سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


زن در رسانه و رسانه و وزن


زن در رسانه و رسانه و وزن
توجه و عنایت خاص به مسئله زن در کشور ما نشات گرفته از دریافتهای عمیق دینی، قرار گرفتن توده های انقلاب اسلامی در پرتو شعور و شناخت بسیار بالای حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری بوده است علاوه بر آن تحول عظیم فرهنگی که محصول عینی انقلاب اسلامی در ایران بود ، نوع و نحوه نگرش به شان زنان را در میان مردم دگرگون ساخت.
در جمهوری اسلامی ایران توجه به زنان در سی سال گذشته از نظر انجام مطالعات وسیع و اجرای طرح های راهبردی و کاربردی و کارآمد با هیچ دوره ای از تاریخ این سرزمین قابل قیاس نیست.
توجه و عنایت خاص به مسئله زن در کشور ما نشات گرفته از دریافتهای عمیق دینی، قرار گرفتن توده های انقلاب اسلامی در پرتو شعور و شناخت بسیار بالای حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری بوده است علاوه بر آن تحول عظیم فرهنگی که محصول عینی انقلاب اسلامی در ایران بود ، نوع و نحوه نگرش به شان زنان را در میان مردم دگرگون ساخت. همچنین دولت خدمتگزار و دیگر دستگاههای اداره کننده کشور گامهای بسیار ارزنده ای را در این زمینه برداشتند.
رسانه ها پیچیده ترین ابزار برای القای اندیشه ها و کار آمد ترین تسلیحات برای تسخیر آرام جوامع است.اما همواره یکی از مهمترین سر فصلهای این بحث یعنی تاثیر زنان و رسانه ها کمتر در ساختن جوامع انسانی مورد توجه بوده است،زیرا برخورد جوامع مختلف با مساله زنان یکسان نبوده و بطور طبیعی در بسیاری از آنها بدلیل فقدان یک جایگاه شایسته و هویت مستقل برای زنان ، گویی هیچگاه ضرورت طرحی احساس نمی شده است.
از آنجا که حضرت امام خمینی (ره) زن را مربی جامعه خطاب می کردند، دقت و سرمایه گذاری و توجه هر مسؤل به مسائل زنان ، قدمی است که زنان را به مقامی که باید نزدیک می کند و زن نیز با تصحیح و ایفاء نقش حقیقی خویش مسلما می تواند در تصحیح جامعه مهمترین نقش را ایفا کند.
در حدود ۲۰۰۰سال پیش که اولین متفکران نظری و فلاسفه در جهان ظهور کردند، مقوله زن را مورد توجه قرار دادند، افلاطون در مدینه فاضله خود زن را مورد توجه قرار داد.در رساله های جمهوریت و قوانین به تفضیل در مورد مقوله زن بحث شده است.
در مورد رابطه زن و رسا نه ها ، یکی رابطه ای است که رسانه ها نسبت به زن دارند ، یکی هم رسالتی است که زنان در مقابل رسا نه ها دارند. مقوله اول یعنی رسالتی که رسانه ها نسبت به زن دارند خودش زیر مجموعه های مختلفی دارد.ما بر اساس مبانی فکری اسلام این اعتقاد را داریم که نهاد خانواده محترم ترین و مهمترین نهاد کوچک اجتماعی است که تمام اجتماع بر اساس آن ساخته می شودو زن رکن اصلی آن است .به این دلیل که زن فطرتا به خانواده گرایش دارد.
سهم رسانه ها در برخی موارد در مورد زن و زنان خیلی کم بوده است . این از جمله مواردی است که در آن نقص داریم و باید روی آن کار بکنیم که رسانه ها چگونه باید به قشرهای مختلف فکر بدهندکه شغل مناسب را انتخاب بکنند.
از طرفی زنان در مقابل رسانه ها رسالت بسیار زیادی دارند چرا که رسانه ها جنبه های مختلفی دارند.رادیو و تلویزیون چون از ابزار هنر استفاده می کنند بخش مهمی از کارش جنبه هنری و زیبایی شناسی است.بنابراین افرادی که به این موضوع می پردازند باید استعداد این کار را داشته باشند.اصولا زنان بخاطر ویژگیهایی که دارند این جنبه را بیشتر از مردان دارند . یعنی به دلیل این که احساسات و عواطف فراوانی دارند بهتر می توانند به مقوله هنر نزدیک شوند. رکن هنر بر عواطف و احساسات و توجه به عالم خیال است این دو را اگر از هنر برداریم شیرازه هنر بر هم می ریزد و اگر این گونه باشد زنان از مردان خیلی قویتر هستند و بهتر می توانند کارهای هنری بیافرینند از طرفی رسانه ها می توانند فعالیت های هنری زنان را در جامعه منعکس نمایند.
این که سهم زنان در کارهای مختلفی که در این رسانه ها می شود چقدر است ، قابل تامل است چون در این رسانه ها کارهای ذوقی و مختلفی انجام می شود.آیا در همه موارد زنان سهم برابری با مردان دارند؟
در گذشته مسائلی مطرح بود که زنان نباید در امور اجتماعی شرکت کنند ، و حضرت امام خمینی (ره ) در این موارد نظرات مهم و جدی را مطرح کردند که زنان جلودار حرکت های سیاسی و اجتماعی می توانند باشند.از طرفی هم نباید افراط کرد چون ممکن است نهاد اصلی (خانواده) که ما معتقدیم که زن فطرتا به آن تعلق دارد دچار مشکل شود.
با این حال باید توجه داشت که رکن اصلی جامعه خانواده است و اگر زن خانواده را جدی نگیرد اساس جامعه از هم خواهد پاشید.
البته جایگاه زن را در قصه و ادبیات معاصر نباید فراموش نماییم .در دوران مشروطیت تا حدود سالهای سی در این دوران کتابهای زیادی با مضمون زن نوشته شد که غالبا شرح حال زنانی بود که به سقوط کشیده شده بودند.محمد مسعود در " تفریحات شب" ،" اشرف مخلوقات "،و " گلهای که در جهنم می روید" مساله انحطاط زنان را با دیدی تلخ قلم زده ووضع موجود را محکوم کرده است.
اما زن بعد از انقلاب اسلامی ، انقلاب همه ارزشها را در همه زمینه ها دگرگون کرد. باورهای تازه با خود آورد و فطرات خوابزده آدمها را که هر یک به نوعی به طاغوت آلوده شده بودند ، پیدا کرد.زنانی که هفده شهریور را آفریدند، توانستند چشم های تنگ متحجرین واپسگرا و متجددین غرب زده را به حقایقی تازه باز کنند.این زنها نه لباس های شیک پوشیده بودند و نه زیبائی چشمگیری داشتند ، حرف های روشنفکرانه هم بلد نبودند.اما جلوه های وجودیشان ، حتی در ذهن های قافیه اندیش نویسندگان نمی گنجید. این زنها قهرمانان گمنامی هستند از میان مردم کوچه و بازار و نه در زاویه دید روشنفکران برج عاج نشین .
لازم به ذکر است بر خلاف آنچه که بلند گوهای غربی می گویندو یا بازی خورده های داخلی شان ، و حتی بچه مسلمانهای خود باخته .زنجیری بر پای زن هنرمند نیست و اینک شاهد حضور زنان هنرمندی در وادی فرهنگ و هنر و ادب و رسانه هستیم.
در مورد زنان جامعه خودمان متاسفانه دو جریا را تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی داشتیم که هردو آنها به تخریب چهره زن کمک کرده است .یک جریان در دوره قاجاریه شکل گرفت .زنی که در شرایط سنتهای بسیار متحجر و ارتجاعی حضور پیدا می کرد. که دارای مشخصات جهل و بی پناهی بود. بی پناهی یعنی هیچ گونه عامل اتکایی برای بقاء خودش نداشت . آنچه که لازم است اتکاء انسان به خداوند متعال است. بایستی ما افراد متوکلی باشیم اما متکب هم باید باشیم . ما شاهد زنانی هستیم که بدون متکی و آگاهی هستند . نمونه های را در جامعه و ادبیات معاصرمان می توانیم به کرات ببینیم . در واقع در این نمونه ها می توان دید که زن موجودی است به حاشیه رانده شده ،عقب مانده ، بدون هویت و خارج از حوزه تصمیم گیری ، البته در در دوره قاجاریه.
در تمام نقش های کتیبه های ایران ساسانی که در تخت جمشید هست هیچ جا تصویری از یک زن را نمی بینیم .پیداست که زن کاملا در جامعه غایب بزرگ است .زن حیات دهنده جامعه رسانه ای است . حال این رسانه در چه شکلی خود را نشان دهد و چگونه موجودیت پیدا نماید بستگی دارد به تعالی روحی و معنوی و هنری و البته مسئله اختیار زنان . بسیاری از نکات رفتاری و کاری در جامعه ما بوسیله زن متعهد جامعه ایرانی صورت می گیرد و در کارها نمود عینی به خود می گیرد . زنان در کارهای فرهنگی و هنری و اجتماعی خود را در جامعه فعلی ایران اسلامی نشان داده است . تصوری که قبلا از کارایی زن در جامعه اسلامی متصور بودیم الان بصورت عملی و مشهود وجود دارد و حتی در بسیاری از موارد گوی رقابت را از مردان نیز ربوده اند . زن ایرانی در آیینه رسانه ها تبلوری به پاکی ذات خودش دارد . و خودش توانسته است گلیم سخت کوشی و موفقیت خود را از جامعه بیرون بکشد.از تکرار مسئله زنان بدون داشتن حرف تازه ممکن است خیلی سود و بهره نبریم .
