سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

گذشته آرمانی


گذشته آرمانی
با به قدرت رسیدن آنگلا مركل، روابط ایران و آلمان با سردی كم سابقه ای مواجه شده است، این در حالی است كه ایرانی ها به لحاظ تاریخی دیدگاه مثبتی نسبت به آلمان ها دارند. ایرانی ها در ضمیر ناخودآگاه خود آلمانی را می پسندند كه خاطرات دهه ۲۰ و ۳۰ قرن بیستم را برای آنها زنده كند، آلمانی كه از منافع و خواسته های ایران حمایت می كند.
در ماه اردیبهشت مؤسسه مطالعات روابط بین الملل و امنیتی آلمان (S.W.P) میهمان چند مؤسسه مطالعاتی مشابه در ایران بود. مؤسسه مزبور یكی از معتبرترین مؤسسات تحقیقاتی آلمان بوده كه دولت و مجلس آلمان را بر روی مسائل امنیت و روابط خارجی از طریق تحقیقات برنامه ریزی شده هدایت و حمایت فكری می نماید.
روش این مؤسسه دعوت از محققان سایر كشورها به آلمان و یا اعزام محققین خود به كشورهای هدف برای بررسی عمیق نظرات بازیگران و سازمان های درگیر در موضوع تحقیق خود است. در مدیریت تحقیقات (S.W.P) صاحب نظران سیاسی، اقتصادی و حقوقی از دانشگاه های مختلف و حتی نماینده شركت مرسدس بنز نیز حضور دارد. شورای مدیریت (SWP) متشكل از رئیس دفتر صدر اعظم آلمان و نمایندگانی از كمیسیون خارجی مجلس این كشور هستند.
مؤسسه (S.W.P) از سال ۱۹۶۲ در شهر ابن هاوزن در نزدیكی مونیخ آغاز به كار كرد. اما از سال ۲۰۰۰ به شهر برلین انتقال یافت. S.W.P ۶۰ محقق در حال بررسی روی موضوعات مورد نظر و مصوب هستند. بودجه مؤسسه توسط دولت فدرال تأمین می گردد و به طور خصوصی اداره می شود.
یكی از برنامه های مصوب برای تحقیقات در S.W.P بررسی كشورهایی است كه تأثیرات امنیتی بر سایر نقاط جهان دارند، از نظر S.W.P تحولات كشورهایی با ساختار شكننده و نیز كشورهای تولیدكننده خط امنیتی، كشورهایی كه برای توسعه خود دچار مشكلات درونی و بیرونی هستند و تأثیرات مستقیم بر سایر نقاط جهان دارند. بنابر این هدف باید ارایه پیشنهاد و برنامه و كمك به این كشورها برای جلوگیری از تأثیرات منفی بر سایر نقاط جهان باشد. سناریوهای پیشنهادی می تواند هم به نظر دولت آلمان و در مرحله بعد مورد استفاده سیاستگزاران اروپایی قرار گیرد.
با الهام از این برنامه ۱۰ نفر از محققین مركز مزبور در دو روز متوالی با محققان ایرانی سرگرم ردوبدل نظرات بودند. محققان ایرانی با نظرات و از طیف های فكری مختلف حضور داشتند. موضوعات زیادی مورد بحث قرار گرفت. دیدگاه های دوطرف نسبت به نظام بین الملل، تفاوتی مهم را جلوه گر ساخت. محقق آلمانی معتقد بود نظام دو قطبی كه فروپاشید نظام ساده ای بود. اما اكنون پیچیدگی ها زیادتر از گذشته است، از نظر ما ۲ منطقه در جهان وجود دارد. یكی منطقه دموكراتیك، پیشرفته و درهم تنیده و علاقه مند به مشاركت و منطقه دیگر منطقه منزوی و غیرهمكار كه كشورهای در حال فروپاشی را نیز شامل می شود. درگیری بین تمدن ها وجود ندارد. اما در داخل تمدن ها كشمكش وجود دارد. مثلاً در داخل كشورهای اسلامی برای اینكه در كدام منطقه قرار گیرند، اختلاف وجود دارد. در منطقه كشورهای پیشرفته آمریكا قدرت برتر جهان قرار دارد. تنظیم ارتباط با این دولت نیاز و ضرورت حضور در منطقه اول است.
