سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


جهان شبکه ای و آینده رسانه‌ها؛ نگاهی از منظر مطالعات فرهنگی


جهان شبکه ای و آینده رسانه‌ها؛ نگاهی از منظر مطالعات فرهنگی
● یكم:
جهان آینده جهانی شبكه ای است، مجموعه ای به هم پیوسته از ویژگی های فرهنگی كه بی مركز، در هم تنیده و چند وجهی است. در دنیای شبكه ای، هویت سرچشمه معنا و تجربه است. اما منابع هویت ساز دگرگون شده اند. مكان، فضا، زمان، فرهنگ، جامعه و دولت (state)، در مقیاس با گذشته نقش هایی متفاوت دارند. سرزمین زدایی ناشی از جهانی شدن( نامكانی)، مرز گریزی فضاها (در هم آمیختگی) فشردگی زمان (دنیای بی زمان)، سنتی تر شدن فرهنگ (گفت و گوی فرهنگی)، تعدد مراجع اجتماعی (چند پارگی) و كاهش نقش هویت ساز دولت ها (غیر رسمی تر شدن هویت) از جمله رویدادهای پیش روست.
● دوم:
جهان پیش رو، جهانی با جهان های بی شمار است و ماهیتی فرهنگی، چندوجهی و تمدنی دارد. پس آن را نمی توان به عرصه سیاست تنزل داد. «تنوع» ویژگی بارز دنیای پیش روست، اما تناقض نمای «جهانی شدن» و «بومی بودن» به روشنی در آن مشهود است. پس می توان گفت فرآیند جهانی شدن «خاص گرایی» فرهنگی را نیز در پی دارد. جهانی شدن نقطه همگن ساختن نیست؛ به چالش كشیدن وضع سنتی و در عین حال به زبان آوردن حاشیه ها نیز هست.
● سوم:
در عرصه فرهنگی باید بازیگر فعال بود، نه در برابر هم كه با همدیگر. در دنیای متعامل فرهنگی نه می توان مصرف كننده و تماشاچی صرف بود و نه محال اندیش و بر هم زننده بازی. باید قدرت گفت و گو و حضور در عرصه های فراتر از دولت (تمدنی) و فروتر از دولت (جامعه مدنی) را یافت. توسعه «جامعه اطلاعاتی و ارتباطی» با خصلت مردم گرا و فراگیر می تواند بخشی از این رویكرد باشد. ما در حال گذار پرشتاب از یك تحول تاریخی هستیم: تحول در شیوه زندگی، یادگیری، كار، ارتباطات و اقتصاد. پس نه منفعلانه بلكه به عنوان سازندگان سرنوشت و با هندسه معرفتی جدید باید عمل كنیم. بیانیه «اصول اجلاس جهانی جامعه اطلاعاتی» در آذر ماه ۱۳۸۲ سند مهمی برای توجه در این باب است.
● چهارم:
رسانه ها نه در حاشیه كه در متن این دگرگونی های پرشتابند. رسانه هایی موفق اند كه دنیای چند شالوده ای، چند منبعی و متنوع را به رسمیت بشناسند و در صدد ایجاد فضای تك ساحتی نباشند. نقش رسانه ها تنوع بخشیدن به فرهنگ و تكیه بر هویت مشروعیت بخش است. هویت را نمی توان در گفتمان های رسمی پی گرفت و «رسمی» كرد. هویت، اصلی ترین سرچشمه معناست كه ریشه در دل تاریخ، فرهنگ و زبان یك ملت دارد، اگر رسانه ای خود را با كنش های هویتی سازگار كرد می ماند و اگر خواست هویت سازی كند، بیشتر «هویت مقاومت» می سازد.