یکی از بزرگترین مشکلات زنان در جامعه ما این است که در همکاری با سینما و تلویزیون این است که نویسندگان و فیلمنامه نویسان این دو رسانه یعنی پشتوانه اصلی برنامه ها درک و فهم انسانی و درستی از زن در آثار خود مطرح نمی کنند. معرفی کردن زن در جامعه ما به عنوان زنی که فقط نقش تبلیغ در فیلمها را دارد یا به عنوان تامین گیشه و جلب تماشاچی کمک به بالاتر بردن سود فیلم را دارد، یا زنی ساده و احساساتی ، یا بیسواد در حد خواندن و نوشتن جز مخدوش کردن چهره انقلاب و جامعه انقلابی و اسلامی ما در داخل و خارج از ایران ارمغان دیگری ندراد. و این ظلم اشکار به زن و ارزشهای سترگ و عرفانی اوست.
اگر زنان در تهاجم کارزارهای فرهنگی ور ازهمه بدتر در عرصه رسانه ها مغلوب واقع شوند تمام جامعه ما مغلوب واقع خواهد شد.اولین و مهمترین مربی فرزندان مادران هستند و اگر القائات اهریمنی پیام آوران زندگی غربی و رسانه های تصویری مبتذل آنها بر زندگی ما وارد شود، خواه ناخواه زندگی کودکان ما نیز با الگو قرار دادن مادران از دست خواهد رفت.پس مسولین فرهنگی ما در بخشهای رسانه باید آن گونه که قانون اساسی ما بر آن تکیه دارد چهره زن معاصر ایران اسلامی را به بهترین وجه منعکس نمایند تا برای فرداهای ایران اسلامی فرزندانی موفق با مناسب سازی عرصه های رسانه ای داشته باشیم.
مهمترین نیروی که می تواند در رویاروی دشمنان اسلام و انقلاب مقاومت کند نیروی زنان است که به تعبیر امام راحل مان ( قدس سره ) این انقلاب مدیون آنهاست.و برای تمهید این مبارزه رسانه های فراگیر و بویژه رسانه های تصویری موءثرترین عرصه به میدان آمدن زنان هستند.زن در طول تاریخ این سرزمین بارها ثابت کرده است که قابلیت های ویژه و مقاومت های خاصی در برابر دشمنان دارد.نقش نیمه و مکمل مرد را در رسانه ها دست کم نگیریم . حضور زن ، حضور عاطفانه مادرانه ، حضور زیبایی و عفاف است .حضور زنان نه در حد شعار بلکه در حد توان حقیقی با چهره ای واقعی وارد کارزار شوندپیروزی ما حتمی است.
انقلاب مشروطه تحولی در موقعیت وجایگاه زن ایرانی بود و انعکاس این دگرگونی را می توان در حضور آرام و تدریجی مطبوعات زنانه و روزنامه نگاران زن در عرصه مطبوعات ایران مشاهده کرد.
تا پیش از انقلاب مشروطه نشریاتی همچون صوراسرافیل ، حبل المتین ، مساوات ، ایران نو ، ندای وطن و ملا نصرالدین که توسط مردان منتشر می شدند، گهگاه در بخشهایی از مطالب خود به مسائل مربوط به زنان می پرداختند یا نوشته ای از زنان را منتشر می کردند، اما با توسعه مدارس دخترانه و آگاهی زنان نسبت به نقش و موقعیت خود، نشریات اختصاصی زنان از سال ۱۲۸۹_ چهار سال پس از انقلاب مشروطه_ به تدریج راه اندازی شدند و آگاه سازی زنان و مردان را از طریق رسانه های مکتوب آغاز کردند.
نشریات تخصصی زنان که هفتاد و پنج سال پس از انتشار «کاغذ اخبار» اولین روزنامه ایران پا به عرصه مطبوعات گذاشتند، در ابتدا مباحثی همچون خانه داری و شوهر داری را مورد توجه قرار داده و تلاش خود را معطوف به آگاه سازی و تربیت زن به عنوان مادر و همسر می کردند، اما با گذشت زمان و ورود فعالان حقوق زنان به عرصه مطبوعاتلإ ندای حق‌خواهی و آزادیخواهی زنان از لابلای کلمات این نشریات به گوش می رسید و با وجود موانعی همچون توقیف، فشارهای سیاسی و اجتماعی و مشکلات مالی برای اداره نشریه، مجلات زنانه یک پس از دیگری انتشار می یافت و خواسته ها و نیازهای زنان آن دوران را منعکس می کرد.
● اولین زن ایرانی روزنامه نگار
صدیقه دولت آبادی فرزند حاج میرزا هادی دولت آبادی از پیشگامان جنبش اجتماعی زنان در ایران و نخستین زن روزنامه نگار بود. او در سال ۱۲۵۸ هجری شمسی در اصفهان به دنیا آمد. پدرش از روحانیون روشنفکر و متجدد زمان خود بود. دولت آبادی تحصیلات خود را در زمینه های فارسی و عربی نزد شیخ محمد رفیع عطاری در تهران آغاز کرد و دروس کلاس های متوسطه را نزد معلمان وقت دارالفنون فرا گرفت و در ۱۵ سالگی با مرحوم دکتر اعتضادالحکما ازدواج کرد.
او در محیط سیاسی پس از مشروطه و در جریان مخالفت جناح های ملی -مذهبی با قرارداد ۱۹۰۷ میلادی که کشور را رسماً تحت نفوذ انگلستان و روسیه قرار داده بود، با کمک دره المعالی و سایر زنان همفکر تهرانی خود به قهوه خانه هایی که از قند خارجی استفاده می کردند می رفت و آنان را از مصرف قند خارجی برحذر می داشت.
دولت آبادی در سال ۱۲۹۶ ش پس از درگذشت پدرش به اصفهان بازگشت و نخستین دبستان را برای دختران به نام «مکتب خانه شرعیات» گشود و سال بعد انجمنی را به نام «شرکت خواتین» تاسیس کرد و همزمان با این فعالیت ها دبستانی را برای دختران بی بضاعت به نام «ام المدارس» باز کرد، اگرچه همه این کارها با دشواری ها و مخالفت های زیادی روبه رو بود. در سال ۱۲۹۸ ش به منظور آشنایی بانوان با حقوق خانوادگی خود و نیز آشنایی ایشان با اصول تعلیم و تربیت جدید از وزارت معارف مجوز انتشار نخستین نشریه خاص زنان در خارج از تهران و سومین آن در ایران به نام «زبان زنان» را دریافت کرد. «زبان زنان» دوهفته نامه ای بود که هدف از انتشار آن صرفاً بیداری زنان و مطلع کردن زنان از حقوقشان نبود بلکه در بسیج آنان برای مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹ میلادی بین دول انگلیس و ایران در زمان نخست وزیری وثوق الدوله نقش موثری بازی می کرد.
این خط مشی «زبان زنان» برای آن به قیمت گزافی تمام شد و دستور توقیف آن پس از دو سال انتشار در اصفهان به رغم شرایط دشوار و ناسازگار صادر شد. در پی توقیف «زبان زنان» تحریکات مخالفین عرصه را بر صدیقه دولت آبادی در اصفهان تنگ ساخت و او سرانجام به تهران آمد و بار دیگر «زبان زنان» را به صورت مجله به طور ماهیانه منتشر کرد. وی در همین ایام در سال ۱۳۰۰ ش در تهران انجمنی را به نام «انجمن آزمایش بانوان» تاسیس کرد و در جنبش علیه استفاده از کالاهای خارجی فعالانه شرکت کرد. صدیقه دولت آبادی در سال ۱۳۰۱ ش از راه کرمانشاه، بغداد، بیروت و حلب به آلمان رفت و در کنگره بین المللی زنان در برلین شرکت کرد. او اولین زن ایرانی است که در یک کنگره بین المللی به نمایندگی از زنان ایران حاضر شد و سخنرانی کرد.
وی در فروردین سال ۱۳۰۲ به اروپا رفت و تحصیلات خود را ابتدا در مدرسه بین المللی آلیانس پاریس ادامه داد و سپس در کالج شبانه روزی زنان دوره ۳ساله تعلیم و تربیت را به پایان رسانید و موفق به اخذ مدرک لیسانس در تعلیم و تربیت از دانشگاه سوربن فرانسه شد. او در این مدت به همکاری با مطبوعات ایران ادامه داد و مقالاتی هم راجع به زنان ایران و تطبیق موقعیت زن ایرانی در آن روزگار با قوانین و مقررات اسلامی نوشت و در روزنامه های معتبر فرانسه به دست انتشار سپرد. دولت آبادی در سال ۱۳۰۵ش در دهمین کنگره بین المللی برای حق رای زنان به نمایندگی از زنان ایران شرکت کرد و در اواخر سال ۱۳۰۶ش به ایران بازگشت . او در سال ۱۳۱۶ش کتاب «آداب معاشرت» را نوشت. صدیقه دولت آبادی از آذرماه ۱۳۲۱ش نشر «زبان زنان» را از سر گرفت و آن را به صورت مجله ای ۴۸ صفحه ای منتشر کرد. وی در سال ۱۳۲۶ش به اروپا رفت و در کنگره بین المللی زنان برای صلح و آزادی شرکت و آنجا مقاله ای درباره پیشرفت زنان در ایران قرائت کرد. خاطرات و یادداشت ها و نامه های شخصی و نامه های رسمی به مراجع دولتی، مقالات او و صفحات مجله «زبان زنان» اسناد ویژه ای هستند که در امر پژوهش های جدید تاریخی درباره کارنامه و زمانه جنبش زنان در نیمه اول قرن بیست ایران جایگاهی ویژه دارند. صدیقه دولت آبادی در نیمه شب مردادماه ۱۳۴۰ ش در سن ۸۲ سالگی بر اثر سرطان درگذشت. بنابر وصیتش او را در جوار قبر برادرش یحیی دولت آبادی در قبرستان کوچکی در زرگنده به خاک سپردند.
