چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


اخلاق رسانه ای


اخلاق رسانه ای
در صنعت ارتباطات هیچ چیز مهم تر از کسب اعتماد مخاطبان و ایجاد اعتماد نسبت به رسانه ها نیست. اگر سازمان ها و مؤسسات ارائه کننده اطلاعات و آراء و حتی سازمان های عرضه کننده تفریح ها و سرگرمی ها، فاقد باورپذیری باشند یا نتوانند اعتماد و حمایت توده مردم را به دست آورند، ادامه بقایشان با دشواری مواجه خواهد شد. ارتباطات، همانند رفتار انسانی در یک جامعه مدنی، باید صلاحیت ها و شایستگی های لازم را داشته باشد تا مردم بتوانند برای آن ارزش قائل شوند. در صنعت ارتباطات و مراکز تولیدی و توزیعی آن از قبیل اتاق های خبر، هیأت های تحریریه، شوراهای طرح و برنامه، استودیوهای تلویزیونی ایستگاه های رادیویی، شرکت های تبلیغاتی، دفاتر روابط عمومی و مراکز فیلم سازی، این مسأله هر روز با جدیت بیشتر در لابه لای مسائل روزمره رخ می دهد و در کیفیت کار تأثیر می گذارد. یک وجه مهم این کیفیت، مقرراتی است که افراد با آنها زندگی و کار می کنند. مطلبی در زمینه اخلاق رسانه و مطبوعات تهیه شده که می خوانید:
علاوه بر اعتماد پذیری، مسایل دیگری نیز مطرح هستند که توجه به اخلاق در رسانه ها یا اخلاقیات ویژه رسانه ها را جدیت می بخشند. توجه به لوازم و تبعات موادی که در رسانه ها عرضه می شوند (خشونت و جرم) ایجاد فضای پر از تفاهم میان کارشناسان و صاحب نظران و نیز کارگزاران و مردم، همچنین رعایت برخی حریم ها (حریم حقوق فردی و شأن و منزلت افراد) هیچ یک بدون اخلاق قابل تحقق نیستند. حتی اگر قوانین رسانه ها به اندازه کافی گویا باشند، رعایت برخی از اصول اخلاقی توسط رسانه ها همچنان ضرورت دارد. نه حقوق می تواند جای اخلاق را بگیرد و نه اخلاق قادر است بر جایگاه حقوق بنشیند. این دو مکمل یکدیگرند. نظام حقوقی معمولاً پس از وقوع جرم دخالت می کند و پیش از آن نقش اخطار دهنده دارد ولی اخلاق به صورت یک نیروی ارادی و خود آگاه در درون خود افراد عمل می کند.
برخی معتقدند که اصولاً نمی توان از اخلاق رسانه ها سخن گفت، به عبارت دیگر «اخلاق رسانه ها» آن قدر مبهم و مشکل زاست که نمی توان به سلامت از این بحث خارج شد. ولی حداقل می توان گفت که رسانه ها به مسایل عمومی مردم می پردازند و با مخاطب عام و انبوه سروکار دارند و از این رو نیاز دارند که اعتماد آنها را به خود جلب کنند. اما نباید از یاد برد که بدون اتخاذ یک روش سازگار و روشن در برخوردها و بیان واقعیات جلب اعتماد مخاطبان ممکن نیست.
کار روزنامه نگاری، به عنوان یک حرفه ،مسایل اخلاقی بسیاری را برمی انگیزد. بدبین ها می گویند که اخلاق و روزنامه نگاری با یکدیگر مغایرند، اما این دیدگاه، واقعیت را در نظر نمی گیرد. ممکن است روزنامه نگاران یا اصولاً اعضای هر گروه حرفه ای، نتوانند همیشه در رفتار خود معیار و انتظار مورد نظر را مراعات نمایند، اما آنچه این واقعیت نمایانگر آن است، ارتباط اخلاقیات با این حرفه است، نه بی ربط بودن آن. از آن جا که کار روزنامه نگاری حول محور مجموعه ای از مفاهیم اخلاقی: آزادی، دموکراسی، حقیقت، عینیت و صداقت انجام می گیرد، اخلاقیات نمی تواند جدای از روزنامه نگاری باشد. بنیان اخلاقی رویه های معاصر رسانه های جمعی به طور کلی بر ایدئولوژی ها و فلسفه های غربی استوار است و از آنها ریشه می گیرد.
کوپر، اشاره می کند محرک های عمده ای که پشت همه ساختارها، رویه ها و فرایندهای رسانه های جمعی قرار دارند بر ارزش فروش استوارند و مکانیزم بازار بر آنها حاکم است. این است که دست اندرکاران رسانه ها قواعد اخلاقی رسانه ای را به دلیل مغایرت آن با نظم اجتماعی حاکم و دنبال کردن منافع شخصی و خصوصی نادیده می گیرند، البته این حرف غلطی نیست. وضعیت رسانه ها در کشورهای مسلمان، متفاوت تر از وضعیت رسانه های غربی نیست. مسلمان ها وقتی صدمه می خورند دردش را حس می کنند اما از چارچوب خاص خود برای روزنامه نگاری در زمینه اخبار و معیارهای ویژه خود برای قضاوت در مورد یک نشریه خبری بی بهره اند. آنها تمامی این موارد را از غرب به عاریت گرفته اند. از این رو حس می کنند جایی از کار خراب است اما نمی توانند محل آن را مشخص کنند؛ چرا که تمامی معیارهای به عاریت گرفته شده و مورد استفاده آنها چیز دیگری می گویند.
● اخلاق رسانه ها و نقش آن
از آغاز شکل گیری رسانه ها دو نقش متمایز برای آنها لحاظ شده است: ایجاد آگاهی اجتماعی در جامعه و یک فعالیت تجاری پول ساز و سودآور. کسانی که در این قلمرو کار می کنند به طور معمول یکی از این دو نقش را جدی تر می گیرند. هریک از این نقش ها لوازمی برای نظام اخلاقی رسانه دارند. در چارچوب نقش اول، رسانه حتی ممکن است خود را هادی و مبشر جامعه به امور اخلاقی بداند، البته گاه همین تلقی ممکن است شکل زورمدارانه پیدا کرده و رسانه برای رسیدن به هدف خویش هیچ اصلی را رعایت نکند. نوع رسالتی که رسانه برای خویش قائل است تعیین کننده اصول اخلاقی آن است. در مقابل رسانه ای که صرفاً هدف سودآوری دارد، اگر این هدف را در کوتاه مدت لحاظ کند به طور طبیعی از هیچ نوع عملی فروگذار نمی کند، ولی اگر هدف سودآوری را در بلندمدت ببیند، خود را ناچار از رعایت اصول اخلاقی جاری در جامعه می بیند. در این حال رسانه به طور تاکتیکی از هنجارها و ارزش هایی که غلبه بیشتری دارند تبعیت می کند.
رسانه ای که در جهت سودآوری حرکت می کند به ارضای نیازهای ارتباطی مردم می اندیشد. بنابر این، اگر مردم بخواهند عکس متهم یا مجرمی را ببینند، باید در اختیار آنها قرار گیرد. ولی چنین رسانه ای توجه به این نکته ندارد که معرفی یک متهم با عنوان مجرم، یا صرفاً به عنوان متهم، یا پس از اثبات جرم به شکل مجرم، پایان حیات اجتماعی آن فرد است. یک فرد ممکن است مجازات قانونی خویش را متحمل شود و بتواند دوباره به زندگی اجتماعی بازگردد ولی رسانه ها با انعکاس خبر و برانگیختن جنجال پیرامون آن موضوع یا فرد می توانند این کار را بسیار دشوار کنند. قانون و نظام اخلاقی کل جامعه می توانند مانع از بروز چنین مشکلاتی شوند. در مقابل، اگر رسانه ای ایجاد آگاهی را یکسویه ببیند و تلاش کند نقطه بهینه ای میان حفظ مردم و آگاهی دادن به آنها انتخاب کند، روش های دیگری را در پیش می گیرد. به عنوان نمونه کسی می تواند به انواع مسایل فکری و شخصی افراد در رسانه ها اشاره کند و این کار را جزء وظایف آگاهی رسانی خویش بداند. در این حال ممکن است حقوق افرادی که از آنها نامی برده شده نقض شود. ولی اگر حق پاسخگویی به افراد داده شود، این کار دو کفه ترازو را متعادل می کند. نمونه دیگر از جمع آمدن حقوق فردی و حق آگاهی یافتن مسأله عدم افشای منبع خبر توسط یک رسانه است. یک رسانه ممکن است تشخیص دهد که خبر دریافتی از یک فرد باید به اطلاع مردم برسد، ولی نباید به گونه ای عمل کند که تبعات ناخواسته و نامطلوبی برای منبع خبر داشته باشد. این مورد را می توان تحت عنوان جلب اعتماد افراد توسط رسانه ها نیز قرار داد.