● پنجم:
مسأله مهم رسانه های آینده، تأمل در «فهم ارتباطی» و «توانش ارتباطی» است. فهم ارتباطی بر فهم گفت و شنود متكی است و با فاصله گرفتن از ارتباطات یك سویه و گوینده مدار شكل می گیرد. توانش ارتباطی نیز برخورداری از قدرت فرهنگی در ارتباط با جهان پیرامون و دنیای چند ذهنی و چند منبعی است. توانش ارتباطی، فراتر از تكنیك رسانه ای و توانایی زبان ارتباط با جهان پیرامون و دنیای چند ذهنی و چند منبعی است. توانش ارتباطی، فراتر از تكنیك رسانه ای است و توانایی زبان ارتباطی با بالابردن امكان و توان «شنیدن» همراه است. در «دنیای رسانه ای شده» باید به ساز و كارهای ارتباطی اندیشید كه به جای «وجه مجازی واقعیت» بتواند به «عینیت گرایی» توجه كند و این میسر نیست مگر از طریق ارتباطات «گفت و گویی و مخاطب مدار».
● ششم:
مسأله فهم ارتباطی ما چیست؟ آهنگ رشد تكنولوژی ارتباطی در چند دهه اخیر چنان سریع بوده است كه اثرات اجتماعی و فرهنگی آن در بسیاری موارد هنوز مبهم و ناشناخته است. گذار از یك نظام ارتباط شفاهی به یك نظام ارتباط چند رسانه ای، بدون گذشتن از مرحله ارتباط نوشتاری مسائل خاص خود را به دنبال خواهد داشت. سواد دیداری در برابر سواد نوشتاری، تورم تصاعدی انتظارات در برابر آگاهی بر مسئولیت های اجتماعی و میهنی، كشش به سوی شهرها در برابر امكان دسترسی به منابع فرهنگی در نقاط دور افتاده برخی از اثرات متضاد رسانه ها هستند. این حكایت هم چنان باقی است.
● هفتم:
تغییر جدی در الگوی مصرف رسانه ای جامعه، چالش مهم پیش روست. بهره گیری گسترده از شبكه ها و ماهواره ها و آسیب پذیری اعتماد اجتماعی به رسانه ها از جمله مسایل این چالش كنونی است. رسانه ها آن گاه رسانه اند كه از «اعتبار منبع» و «اعتماد سیاسی» برخوردار باشند. این مسأله در حدی اهمیت دارد كه می توان گفت حتی رسانه های بزرگ و فراگیر اگر متكی بر اعتماد عمومی نباشند، در برابر رسانه های كوچك ناتوان می شوند. در صورتی كه اعتماد سیاسی به رسانه ها نباشد، توسعه كمی رسانه ها نیز نتیجه ای جز توسعه بی اعتمادی ندارد. اعتماد، به ویژه اعتماد سیاسی، براساس ارتباطات «مشاركت جویانه» و «حقوق مدار» شكل می گیرد. این ارتباطی دو سویه و نیازجویانه، نه یك سویه و كنترلی است.
● هشتم:
مهم ترین راهبرد پیش رو، «توسعه برای ارتباطات» است: پیش برد ارتباطات مردم سالار مستقل از قدرت و متكی بر گفت و گو میان دولت و جامعه مدنی. توجه به این راهبرد برای آینده بیش از دو وجه دیگر توسعه ارتباطی اهمیت دارد. توسعه ارتباطات یعنی ظرفیت مجازی نظام ارتباطی، و توسعه به وسیله ارتباطات یعنی به كارگیری ظرفیت های ارتباطی در جهت ارائه خدمات آموزشی، اجتماعی و اقتصادی (آموزش از راه دور، خدمات الكترونیك) كه لازم، اما ناكافی اند.
باید به رفع اختلال های ارتباطی و اغتشاش های معرفتی و فرهنگی در جامعه در حال گذار اندیشید كه تجربه عبور از مراحل فشرده و درهم تنیده سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و ارتباطی در آن واحد است. این یعنی حل خردمندانه چالش های نو، نه چشم فروبستن بر آنها و نه دامن زدن به آنها. فرصت و تهدید پیش روی ما، نحوه رویارویی ما با این مهم است.
نویسنده : هادی خانیكی
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید