این امر موجب شده است که تعریفهای بی شماری برای دین ارائه شود که هیچ کدام از آنها جامع و مانع نیست. برخی گفته اند دین به معنای اعتقاد به یک امر قدسی است و برخی آن را ایمان به موجودات روحانی دانسته اند. گروهی دیگر گفته اند دین عبارت است از ایمان به یک یا چند نیروی فوق بشری که شایسته اطاعت و عبادت هستند.
مذهب در گذشته به مکتبهای فکری درون یک دین (مانند مذاهب چهارگانه یا پنجگانه فقه اسلامی) اطلاق می شد. در مغرب زمین، واژه «Religion» به معنای مکتبهای درون یک دین و به معنای خود دین به کار می رود و حدود نیم قرن است که متجددان کشور ما تحت تاءثیر این موضوع، کلمه «مذهب» را به هر معنا استعمال می کنند.
در این نوشته واژه «دین» و «ادیان» در مورد همه آیینها، اعم از صحیح، منسوخ، محرف و جعلی به کار می رود، همان طور که خدای متعال به کافران فرموده است: «لکم دینکم ولی دین» (کافرون: ۶).
ملت در لغت به معنای روش و آیین است و اصطلاحا به مجموعه ادیان توحیدی اطلاق می شود. در علم کلام اسلامی به پیروان ادیان توحیدی ملیین می گویند و هر گاهم یکی از اهل کتاب مسلمان شود؛ سپس از اسلام برگردد، مرتد ملی نامیده می شود. همچنین علمای اسلام واژه «ملت» را اختصاصا برای اسلام به کار می برند. حدود یک قرن است که کلمه «ملت» در زبان فارسی به معنای توده مردم استعمال می شود و این کاربرد احتمالا از کشور ترکیه به ایران سرایت کرده است.
شریعت معمولا به معنای احکام و قوانین آسمانی است و گاهی به معنای دین به کار می رود.
● دین از نظر جامعه شناسان
اگر دین را با چیزی مانند پزشکی مقایسه کنیم، حکم خواهیم کرد که دین یک امر اجتماعی است و پزشکی یک موضوع فردی. البته به سبب ارتباط محکم و متقابل فرد و اجتماع، می توان هر موضوع فردی را اجتماعی و هر موضوع اجتماعی را فردی نیز نامید. جامعه شناسان دین را یک نهاد اجتماعی می دانند و به همین دلیل، درباره آن بحث می کنند، ولی پزشکی یک نهاد نیست و جامعه شناسان با آن کاری ندارند.
رویکرد جامعه شناسان به مبحث دین رویکردی علمی است. علوم در گذشته به ماوراءالطبیعه وابسته بودند و همین وابستگی موجب پدید آمدن رشته هایی مانند علوم غریبه و مانع پدید آمدن رشته هایی چون جامعه شناسی می شد. علوم غریبه (مثلا کیمیاگری) قابل تبیین نبود و صرفا شیوه هایی را پیشنهاد می کرد و مدعی می شد که به نتیجه معینی می انجامد. در فضای فکری قدیم که رازوری حاکم بود، علم جامعه شناسی که به توضیح پدیده ها می پردازد، جایی نداشت. از اواخر قرون وسطی، زمزمه جدایی علم از ماوراءالطبیعه پیدا شد و به تدریج این شیوه پا گرفت و از مغرب زمین به سراسر جهان سرایت کرد.
از این رو، دور از انتظار نیست که جامعه شناسان هنگام سخن گفتن درباره دین، کاری به جنبه آسمانی آن نداشته باشند و آن را ساخته ذهن بشر و تکامل یافته جادو بدانند که برای تاءمین نیازهای معیشتی ساخته شده است؛ زیرا دیدگاه علمی هر چیز را از آسمان فرو می کشد و آن را تشریح و تبیین می کند.
به نظر جامعه شناسان، دین، دست کم در مراحل نخستین خود، سخت به جادوی ابتدایی می ماند؛ به این معنا که جادوگر و دیندار، هر دو می کوشند تا با تدبیری هستی را بر سر مهر آورند و آسایش خود را تاءمین کنند. پس هر دو ندا در می دهند و از نیروهای مطلوب خود یاری می جویند؛ با این تفاوت که اولی نیروهای یاری رسان و راحت بخش را در طبیعت می داند، ولی دومی آنها را در ماورای طبیعت می جوید. تفاوت دیگر اینکه اولی برای دست یافتن به نیروهای دور دست غیر طبیعی، راهی جز تضرع نمی یابد. جادوگر بر نیروهای طبیعی عمل می کند و آنها را به همراهی می خواند، اما دیندار از نیروهای غیرطبیعی می خواهد که او را در مقابل نیروهای طبیعی دریابند. جادوگر شی ء مورد عمل خود، آمرانه می گوید:«یار من باش !»، دیندار صرفا استرحام می کند.
● مراحل دین
دین مانند هر پدیده دیگر رو به تکامل بوده است و دانشمندان با پیروان ادیان در این نظر موافقند؛ جز اینکه دینداران مراحل دین را مانند کلاسهای درس رو به تکامل می دانند، ولی دانشمندان می گویند دین از جادو و پرستش طبیعت و شرک به مرحله توحید رسیده است. هم اکنون گونه هایی از ادیان اولیه در نقاط دور افتاده جهان وجود دارد و پژوهشگران برای تحقیق در مراحل دین، آنها را مورد توجه قرار می دهند.
● فایده تاریخ ادیان
نخستین انگیزه مطالعه و بررسی هر موضوعی ارضای حس کنجکاوی است و به همین دلیل، دانشمندان هنگام تحقیق درباره پدیده ها، ارزش اقتصادی یا سایر منافع مادی را در نظر نمی گیرند و تنها پس از به نتیجه رسیدن تحقیق است که منافع اقتصادی مورد توجه قرار می گیرد. تشویق و همکاری دولتها در چنین مواردی نیز به امید حصول نتیجه مادی است. خود دانشمندان با شور و هیجان به تحقیق می پردازد، در حالی که نمی دانند موضوع مورد بحث آنان به نتیجه می رسد یا نه.
کسانی هم که در تاریخ ادیان مطالعه می کنند تا از آن برای رشته های دیگر علوم انسانی سود بجویند؛ زیرا رشته های علوم به یکدیگر پیوند دارند و این پیوند میان رشته های مشابه بیشتر است. دین به عنوان پدیده ای که هیچ گاه از انسان جدا نشده، برای پژوهشگران اهمیت فراوانی دارد. در این هنگام، تاءثیر شگفت آور دین در زندگی بشر و نقش آن در رشد و شکوفایی علم و هنر روشن می شود.