● دانش، اولین نشریه زنانه
اولین نشریه زنانه ایران با نام «دانش» در سال ۱۲۸۹ش(۱۹۱۰ میلادی) منتشر شد.این مجله که مدیر مسئولی و صاحب امتیازی آن را خانم «کحالی جدیدالاسلام همدانی» بر عهده داشت، هر هفته در هشت صفحه وزیری به مسائل مربوط به زنان می پرداخت.
با وجود اینکه دانش در شرایطی منتشر شد که فعالان حقوق زنان اولین گام ها را برای توسعه آموزش زنان و حضور پررنگ آنها در فعالیت های اجتماعی و سیاسی برمی داشتند و با جدیت به دنبال احیای حقوقشان بودند، این مجله عمدتا به «مباحث اخلاقی، علم خانه داری، بچه داری و شوهر داری» اختصاص داشت و در نخستین سرمقاله آن آمده بود: « روزنامه ای است مفید به حال دختران و نسوان و به کلی از پولتیک و سیاست مملکتی سخن نمی راند.»
دکتر کحال و به تبع او نشریه دانش، زنان را بیشتر به عنوان مادر و همسر مورد توجه قرار می داد و از آنها می خواست نسبت به وظایف خود در خانواده آگاه باشند تا بتوانند همسران و مادران خوبی برای شوهران و فرزندانشان باشند.این نشریه مخاطب خود را عموم زنان نمی دانست و خواست ها و نیاز های طبقه ی بالا و متوسط جامعه را در نظر می گرفت.جاذبه آن نیز در تعداد زیاد مقاله هایی بود که درباره بهداشت، طب، امور خانوادگی و بخصوص بچه داری منتشر می کرد.
از سوی دیگر مسائلی همچون ازدواج با اختلاف سنی زیاد، تعدد زوجات،حقوق زن در خانواده و... نیز که آن روزها بحث داغ محافل زنان بود، انعکاس کمرنگی در دانش داشت و فقط گاهی مطالبی کوتاه در باره زنانی که به طور غیر قانونی صاحب فرزند می شدند، بی حرمتی هایی که در خیابان برای زنان پیش می آمد و زندگی زنان طبقه متوسط شهری که پس از ازدواج از دید شوهرانشان همچون کنیز تلقی می شدند، در دانش مطرح می شد.
علی رغم حمایت برخی از فعالان زن، همچون همسر میرزا یحیی دولت آبادی مبنی بر اینکه: «تا حال روزنامه ای که مقید به حال نسوان باشد نداشتیم و زن ها باید به فکر خانه داری و شوهر داری بوده باشند و خواندن این روزنامه برای آن ها بسیار با فایده است.» برخی دیگر از فعالان حقوق زنان از مجله دانش گله داشتند که چرا نسبت به برخی اهداف انجمن های زنان، همچون تحریم کالاهای وارداتی و ترویج منسوجات وطنی بی توجه است.
این مجله البته کاملا هم ازاهداف فعالان زن آن دوره به دور نبود و با وجود نپرداختن به دغدغه های حقوقی و اجتماعی زنان آن دوره، تلاش خود را معطوف به رواج سواد آموزی زنان کرده و اخبار مربوط به مدارس دختران در اکثر شماره های آن درج می شد. نویسندگان دانش همواره تحصیل و علم آموزی دختران را راهگشای مشکلات زنان عنوان می کردند و معتقد بودند: «خانم نجیبه محترمه اگر سواد ندارد، باید فورا در پی تحصیل سواد برآید و درس بخواند. چرا که زن بی سواد، صاحب عقل و تمیز نخواهد شد.»(رسم شوهرداری، دانش، سال۱، شماره۱، ۱۰ رمضان ۱۳۲۸، ص ۶)
از سوی دیگر «دانش»، مردان را نیز به سواد آموزی زنان تشویق می کرد و می نوشت : «بر آقایان محترم فرض است که این جریده را هر هفته برای خانم هایی که سواد ندارند، بخوانند تا آنها نیز از این فیض محروم نمانند بلکه همین معنی سبب شود که تحصیل سواد نیز بفرمایند.»
سه شماره اول دانش با همکاری« محمد علی صفوت تبریزی» منتشر شدو نام «ع.صفوت» به عنوان سردبیر در شماره های اول دانش به چشم می خورد. پس از آن اما، نخستین نسل زنان روزنامه نگار ایرانی زمام امور مجله را به دست خود گرفتند و در اقدامی که نمایندگان مجلس شورای ملی را نیز به تعجب و حیرت نشاند، جسورانه چهارمین شماره هفته نامه دانش را با قیمت یک عباسی (۴ شاهی) در تهران توزیع کردند.
«دانش» یک سال بیشتر عمر نکرد و در سی‌امین شماره آن اعلام شد، دکتر طحال به خاطر شدت گرما و ضعف مزاج به شمیران رفته اند و مجله تا دو ماه منتشر نمی شود. این تعطیلی موقت اما، دائمی شد و مجله دانش پس از یکسال انتشار متوقف شد. برخی فشارهای سیاسی را علت این توقف اعلام کرده اند و برخی گمانه زنی ها نیز حاکی از مشکلات مالی و نپرداختن آبنومان از سوی مشترکان مجله است.
نشریه دانش از جمله نشریات زنان بود که برابری زن و مرد را هدف خود قرار نداده بلکه افزایش دانش زنان برای بهبود موقعیت آنها و در نتیجه خدمت به خانواده و مملکت را مدنظر داشت.اولین نشریه اختصاصی زنان اما ، با وجود همه کاستی هایی که داشت، توانست اولین نسل روزنامه نگاران زن را تربیت کند و با درج مقالاتی در رابطه با بهداشت، طب و تربیت کودکان دیدگاه تازه ای را در رابطه با این مسائل به زنان ایرانی ارائه کند و مهمتر از همه اینها شروعی باشد برای نوشتن زنان.
● زبان زنان؛تجربه ای نو در روزنامه نگاری زنان
زبان زنان، سومین نشریه زنانه ایران محسوب می شود، اما تجربه ای نو در روزنامه نگاری زنان است و برخی آن را آغازی واقعی برای روزنامه نگاری زنان عنوان می کنند.
زبان زنان که از سال ۱۲۹۸ ه.ش با مدیریت صدیقه دولت آبادی منتشر شد، اولین نشریه‌ای بود که مجوز آن به نام یک زن صادر می‌شد و علاوه بر این خط مشی آن نیز با دو نشریه زنانه ای که قبل از آن منتشر شده بود، تفاوت داشت. این مجله اگرچه در آغاز به مسائلی همچون خانه داری، شوهر داری و بهداشت فردی و اجتماعی می پرداخت، اما به مرور مباحث سیاسی و اجتماعی روز را در سرلوحه مطالب خود قرار داد و وضعیت زنان در ایران را به صراحت مورد انتقاد قرار می داد.
تلقی و نگرش دولت‌آبادی نسبت به اندیشه و هدف‌های زن ایرانی که باید امکان طرح بیابد، موجب شد تا روزنامه‌ زبان زن به حوزه‌هایی مانند سیاست که ورود آن برای زنان ممنوع بود گام نهد و نه‌ تنها رخدادها و تحولات سیاسی کشور را پیگیرانه دنبال کند، بلکه با نقد و بررسی عملکرد دولت‌های وقت مواضع سیاسی زنان تجدد طلب و آزاداندیش را بیان کرده و راه را برای مشارکت زنان در عرصه‌ سیاسی هموار کند.
«زبان زنان» که در نظر مورخان مشروطه «نشریه ای جنجالی» یاد شده، تنها بیداری زنان و مطلع کردن آنها از حقوقشان را در دستور کار نداشت و در بسیج زنان برای مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹ میلادی بین دول انگلیس و ایران در زمان نخست وزیری وثوق الدوله نیز نقش موثری بازی کرد.
این خط مشی «زبان زنان» برای آن به قیمت گزافی تمام شد و دستور توقیف آن پس از دو سال انتشار در اصفهان صادر شد. در پی توقیف «زبان زنان» تحریکات مخالفین عرصه را بر صدیقه دولت آبادی در اصفهان تنگ کرد و مخالفان خط مشی او با اقداماتی همچون حمله و سنگ باران کردن خانه مسکونی او و دفتر مجله که از شعبان ۱۳۳۸ ه.ق تا محرم ۱۳۳۹ ه.ق ادامه داشت، او را مجبور به ترک اصفهان و اقامت در تهران کردند.
توقیف زبان زنان نیز تا اواخر سال ۱۳۰۰ ه.ش ادامه داشت وپس از رفع توقیف، از سوی وزارت معارف به صدیقه دولت آبادی اعلام شد تا بر اساس امتیاز نامه نشریه، به مسائل سیاسی نپردازد و با تغییر قطع زبان زنان آن را به صورت مجله منتشر کند. با رعایت این موارد زبان زنان از فروردین ماه ۱۳۰۱ به صورت ماهنامه منتشر شد. که البته این دوره جدید یک سال بیشتر به طول نینجامید و به خاطر محدودیت های ایجاد شده از سوی وزارت معارف و سفر دولت آبادی به فرانسه انتشار زبان زنان تا سال ۱۳۲۱ ه.ش متوقف شد. در آذرماه آن سال صدیقه دولت آبادی نشر «زبان زنان» را از سر گرفت و آن را به صورت مجله ای ۴۸ صفحه ای منتشر کرد.
زبان زنان، اولین نشریه ای بود که نام «زن» را در عنوان خود آورد و علاوه بر آن انتخاب نام " زبان زنان " برای روزنامه نیز چنانچه افسانه نجم آبادی می گوید آشکارا سنت شکنی و وارونه سازی مفاهیم غالب بود، چرا که در طرح غالب " زبان زن" باید کوتاه باشد و" زبان درازی " برای زنان بار منفی دارد. اما صدیقه دولت آبادی با نامیدن عنوان روزنامه به نام " زبان زنان " طرح غالب را نه تنها به بازی گرفت بلکه به آن باری مثبت داد.(افسانه نجم آبادی، پی گفتار بر: صدیقه دولت آبادی نامه ها، نوشته ها و یادها، جلد سوم. ص ۶۶)
این نشریه همچنین، مسایل تئوریک مدرن مانند سوسیال دموکراسی و سوسیالیسم را ر مطالب خود مورد توجه قرر می داد، که می‌تواند نشانگر سعی صدیقه دولت آبادی درجهت فراهم آوردن پایه های لازم نظری برای جنبش زنان در زمینه دستیابی به حقوق فردی و اجتماعی شان باشد.
ویژگی دیگر زبان زنان این بود که همه نویسندگان این نشریه زن بودند و در سرلوحه روزنامه نوشته شده بود که «تنها نوشته های زنان و دختران پذیرفته می‌شود» چرا که به اعتقاد صدیقه دولت‌آبادی صفحات محدود این روزنامه به زنان اختصاص داشت و مردان،‌ حتی هواداران حقوق زنان، می‌توانستند مطالب خود را در روزنامه‌های دیگر منتشر کنند.
حساسیت زبان زنان به استفاده از اصطلاحات فارسی و کلماتی که خصلت مردسالارانه دارند نیز از جمله ویژگی های این نشریه بود. دولت آبادی بین تحول در نگرش به حقوق زن در جامعه و تغییر زبان فارسی رابطه مستقیمی می دید و مثلا در مورد به کار بردن کلمه «ضعیفه» می نوشت: « به عقیده ما استعمال این لقب برای هر زنی باشد بسیار ناپسند است.»
● نامه بانوان، روزنامه برای بیداری زنان
شیوه ای که زبان زنان در پیش گرفته بود، در سال ۱۲۹۹ و همزمان با دومین سال انتشار زبان زنان از سوی نشریه ای که در تهران و با عنوان «نامه بانوان» منتشر می شد، ادامه یافت.نامه بانوان نیز حوزه کاری خود را محدود به مسائل زنان و مطالبی درباره خانه داری و شوهرداری نکرد و بنا به اطلاعیه ای که پیش از انتشار شماره اول این مجله در روزنامه های کشور منتشر کرد، مباحث مورد توجه نامه بانوان عبارت بودند از : «۱. یک مقاله اساسی ۲. واردات اداری ۳. مهمترین حوادث داخله و خارجه ۴. شرح حال زنان تاریخی ۵. یک رمان اخلاقی راجع به شاهزاده خانم ایرانی در خرابه های شوش به صورت پاورقی ۶.فرهنگ آزاد از عربی به پارسی خالص و انگلیسی.»
در سر لوحه نامه بانوان که مدیریت آن را « شهناز آزاد» دختر میرزا حسن رشدیه بر عهده داشت، آمده بود: « این روزنامه برای بیداری و رستگاری زنان بی چاره و ستمکش ایران است » و بالای اسم روزنامه‌ جمله‌ : «زنان نخستین آموزگاران مردانند» به عنوان شعار چاپ می‌شد.
نامه بانوان که به صورت دو هفته نامه منتشر می شد، ۱۱ شماره بیشتر دوام نیاورد و با وجود امیدواری شهناز آزاد به انتشارهفتگی و حتی روزانه آن به دلایل متعدد و از جمله مشکلات مالی از انتشاربازماند.
● سال ۱۲۹۹، سال نشریات زنان
سال ۱۲۹۹ سال پرباری برای نشریات زنان بود و علاوه بر «نامه بانوان» سه نشریه «عالم نسوان»، «جهان زنان» و «زنان ایران» نیز در این سال منتشر شدند.
«عالم نسوان» که زیر نظر مجمع فارغ التحصیلان مدرسه دخترانه آمریکایی ایران(بیت آل) و به صاحب امتیازی « نوابه خانم صفوی» منتشر شد، مستدام ترین این نشریات بود.
عالم نسوان، ۱۳ سال به صورت دو ماهنامه منتشر شد و مطالب مجله، عموماً حول مسائل زنان در رابطه با تربیت اطفال، امور خانه و آسایش خانواده بود و در کنار آن اخبار پیشرفت زنان و خدمات آنان در نقاط مختلف جهان را نیز منتشر می کرد. این مجله که هدف خود را «تعاون در تعالی و ترقی نسوان و تشویق آنها به خدمت به وطن و خانواده و حسن اداره امور تربیتی» اعلام کرده بود، در اولین شماره خود به صراحت مشخص کرد که «ابده قصد انتشار اخبار سیاسی که در روزنامه های یومیه خوانده می شود را نداشته و قط مطالبی را که برای زنان ایرانی نهایت لزوم و اهمیت را دارد منتشر می کند.» این مطالب نیز از دیدگاه اداره کنندگان عالم نسوان عبارت بودند از: مقالات پزشکی، دستوراتی راجع به پرستاری و تربیت کودکان،مطالبی درباره ادراه امور خانه از قبیل نظافت و آشپزی، نمونه ای از مدهای لباس، اخبار ترقی زنان در کل جهان و به ویژه ایران و مقالات ادبی و آثار منظوم و منثور زنان ایرانی.
«جهان زنان» نیز دو هفته نامه ای بود که در همین سال از سوی «فرخ دین پارسا» و به مدیریت «فخر آفاق پارسا» منتشر شد.
«جهان زنان» نخستین نشریه ویژه زنان است که از سوی یک مرد منتشر شده و مطالب آن با همفکری مردان و زنان نوشته می شد. فخر آفاق پارسا که خود معلم مدرسه دخترانه فرغ مشهد بود، این مجله را با یاری شوهرش که از روزنامه نگاران روزنامه های نوبهار، رعد و اخلاق بود، منتشر کرد.
این مجله که نخست در مشهد و از شماره پنجم به بعد در تهران چاپ شد، آگاه سازی زنان را هدف خود قرار داده بود و مطالب آن فقط به امور زندگانی و لزوم تعلیم زنان اختصاص داشت.
در شماره های اول جهان زنان، این مجله همچون نشریات زبان زنان و نامه بانوان به صورت جدی و آشکار در پی احقاق حقوق زنان و مشارکت آنها در امور سیاسی و اجتماعی نبود و عمده مطالبش عبارت بودند از خانه داری، بچه داری و تحصیل و علم آموزی دختران و زنان.
فخر آفاق پارسا اعتقاد داشت در شرایط کنونی زنان نباید در سیاست دخالت کرده و با مخالفان حقوق زنان بستیزند، بلکه وظیفه فعالان حقوق زنان و نشریات آنان این است که «با همان احساسات عطوفت و عواطف صداقت و تقاضای حمایت از مردان زمامدار، عجالتا استدعا و تمنا نمایند که وسیله تعلیم و تعلم زنان را بیشتر فراهم نموده و نشر معارف را در بین زنان ر تمام شهرها توسعه دهند.»
از شماره پنجم به بعد اما، با وجود اینکه روند اصلی نشریه تفاوت چندانی نکرده بود، اما تغییراتی در افکار و عقاید فخر آفاق پارسا در مواجهه با مخالفان حقوق زنان به چشم می خورد. فخر آفاق در مقاله ای با عنوان « از حالا» لزوم مشارکت زنان در اجتماع و کار کردن زنان را مورد توجه قرار داد و توصیه کرد زنان خود را برای هم‌کاری و هم‌گامی با مردان آماده کنند و با مردان در کوچه و بازار و حجره و اداره و کارخانه و مواقع خطر همراه باشند.
این مقاله و نوشته مریم رفعت زاده درباره «لزوم تعلیم زنان» با اعتراضات گسترده ای در تهران مواجه شد و برخی، مندرجات آن را مخالف دین اعلام کرده و خواهان مجازات موسسس و ناشر مجله شدند. این اعتراضات منجر تبعید فخر آفاق پارسا به اراک شد و نشریه جهان زنان را گرفتار تیغ توقیف کرد.
هفته نامه «زنان ایران» نیز از دیگر نشریات زنانه ای است که در همین سال، در تهران منتشر شد ومتاسفانه از چگونگی انتشار آن اطلاع دقیقی در دسترس نیست.
● نسوان وطن خواه، تشریه ای برای یک انجمن
مجله جمعیت نسوان وطن خواه ایران از دیگر نشریاتی است که در دوران پس از مشروطه از سوی زنان منتشر شد. این مجله در سال ۱۳۰۲ به مدیریت « ملوک اسکندری» راه اندازی شد و مباحث علمی، ادبی و اجتماعی را مورد توجه قرار داد.
لزوم تربیت نسوان، انتقاد مد لباس، زن مادر بشر، اخلاق حفظ صحه، طریقه درست کردن بیسکوییت و زن اقتصادی از جمله عناونی برخی مطالب منتشر شده در شماره های مختلف این مجله هستند.
با وجود اینکه این مجله ارگان رسمی جمعیت نسوان وطن خواه به شمار می رفت، فقط در سه شماره آن خبری درباره جمعیت به چشم می خورد و در باقی شماره های مجله نشانی از اخبار فعالیت ها و دیدگاه های جمعیت نسوان وطن خواه به چشم نمی خورد و تنها مقالاتی از اعضای این جمعیت همچون محترم اسکندری، نورالهدی منگنه و فرخ لقا هدایت انتساب نشریه به جمعیت را نشان می داد. دهمین شماره مجله جمعیت نسوان وطن خواه ایران در ۱۵ بهمن ۱۳۰۴ منتشر شده که احتمالا آخرین شماره این نشریه است.
دو هفته نامه «نسوان شرق» که در سال ۱۳۰۴ به مدریت «مرضیه ضرابی» منتشر شد، ماهنامه «رهنمای بانوان» که در سال ۱۳۰۵ در خارج از کشور و به مدیر مسئولی «سیف آزاد» به چاپ می رسید، دو ماهنامه «پیک سعادت نوسان» از انتشارات جمعیت پیک سعادت نسوان رشت که به همت «روشنک نوع دوست» در سال ۱۳۰۶ راه اندازی شد ، هفته نامه «نورافشان» به مدیر مسئولی »شوکت اسلامی» که طی سال های ۱۳۰۹ الی ۱۳۴۸انتشار یافت و مجلات «دختران ایران» به مدیر مسئولی زندخت شیرازی(۱۳۱۰)، «نامه بانوان ایران» به سردبیر عادل خلعت بری(۱۳۱۷) و «راهنمای زندگی» به مدریت ماه طلعت پسیان (۱۳۱۹)از دیگر نشریاتی هستند که پس از دوره مشروطه و تا زمان کوتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۲۰ از سوی زنان ایرانی منتشر شدند.
امروزه هدف گیری رسانه‌ها، زن مخاطب را به‌عنوان یک انسان و به‌عنوان رکنی از ارکان جامعه نمی‌بینند، بلکه در هدف‌گیری اغلب آن‌ها ، زن یک مشتری است. مشتری کالا (لوازم آرایشی، پوشاک، خوراک، و ...) و یا مشتری خدمات ( آرایش، تناسب اندام، و ....) و از طرف دیگر رسانه‌های امروز دنیا در تولید محتوا از زن به‌عنوان یک کالا نیز استفاده می‌کنند. و گاهی هم به‌عنوان ابزار.
متاسفانه جریان‌های اقتصادی صرفه‌ی خود را در دو طیف افراط و تفریط، نگاه به زن و استفاده از زن می‌بینند و لذا این‌چنین بوده که در محصولات رسانه‌ای به طور محسوس یا نا‌محسوس از ایده‌های هر دو طیف دیده و شنیده می‌شود.
در دنیای امروز ما با فقر زنانه روبرو هستیم و عرصه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و رسانه‌ای ما از نگاه‌های زنانه محروم هستند. اکنون ما به شدت با فقدان نگاه و حس زنانه از جمله عطوفت، رنگ و تنوع معنوی در عرصه‌های مدیریت و سیاست جهان مواجه هستیم و زنانی هم که وجود دارند نوعا عواطف خود را فراموش کرده‌اند یا به حاشیه برده‌اند و در عمل نگاه انسانی، عاطفی و الهام‌بخش در مدیریت جایی ندارد.
مشکل فقرما در عرصه اطلاع و خبررسانی هم بسیار تعیین‌کننده است. چراکه این رسانه‌ها هستند که می‌توانند با یک نگاه معطوف به عاطفه بسیاری مسائل را ببینند، در حالی که این فقر نگاه زنانه در عرصه جهانی و ملی مشهود است. فقر نگاه زنانه، نقش زنان خبرنگار ما را برجسته و آن‌ها را متوجه نقش‌های خود می‌کند.
رسانه‌ها خواه آشکار، خواه نهان مملو از گفتمان های جنسیتی هستند. اینکه ما به عنوان زن یا مرد کیستیم و چگونه باید در فضاهای مختلف رفتار کنیم، بخشی از فرهنگ جنسیتی است که توسط نهادهایی چون رسانه بازتولید می‌شود.
در عصر فراواقعیت که تمایز میان امر واقع و مجاز مخدوش گشته است بازنمایی های جنسیتی در رسانه اهمیت افزون‌تری یافته است. دلالت های ضمنی و صریح جنسیتی در سریال‌های تلویزیونی برای تأثیرگذاری نیازی به شناخته شدن در سطح خودآگاه ندارند.بدین ترتیب این برنامه ها نقشی مهم در بازآفرینی تصورات جنسیتی جامعه ما دارند. آنها بیان کننده تصورات فرهنگی از نقش‌های مناسب زنان و مردان، هویت‌های جنسی و جنسیتی هستند.
بررسی ابعاد ارزشی زن در رسانه، وظایف زنان امروز در پرده‌های سینما و تلویزیون و تحلیل و بررسی تصویر زن در رسانه با تطبیق جایگاه واقعی او در جامعه در دید رسانه ها بسیار اهمیت دارد. سینماهای غربی در دهه ۴۰ چهره بسیار خشنی از زن به نمایش گذاشته و زن را به عنوان بازیچه ای در پرده سینما جلوه دادند. زنان سینما و تلویزیون ایران از جنبه‌های گوناگون رعایت مسائل اخلاقی و مبانی اسلامی، از زنان سینما تلویزیون‌های غرب، عملکرد بهتر و مفید تری ارائه می‌کنند و از این جهت سینمای ایران با سینما و تلویزیون غربی‌ها قابل مقیاس نیست. رشد کمی و کیفی مشارکت زنان در عرصه های فرهنگی و رسانه ای نشان از بستر مناسبی بود که از دستاوردهای بی نظیر انقلاب فرهنگی محسوب می شود. ورود زنان به صدا و سیما و فعالیت تحسین برانگیز آنان در این حوزه ها، توجه اذهان را به پتانسیل موجود و استعدادهای این قشر از جامعه معطوف کرد.
رسانه به عنوان یکی از مهمترین کارگزاران جامعه پذیری منتقل کننده ارزشها و هنجارهای جامعه هستند و به همین دلیل محتوای آنها و در واقع سیاستگزاری‌های مرتبط با آنان در زمینه تصویری که از زنان و نقششان در جامعه ارائه می‌دهند خیلی اهمیت پیدا می‌کند.
دست اندرکاران رسانه‌ها می‌بایست نسبت به مسئله جنسیت و تصویری که از زن در جامعه ارائه می دهند، حساس باشند و در تلاش باشند تا از طرفی منعکس کننده نابرابری‌های موجود میان زنان و مردان در شرایط عینی جامعه باشند و از طرفی نیز نقش موثر خود را در تسهیل تغییر ارزش ها و هنجارها مطابق با ایده‌های نوین در جهت مشارکت وسیع تر و فعال تر زنان در سطح جامعه ایفا نمایند.
بررسی رسانه‌های غربی نشان می‌دهد که تصویر ارائه شده از زن و نقش آن در اجتماع غالبا تصویری غیر واقعی و توام با تصورات کلیشه ای جنسی است و بیشتر معطوف به نقش جنسی زنان است یا این که از سوی دیگر آنها را به عنوان افرادی ضعیف، وابسته و فرودست معرفی می کند.
رسانه ها مسئولیت منعکس کردن شرایط واقعی زنان و اطلاع رسانی گسترده در این زمینه را دارند با اینحال ما همچنان شاهد رواج تصورات قالبی و کلیشه‌ای در مورد نقش‌های زنان هستیم. رسانه ها می بایستی منعکس کننده ی انتظارات زنان و دخترانی باشند که در جامعه ی امروز از طریق رویکرد به آموزش عالی مشتاقانه و با انگیزه های قوی درصدد اصلاح امور به نفع خود هستند و قصد دارند نقش اجتماعی اقتصادی پررنگ تری را برای خود به عنوان افراد جامعه رقم بزنند. از آنجا که رسانه ها می توانند تا حد زیادی منعکس کننده واقعیت‌های زندگی اجتماعی و در نتیجه تاثیرگذار بر روند تغییرات ارزشی در جامعه باشند، ضرورت دارد که در حال حاضر با حساسیت بیشتری به آنچه رسانه ها منتقل و منتشر می کنند نگریسته شود و محصولات رسانه‌ها ازنقطه نظر ارائه تصاویر مثبت و پیشرو در مورد نقش‌های جدید زنان مورد توجه و نقد قرار گیرد. پیام ها یی که توسط رسانه‌ها منتقل می‌شود دید زنان نسبت به خودشان و همچنین دید مردان را نسبت به زنان و لزوم مشارکت موثرتر آنها و توانمندسازی آنها را قویاً تحت تاثیر قرار می‌دهد.
مدافعین حقوق زنان معتقدند آنچه حائز اهمیت است این است که چه کسی تولید کننده است و تا آنجا که به رسانه‌های جمعی مربوط می شود همچنان عمدتا این مردان هستند که تولیدکنندگان اصلی رسانه ای هستند و عمده مناصب مدیریتی را در اختیار دارند و بررسی آمارهای اشتغال زنان و مردان در سطوح بالای شغلی در عرصه رسانه‌ها نشان دهنده موقعیت نابرابر آنهاست. با تغییر تدریجی درصدها به نفع زنان امید می رود محتوای رسانه‌ای در جهت منعکس کردن شرایط واقعی زنان ونیز اهمیت دادن و تاکید بر نقش های مدرن زنان در کنار نقش‌های سنتی ایشان عمل کنند. تلاش تولیدکنندگان رسانه‌ای تغییر ارزش ها وهنجارها برای‌ تشویق وتقویت نقش فعال و مشارکت بیشتر زنان در سطح جامعه هماهنگ با آنچه در عمل در سطح جوامع مختلف اتفاق افتاده و می افتد.
به طور کلی حضور و بازنمایی زن در رسانه را می‌توان از دو منظر زیبایی‌شناختی و محتوایی نگریست.
