چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

مشروطه ایرانی برای جامعه ایرانی


مشروطه ایرانی برای جامعه ایرانی
به مناسبت صد‌و‌دومین سالگرد انقلاب مشروطه، سمینار یک روزه «انقلاب مشروطه از منظر علوم اجتماعی جدید»، در موسسه مطالعاتی اندیشه سیاسی-‌ اقتصادی برگزار شد. در این همایش اساتید، پژوهشگران و محققان در سه محور به بحث درباره انقلاب مشروطه پرداختند و دیدگاه‌های خود را درباره این رویداد تاریخی مطرح کردند. اولین بخش از این همایش با موضوع «انقلاب مشروطه و توسعه» با سخنرانی موسی غنی‌نژاد آغاز شد و در ادامه محمود سریع‌القلم، فرشاد مومنی و مسعود نیلی نظرات خود را به بحث گذاشتند. غنی‌نژاد به عنوان اولین سخنران در بخش اول این همایش به بررسی نقش جنبش سوسیالیستی در نهضت مشروطه پرداخت و گفت: من معتقدم باید از نهضت مشروطه صحبت کرد نه از انقلاب مشروطه، چون مشروطه در ابتدا نهضتی اصلاح‌طلبانه و مسالمت‌آمیز بوده است و هدف پیشتازان نهضت مشروطه محدودکردن قدرت استبدادی حاکم از طریق برقراری حکومت قانون بوده است، در صورتی که در واژه انقلاب بحث تغییر ریشه‌ای و خشونت‌طلبانه است. وی ادامه داد: این نهضت ملهم از الگوی حکومت‌های غربی بود و همزمان با طرح ایده حکومت قانون و الگوی دموکراسی لیبرالی غربی، افکار سوسیالیستی هم در همان زمان در اروپا دوران اوج خود را می‌گذراند و در ایران این عقاید از کانال سوسیال‌دموکراسی روسی نفوذ پیدا کرد. سوسیالیست‌ها منتقد جامعه سرمایه‌داری هستند و آن را دوران‌گذاری می‌دانند که در برابر مدل‌های قدیمی، مترقی است. بنابراین سوسیالیست‌های ایرانی هم نهضت مشروطه را دوران‌ گذار می‌دانستند. وی در ادامه گفت: سوسیالیست‌ها از سه جهت با مشروطه‌خواهان اصلاح‌طلب اختلاف داشتند اما در برابر سلطنت قرار گرفتند و با هم جبهه مشروطه‌خواهان را تشکیل دادند. بنابراین جبهه مشروطه از افراطی‌ها تا محافظه‌کاران را در بر می‌گرفت. اولین اختلاف سوسیالیست‌ها در هدف‌گذاری مشروطه بود. آنها به لغو مالکیت خصوصی اعتقاد داشتند بنابراین از همان ابتدا بحث اصلاحات ارضی و تقسیم زمین بین رعایا را مطرح کردند اما نهضت مشروطه متکی بر تامین مالکیت خصوصی و امنیت سرمایه بود. دومین اختلاف در به کارگیری شیوه‌های متفاوت مبارزه بود، سومین اختلاف در تبلیغ سوسیالیسم تحت لوای اسلام بود. این پژوهشگر مسائل سیاسی در ادامه مثال‌هایی از این اختلاف‌ها را ذکر کرد وگفت: در مرامنامه یکی از شعبه‌های اجتماعیون عامیون، اصلاحات ارضی به عنوان رکن اصلی آمده است و تاکید شده که این خواسته برحسب موقعیت است و با تغییر زمان و شرایط این خواسته نیز تغییر می‌کند. پیشنهادهای سوسیالیست‌ها در اکثر موارد با مخالفت‌های انجمن‌های محلی مواجه می‌شود، چراکه اکثر اعضای این انجمن‌ها از فئودال‌ها و تاجران بودند. زمانی که مجلس تشکیل می‌شود و سوسیالیست‌ها وارد مجلس می‌شوند تلاش می‌کنند ایده‌های خود را در مجلس پی بگیرند و ایده کلی آنها این بود که حرکت‌های ضد‌ سلطنتی یک مرحله برای رسیدن به کمونیسم است. به گزارش مهر، در ادامه این همایش پس از غنی‌نژاد، محمود سریع‌القلم به ایراد سخن پرداخت و گفت: من بحثم را با دو مفروض آغاز می‌کنم. مطالعات اجتماعی در ایران یک نقصان اساسی دارد و تا زمانی که این برطرف نشود شناخت ما از تاریخ و مشکلات‌مان معیوب می‌ماند. ما نیاز شدیدی به مطالعات مقایسه‌ای داریم، چراکه شناخت مسائل ایران مستقل از شناخت مسائل کشورهای دیگر به درستی امکان‌‌پذیر نیست. ما هرچه کشورهای دیگر را بشناسیم فهم‌مان نسبت به کشور خودمان بیشتر می‌شود چون رهیافت‌های موردی