در جوامع سرمایه داری، دست اندرکاران روزنامه نگاری، تبلیغات و سرگرمی ها، اغلب به یک مؤسسه مشابه تعلق دارند و به طور مستقیم یا غیرمستقیم در کارشان با هر سه عرصه رسانه ای برخورد می کنند. برخی از آنها، مشکلات هر سه عرصه را پشت سر گذاشته اند، برای مثال کارهای کلیشه ای به خوبی جا افتاده و در تمامی وسایل ارتباط جمعی نفوذ کرده است. احساس گرایی و استفاده از عواطف هیجان هم در کارهای گزارش، مستند و سرگرمیها متداول است. از ترکیب منافع کارهای مربوط به رسانه ها، پنج مسأله اصلی دستور کار را تحت الشعاع قرار می دهد: رازداری و رعایت حریم خصوصی افراد (Privacg)، گفتن حقیقت، انتفاع، خشونت (Violence) و مشارکت دموکراتیک بر طبق مقتضیات شغلی. هریک از این مسایل اخلاقی در سطوحی مشخص ظاهر می شوند. برای مثال «بهره برداری» در اخلاق کاری یا تجارت یک اصل است و در جهان حرفه ای به بحث گذارده می شود. خشونت در رسانه ها، علمای اجتماعی و تئوریسین های نظام های مختلف را به خود جلب کرده است، هر چند که به هیچ قیمتی نمی توان از محتوای ترکیبی اخلاق رسانه ای کاست زیرا آن را به ابتذال خواهد کشید.
● چارچوب نظری
قواعد اخلاقی، چیزی است که یک فرد روزنامه نگار یا یک نهاد رسانه ای خاص، یا یک جامعه مفروض آن را برای منافع اساسی خود با مطبوعات یا جامعه به طور کلی مناسب می یابد. بدین ترتیب، معنی و ارزش های منسوب به مفاهیمی مثل اخبار، حقیقت، عینیت آزادی و حق دانستن واقعیات، می تواند با توجه به شرایط خاص یا با توجه به نیازها و اولویت های یک جامعه مفروض در یک برهه مفروض زمانی تغییر کند.
این بیشترین چیزی است که انسان می تواند به هنگام نگرش به تحقیقات موجود در زمینه اخلاقیات رسانه در مقالات تحقیقاتی غربی در مورد این مساله ملاحظه کند.
قواعد اخلاقی فردی در مورد هر ملتی تنها با توجه به اولویت های ملی، محدودیت های زبانی، تنوع فرهنگی یا نوع ساختار سیاسی تغییر می کند.
از زمان تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ توسط سازمان ملل متحد یونسکو تلاش کرده است تا بر مبنای ارزش هایی مثل صلح، آزادی و احترام متقابل که در همه جوامع بشری مورد قبول است نظم اطلاعاتی و جهانی نوین را به وجود آورده و در همان حال تلاش داشته است تا تنوع فرهنگی و سیاسی موجود بین الملل را مد نظر قرار دهد، فرض بر این بوده است که اصل اعلامیه یونسکو، عرصه لازم را برای دیدگاه اسلامی در زمینه اخلاقیات رسانه ای فراهم می آورد. یونسکو به شماری از تلاش ها دست زد تا به قواعد اخلاقی پذیرفته شده از نظر بین المللی دست یابد، اما تلاش های یونسکو به اندازه ای برای نیروهای اقتصاد بازار آزاد تهدید کننده بود که بسیاری از کشورهای غربی به رهبری ایالات متحده و انگلیس، عضویت خود را در یونسکو پس گرفتند و تهدید کردند که پرداخت سهم خود را به سازمان ملل معوق خواهند گذاشت. بدین ترتیب می توان گفت که هر چند قواعدی در زمینه اخلاق روزنامه نگاری در بسیاری از کشورها وجود دارد، ولی در عمل فرایند ارتباطات جمعی تابع دیدگاه خاص هر روزنامه نگار می باشد. اوست که قضاوت می کند چه چیزی را راحت تر از همه می توان به جامعه ارائه کرد و شکل آن چه باید باشد. به همین دلیل است که قواعد عاری از سلوک درست، تکنولوژی بدون انسانیت، تئوری بدون واقعیت(عمل)، تغییرات جهانی بدون تغییرات فردی و اخلاقیات فردی بدون آگاهی جهانی است.