فایده دیگر مطالعه تاریخ ادیان، بهره بردن از آن در برقراری ارتباط با افراد و جوامع گوناگون است. از این رو، دولتهای بزرگ برای تحمیل سیطره خود بر دولتهای کوچک، به سراغ خاور شناسان می روند و از آگاهیهای آنان در باب روحیات و باورهای ملتها استفاده می کنند.
تحقیق در تاریخ ادیان برای دینداران سود معنوی دارد و به باورهای دینی ایشان عمق می بخشد. آنان در بحث خود، کژیها و نابهنجاریهای ادیان رقیب را جستجو می کنند و در صددند درستی دین موروثی و مقبول خویش را ثابت کنند.
همچنین در این رشته، فهم درست اعتقادات دینی ملتها میسر گردد و تنها پس از آن می توان راه راست را به آنان نشان داد و کاستیهای آن ادیان را تفهیم کرد.
● دسته بندی ادیان
ادیان را می توان از جنبه های گوناگون دسته بندی کرد:
۱) ادیان ابتدایی (مانند آنچه میان اقوام ابتدایی دیده می شود)،
۲) ادیان قدیم (مانند آیینهای منقرض شده خاورمیانه)
۳) ادیان پیشرفته (مانند ادیان بزرگ کنونی).
۴) ادیان ساده (مانند آنیمیسم، توتیسم و فتیشیسم)،
۵) ادیان فلسفی (مانند هندوئیسم، بودیسم و آیین کنفوسیوس)
۶) ادیان وحیانی (مانند زردشتی گری، یهودیت، مسیحیت و اسلام).
۷) ادیان غیر توحیدی (مانند هندوئیسم، بودیسم و شینتو)
۸) ادیان توحیدی (مانند یهودیت، مسیحیت و اسلام).
۹) ادیان سامی (مانند یهودیت، مسیحیت و اسلام)،
۱۰) ادیان آریایی (مانند ادیان ایران باستان، هندوستان، روم و یونان قدیم)
۱۱) ادیان خاور دور (مانند آیین کنفوسیوس، تاتوئیسم و شینتو).
۱۲) ادیان شرقی (مانند هندوئیسم، بودیسم و شینتو)
۱۳) ادیان غربی (مانند یهودیت، مسیحیت و اسلام).
دسته بندیهای دیگری نیز در منابع دین شناسی وجود دارد.
● ادیان ابتدایی
۱) دین نزد انسان ابتدایی
از نظر پژوهشگران علوم انسانی، نخستین نشانه های موجود از دین گرایش به پرستش طبیعت است. نمونه هایی از این گرایش هم اکنون در مناطق دور افتاده جهان، میان انسانهای ابتدایی مشاهده می شود. در این گرایش به منظور رام کردن نیروهای طبیعت، باید از آن نیروها تجلیل کرد و از آنها درخواست لطف و احسان داشت. انسانهای ابتدایی عصر ما مراسمی دینی دارند که در آن لباسهای عجیب و غریبی می پوشند، ماسک بر صورت می زنند و به حرکات موزونی مشغول می شوند و ضمن آن از گونه ای مناسب و به دور از طغیان و طوفان آنان را سیراب کند و به زمین می گویند برویاند و از مزارع و درختان می خواهند که محصول بهتر و بیشتری بدهند و مانند اینها.
۲) عناصر مشترک ادیان ابتدایی
با آنکه ادیان ابتدایی در بیغوله های جهان پراکنده شده اند و نمی توان میان آنها هیچ ارتباطی تصور کرد، شگفت آور است که آن ادیان باورهایی مشابه یکدیگر دارند. برخی از عناصر مشترک ادیان ابتدایی به قرار زیر است:
۱-۲) خدا و خدایان
باید توجه داشت دینداران به خدایی بسیار والا و فوق تصور بشر عقیده دارند. آنان معتقدند علم و قدرت خدا بی نهایت است و هر گاه در متون دینی چیزی بر خلاف آن یافت شود، برای تاءویل آن تلاش می کنند.
از قرآن مجید به روشنی می فهمیم که مشرکان نیز پیوسته به چنین خدایی معتقد بوده اند. به ادعای برخی مشرکان، خدا از بس بزرگ و پاک و منزه است، با جهان مادی ارتباطی ندارد؛ از این رو، باید برای حاجت خواستن به شرکای او مراجعه کنیم. آنان این موجودات را کارگزاران امور جهان می دانستند و رجوع به آنها را عظیم الشاءن به مردم می گفتند این شریکان از جانب خدای متعال تعیین نشده اند و به همین دلیل، هیچ قدرتی ندارند و نباید به آنها متوسل شد.
تاریخ نشان می دهد که شرک به خدای متعال سابقه ای دیرینه دارد و بشریت پیوسته به آن مبتلا بوده است. در عصر حاضر نیز تقریبا نیمی از جمعیت جهان در قالب هندوئیسم، بودیسم، شینتو و ادیان ابتدایی بت می پرستند (واژه «بت» در زبان فارسی نیز از نام «بودا» گرفته شده است). جامعه شناسان دوران شرک را مقدم بر دوران توحید معرفی می کنند، ولی پیروان ادیان توحیدی با این فرضیه به شدت مخالفند و شرک را انحراف از توحید می دانند.
به زعم برخی ادیان، خدایان در تاریخ برای انسان جلوه گر شده اند و بتان نمادی از آنها هستند. این سنخ ادیان به فرستادگان الهی یعنی انبیا (ع) عقیده ندارند.
۲-۲) نیاکان پرستی
ترس از مرگ خرافاتی را در جوامع ابتدایی پدید آورد و آن اقوام درباره ارتباط مردگان با زندگان عقایدی داشتند. برخی از مردم باستان از بازگشت اموات می ترسیدند و مردگان را کاملا با طناب می بستند و گورها را محکم می کردند تا از بازگشت آنان جلوگیری کنند. این عقاید کم کم به نیاکان پرستی تبدیل شد که در دورانهای مختلف در سراسر جهان وجود داشته است و اکنون مظاهر آن در سرزمینهایی مانند ژاپن به چشم می خورد. بتان در مواردی مجسمه نیاکان بوده اند.
۳-۲) جادو
جادو در ادیان با آنچه در تصور ماست تفاوت دارد. در آن ادیان جادو عبارت است از مراسمی برای دلجویی و مددخواهی از نیروهای طبیعت. در این مراسم، جادوگر فعالیت می کند و رهبری مراسم را بر عهده می گیرد. از آنجا که در جوامع ابتدایی علم و سواد مطرح نیست، این افراد نیز چیزی بیش از سایرین نمی دانند و تنها اعتقاد همگان به وجود نیروهایی در این اشخاص آنان را از سایرین ممتاز کرده است.
جادوگران از نیروی خود برای معالجه بیماران نیز استفاده می کنند. این گونه جادوگران معمولا شمن (shaman) نامیده می شوند.
جادوگران ریاضتهایی نیز می کشند و بسیار می شود که در بدن خود نشانه هایی پدید می آورند و در مواردی خود را اخته می کنند.
۴-۲) قربانی
میان اقوام سراسر جهان قربانی برای معبود انواعی داشت و از ریختن جرعه ای آب یا شراب تا اهدای گیاهان و محصولات، ذبح حیوانات و کودکان و بزرگسالان، همچنین به آتش افکندن کودکان را شامل می شد. آنان برخی اوقات برای آنکه جمعیت کاهش نیابد، برای تهیه قربانی به سرزمینهای دیگر یورش می بردند و افرادی را اسیر و سپس در راه خدایان خود قربانی می کردند. قربانی عفت، یعنی فحشا دادن به احترام بتان (Hierodouleia) نیز نزد اقوام مختلف رواج داشت.
اهراق جرعه به عنوان قربانی همواره یکی از رسوم میخواری بوده و در تورات کنونی (خروج ۲۹:۴۱ و موارد دیگر) و در شعر عربی و فارسی بدان اشاره شده است:
شربنا و اهرقنا علی الارض جرعة
فللارض من کاس الکرام نصیب
اگر شراب خوری جرعه ای فشان بر خاک
از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک
در دورانهای بعد قربانی انسان منسوخ شد و اندک اندک قربانی به حیوانات منحصر گردید، ولی نمونه هایی از آن تا دورانهای نزدیک به ما وجود داشته است. اکنون که قوانین کشورها چنین چیزی را اجازه نمی دهد، گاهی در گزارشهای خبری می بینیم که در برخی روستاهای هندوستان و مناطق دیگر یک بت پرست به دور از چشم پلیس، فرزند خود را در پای بتی قربانی کرده یا تصمیم داشته قربانی کند، ولی دیگران از این کار جلوگیری کرده اند. البته مرتکبین این جرم در عصر ما دستگیر و مجازات می شوند، ولی در گذشته های دور از آنان تقدیر می شده است. شاید فرمان آزمایشی خدای متعال به حضرت ابراهیم خلیل (ع) مبنی بر قربانی کردن فرزندش برای این بوده که معلوم شود موحدان نیز در عشق و علاقه به معبود حقیقی چیزی کم ندارند.
۳) توتم
در ادیان ابتدایی توتم (Totem) قبیله عبارت است از نشانی که از قبیله حمایت می کند. آن نشان ممکن است یک گونه حیوان، نبات یا جماد باشد. حیوانات گوناگونی میان اقوام مختلف احترام دارند و احیانا تصویر آنها را روی پرچم کشورها می بینیم.
با مراجعه به تاریخ ملتها و مشاهده پرستش شیر در آفریقا، ببر در هندوستان، عقاب و خرس و سگ آبی در آمریکای شمالی، گاو نر در یونان و مصر، گاو ماده در هندوستان و آفریقا و اسکاندیناوی، گاومیش در جنوب هندوستان و کانگورو در استرالیا، در می یابیم که حیوانات مذکور توتم آن اقوام بوده اند. هنوز هم مقدس شمردن کبوتر و مار نزد بسیاری از ملتها ادامه دارد. واژه «توتم» از زبان سرخ پوستان آمریکا آمده است.
۴) تابو
تابو (Taboo) عبارت است از محرمات قبیله، مانند مقررات ازدواج و تغذیه. ممکن است قبیله ای ازدواج درون قبیله را مجاز بداند و قبیله دیگر آن را حرام بشمارد. افراد این قبیله باید برای همسریابی به سراغ قبایل دیگر بروند. واژه «تابو» از زبان قومی ابتدایی در مجمع الجزایر پولینزی آمده است.
۵) مانا
در آیینهای باستانی برخی از اشیا را دارای نیرو می دانستند و مورد توجه قرار می دادند.
ممکن است سنگی، چوبی، درختی یا حیوانی دارای خاصیت تلقی شود و از آن حاجت بخواهند و بدان تبرک بجویند. این اشیاء مانا (Mana) خوانده می شوند. بقایای این تصور نیز در ادیان و گرایشهای دیگر موجود است. واژه «مانا» نیز از زبان قومی ابتدایی در مجمع الجزایر پولینزی آمده است.
۶) آنیمیسم
آیین باستانی بسیاری از اقوام گذشته جان پرستی (Animism) بوده است. بر اساس این آیین همه مظاهر طبیعت روح دارند و برای بهره برداری از آنها باید به نیایش و سپاس و ستایش آنها پرداخت. پرستش زمین، آسمان و اجرام سماوی، آتش، رعد، برق، ابر، دریا، رودخانه، طوفان، جنگل، گیاهان و حیوانات، بویژه گاو ماده، مار کبرا، همچنین پرستش توتم قبیله و روح نیاکان و بزرگان، همراه با دلجویی از موجودات خطرناک، مانند شیطان و جن (از ما بهتران !)، میان اقوام باستانی رواج داشته است (گرایش به عبادت جن و پناه بردن برخی افراد نادان به آنها مورد نکوهش قرآن مجید قرار گرفته است: انعام: ۱۰۰، سباء: ۴۱، جن: ۶).
جان پرستان طبیعت را دارای شعور و انسانوار می دانند و به گونه ای با آن راز و نیاز می کنند و برای آن قربانی تقدیم می دارند، گویا طبیعت تحت تاءثیر این امور قرار می گیرد. بقایای این گرایش در برخی ادیان بخصوص آیین هندو تا این زمان مشاهده می شود. برخی از بتان نماد قوای طبیعت هستند.
۷) فتیشیسم
فتیش (Fetish) واژه ای پرتغالی به معنای جادو است. ایمان به فتیش، یعنی احترام به یک شی ء مادی که نیرویی جادویی در آن نهفته است، در اقوام ابتدایی یافت می شود. این شی ء معمولا از سنگها و مواد معدنی است، که به عقیده آن اقوام همراه داشتن آن خوشبختی می آورد.