دیدگاه ایرانی قدری كلاسیك تر است. آنها به نظام چندقطبی اعتقاد دارند. تعبیر ایرانی ها از نظام چندقطبی در محتوی و شكل با آنها متفاوت است. طرف ایرانی حضور چین، روسیه و كشورهای اسلامی را به عنوان قطب های آینده جهان در كنار اروپا و آمریكا می داند. اما اروپایی ها معتقدند كه چین و هند اگرچه خیلی بزرگ نمایان شده اند ولی قطب محسوب نمی شوند و تنها روسیه قدری تمایل به فعالیت سیاسی دارد كه در صورت تمایل می تواند خود را در منطقه دموكراتیك مورد نظر آنها تعریف كند؛ والا به دلیل مشكلات فزاینده به منطقه دوم نزول خواهد كرد.
با این تعابیر می توان نتیجه گرفت كه آلمان ها نظامی را برای جهان می پسندند كه در آن چند دولت مثل آمریكا، انگلیس و فرانسه و آلمان در یك قدرت سلسله مراتبی استاندارد زیست را برای جهان تعریف نمایند و بقیه جهان لاجرم دنباله رو این تفاهم بزرگ خواهند بود. این ایده خیلی شبیه نظر نخست وزیر انگلیس آقای تونی بلر و تعبیر معروفش از جامعه بین الملل International Community است، لذا باید نتیجه گیری كرد كه دیدگاه های فلسفی آلمان از نظام بین الملل خیلی از انگلیس دور نیست. ولی با نظرات ایرانی ها بسیار فاصله دارد.
در جلسه ای دیگر روابط دوجانبه بحث می شود. دولت آقای احمدی نژاد و دولت خانم مركل با فاصله كمی از یكدیگر در ایران و آلمان به قدرت رسیدند. ولی تا به حال مواضع مثبتی بین دوطرف ردوبدل نشده است.
یك محقق ایرانی می گوید، رفتار خانم مركل با آقای احمدی نژاد اصلاً متناسب با مواضع اتخاذ شده ایران نیست. ایران موضعی علیه آلمان و شخص خانم مركل نداشته است و حتی دفتر ریاست جمهوری ایران پیام تبریك زودرسی به دلیل پیروزی ایشان ارسال نمود. اما خانم مركل در دفعات مختلف با نام بردن مستقیم علیه ایران و رئیس جمهوری موضع داشته است. پاسخ خیلی صریح است مواضع آقای احمدی نژاد علیه اسرائیل محور اصلی مواضع خانم مركل علیه ایران است. اسرائیل موضوع اصلی و محوری ترین مسئله در سیاست خارجی آلمان است و ما هیچگونه جمله ای علیه آن كشور را تحمل نمی كنیم. ما (آلمان) با فلسطین هم رابطه خوبی داریم و ۶۰ درصد بودجه دولت خودگردان توسط آلمان تأمین می شود اما اسرائیل و هلوكاست موضوعات محوری و مهم در سیاست خارجی آلمان است و واكنش ما شدید خواهد بود.
طرف ایرانی لیستی از گلایه ها را بیان می دارد. از عدم تكمیل نیروگاه بوشهر تا نقش شركت های آلمانی در تجهیز دولت بعث برای حمله شیمیایی به ایران، اما طرف آلمانی واكنشی ندارد. نه در جلسه تبادل نظر در مورد عراق طرف آلمانی توصیفی از تحولات ارایه می دهد كه چیز جدیدی ندارد و طرف ایرانی كه آلمان را بازیگری در عراق و سیاست های ناشی از آن نمی داند در جزئیات وارد نمی شود و به كلی گویی بسنده می كند.