نگاه زیبایی‌شناختی که همواره بحث‌های فراوانی پیرامون آن وجود داشته و دارد، به صورت آشکار به مسئله‌ی حجاب، پوشش و جلوه‌های زنانه و به طور پنهان به آرامش، نجابت، صبر و وفاداری و وقار و متانتی برمی‌گردد که از زن انتظار می‌رود و شاید از مردان به اندازه‌ی زنان مورد انتظار نباشد که البته می‌تواد در مرز مشترک میان مباحث زیبایی‌شناختی و محتوایی رسانه قرار بگیرد و متأسفانه این‌گونه جلوه‌های تصویری شاید تحت تأثیر جریان جهانی ارتباطات و پروژه‌ی جهانی‌سازی در حال رنگ باختن است و در نتیجه زن تبدیل به ابزاری جنسی در رابطه‌ای عاشقانه شده است که تمام ابعاد و توانمندی‌هایش در جلوه‌های زنانه‌اش هضم گردیده است و حضورش در یک سریال یا فیلم سینمایی برای این است تا بار دراماتیک داستان را بالا برد که این موضوع در مجموعه‌های طنز شبانه‌ی تلویزیون و فیلم‌های سینمایی طنزگونه با توجیه مخاطب‌پسند بودن و ژانر طنز داشتن و همچنین فیلم‌هایی با کارگردانی زنی چون تهمینه میلانی که با رویکردی فمینیستی پیش می‌روند؛ با نشانه‌هایی چون قهقهه، بالا و پایین پریدن و هر آن‌چه مخالف عرف است، بیشتر نمود می‌یابد.
و در پدیده‌ی حجاب و پوشش در خصوص رسانه و آسیب‌شناسی آن، این مسئله مطرح است که رسانه‌ها بسیار تهران‌محور هستند و معمولاً محور برنامه‌سازی‌های خود را پایتخت قرار می‌دهند و طبیعی است که کلان‌شهری چون تهران بسیار سریع در معرض پدیده‌ی بدحجابی غربی قرار می‌گیرد و این مسئله باعث می‌شود که روند تغییر از هنجارها به ناهنجار‌ها در حوزه‌ی پوشش کشور تسریع شود و نوع پوشش و مدل آرایش‌ها که به طور مفرط محور اصلی نمایش‌ها قرار می‌گیرد، به کمک رسانه به تمام کشور منتقل شود.
نوشتار را به جایی دیگر می بریم ،
● سهم زنان جهان از مشاغل مرتبط با رسانه‌ها
سهم زنان در مشاغل مرتبط با رسانه‌های جمعی در جهان به طور متوسط کمتر از ۳۰ درصد است. در حوزه‌های فنی که دستمزد بالایی پرداخت می‌شود، سهم متوسط زنان بین ۴ تا ۹ درصد است. در رادیو و تلویزیون، زنان در مشاغلی مانند گویندگی، اجرا و دستیاری متمرکزند، اما به ندرت به مقام های مدیریتی ارتقا می‌یابند.
در تحقیقی که در ۳۰ کشور دنیا انجام شده، در بیش از ۲۰۰ سازمان رسانه‌ای زنان تنها در هفت رسانه در راس قرار دارند و در هفت رسانه دیگر در سمت معاونت هستند- البته، بیشتر این رسانه ها شرکت های کوچک رادیویی یا مجلات خبری هستند- (به نقل از کتاب آموزش حقوق انسانی زنان و دختران، نشر دنیای مادر؛۸۲ ۱۳) وضعیت زنان آمریکایی در رسانه های این کشور.
براساس گزارش شماره ۳۴۸۷ روزنامه ایران در سال ۱۳۸۵، در آمریکا زنان به عنوان منبعی برای خبر نادیده گرفته شده اند.
براساس یک پژوهش رسانه ای درباره زنان که توسط اتحادیه پژوهش در امر ارتباطات آمریکا تحت عنوان "تفاوت جنسیتی در رسانه ها" منتشر شد، زنان هنوز نتوانسته اند موجودیت خود را به عنوان منبع خبری اثبات کنند و در تمام رسانه های خبری دورنمای فکری زنان نادیده گرفته شده است.
در تلویزیون، در بیشتر برنامه های صبحگاهی که معمولا برنامه های سرگرم کننده هستند، زنان به عنوان مصاحبه گر فعالیت می کنند.اگر برنامه خبری در شبکه کابلی پخش شود یا گزارشی درباره ورزش تهیه شود، احتمال معرفی زنان به عنوان منبع خبری به حداقل می رسد.
براساس تحقیقات یک موسسه پژوهشی وابسته به "مدرسه خبرنگاری دانشگاه کلمبیا " در نیویورک، هنگامی که گزارشی در ارتباط با روابط خارجی کشورهاست، از زنان کمتر نقل قول می شود.
در این پژوهش، ۱۶ روزنامه، ۴ شبکه خبری شبانه، سه شبکه خبری صبحگاهی، ۹ برنامه مختلف تلویزیونی و ۹ شبکه اینترنتی در ۴ زمان مختلف، به مدت ۹ ماه مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتند. مشخص شد که در سه چهارم (۷۶ درصد) از تمام گزارش ها حداقل یک منبع موثق مرد وجود داشت، در حالی که فقط یک سوم (۳۳ درصد) گزارش ها از زنان استفاده کرده بودند.
این مشکل، هنگامی که از منابع خبری متعدد استفاده می شود، حادتر می شود. در تهیه یک گزارش خبری که تعداد گزارشگران آن بیش از دو نفرند، اغلب از گزارشگران مرد استفاده می شود و تعداد گزارشگران زن در یک گروه خبری تقریبا دو نفر می شود (۵۵ درصد مردان و ۱۵ درصد زنان ) شبکه های کابلی که ترجیح می دهند از نیروی مردان استفاده کنند، توجه بینندگان شبکه های بازرگانی را که اغلب از زنان استفاده می کنند، بیشتر به خود جلب کرده اند.
در سال ۱۹۸۹ (۱۳۷۸ ه.ش) در گزارشی تحت عنوان "زنان، مردان، رسانه‌ها" که توسط "بتی فریدن" و "نانسی وودهال" انجام گرفت، نتایج چندین پژوهش انجام گرفته درباره زنان و پوشش رسانه ای منتشر شد.
این گزارش مشخص کرد که تعداد زنان در گزارش ها و اخبار صفحه اول کمتر از یک چهارم است و اغلب نسبت به مردان، موقعیت اجتماعی و اقتصادی ضعیف تری دارند.
در تحقیقی که در سال ۲۰۰۰ میلادی ( ۱۳۷۹ ه.ش ) درباره پوشش خبری مربوط به ارتش، زنان، مردان و رسانه ها انجام گرفت، مشخص شد که در بین کارشناسان غیرنظامی و سیاستمدارانی که اخبار ارتش را تفسیر می کنند، تقریبا هیچ زنی وجود ندارد.
در یکی از پژوهش های انجام شده که پوشش خبری زنان و مردان درباره مسائل سیاسی را با هم مقایسه کرد، مشخص شد که نفوذ زنان به عنوان رئیس برنامه، به دلیل وجود نابرابری جنسیتی بسیار اندک است و این شرایط درباره زنانی هم که مصاحبه گر برنامه های سیاسی اند، صدق می کند.
● وضعیت زنان در عرصه رسانه های اروپایی
با وجود افزایش تعداد زنان شاغل در سطوح پایین و میانی سازمان های رسانه ای در دهه گذشته - هنوز تعداد زنان شاغل در سطوح تصمیم گیری در رسانه های سنتی مانند رادیو- تلویزیون و بخش های ارتباطی جدید چو ن رسانه های چندگانه و پست الکترونیکی اندک است.
در پژوهشی که ازطرف فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران انجام گرفت - مشخص شد که با وجود اینکه یک سوم از کل روزنامه نگاران جهان زن هستند- تنها ۳ درصد از مدیران اجرایی کل و تصمیم گیرندگان را زنان تشکیل می دهند.
اطلاعات و آمار منتشرشده ازسوی اتحادیه اروپا درمورد زنان شاغل در پست های مدیریتی نشان می دهد که در سال ۲۰۰۱ ( ۱۳۸۰ ه.ش ) فقط ۹ درصد از پست های مدیریت ارشد در صنایع ارتباطی اروپا توسط زنان هدایت و رهبری می شود.
● آمار کشته شدگان روزنامه نگاران زن در جهان
بر پایه گزارش سازمان گزارش گران بدون مرز در سال ۲۰۰۶ میلادی ( ۱۳۸۵ ه.ش ) در میان ۸۲ روزنامه نگار کشته شده، ۹روزنامه نگار زن وجود داشت که ۱۱ درصد این رقم را تشکیل می دهد،در سال ۲۰۰۵ ( ۱۳۸۴ ه.ش ) این آمار ۱۳ درصد بود.
هیچگاه به اندازه سال های اخیر آمار کشته شدن روزنامه نگاران زن این گونه سیر صعودی نداشته است، در سال ۲۰۰۴ میلادی ( ۱۳۸۳ ه.ش ) درصد روزنامه نگاران زن که هنگام انجام وظیفه جان خود را ازدست داده و به قتل رسیده اند۷/۵ در صد بود که نسبت به سال ۲۰۰۳ میلادی که ۲/۵ درصد بود افزایش نشان می دهد.
● وضعیت زنان در عرصه رسانه ای کشور
برخلاف تصور عامه در مورد انواع مشاغل زنان در جامعه ایران که عمدتاً به مشاغل آموزشی، پرستاری و پزشکی محدود می‌شود، مشاغل دیگری همچون تولید رسانه‌ای نیز وجود دارد که نه تنها به وسیله زنان انجام می‌شود، بلکه می‌تواند اثرات مثبتی را نیز از جمله شناسایی استعدادها و توانایی‌های زنان در پذیرش مسؤولیت در پی داشته باشد.
از همین رو جهت آشنایی بیشتر با مسائل زنان در این حوزه با چند تن از زنان مسئول، صاحب نظر و فعال در حوزه رسانه به گفت وگو نشسته ایم.
"سمیرا اصلانپور"‌ مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور بانوان، در این زمینه می گوید:‌ زنان نیمی از جامعه را تشکیل می دهند و بنابراین باید در عرصه های گوناگون جامعه حضور داشته باشند نباید ما در یک عرصه از افکار، اندیشه و احساسات زنانه کاملا بی بهره باشیم.
زیرا اگر در هر عرصه ای هر تصمیم گیری شود، برای تمام جامعه اعم از مردان و زنان خواهد بود. بنابراین خود زن ها نیز باید هم برای بیان مسائل خودشان و هم برای تصمیم گیری در مورد آن ها نقش داشته باشند.
به گفته این روزنامه نگار به همین دلیل در رسانه ها هم اعم از رسانه های مکتوب مانند مطبوعات، مجلات و رسانه های گفتاری و شنیداری مانند رادیو و تلویزیون زنان باید حضور داشته باشند.
اصلانپور در ادامه می گوید:‌ در زمان حاضر هم حضور زنان در رسانه ها کمابیش خوب و در حال رشد است. اما به نظر می رسد ما باید یک مقدار عمیق تر به این مسئله نگاه کنیم.
یعنی ببینیم واقعا زنان ما در یک رسانه ای مثل روزنامه در چه جایگاهی هستند. و در چه سطوحی قرار دارند؟ آیا اصلا در مدیریت از آن ها استفاده می شود و نظراتشان در تصمیم گیری ها تاثیر دارد؟ یا این که فقط در آن جا حضور دارند برای این که به آن ها دستور داده شود و آن کار را انجام دهند.
وی می افزاید: متاسفانه ضعفی که در تمام عرصه های مدیریتی و از آن میان عرصه رسانه ها به نوعی مشهود است این است که اگر حضور زنان را از لایه های پایینی یک سیستم به سمت مدیریت میانی و مدیریت سطح بالا در نظر بگیریم، می بینیم که از میزان حضور به شدت کاسته می شود.
یعنی شاید در لایه های پایینی زنان به عنوان خبرنگار، نویسنده، و مجری، حضور قابل قبولی داشته باشند اما در سطح مدیریتی می بینیم که به شدت حضورشان کم می شود. به ویژه در رسانه های پرتیراژ ما اصلا حضور زنان را در سطوح تصمیم گیری و مدیریت نداریم. زنان در این سطوح کاملا غایب هستند.
مشاور وزیر ادامه می دهد:‌ من خودم به عنوان روزنامه نگار سابقه کار در رسانه دارم. سال ها در مطبوعات مختلف کار کرده ام. هم با مسائل تخصصی در حوزه ادبیات داستانی و هم در مطبوعات عمومی حضور داشته ام. بارها دیده ام که یک آقای جوان وقتی که با حداقل توانایی، تجربه و سواد در یک سیستم مطبوعاتی قرار می گیرد به سرعت در همان رسانه یا رسانه های دیگر رشد می کند و پله های ترقی را طی می کند.
من از این موارد نمونه های بسیار زیادی را در طی دوران کاری خودم دیدم. اما زنان اگر هم با تجربه و تحصیلات وارد عرصه مطبوعاتی و رسانه ای وارد شوند، در همان سطحی که وارد شده اند درجا می زنند و معمولا هیچ گونه امکان رشدی برایشان وجود ندارد.
از یک حدی که بالا می رویم اصلا حضور زنان را نمی بینیم. در نشریات معروف و پرتیراژ و شناخته شده ما چند درصد از سردبیرها، مدیر مسئول ها و صاحب امتیازها خانم هستند؟
به گفته این فعال رسانه ای وضعیت فوق در حقیقت این فکر را به ما القاء می کند که خانم ها برای این فقط در سطوح پایینی هستند که خیلی توقع شان کمتر است، خیلی راحتر می شود با آن ها کنار آمد و به طور کل در ازای کار بیشتر، حقوق کمتر و توقع کمتری دارند.
اصلانپور ضمن تصریح این نکته که موانع فوق اغلب جهانی هستند،‌ ادامه می دهد:‌ یک تعریف وجود دارد به نام "سقف شیشه ای" که وارد ادبیات ما هم شده است . بر اساس این تعریف سقف شیشه ای امکان رشد به خانم ها را از یک حدی بیشتر نمی هد.
مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه ضمن تاکید بر این نکته که این نوع دیدگاه ریشه در فرهنگ ما دارد می گوید:‌ در فرهنگ ما به هر حال این طور تعریف شده که زنان همان بهتر که بروند در خانه بنشینند.
این فکر در پس ذهن آقایان حتی در فرهنگی ترین اقشار ما وجود دارد و بالاخره در جایی خودش را نشان می دهد و تحمیل می کند.
اصلانپور می افزاید:‌ در واقع ما محدودیت قانونی نداریم. در قانون اساسی ما،‌ اساس نامه ها و آیین نامه های ما هیچ گونه محدودیتی برای حضور خانم ها ندارد. این در فرهنگ جامعه است. آن فرهنگی که حتی در فرهیخنه ترین افراد اقشار جامعه ما هم وجود دارد که خانم ها اصلا برای مدیریت ساخته نشده اند.
این روزنامه نگار ادامه می دهد:‌ معمولا خانم ها کارشان را با دقت، سلیقه و وسواس بیشتری انجام می دهند. زیاده خواهی ندارند. خیلی آن قله های رفیع رشد و ترقی را در نظر ندارند، در همان محدوده ای که به آن ها داده می شود با دقت و قانونگرایی بیشتری انجام وظیفه می کنند.
اما آقایان می خواهند عرصه های بزرگی را فتح کنند و با جاه طلبی دلشان می خواهند مدام رشد کنند. رشد را هم در این می بینند که پست های بالاتری بگیرند و اصلا گمان می کنند که حقشان است و به همین جهت به خانم ها در این گونه مواقع اصلا اجازه رشد نمی دهند.
در حالی که عموما برای خانم ها رشد کیفی بیشتر از رشد کمی اهمیت دارد .
به گفته وی اگر وارد تحریریه یک روزنامه شوید می بینید که حضور زنان کم نیست و خانم ها نشان داده اند در عرصه روزنامه نگاری و خبرنگاری که به هر حال یک کار سخت و با دست مزد کم است حضور بیشتر و فعال تری دارند.
به همین علت در بخش تهیه خبر و گزارش حضور خانم ها خوب و چشمگیر است اما در سطوح بالا و مدیریتی این حضور کم رنگ می شود.
"اعظم راود راد" جامعه شناس امور رسانه‌ای نیز در این باره می‌گوید: نقش زنان برنامه‌ساز در رادیو و تلویزیون می‌تواند در توسعه نگاه مثبت به زنان و نقش‌های گوناگون خانوادگی، اجتماعی و شغلی‌ایشان بسیار مهم باشد و در ایجاد فضایی تفاهم‌آمیز و مبتنی بر درک متقابل در جامعه مؤثر باشد.
وی در باره نقش زنان در این رسانه می افزاید: تنها ۱۴درصد از مشاغل تولیدی رادیو و تلویزیون ایران در اختیار زنان است که بیش از ۶۰ درصد این تعداد در شغل هایی همچون تهیه کننده و منشی صحنه حضور دارند و در شغل های تولیدی همچون تصویر برداری، نورپردازی و آهنگسازی، کمتر از ده زن فعالیت می کنند.
به گفته این استاد دانشگاه، حضور زنان در این عرصه نشان می دهد این مشاغل مردانه نیستند و زنان نیز توانایی کار در این عرصه ها را دارند.
وی به حضور اندک زنان در مشاغل تولیدی صدا وسیما اشاره می کند و می گوید: ۸۵ درصد زنان شاغل در صدا و سیمای ایران در رادیو مشغول فعالیت هستند و تنها ۷/۲ درصد مدیران صدا و سیما را زنان تشکیل می دهند.
نوع برنامه های تولیدی زنان بیشتر در گروه های فرهنگی، اجتماعی، کودک و نوجوان، ادب و هنر و آموزشی است و کمتر در گروه سیاسی و تاریخ فعالیت دارند.
وی در ادامه از مقایسه وضعیت زنان تولید کننده در صدا و سیما با مردان همین سنخ به این نتیجه می رسد که زنان در رسانه کم مخاطب تر یعنی رادیو و نیز در فعالیت های تولیدی کم درآمدتر مثل نویسندگی بیشتر حضور دارند در حالی که حضور مردان در رسانه پر مخاطب (تلویزیون) بیشتر است و فعالیت های پردرآمدی همچون ساخت سریال های تلویزیونی را در اختیار دارند.
این صاحب نظر در عرصه رسانه ها در ادامه بر اهمیت برنامه ریزی سازمان های رسانه ای برای حل این معضل تاکید می کند و با ذکر مثالی منظور خود را روشن می سازد:‌ یکی از برنامه های اصلی رادیو "بی بی سی" حضور زنان در آن بود. تا سال ۱۹۷۱( ۱۳۵۰،ه.ش ) ۳۳ درصد تولید برنامه ها در دست زنان بود تا سال ۱۹۷۶ ( ۱۳۵۵ ه.ش ) در بخش مدیریتی حداقل یک زن وجود داشت. ولی این روند به تدریج بهبود یافت و تا سال ۱۹۹۹ حضور زنان در مشاغل تولیدی و مدیریتی این سازمان افزایش یافت.
در جوامع و کنفرانس های بین المللی، منطقه ای، زنان ایرانی خیلی فهیم حضور پیدا می کنند. شعور اجتماعی بالایی دارند و در زمینه های تخصصی هم خیلی در سطح بالا قرار دارند.
یک زن خبرنگار، یک دبیر در بخش خبرگزاری، یک کارگردان سینما، یک عکاس زن ایرانی معمولا در خارج با عرضه کارهای خود خیلی مورد توجه قرار می گیرند.
گرچه حضور زنان ایرانی در عرصه رسانه ها کم است، اما خیلی مثبت، مطلوب و با کیفیت است و ما این را نمی توانیم کتمان کنیم که زنان ایرانی یک سر و گردن بالاتر از زنان دیگر کشور ها هستند و می توانند الگوی آن ها باشند.
زنان ایرانی پس از انقلاب خوش درخشیدند و ثابت کردند که "می توانند". ما باید قدر وضیت و موقعیت کنونی خودمان را بدانیم و آن راحفظ کنیم و زنان دیگر هم در آینده می باید این روند را دنبال کنند.

با وجود افزایش تعداد زنان شاغل در سطوح پایین و میانی سازمان های رسانه ای در دهه گذشته، هنوز تعداد زنان شاغل در سطوح تصمیم گیری در رسانه های سنتی مانند رادیو، تلویزیون و بخش های ارتباطی جدید چون رسانه های چندگانه و پست الکترونیکی اندک است.
در پژوهشی که ازطرف فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران انجام گرفت، مشخص شد که با وجود اینکه یک سوم از کل روزنامه نگاران جهان زن هستند، تنها ۳ درصد از مدیران اجرایی کل و تصمیم گیرندگان زن هستند.
اطلاعات و آمار منتشره ازسوی اتحادیه اروپا درمورد زنان شاغل تصمیم گیری نشان می دهد که در سال ۲۰۰۱ فقط ۹ درصد از پست های مدیریت ارشد در صنایع ارتباطی اروپا توسط زنان هدایت و رهبری می شود.
براساس گزارش رسانه ای درباره زنان که توسط اتحادیه پژوهش در امر ارتباطات آمریکا منتشرشد، ۱۷ درصد از مدیران تولید، تولیدکننده، کارگردان، نویسنده، فیلمبردار ۲۵۰ فیلم تولیدشده در آمریکا زنان هستند که از سال ۱۹۹۸ به بعد تغییری نکرده است و اگر فقط ۱۰۰ فیلم را درنظر بگیریم این تعداد تا ۱۵ درصد کاهش پیدامی کند. از هر ۱۰ فیلم، ۹ فیلم توسط مردان تهیه و کارگردانی می شود.
- استاندار آذربایجان شرقی در اولین نشست زن و رسانه خواستار توجه بیشتر رسانه‌ها به مشکلات بانوان شد.
رسانه‌ها می‌تواند با شناسایی فرصتها و تهدیدها، روشنگر افکار عمومی باشند و هنجارهای پذیرفته شده اجتماعی را رواج دهند. رسالت زنان رسانه‌ای در این میان سنگین‌تر است، چراکه آنان به عنوان مخاطب رسانه‌ها خود نیز خبرسازند.
● پایان سخن:
به اعتقاد نانسی هافکین (Nancy Hafkin)، طی پنج سال گذشته، سازمانهای غیردولتی، چند ملیتی و بنیادهای خصوصی مقادیر قابل توجهی بودجه را برای طرحهای مروج استفاده از فناوریهای اطلاعات و ارتباطات در کشورهای در حال توسعه اختصاص داده اند. تجربه پروژه های مرتبط با توسعه در حوزه های دیگر نشان داده که زنان به نحو منصفانه ای از چنین طرحهایی بهره مند نمی‌شوند، مگر اینکه تلاشهای خاصی برای تعیین جایگاه و نیازهای آنان صورت بگیرد یا اقدامات موثری برای مشارکت دادن آنان، به کار گرفته شود
خانم سوزان تلتشر(Susan Teltscher) از «کنفرانس ملل متحد در مورد تجارت و توسعه» نیز اظهار داشته که غالباً موانع اساسی بر سر راه دسترسی زنان به امتیازاتی که فناوری اطلاعاتی و ارتباطی فراهم می کند وجود دارد موانعی نظیر فقر، سطح پایین آموزش، عدم آشنایی با یک زبان دوم، عدم دسترسی به کامپیوتر و شکاف دیجیتالی: یعنی ماهیت دنیای فناوری اطلاعات و ارتباطات که تحت سلطه ی مردان قرار دارد.
http://www.worldcivilsociety.org/report
از نظر مشارکت در دانش فناوریهای اطلاعات و ارتباطات نیز زنان در شرایط محرومیت قرار دارند، چرا که تعداد ایشان از لحاظ ثبت نام در دوره های آموزشی علوم و تکنولوژی نسبت به مردان در مراتب بسیار پایینتری قرار دارد. در سال ۱۹۹۰، درصد زنان ورودی به رشته های علوم و تکنولوژی در سطح دانشگاهی عبارت بود از ۱۰درصد در آفریقا، ۴۰درصد در آمریکای لاتین، ۳۲ درصد در اروپای غربی،کمتر از ۳۰ درصد در اروپای شرقی و ۳۴درصد در منطقه آسیا و اقیانوسیه (Hamelink ,۱۹۹۹).
خانم جیلیان مارسل(Gillian Marcelle) از پیشقراولان فعال در زمینه توسعه و اجرای استراژیهای عدالت جنسیتی در بخش فناوریهای اطلاعات و ارتباطات ادعا می‌کند که سیاست گزاری در زمینه فناوریهای اطلاعات و ارتباطات در صورتی که مبتنی بر فرایند تصمیم گیری آگاهانه و مطلع از مسائل جنسیتی باشد به شکل فوق العاده ای سود مند خواهد بود . با این حال، میزان برابری جنسیتی در سطوح تصمیم گیری در میان دست اندرکاران فناوریهای اطلاعات و ارتباطات هنوز در سطح غیر قابل قبولی است.
http://www.worldbank.org/gender/digitaldivide
به نظر هاملینک (Hamelink, ۱۹۹۹:۳۳) درتوزیع منابع فناوریهای اطلاعات و ارتباطات بویژه کاربرد آن در ارتباط با زنان نابرابری مشاهده می‌شود. مشکل اینجاست که کسب مهارتهای فناوریهای اطلاعات و ارتباطات تقریبا تماماً به سواد ارتباط دارد، ... و چنین شرایطی بویژه زنان را تحت تاثیر قرار می دهد، چرا که در سراسر دنیا نرخ بیسوادی زنان نسبت به مردان بالاتر است. هرچند وی خاطرنشان می‌سازد، که این فناوریها می توانند ابزاری تولید کنند مبتنی بر صدا، تماس، تصویر یا نمادهایی که مستلزم سواد نیستند، اما این بازارهایند که نیروی محرکه برای اینگونه نوآوریهای تکنولوژیک هستند و نیازهای بی سوادان معمولاً از سوی آنان مورد غفلت یا بی توجهی قرار دارد (همان منبع).
رزا دلگادو(Rosa Delgado) از انجمن «جامعه اینترنتی» نتیجه می‌گیرد که اکثریت زنان کشورهای در حال توسعه در نتیجه ی فقدان سواد کامپیوتری computer literacy و غالباً کمبود آموزش از فرصتهای حائز اهمیت شغلی و تحصیلات تکمیلی باز می مانند.
● نویدهای فناوریهای اطلاعات و ارتباطات برای زنان و موانع موجود
توانایی فناوریهای اطلاعات و ارتباطات در توانمندسازی زنان از طریق آموزش بهتر و ارتباطات گسترده و در جهت تولید درآمد شخصی برای ایشان نباید دست کم گرفته شود. بوخارت و اولدر(۲۰۰۳) با اشاره به وضعیت زنان در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا یادآور می‌شوند که آداب و رسوم سنتی در همه این کشورها مورد چالش قرار گرفته است و بویژه بر نقش و سهم اینترنت در این ارتباط تاکید می کنند. هاملنیک (۱۹۹۹) نیز معتقد است فناوریهای اطلاعات و ارتباطات اشکال جدیدی از ارتباطات را بوجود می‌آورد که می‌تواند زنان را قادر به فروپاشیدن موقعیت اجتماعی بسته ای که غالبا در آن محصورند سازد. همچنین فرصتهای نوینی را برای اشتغال زنان در مشاغلی فراهم می‌آورد که مستلزم مهارتهای جدید است. هرچند متذکر می‌شود که سیاستهای محکمی لازم است تا این فناوریها بتوانند تاثیر مثبتی بر زندگی زنان بگذارد. در جوامع دانایی محور (Knowledge socities) که در حال ظهور است دستیابی به ارتباطات یک ابزار کلیدی برای مشارکت و ادغام اجتماعی social inclusion به حساب می‌آید. بوخارت و اولدر (۲۰۰۳) همچنین یادآور می‌شوند که با در نظر گرفتن آنچه آنان انقلاب اطلاعاتی می‌نامند بازارهای شغلی به هیچ وجه با شتاب افزایش تعداد افراد جوانی که به آن وارد می‌شوند هماهنگ نبوده است. با ورود زنانی که در حال حاضر قصد کارکردن دارند این شرایط حادتر نیز شده است و طبقه جدیدی از کارکنان اطلاعاتی که احتمالا عمدتا متشکل از زنان خواهد بود در حال ظهور است.
میزان بهره مند شدن از فرصتهای ناشی از فناوریهای اطلاعات و ارتباطات برای زنان هم در درون کشورها و هم در مقایسه میان کشورها بسیار متفاوت است. زنان ساکن در کشورهایی که بهترین عملکرد در پروژه های توسعه ی اینگونه فناوریها را داشته اند، مانند استونی یا برخی کشورهای اروپای مرکزی، یا زنان ساکن در مناطق شهری در یک موقعیت ممتاز یا برتری قرار دارند.
علی معروفی .
منابع:
مشاهیر زنان ایرانی و پارسی گوی از آغاز تا مشروطه تالیف محمدحسین رجبی
سالنامه زنان ایران و جهان به کوشش نوشین احمدی خراسانی
مدیا نیوز- زنان در عرصه رسانه‌ها


همچنین مشاهده کنید