۸) اساطیر
بشر هنگامی که از کشف رازهای جهان احساس ناتوانی کرد، برای توضیح پدیده ها به اسطوره روی آورد و از قوه خیال کمک گرفت. اساطیر ابعاد گوناگونی داشتند و از مهمترین ابعاد آنها ترویج فضایل و کمالات بود. بنابراین اساطیر هم سازنده و هم ویرانگر بودند: سازندگی روح آدمی با فضایل و ویرانگری اندیشه آدمی در توضیح پدیده ها. همان طور که تفکر عمومیت دارد، بدل آن نیز که اسطوره باشد، در همه جوامع بشری عمومیت داشته است. نیمه اول شاهنامه فردوسی نمونه ای از اساطیر است که در آن قهرمانانی مانند رستم مطرح می شوند. رستم یک ابرمرد است که برای برانداختن کزیها و حاکم ساختن ارزشها می جنگد.
از دیدگاه علمی، فلسفه و دین تکامل یافته اسطوره هستند، ولی این ادعا در مورد دین از دیدگاه دینی مردود است و اعتقاد به آن با دینداری مناقات دارد.۳) ادیان ملل گذشته
۱) مصر
مصر یکی از کشورهای بسیار معروف جهان باستان بود. این سرزمین تمدنی بزرگ و حکومتهایی مقتدر داشت. نژاد مصریان قبطی بود و واژه «Egypt» که در زبانهای اروپایی برای مصر به کار می رود، با کلمه قبطی در ارتباط است.
مصریان از مراحل مختلف ادیان ابتدایی گذر کردند و به خدایان محلی که معمولا به شکل حیوانات اهلی و وحشی بود روی آوردند. پرستش فرعونها و خدایان اساطیری نیز معمول بود.
۱-۱) پیدایش دین و گوناگونی آن در مصر قدیم
مصریان قدیم به موجودات غیبی بسیاری معتقد بودند و خدایانی با اسما و صفات مختلف داشتند. هنگامی که فراوانی خدایان موجب زحمت شد، از شمار آنها کاستند و حتی در دوره کوتاهی تنها به خدای آفتاب معتقد شدند. در آن دورانها اعتقاد به الوهیت حیواناتی مانند شیر، تمساح و برخی پرندگان و جوندگان و برخی حیوانات اهلی مانند قوچ رواج یافت. پرستش گربه نیز نزد آنان بسیار اهمیت داشت. ایرانیان دوره هخامنشی در یکی از جنگهای خود با مصریان، تصویر گربه را روی سپرهای خود نقش کرده بودند؛ از این رو، مصریان به احترام آن تصاویر از تیراندازی و شمشیرزنی خودداری کردند و در نتیجه، پیروزی نصیب ایرانیان شد.
موجوداتی خیالی با سر حیوان و تن انسان، در اعتقادات ایشان وارد شد و بتهایی به این شکل ساختند و پرستیدند. هنگام مسافرت در رود نیل، برای مصونیت از خطر تمساحهای آدمخوار، نخست به معبد بسیار شکوهمند تمساح می رفتند و با پرداخت صدقه و نذری، به خیال خود تاءمین جانی می گرفتند.
۲-۱) اسطوره خدایان سه گانه اوزیریس، ایزیس و هوروس
مصریان قدیم می گفتند اوزیریس (خدای کشاورزی) با خواهرش ایزیس (الهه مادر) ازدواج کرد و از ایشان فرزندی به نام هوروس (خدای آفتاب) به دنیا آمد. اوزیریس به دست برادر خود به نام ست (خدای خشکسالی) کشته شد. ایزیس جسد شوهر مقتول خویش اوزیریس را با زحمت فراوان به دست آورد و آن را به مصر برگرداند و پنهان کرد. هنگامی که ست از این قضیه آگاه شد جسد را پیدا کرد و آن را به چهارده قطعه پاره پاره ساخت و هر قطعه را در مکانی در مصر به خاک سپرد. آن مکانها به برکت پاره های آن جسد آباد و بارور شدند. هوروس که اکنون بزرگ شده بود، به خونخواهی پدر، با عموی خود جنگید و با آنکه یک چشم خود را از دست داد، بر عمو پیروز شد و او را اسیر کرد و نزد مادر خویش ایزیس آورد. ایزیس برادر شوهر خود را بخشید. آنگاه هوروس قطعات جسد پدر را به یکدیگر پیوند داد و به کمک خدای حکمت او را زنده کرد. اوزیریس از آن پس، در جهان نماند و این عالم را به فرزندش هوروس سپرده به جهان زیر زمین رفت و فرمانروای مردگان شد.
۳-۱) پرستش آفتاب
پرستش آفتاب در مناطق مختلف جهان سابقه ای دیرینه دارد و در مواردی از قرآن مجید (از جمله در سوره نمل، آیه ۲۴) به آن اشاره شده است. به راستی در میان تمام خدایانی که در کنار آفریدگار پرستیده می شدند، هیچ یک از آنها برکات بی پایان خورشید را نداشت. در مصر قدیم برای ساعات مختلف روز، خدایانی که نماینده خورشید بودند، قرار داده شد: مثلا خدای بامداد خپرع، خدای نیمروز رع و خدای شامگاهان اتوم بود.
همچنین سوسکی که سرگین گردان نامیده می شود، نماینده خورشید در روی زمین به شمار می رفت. مصریان قدیم آن حشره را بسیار مقدس می دانستند و تصویر او را در طلسمات و بر سینه و پیشانی مجسمه پادشاهان ترسیم می کردند و از آن برکت و نیکبختی می خواستند.
۴-۱) پرستش فرعون
پرستش پادشاهان در گذشته بسیار رواج داشت و آخرین نمونه آن در مورد امپراطور ژاپن بود که به خواست خود وی در سال ۱۹۴۶ لغو شد. هم اکنون برخی از فرمانروایان مانند پادشاه تایلند مقداری از آن سنت را حفظ کرده اند.
فرعونهای مصر (مانند امپراطورهای ژاپن) خدایانی از نسل آفتاب به شمار می رفتند و پرستش آنان به این عنوان بود.
۲) بابل
بابل برای سالیان درازی مرکز تمدن و علم و فرهنگ بود و نام آن در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان بسیار آمده و قرآن مجید (در سوره بقره، آیه ۱۰۲) از آن یاد کرده است. جبر و مثلثات و بسیاری از مسائل ریاضی و علمی دیگر از تمدن بابلی به یادگار مانده است.
۱-۲) تحول و دگرگونی دیانت ابتدایی دربابل
در حفاریهایی که در اماکن مختلف عراق صورت گرفته، مجسمه خدایان بی شماری از زیر خاک بیرون آمده و به موزه های جهان منتقل شده است. این خدایان صورت تکامل یافته آنیمیسم ابتدایی بوده اند.
بابل نیز تحول و تکامل دین از فتیشیسم تا اعتقاد به خدایان را تجربه کرد. این سیر تقیریبا چهار هزار سال طول کشید و در پایان خدایانی که نماینده ارواح ماه و خورشید و سیارات بودند، در شهرهای مختلف مورد پرستش قرار گرفتند. مردوخ در بیشتر زمانها برترین خدا بود.
۲-۲) خدای سه گانه
میان خدایان بی شمار بابلیان، شش خدا معروف تر شدند که در دو دسته سه تایی (تثلیث) مورد پرستش بودند. تثلیث اول از آنو (خدای آسمان)، انلیل (خدای فضا و جنگ) و ائا (خدای آب) و تثلیث دوم از شمش (خدای آفتاب)، سین (خدای ماه) و ایشتار (خدای مؤ نث) تشکیل شده بود.
این خدایان همسرانی داشتند و در زمانی خدای مؤ نث ایشتار به عنوان الهه باروری بسیار مورد توجه قرار گرفت. شوهر ایشتار تموز نامیده می شد.
هنگام اوج تمدن بابل خدای بزرگی به نام مردوخ مطرح شد که تصویر او را همه جا رسم می کردند. سایر خدایان بابل زیر دست مردوخ به شمار می رفتند.
۳-۲) خدای آشور
هنگامی که بابل به دست قوم شمالی آشور سقوط کرد، مردوخ جای خود را به خدای آشوریان به نام آسور داد و تصویر او را همه جا ترسیم کردند. بار دیگر بابلیان بر آشوریان پیروز شدند و مردوخ را به منزلت پیشین خود برگرداندند و با سقوط بابل به دست کورش، آهور مزدا جای مردوخ را گرفت.
۳) یونان
یونان شبه جزیره کوچکی در جنوب شرقی اروپاست که از گذشته های دور مرکز هنر، فرهنگ و اندیشه بوده است. این کشور در زبانهای اروپایی «Greece» خوانده می شود و کلمه عربی اغریق از اینجا می آید. نام یونان (Ionia) گرفته شده که یکی از بخشهای یونان است. یونانیان کشور خود را هلاس (Hellas) می نامند که نام افسانه ای نیای یونانیان است. از آنجا که بیشتر ادیان جهان با اندیشه و اسطوره رابطه ای تنگاتنگ دارند، باورهای دینی یونانیان در دین شناسی مهم است.
۱-۳) آیین یونانیان باستان
یونانیان قدیم نیز به خدایان نرینه و مادینه معتقد بودند. بزرگترین خدای ایشان زئوس بود که گاهی وی را زئوس پاتروس یعنی زئوس پدر می نامیدند. این خدا نزد هندوان باستان دیوس پیتار و نزد رومیان قدیم ژوپیتر خوانده می شد. مجموعه خدایان مورد پرستش ایشان معمولا با خدایان آریایی قدیم مشترک بود. برخی خدایان یونان عبارت بودند از:
▪ آپولو(خدای آفتاب)؛
▪ پوزیدن (خدای دریا)؛
▪ هستیا(خدای مؤ نث و مادر خانواده)؛
▪ دمیتر (خدای مؤ نث، مادر کشاورزی و غلات)؛
▪ هرمس (خدای حکمت)؛
▪ آرس (خدای جنگ).
۲-۳) اساطیر
بشر با قدرت تخیل و تلاش همه جانبه، در طی قرون و اعصار گذشته سعی کرده است تا خود را از سرگردانی برهاند و به همین منظور نخست اساطیر را پدید آورده تا به تصور خود برای سؤ الات خویش پاسخی بیاید. فلسفه، ادبیات و برخی ادیان زاییده اساطیرند و اساطیر در سراسر زندگی فکری انسانها نقش دارند. مثلا در کشور ما، اساطیر شاهنامه در ذهن مردم وجود دارد و پیوسته مردم از خواندن آنها لذت می برند. یونانیان نیز خدایان اسطوره ای خود را می پرستیدند و برای آنها قربانی می کردند. نام برخی از این خدایان در بالا آمد و تهیه کردن فهرستی از خدایان اسطوره ای آنان یا سایر ملل باستانی کاری دشوار است.
یونانیان مردمی هوشمند و کنجکاو بودند و از آنجا که به علم دسترسی نداشتند، با خلق اساطیر ذهن جستجوگر خود را آرام می کردند؛ همان طور که به جای پرستش آفریدگار آسمان و زمین، به بتهای گوناگون روی می آوردند. همین قوم از اساطیر به فلسفه پرداختند و پرچمدار دانش در عصر خود شدند، در حالی که موفقیت اقوام دیگر در این راه چشمگیر نبود.
۳-۳) پیدایش فلسفه
حدود پنج قرن پیش از میلاد، فیلسوفان بزرگی در یونان پیدا شدند و افکار تازه ای مطرح کردند. معروفترین آن فیلسوفان سقراط و شاگردش افلاطون و شاگرد این فیلسوف ارسطو بودند. اندیشه های ارسطو قریب دو هزار سال در مجامع علمی اروپا و جهان اسلام رواج داشت و کمتر کسی به خود اجازه می داد آنها را نقد کند. با آنکه فلسفه یونان و اندیشه های ارسطو عظمت پیشین خود را از دست داده است، هنوز هم دانشمندان هنگام طرح مسائل فکری از اشاره به سابقه آن در یونان و آثار افلاطون و ارسطو گزیری ندارند. فیلسوفان یونان برای اندیشه های خود از اساطیر بهره زیادی برده اند و هم اکنون مجموعه آثار افلاطون از نام خدایان گوناگون انباشته است.
آنان به بسیاری از سروده های حماسی قدیم که صفات ناپسند را به خدایان نسبت می دادند، اعتراض داشتند. اندیشه های افلاطون در مورد خداشناسی موجب گردید که او را افلاطون الهی (DivinePlato) بنامند. ارسطو محرک اول را مطرح کرد که به عقیده فیلسوفان موحد به خدای ادیان توحیدی نزدیک است.