درباره کشورهای دیگر به ما کمک می‌کند. استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی در ادامه افزود: مفروض دوم من این است، اگرچه اکنون چه در دنیای غرب و چه در کشورهای تازه توسعه‌یافته مدل‌های توسعه متفاوتند اما این بحث مطرح است که اصول توسعه‌یافتگی جهانشمول‌اند، یعنی هر کشوری بخواهد به توسعه دست پیدا کند باید به یک سری اصول دست پیدا کند. حال باید دید که این اصول چیست. وی سپس افزود: در تاریخ ۲۰۰ ساله ایران ما به صورت سینوسی یک دوره رشد و یک دوره سقوط داریم و نهضت مشروطه یک موج از امواج پیشرفت ایران بوده است. در مشروطه روزنامه‌ها رشد کردند، بحث قانون مطرح شد، مسئله آموزش همگانی اوج گرفت، مبانی جدید عقل‌گرایی عمومیت پیدا کرد و.... اما نه‌تنها مشروطه بلکه نهضت‌های دیگر در ایران تاریخ مصرف‌شان کوتاه بود و پس از آنها یک رکود پدیدار گشت و ما نتوانستیم سیستم ایجاد کنیم. توسعه‌یافتگی، سیستم می‌خواهد چون امری تصادفی نیست. در زمان مشروطه سه منبع فکری روحانیت و روشنفکران ملی و چپ‌ها وجود داشتند که اشتراک‌شان با هم در بسیاری موارد پایین بود و در چنین جامعه‌ای که منابع فکری تا این حد متفاوت و بعضا متناقض‌اند نمی‌توان هارمونی اجتماعی ایجاد کرد.
پس از آن سریع‌القلم با مقایسه میان اسلام و لیبرالیسم گفت: حد اشتراک این‌دو زیر ۵درصد است. جهان با لیبرالیسم مدیریت می‌شود. یک طرز تفکر مهمی که در کشور ما وجود دارد تفکر دینی است و این دو اشتراک‌شان بسیار پایین است. بسیاری از تعاریف در جهان‌بینی تفاوت دارند نه در صور. اکنون در جامعه ما نه‌‌تنها منابع متفاوت فکری بلکه منابع متناقض فکری وجود دارند و برای توسعه، اکثریت افراد کشور باید به یک چارچوب مشترک معتقد باشند. فرانسه کشوری است که در اوج فردگرایی قرار دارد اما اشتراکات فکری در میان افراد این کشور ‌به‌رغم تمام بحران‌هایی که از سر گذرانده است بسیار بالاست. وی در ادامه اظهار داشت: یکی از اصول توسعه، وجود هویت مشترک در جامعه است؛ هویتی که اکثریت جامعه را در بر بگیرد. تعاریف بنیادی در جامعه باید به اشتراک برسند. به عنوان مثال پیرامون مفهوم عدالت تعاریف بسیار متفاوتی در کشور ما وجود دارد. در کشورهای شرقی مثل چین حکومت‌ها به توسعه رسیدند و مردم را همراه خود کردند و در غرب مردم به یک فهم رسیدند و حکومت‌ها را به دنبال خود کشاندند، در ایران، اکنون هم حکومت و هم مردم به یک فهم نسبی دست پیدا کرده‌اند اما به خاطر فقدان هویت مشترک پروژه توسعه به بن‌بست رسیده است.
سریع‌القلم گفت: ضلع دوم مشکل ایرانیان این است که پدیده‌ای به نام ناسیونالیسم ایرانی وجود ندارد بلکه همه ما ادای ناسیونالیسم را در می‌آوریم. باید میان ناسیونالیسم احساسی و ناسیونالیسم عقلانی تفکیک قائل شویم، ناسیونالیسم زمانی عقلانی است که در ضمیر ناخودآگاه افراد عمل کند. اکنون بسیاری از کارشناسان سیاسی منتظر یک کودتای نظامی توسط ارتش در ترکیه هستند اما چیزی که تا حالا مانع وقوع این کودتا شده است مسئله ناسیونالیسم است و اینکه ارتش به این فکر می‌کند که با وقوع کودتا آبروی ترکیه در جهان می‌رود. ناسیونالیسم ما به خاطر مسئله هویت وارد فاز عقلانی نشده است، چراکه این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. ضلع سوم مشکل، فقدان تفاهم میان ایرانیان است. وی در پایان خاطرنشان کرد: به نظر من راه‌حل این است که به رشد و توسعه اقتصادی دست پیدا کنیم. کشورهای آسیای جنوب شرقی زمانی عقلانیت سیاسی پیدا کردند که به توسعه اقتصادی رسیدند. وجه مشترک میان کشورهای پیشرفته رشد و توسعه اقتصادی است.
منبع : روزنامه کارگزاران