● بستر مناسب اخلاق رسانه ای
در جامعه هایی که نظام های ارزشی متعارض ولی قدرتمند وجود دارند نظام های هنجاری رقیب و گاه متضاد، به مقابله خشونت آمیز با یکدیگر می پردازند. در این حال اگر نهادهای رسانه ای عرفی نباشند و دولت اداره کننده آنها باشد و نظام سیاسی مبتنی بر مشارکت مردم نباشد، بیشترین سطح از نقض اصول اخلاقی در رسانه ها مشاهده می شود. شرایط فوق به شکل گیری قواعدی برای بازی میان رسانه ها با یکدیگر، با مردم و با دولت منجر می شود که رسانه ها در چارچوب آن قواعد مجبورند یا دروغ بگویند، یا چاپلوسی کنند و یا با حفظ اصول اخلاقی از صحنه خارج شوند. در جوامعی که اصول اخلاقی به طور کلی زیر پا نهاده می شود، رسانه ها نیز نمی توانند اخلاقی باشند. حتی یک نظام حقوقی معقول و اخلاقی نیز نمی تواند در چنین جامعه ای کارساز باشد. استبداد سیاسی معمولاً بهترین بستر را برای عدم اصول گرایی و دور شدن جامعه و رسانه هایش از اخلاق فراهم می کند.
در جوامعی که شکاف ارزشی و هنجاری وجود دارد، بیشترین آسیب ناشی از نقض اخلاق در رسانه ها متوجه اندیشمندان، متفکران و محققان است، چون قشرهای رقیب فضایی مسموم ایجاد می کنند که هر گونه اظهار نظر با ملاحظات امنیتی مورد داوری قرار می گیرد و افراد محقق و متفکر برای طرح ایده هایشان باید هزاران گونه ملاحظه و پیامد را مد نظر قرار دهند. بستر دیگری که در مورد اخلاق رسانه ای مؤثر واقع می شود، فرهنگ سیاسی است. یک فرهنگ سیاسی مداراجویانه و مشارکت آمیز امکان اصولی عمل کردن رسانه ها را بیشتر فراهم می کند تا یک فرهنگ سیاسی اقتدارطلب و جزمی. فرهنگ سیاسی نوین، توده گرا، تولیدگرا و بسط یابنده است (چه به شکل مشارکتی و چه به شکل غیرمشارکتی آن) همین امر موجب می شود که عموم مردم در تبعات و پیامدهای اخلاقی رسانه ها درگیر شوند. آمدن ممیزی به صحنه از همین جا آشکار می شود، چرا که هر گاه عموم مردم در یک پدیده درگیر شوند، مسئله کنترل و نظارت هم مطرح می شود. ممیزی معمولاً ظاهری ناکجا آبادگرایانه و آرمان خواهانه دارد ولی حقیقت آن نظارت و کنترل اجتماعی است.
● ابعاد اخلاق برای رسانه ها
اخلاق رسانه ها بر سه موضوع تمرکز داشته است:
۱) صحت و نمایش منصفانه در گزارش ها و دیگر فعالیت ها.
۲) رفتار گزارشگران به خصوص در ارتباط با منابع آنها
۳) پرهیز از تضادهای مربوط به منافع
صحت: گفته می شود که اولین قاعده خبررسانی و گزارشگری «صحت» است. بخش بسیاری از اتهامات متوجه به رسانه ها، اعم از تلویزیون، رادیو و مطبوعات در باب صحت موارد آنها بوده است. اگر این مسئله جدی گرفته و در باب روش های رسیدن به آن بحث می شد، این مشکل اکنون کمتر به چشم می خورد. رسانه ها کمتر دارای حافظه تاریخی هستند و این قاعده مند شدن آنها را کند می کند.
نویسنده: فرمهر صدقی
منبع : پایگاه اطلاع رسانی علوم ارتباطات ایران


همچنین مشاهده کنید