۴-۳) عقاید عامه
در همین دوره فکر توده مردم نیز تحول یافت و آنان معتقد شدند که خدای زئوس بالای کوه المپ نشسته است و سایر خدایان گرداگرد او هستند. ایشان به حیات پس از مرگ عقیده نداشتند، ولی برای سعادت دنیوی، بتهایی را می پرستیدند. این بتها مظهر خدایان و قهرمانان اساطیری بودند و کاهنانی داشتند.
۴) روم
یکی از کشورهای بسیار باشکوه و قدرتمند جهان باستان روم بود که بخش مهمی از اروپا، ترکیه و شام را شامل می شد. رومیان از گذشته های دور تاکنون در معماری، نقاشی، مجسمه سازی، ادبیات و فنون کشور داری سر آمد بودند. رومیان سه قرن پس از میلاد مسیح (ع) به مسیحیت گرویدند و برای ترویج آن، از تمدن باستانی خود بسیار سود جستند.
۱-۴) آیین رومیان قدیم
رومیان قدیم آیینی ساده و ابتدایی داشتند. همه رومیان خدای دیانا را که معبدش در کوههای نزدیک رم بود، می پرستیدند و هنگام جشنهای سالیانه به معبد او روی می آوردند. یکی از اعمال دینی آنان صرف خوراک مقدسی بود که با آتش مقدس پخته می شد و خدای آتش در آن سهم داشت. تهیه این غذا و صرف آن طبق آیینهای معینی بود که شرح آن به طول می انجامد (اصولا استفاده از خوراک در ادیان معمول بوده و عشای ربانی در مسیحیت باقیمانده آن است).
۲-۴) نوما آیین نوما (Numen) یعنی روح، برای هر چیز از انسان و حیوانات و جانوران و جمادات و مظاهر طبیعت، روحی می شناخت. بعضی از این ارواح نیکوکار و برخی بدکار بودند. این ارواح که بعدا جنبه الوهیت پیدا کردند، طبیعتی مبهم و نامشخص داشتند. رومیان در دوره های بعد برای آنها شخصیت قائل شدند و درباره آنها اساطیری ساختند.
۳-۴) خدایان رومی
رومیان نیز خدایان بی شماری داشتند که نام برخی از آنها از این قرار است: ژوپیتر، جانوس، مارس، وستا، نپتون، ولکان، ونوس، آپولو، مینروا، هرکول.
۴-۴) ژوپیتر
ژوپیتر معادل زئوس یونانیان و به معنای زئوس پدر است. وی خدای نور و رعد و برق و صاعقه بود. روزهایی که ماه به شکل بدر می شد، به پرستش او اختصاص داشت.
۵-۴) مراسم دینی
مراسم دینی رومیان عبارت بود از پرستش امپراطور و تقدیم قربانی و برگزاری جشنهایی برای خدایان.۵) هندوستان
حدود ۳۵۰۰ سال پیش قومی که خود را آریا (Arya) یعنی نجیب و شریف می خواندند، از آسیای مرکزی به اطراف رود سند (در جنوب پاکستان کنونی) مهاجرت کردند و با پیشروی به سوی مشرق، سرزمینی را که بعدا هندوستان نامیده شد، در معرض تاخت و تاز خود قرار دادند. در همان روزگار دسته ای دیگر از قوم آریا به سرزمینی مهاجرت کردند که پس از آن ایران نام گرفت. دسته های دیگری از قوم آریا در اروپا منتشر شدند.
اگر چه درباره زبان اصلی اقوام آریایی چیزی نمی دانیم، اما زبانهای پس از مهاجرت آنان که زبانهای هند و اروپایی نامیده می شود، با یکدیگر قرابت دارند. زبان قوم آریایی هندوستان سانسکریت (skrita-Sam) یعنی خوش ترکیب خوانده می شود که با زبان اوستایی همچنین پارسی باستان و زبانهای اروپایی خویشاوندی دارد و این قرابت کمک زیادی به دانش زبان شناسی کرده است. مثلا حرف «ه -» در برخی از واژه های پارسی در برابر حرف «س» در سانسکریت قرار دارد: مانند واژه «هند» در برابر «سند» (Sindhu) و مانند «هومه»، گیاه مقدس زرتشتیان که معادل «سوما» (Soma)، گیاه مقدس هندوان است.
۱) هندوئیسم
آیین هندو در قدیم دین برهمایی خوانده می شد که به برهما، خدای هندوان اشاره می کرد. هندوئیسم شکل تکامل یافته آنیمیسم است و به همین دلیل بنیانگذار آن شناخته شده نیست. این آیین گونه ای فرهنگ، آداب و سنن اجتماعی است که با تهذیب نفس و ریاضت همراه شده و در تمدن و حیات فردی و جمعی مردم هندوستان نقش بزرگی داشته است.
۱-۱) مردم هند پیش از هجوم آریاییها
پیش از مهاجرت آریاییها به ایران و هند، مردم این سرزمینها قومی کوتاه قامت و سیاه چرده بودند که فرهنگ و دین و مراسم مخصوص خود را داشتند و تمدن آنان در سطح تمدن بین النهرین بود. این قوم در ایران تقریبا به طور کامل از میان رفتند، ولی در هندوستان به طرف جنوب آن کشور رانده شدند و اکنون به نام قوم دراویدی (Dravidians) شناخته می شوند و گروه بزرگی از اینها به نام نجسها(Untouchables) معروفند که درباره ایشان سخن خواهیم گفت. حفاریهای باستانشناسان در منطقه ای به نام موهنجودارو (Daro-Mohenjo) در کرانه رود سند (پاکستان)، آثار عظیمی از تمدن آنان را نشان داده است. از این کشفیات بر می آید که برخی از خدایان آیین هندو قبل از ورود آریاییان در هندوستان وجود داشته اند.
۲-۱) اصول دین هندو
اصول دین هندو عبارت است از اعتقاد و احترام به کتابهای باستانی و سنتهای دینی برهمنان و پرستش خدایانی که به ظهور آنها در دوره های قدیم عقیده دارند. اعتقاد به تناسخ و رعایت مقررات طبقات اجتماعی در معاشرت و ازدواج، همچنین احترام به موجودات زنده، مخصوصا گاو از اصول آن دین است.
لفظ «ام» (Om) به معنای آمین برای هندوان بسیار تقدس دارد و از سویی اسم اعظم الهی به شمار می رود و از این نظر به اسم اعظم یهوه در دین یهود شباهت دارد.
۳-۱) خدایان ودایی
هندوان به عده بی شماری از خدایان آسمانی و زمینی با اسما و صفات عجیب و غریب معتقدند و به آنها کرنش می کنند و برای هر یک بتخانه های با شکوهی می سازند. این خدایان با هم خویشاوندی سببی و نسبی دارند و ویژگیهای جسمی و روحی هر یک به تفصیل و با ذکر جزئیات در کتب مقدس و فرهنگ دینی هندوان آمده است. اعتقاد به جلوه گری خدایان به شکل انسان و حیوان در ادوار مختلف، نیز بسیار جلب نظر می کند دسته بندی خدایان در ارتباط با طبقات اجتماعی نیز معهود است. برخی از معروف ترین خدایان هندو عبارتند از:
▪ اگنی (Agni) یعنی آتش؛
▪ وارونا (Varuna) یعنی آسمان؛
▪ ایشوار (Isvara) یعنی قادر متعال؛
▪ رودرا (Rurdra) یعنی وحشتناک؛
▪ راما (Rama) یعنی دلپذیر؛
▪ کریشنا (Krishna) یعنی آبی پر رنگ؛
▪ یاما (Yama) یعنی ارابه ران معادل جم در آیین زردشت) که خدای حاکم بر ارواح مردگان است.
▪ اشوین (Asvin) یعنی اسب سوار عنوان دو تن از فرشتگان آیین هندو است. هندوان معتقدند که این پزشکان آسمانی برای انسان تندرستی، نیکبختی و دارایی به ارمغان می آورند.
پرستندگان بت مؤ مث زشت و بد ترکیب کالی (Kali) به معنای سیاه معتقدند هدایای ویژه این بت را باید از طریق راهزنی به دست آورد و تقدیم بتخانه کرد. البته باید توجه داشت که معمولا بتان را بسیار زیبا می سازند تا آنجا که بت در شعر فارسی کنایه از محبوب زیبا است.
۴-۱) کتابهای مقدس
ادعیه و آیینهای هندوان در مجموعه ای به نام وداها(Vedas)به معنای دانش، به زبان سانسکریت گرد آمده است و به آن شروتی (Sruti)یعنی وحی و الهام و علوم مقدس موروثی لقب می دهند. پژوهشگران تاریخ تصنیف وداها را بین ۱۴۰۰ تا ۱۰۰۰ ق.م.
می دانند، و بر این اساس سالهای ۱۵۰۰- ۸۰۰ ق.م. را دوره ودایی می خوانند.
چهار ودا وجود دارد، به این شرح:
۱) ریگ ودا(veda-Rig)یعنی ودای ستایش؛
۲) یجور ودا(veda-Yajur)یعنی ودای قربانی؛
۳) سام ودا(veda-Sama)یعنی ودای سرودها؛
۴) اتهرو ودا(veda-Atharva) یعنی ودای اتهروان (نام نویسنده این ودا).
در زمانهای بعد برهمنان شرح و تفسیرهایی بر بوداها نوشتند؛ از این رو هر یک از وداها دارای دو بخش است:
▪ نخست: منتزها(Mantaras)که عبارت است از متن اورادی در ستایش آتش، خورشید و سایر مظاهر طبیعت و دعاهایی برای فراخی روزی، باروری، بخشایش گناهان و غیره.
▪ دوم: براهمناها(Brahmanas)که مناسبتهای آن اوراد را تعیین می کند. پژوهشگران سالهای ۸۰۰ ق.م. تا ۵۰۰ ق.م. را دوره برهمنی می نامند.
کتابهای دینی، فلسفی، عرفانی و ادبی بی شماری در میراث فرهنگی هندوستان وجود دارد که به زبانهای مختلف ترجمه شده و از جمله آنها معروف کلیله و دمنه است که در سانسکریت پنچاتنتر(tantra -Panca) یعنی پنج بخش خوانده می شود.
کتابهای مهابهاراتا(bharata -Maha) و رامایانا(Ramayana) با محتوای اساطیری رزمی و بزمی از احترام ویژه ای برخوردارند. کتب دینی و ادبی یاد شده به همه زبانهای زنده جهان (و از جمله فارسی) ترجمه شده اند.
کتاب بسیار معروف و جذاب بهگودگیتا (gita -Bhagavad) یعنی سرود (خدای) مجید در بخشی از مهابهاراتاست که مستقلا مورد توجه قرار گرفته است. این کتاب گاهی به تخفیف گیتا نامیده می شود، در باب اخلاص (Bhakti) سخن می گوید و در اهمیت کتاب یاد شده همین بس که به طور مکرر به هر یک از زبانهای زنده جهان ترجمه شده و دست کم شش ترجمه فارسی از آن موجود است.
است. این کتاب گاهی به تخفیف گیتا نامیده می شود، در باب اخلاص (Bhakti) سخن می گوید و در اهمیت کتاب یاد شده همین بس که به طور است. این کتاب گاهی به تخفیف گیتا نامیده می شود، در باب اخلاص سخن می گوید و در اهمیت کتاب یاد شده همین بس که به طور مکرر به هر یک از زبانهای زنده جهان ترجمه شده و دست کم شش ترجمه فارسی از آن موجود است.
این رساله مکالمات کریشنا با شاهزاده ای به نام آرجونا (Arjuna) یعنی روشن را در بر دارد. رساله یاد شده ظاهرا در قرن اول میلادی در روزنامه بزرگ مهابهاراتا گنجانیده شده است و نزد هندوان از هر کتاب دینی و عقلی دیگر محبوبتر و محترمتر به شمار می رود. نظم آن کتاب یک دست نیست، ولی نیروی ذوق و شوقی که در طی کلمات آن نوشته اعجاب انگیز وجود دارد، هزاران تن را دلباخته و فریفته خود ساخته است.
راز موفقیت گیتا در این است که می کوشد اثبات کند راه حقیقی نجات و رستگاری در طریقه اخلاص قرار دارد و برای بیان این امر از داستانی کمک می گیرد. آرجونا سوار بر ارابه سلطنتی برای جنگیدن با عموزادگان خود به سوی میدان می رود و راننده ارابه که خدای پهلوانی یعنی کریشنا است و در کنار او نشسته است، وی را به رزم و نبرد تشویق می کند. شاهزاده دل به جنگ با خویشاوندان خود نمی دهد. در حالی که سرداران سپاه خصم یعنی عموزادگان او در شیپور جنگ می دمند، به راننده فرمان می دهد که ارابه او را در وسط رزمگاه در محلی قرار دهد که بتواند کوشش و رزم آوری هر دو سپاه را به درستی مشاهده کند، ولی همین که خویشان و عموزادگان و بزرگان قوم را در حال پیکار و خونریزی می بیند، دل او از پشیمانی و اندوه لبریز می گردد.
وی درد و رنج خود را با کریشنا راننده ارابه در میان می گذارد و از گرانی اندوه، تیر و کمان را از دست بر زمین می افکند.
کریشنا او را بر این کم دلی سرزنش می کند و دوباره وی را بر جنگ و نبرد برمی انگیزاند. در این هنگام بین آن دو یک سلسله مکالمات رد و بدل می شود. در مرحله اول کریشنا او را به انجام وظایفی که در برابر صنف و طبقه خود دارد متوجه می سازد و به او خاطر نشان می کند که انجام فرائض اجتماعی بر هر کاری مقدم است و نتایج و عواقب آن هر چه باشد، باید آنها را به عمل آورد و نباید پاداش و سزایی توقع داشت. ارجونا وظیفه خود را به یاد می آورد که باید به عنوان یک شاهزاده از افراد طبقه کشاتریا جنگجویی و رزم آوری پیشه کند. آنگاه وی پای به میدان نبرد می گذارد و اعتراف می کند که تهاون و سستی در انجام این واجب صنفی و فریضه مذهبی گناهی بزرگ است. از سوی دیگر اگر به جنگ بپردازد و کشته شود روان او رستگاری یافته، به آسمان صعود خواهد کرد، و اگر پیروز گردد، بر تخت پادشاهی خواهد نشست. علاوه بر این میدان جنگ جای تاءسف و غم خوردن برای کشتگان و قربانیان نبرد نیست، زیرا اگر چه جسم آنان هلاک می شود، ولی روحشان جاویدان؛ باقی و برقرار است.
در یکی از قطعات گیتا سخنان زیر آمده که تعالیم اوپانیشادها را در مساءله وحدت الوهیت بیان می کند و از این نظر قابل توجه است. کریشنا می گوید:
من برهما هستم، همان خدای واحد ازلی...
قربانی منم، دعا و نماز منم.
طعام خیرات مردگان منم.
این جهان بی پایان منم.
پدر و مادر و نیاکان و نگاهبانان و منتهای معرفت همه منم.
آنچه در زلالی آب و روشنایی آفتاب تصفیه می شود،
آن کلمه «ام» منم.
و منم کتابهای ریگ ودا، سام ودا، یجور ودا،
طریقت، شریعت، مربی، خداوندگار و قاضی، شاهد، صومعه و پناهگاه،
دوست و دشمن، سرچشمه حیات و دریای زندگانی.
هر آنچه بر می آید و هر آنچه فرو می رود،
بذر و برزگر و فصول و درو همه منم.
مرگ منم و زندگانی منم.
ای ارجونا، حیات این جهان که می بینی،
و حیات آن جهان که نمی بینی، همه منم و بس...
نویسنده: حسین - توفیقی
منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از http://www.mehr.nl
کتابنامه
۱. الیاده، میرچا، اسطوره، رویا، راز، ترجمه رویا منجم، تهران: انتشارات فکر روز، ۱۳۷۵.
۲. الیاده، میرچا، رساله در تاریخ ادیان، ترجمه جلال ستاری، تهران: انتشارات سروش، ۱۳۷۲.
۳. الیاده، میرچا (ویراستار)، فرهنگ و دین، ترجمه هیاءت مترجمان، تهران: طرح نو، ۱۳۷۴.
۴. حکمت، علی اصغر، تاریخ ادیان، تهران: انتشارات ابن سینا، ۱۳۴۵.
۵. زرین کوب، عبدالحسین، در قلمرو وجدان، تهران: انتشارات سروش، ۱۳۵۷.
۶. کریشنان، رادا، ادیان شرق و فکر غرب، ترجمه رضازاده شفق، تهران: انتشارات دانشگاه تهران: ۱۳۴۴.
۷. کریشنان، رادها، مذهب در شرق و غرب، ترجمه فریدون گرگانی، تهران: سازمان کتابهای جیبی، ۱۳۴۴.
۸. گئر، جوزف، حکمت ادیان، ترجمه و تاءلیف محمد حجازی، تهران: کتابخانه ابن سینا، ۱۳۳۷.
۹. گئر، جوزف، سرگذشت دینهای بزرگ، ترجمه ایرج پزشک نیا، تهران: نشر اندیشه، ۱۳۵۲.
۱۰. مصطفوی، علی اصغر، اسطوره قربانی، تهران: انتشارات بامداد، ۱۳۶۹.
۱۱. ناس، جان بی.، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۰.
۱۲. حکمت، علی اصغر، تاریخ ادیان، تهران: انتشارات ابن سینا، ۱۳۴۵۱۲. زرین کوب، عبدالحسین، در قلمرو وجدان، تهران: انتشارات سروش، ۱۳۷۵.
۱۳. مصطفوی، علی اصغر، اسطوره قربانی، تهران: انتشارات بامداد، ۱۳۶۹.
۱۴. ناس، جان بی.، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۰.
Macmillan: york new , religion of encyclopedia the , (ed) mirca , Elide.۵۱۹۸۶ , copany publishing :yourk new , ethics and religion of encyclopedia , (ed) james , hastings.۶.d.n , sons scribners charles
sheldon: London , religions Worlds the in Worship , Geoffrey , parrinder.۷.۱۹۷۶ ,press

۱۵. مصطفوی، علی اصغر، اسطوره قربانی، تهران: انتشارات بامداد، ۱۳۶۹.
۱۶. زرین کوب، عبدالحسین، در قلمرو وجدان، تهران: انتشارات سروش، ۱۳۷۵.
۱۷.ناس، جان بی.، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۰.
۱۸. حکمت، علی اصغر، تاریخ ادیان، تهران: انتشارات ابن سینا، ۱۳۴۵.
۱۹. ژیران، ف.، فرهنگ اساطیر یونان، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل پور، تهران: ۱۳۷۵.

۲۰. شی یرا، ادوارد، الواح بابل، ترجمه علی اصغر حکمت، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵.
۲۱. مک کال، هنریتا، اسطوره های بین النهرینی، ترجمه عباس مخبر، تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۳.

۲۲.دوکولانژ، فوستل، تمدن قدیم، ترجمه نصرالله فلسفی، تهران: ۱۳۰۹.

۲۳. فاطمی، سعید، اساطیر یونان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران: ۱۳۷۵.
منبع : باشگاه اندیشه