جلسه انرژی قدری جالب تر است. آلمان از ایران نفت نمی خرد، حتی یك بشكه اما گزارشی را ارائه می دهد كه بر مبنای آن اروپا برای سال های ۲۰۲۵ به بعد به انرژی ایران وابسته است و در رقابت با لوله های گاز روسیه مناسب است، كه ارتباط خود را با ایران تنظیم نماید. اما ادامه می دهد كه تا وقتی اعتمادسازی بین اروپا و ایران صورت نگیرد این اتفاق نیز صورت نخواهد گرفت. مبنای این اعتمادسازی نیز حل مسائل مربوط به انرژی اتمی و حقوق بشر در ایران است، تا اروپا خود را متقاعد كند كه از انرژی ایران استفاده نماید. نتیجه این جلسه نیز فانتزی و مثل یك كاریكاتور است. جلسات یكی یكی تمام می شود اما یك موضوع در كل جلسات تكرار می شود چرا ایران كه علاقه مند به توسعه روابط و حتی انعطاف در روابط با آلمان است با بی توجهی و بی علاقگی از جانب آنها روبرو می شود.
چرا موضع آلمان ها درست مثل آمریكایی هاست؟ چرا توسعه در روابط، منوط به مسائل دیگری است كه ربطی به روابط دوجانبه ایران و آلمان ندارد؟
ایرانیان صاحبنظر در جلسه همگی سعی در مثبت بودن و ارائه طرح و پیشنهاد دارند و در واكنش به منفعل بودن آلمان ها می گویند: آلمان ها محدودیت دارند كه نظرات خود را بگویند . دیگری معتقد است آلمان ها برنامه ثانوی خود برای قدرتمند شدن را دارند، اما نمی توانند آن را به طور شفاف بیان كنند. فرد دیگری معتقد است آلمان به دنبال حضور در شورای امنیت است و تا وقتی به این هدف نائل نشده سعی دارد از لابی آمریكا و اسرائیل استفاده كند، هیچكدام از ایرانیان معتقد نیستند كه آنچه این محققان آلمانی می گویند نظرات واقعی و قطعی آنهاست؛ زیرا ایرانی ها در ضمیر ناخودآگاه خود یك آلمانی را می پسندد كه در این جلسات حاضر نیست و سعی دارند به آن طرف بقبولانند كه آلمان واقعی چیست و آلمانی خوب كدام است؟كتب مربوط به روابط ایران و آلمان را ورق می زنیم، می نویسند: از آغاز قرن شانزدهم میلادی روابط ایران و آلمان از علاقه دو كشور به اتحاد با یكدیگر در مقابل امپراطوری عثمانی آغاز شد. در ۲۰ اكتبر ۱۶۰۰ میلادی حسینعلی بیك سفیر شاه عباس اول با هدایت انگلیسی ها به حضور رودلف دوم امپراطور آلمان رسید و دعوت پادشاهی صفوی به ایجاد اتحادی با آلمان علیه دولت عثمانی را ارائه داد. این اولین تماس سیاسی ایرانیان با آلمان ها بود. اگرچه نتیجه ای دربرنداشت. در اوائل قرن نوزدهم و در خلال جنگ های سیزده ساله ایران و روسیه بار دیگر، ایران تمایل خود را به داشتن رابطه خوب با آلمان ابراز كرد. ایران شكست خورده از روسیه بعد از معاهده تركمن چای در ۱۸۲۸ به دولت پروس نزدیك شد. اولین عهدنامه دوستی و تجارتی بین ایران و پروس در ۱۸۵۷ به امضای فرخ خان امین الدوله و ماكسیمیلیان ویلدنبورگ نمایندگان سیاسی دو كشور در فرانسه رسید. و ناصرالدین شاه در ۳۱ ماه می ۱۸۷۳ اولین سفر یك شاه ایرانی به آلمان را برنامه ریزی كرد. درست در زمان حضور ناصرالدین شاه در آلمان خیوه توسط قشون روسیه اشغال و از ایران جدا شد. در ۹ روز اقامت ناصرالدین شاه كارخانه اسلحه سازی كروپ مورد بازدید قرار گرفت.
جنگ جهانی اول یك دوره بسیار مهم در همكاری ایرانیان و آلمانی ها بر ضد روس و انگلیس بود. سیاست دولت آلمان بر آن بود كه از طریق سازماندهی و مدیریت، با پول و اسلحه آلمانی ملت های تركیه، عراق، ایران و افغانستان را بر ضد انگلستان بشوراند و با گشایش یك جبهه جنگ در جنوب روسیه از فشار دولت های متفق بر آنها بكاهد. لذا مأموران سیاسی، نظامی و جاسوسان آلمانی فعالیت خود را در ایران تشدید نموده و ایلات و عشایر را تجهیز نمودند. از جمله ویلهلم واسموس نقش مهمی در جنوب ایران علیه انگلسیی ها ایفا كرد.
در ۱۰ نوامبر ۱۹۱۵ عهدنامه محرمانه ای بین ایران و آلمان امضا شد. این معاهده دوستی و امنیتی كه مدت آن ۲۰ سال تعیین شده بود، دو دولت را متعهد به دفاع از یكدیگر می نمود و آلمان پذیرفت كه در صورت حمله روس یا انگلیس كمك های نظامی و مالی به ایران بدهد و در صورت پیروزی در جنگ ایران در ثمرات آن شركت دهد. همچنین دولت آلمان تعهد كرد كه هنگام مذاكرات صلح تمام نكات و جوانب را برای حفظ استقلال سیاسی و اقتصادی و تمامیت ارضی ایران رعایت كند. آلمان به این تعهد خود در عهدنامه برست لیتوفسك كه با روسیه در ۱۹۱۸ امضا كرد، عمل نمود و قراردادهای گمركی ایران با انگلستان (مورخ ۱۹۰۳) و معاهده تقسیم ایران بین روس و انگلیس (مورخ ۱۹۰۷) را باطل و بی اثر اعلام نمود و با وجود همه خرابی ها و آسیب هایی كه به ایران وارد آمد جنگ جهانی اول سبب نجات ایران از چنگال روسیه تزاری شد و آلمان با از كار انداختن ماشین جنگی روسیه ایران را از اشغال كامل و تحقق آرزوی پتر اول در رسیدن به آبهای گرم نجات داد.
در دهه ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۶ همكاری و مبادلات میان مأمورین آلمانی و ملیون ایرانی در طول جنگ به شناخت و همدلی بیشتر آنها انجامید. در میان عامل ملی ایران ماده ده قرارداد برست لیتووسك كه بر اساس آن استقلال و تمامیت ارضی ایران از سوی روسیه شناخته شد، موجب سپاس زیادی گردید. از نظر ایرانیان، آلمان به عنوان قدرتی شناخته شد كه در مورد استقلال و تمامیت ارضی ایران هیچ نقشه و طرح امپریالیستی نداشت و با روسیه نیز در ستیز درآمده بود.
بین دو جنگ جهانی نیز آلمان نقش مهمی در نوسازی اقتصاد ایران ایفا كرد. همكاری های صنعتی و فنی شركت ها و مؤسسات آلمانی در ایجاد كارخانه های قند، سیمان، نساجی و احداث راه آهن و ساخت جاده، پل و تونل بسیار با ارزش بود. نقش آلمان در صنایع تسلیحاتی و ارتش ایران نیز بسیار با اهمیت است. این كشور نه تنها به تأمین بخش عمده ای از تسلیحات مورد نیاز ارتش كمك كرد بلكه با ساخت كارخانه های مهمات سازی برای تهیه تفنگ و مسلسل و فشنگ در تقویت بنیه دفاعی ایران همكاری نمود. مستشاران نظامی آلمان توانستند هدایت بخش های مهمی از ارتش ایران را به عهده بگیرند.
با روی كار آمدن هیتلر در آلمان، ایران مورد توجه بیشتری قرار گرفت. در خلال قدرت هیتلر مخالفان رضاشاه و رسانه های گروهی آلمان اجازه فعالیت و انتشار مطالب بر ضد او را نداشتند. اظهارات رضا شاه هنگام خداحافظی ویپرت فون بلوش Wipert Von Blucher سفیر آلمان در پایان مأموریت وی در ۱۹۳۵ جالب توجه است. وی می گوید: دولت های پیشین آلمان به علایق درست و بر حق ایران روی خوش نشان ندادند و روابط ایران و آلمان از این رهگذر دچار زیان شد و صدمه دید. اما دولت فعلی آلمان نسبت به ایران و خواسته هایش اظهار علاقه می كند. خوشحالیم كه از آن هنگام كه دولت فعلی آلمان روی كار آمده است، تحول مطلوبی در روابط ایران و آلمان پدید آمده است.
در سال ۱۹۳۷ محتشم السلطنه اسفندیاری رئیس مجلس ایران در برلین با هیتلر ملاقات نمود. آلمانی ها در این دوران با توجه بیشتری به اهمیت ژئوپلتیك ایران تبلیغات گسترده ای در باره ریشه آریایی دو ملت به راه انداختند. قدرت یابی روزافزون آلمان نازی با استقبال زیادی در دربار مجلس بازار و مردم ایران روبه رو شد. به طوری كه آلمان در تجارت خارجی ایران در سال ۱۹۴۰ مقام اولی را به دست آورد.
پدران ما تعریف می كردند كه در میدان توپخانه سابق یا میدان امام فعلی برای اولین بار رادیو با صدای بلند برای مردم پخش می شد و اخبار جنگ و پیروزی های آلمان همه با شادی و استقبال مردم روبه رو می شد. سخنگوی رادیو آلمان به زبان فارسی برای مردم از علاقه دو كشور و از بهتر بودن آلمانی ها و آریایی ها از انگلیسی ها سخن می گفت. این جریان طرفداری از آلمان علی رغم بی طرفی اعلام شده دولت در جنگ جهانی دوم باعث اشغال مجدد ایران توسط متفقین گردید. در آن زمان ۱۲۰۰ آلمانی به عنوان متخصص در ایران فعالیت می كردند.
نقش آلمان و مستشاران آنها در نهضت جنگل نیز با اهمیت و تأثیرگذار در روحیه مبارزان ایرانی بود. آن دوران كه آلمان رضاشاه را دست نشانده انگلیس تلقی می كرد و نهضت جنگل به عنوان نهضتی استقلال طلبانه علیه انگلیس و استبداد فعالیت داشت چند افسر آلمانی از جمله سرگرد فون پاشن و ستوان اشنایدر در این نهضت فعال بودند و تاریخ ایران از آنان به نیكی یاد می نماید. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و مخالفت ها و برخوردهای خشن آمریكا و انگلیس با این اهداف بار دیگر نگاه های ایرانیان به طرف آلمان جلب شد.
انگار در حافظه تاریخی ایرانیان، آلمان جایگاه كمك كننده در شرایط اضطرار پیدا كرده است. از نظر ایرانی ها آلمانی ها انگیزه های لازم را برای همكاری با ایران دارند. در این روش فكری بین تحصیل كرده و روشنفكر و عوام فرقی نیست. نسل فعلی ایران كه سال های جنگ دوم را به چشم دیده و توانسته است به فرزندان خود منتقل كند؛ این گونه می اندیشد. اگرچه نسل جوان و آیندگان شاید از این موضوع بهره ای نداشته باشند، به هر صورت برای ایرانیان، آلمانی كشوری نیست جز آنكه علیه روسیه و انگلیس است كه همه مشكلات ایران از آنها ناشی می شود. (كمتر ایرانی را می توان یافت كه حتی در مسابقه فوتبال بین آلمان و انگلیس طرفدار آلمان نباشد). این آلمانی چون در جنگ دوم جهانی از آمریكا شكست خورده است، مترصد انتقام گیری از آمریكاست كه دشمن ایران نیز محسوب می شود. این آلمان به خاطر فشار و تحقیری كه از لابی صهیونیسم تحمل می كند و غرامتی كه هنوز به آنان می پردازد به دنبال فرصتی است كه این زنجیر را پاره كند. این آلمان، صنعتی پیشرفته دارد و تكنولوژی خود را با اغماض در اختیار ایران قرار خواهد داد. این آلمان، به ایران كمك خواهد كرد.
اما همه این آلمان ها مدت ها است كه دیگر وجود ندارند. این آلمانی كه من دوستش دارم. ۵۰ ۴۰ سال است كه دیگر رؤیت نشده. جای او آلمانی دیگری است. باز ندایی می گوید بنویس حداقل در ظاهر اما باید پذیرفت كه نه.
نویسنده:محمدحسین ملائك
منابع:
۱گزیده اسناد روابط ایران و آلمان به كوشش مینا ظهیرنژاد
۲ آلمان؛ منافع ملی و امنیت جمهوری اسلامی ایران دكتر علی رحمانی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید