سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

مکتب جاویدان خرد


مکتب جاویدان خرد
● جاویدان خرد چیست؟
متن پهلوی جاویدان خرد (یا پندنامه هوشنگ، شاهنشاه بینشور پارس) نوشتاری است منحصر به فرد، در قالب یک پند نامه اوستایی، در باب منطق عملی که از فرهنگ ایرانیان باستان به یادگار مانده ... از آن جایی که نام اوستا را می توان ترکیبی از ریشه واژه های اوستایی آیو (دیرپایا) و ویستی (خرد) گرفت، بنابراین در این جا ما به نوعی با یک اوستای منطقی منحصر به فرد با زبان پهلوی سروکار داریم. خصوصا وقتی که می بینیم این کتاب منطق عملی به هوشنگ پیشدادی - نخستین قانونگذار هوشیار - پسر کیومرث منتسب بوده است که در عرصه تاریخ راه جداگانه ای را پیموده است. راجع به زمان تالیف و مولف این کتاب هم مانند بسیاری دیگر از کتاب های پهلوی، معلومات صحیحی در دست نداریم. جاویدان خرد مجموعه ای از حکمت های عملی و اندرزها و تعالیم اخلاقی بوده که ظاهرا در ادبیات پهلوی به دیده تجلیل و تقدیر در آن می نگریسته اند و این نظر در ادبیات عرب نیز انعکاس یافته به طوری که درباره اصل و منشا و همچنین کیفیت ترجمه آن حکایات افسانه مانندی روایت کرده اند.
در این کتاب نصایح و وصایای هوشنگ به پسرش تهمورث (تخموروپ = پهلوان ببرمانند) نقل گردیده بوده است. در کتاب دساتیر - کتاب دستور آذرکیوان - نیز مندرجات کتاب هوشنگ پیشدادی تحت همان نام جاویدان خرد در ۳۸ فقره آورده شده است گرچه در کل مندرجات دساتیر را نمی توان قابل اعتماد دانست و استاد ابراهیم پورداود متن و زبان آن را مجعول دانسته است، در روایات اسلامی تحت عنوان نصایح لقمان (دانای درشت اندام) به پسرش این کلمات بهتر برجای مانده است.
آنچه امروزه از کتاب جاویدان خرد برای ما باقی مانده برگردانی است به عربی که توسط ابوعلی احمد بن محمد بن یعقوب بن مسکویه رازی صورت گرفته و در کتابی به نام آداب الفرس نقل شده است، ابن مسکویه، آشنایی خود را در نوجوانی با جاویدان خرد، از طریق کتاب استطاله الفهم از ابوعثمان جاحظ (۱۶۰- ۲۵۵ه-ق) دانسته که در آن کتاب، جاحظ کلماتی از جاویدان خرد نقل نموده و کتاب جاویدان خرد را بسیار ستوده بود، شاید بتوان دلایل توجه ابن مسکویه به جاویدان خرد به این دلایل دانست که او در خاندانی زیسته که از میراث فرهنگ ایران ساسانی سیراب شده بود و به علاوه خود او ندیم ابو محمدحسن بن محمدمهلبی، وزیر معزالدوله دیلمی و در خدمت پادشاهان آل بویه بوده و باید دانست که دیلمیان همواره در فکر اعاده مجد و عظمت ایران باستان و برقراری اندیشه و فرهنگ ایران زمین در برابر دولت عربی عباسیان بوده اند.
ابوعلی دیرزمانی در پی تحصیل کتاب جاویدان خرد بوده تا آنکه آن کتاب را در فارس در نزد موبد موبدان فارس می یابد و نسخه ای از آن را برای خود تهیه می نماید، با توجه به اینکه این نسخه در نزد موبد موبدان بوده، قطعا به زبان پهلوی بوده و این گمان می تواند مطرح شود که جاویدان خرد فعلی حتی می توانسته ترجمه خود ابن مسکویه باشد.
البته ابن مسکویه می نویسد که ابوعثمان جاحظ از قول ابوعبدالله محمد واقدی مورخ و محدث عرب که مورد توجه یحیی برمکی بوده و مولف کتاب های مغازی و فتوح الشام و فتوح مصر است روایت کرده است که فضل بن سهل سرخی - ذوالریاستین - به او گفت: وقتی مامون در خراسان به خلافت خوانده شد، پادشاهان هدایایی برای او فرستادند از آن جمله شاه کابلستان نیز به عنوان هدیه مرد دانشمند و حکیمی به نزد او فرستاد و نامه ای به مامون نوشت و در نامه خود نوشته بود هدیه ای که به دربار خلیفه فرستاده ام، از آن بهتر و عالی تر و ارجمندتر در روی زمین یافت نمی شود. مامون تعجب کرد و به فضل گفت از این شیخ بپرس که با خود چه دارد؟ شیخ پاسخ داد که من با خود جز علم خود چیزی ندارم. خلیفه گفت علم تو چیست؟ گفت تدبیر و رای و راهنمایی. مامون او را اکرام و احترام به سزا داشت و در موقع جنگ با برادرش محمدامین با این شیخ که دوبان نام داشته است، به مشورت پرداخت. چون رای او صائب درآمد و آثار دانش او بر مامون مشهور گردید، ۱۰۰ هزار درهم به او انعام داد که دوبان آن را نپذیرفت و گفت من از خلیفه چیزی می خواهم که برابر این ۱۰۰هزار درهم و بلکه افزون از آن است. مامون پرسید آن چیست؟ گفت کتابی است که در خزائن زیر ایوان مدائن یافت می شود. در سال ۲۰۴ه.ق که مامون به بغداد رفت، دوبان خواهش خود را یادآوری نمود و نشانی های محل گنجینه را برشمرد. مامون مامورانی برگماشت که محل مزبور را کاویدند و از آن جا صندوقچه ای مغفل از آبگینه سیاه به دست آوردند و نزد مامون آوردند. حسن بن سهل روایت می کند که مامون در حضور من دوبان را احضار نمود و گفت منظور تو این صندوقچه است: گفت آری. مامون گفت برگیر و برو. دوبان صندوق را در نزد مامون گشود و از میان آن کتابی بیرون کشید که ۱۰۰ ورق بود. برداشت و برفت و صندوقچه را باز گذاشت. حسن بن سهل می گوید: بعد از رفتن او من نیز به خانه او رفتم و از این کتاب سوال نمودم. دوبان جواب داد که این کتاب جاویدان خرد است که گنجور وزیر ملک ایرانشهر از حکمت قدیم فراهم آورده است. از وی خواستم که کتاب را برای مطالعه و ترجمه در اختیار من قرار دهد. دوبان به تدریج تا ۳۰ ورق از کتاب را در اختیار من قرار داد که خضر بن علی آنها را ترجمه کرد و من نوشتم ولی دوبان از دادن بقیه اوراق کتاب، امتناع نمود و فقط موفق به ترجمه همین ۳۰ ورق شدیم. این خلاصه و مفهوم داستانی است که ابوعلی مسکویه رازی آن را در حکمه الخالده در پایان جاودان خرد (در ص۱۸۲۲) آورده است...
رشید شهمردان، پیرامون جاویدان خرد چنین نقل می کند: فرزانه دوبان بود دانشمند، دارای مدارج کمال و مقامات روحانی.در دوره مامون عباسی در خدمت مرزبان کابل می زیست، وی اوستا و پهلوی نیکو می دانست، بخشی از کتاب پهلوی جاویدان خرد به کمک او به عربی ترجمه گشت شیخ ابوالفضل وزیر اکبر شاه گورگانی در آئین اکبری راجع به او چنین می نویسد: چون مامون بر خراسان چیره دست آمد، سران هرسو، ارمغانی به درگاه فرستادند.
مرزبان کابل فروهیده مردی دوبان نام را به پیغام گذاری فرستاد و در نیایش نامه چنان برنگاشت که شگرف تحفه که گرامی تر از او نشان ندهند روانه درگاه والا گردانیدم.
خلیفه از این آگهی دستور خود «سهل» را، به پژوهش بر گماشت، چنان پاسخ یافت که همانا ستایش من خواسته. گفتند نام تو چیست و این پایه از کجاست؟ گفت خرد روشن و تدبیر درست و رهنمونی راست و چندین داستان آگهی برخواند. همکنان در شگفت ماندند و در آن هنگام که خلیفه بسیج پیکار محمد امین برادر در سر داشت و که ومه او را از آن باز داشتی، راز با دوبان در میان نهاد و او بیان روش رفتن عراق و آراستن صفوف نبرد دلنشین گردانید. گزارش او گره گشای دلبستگی ها آمد. مامون نوازشی فرمود، فراوان زر، ببخشش او نامزد ساخت.
او عرضه داشت آئین خدیو مانیت که ایلچی چیزی برستاند، لیکن کتاب جاودان خرد که زاده عقل دوربین هوشنگ است در مداین نشان دهند، چون آن دیار گشوده آید به دست آورده به من کرامت فرمایی او نپذیرفت. مداین بر گرفتند. وانمود که فلان جانب شهر نزدیک بهمان درخت بزرگ سنگی است، آن را بردارند و این قدر بکاوند. خانه ای پدید آید گوناگون صندوق و فراوان کالا در او. دست برو نیالانید که هنگام بر گرفتن آن نرسیده. در فلان گنج خانه صندوقی است این پیکر، بر داشته آورند که نامه والا در آن جاست. مردم کارآگاهان سیر چشم فرستاد. گفته بی کم و کاست پدید آمد. برخی از آن به کوشش فضل به تازی زبان آمد و از بسکه منش دوبان گرامی بود نگذاشت که ترجمه به انجام رسد.»
از قرار معلوم یک ثلث کتاب جاویدان خرد از پهلوی به عربی و آنگاه به فارسی ترجمه شده است و بقیه آن که شاید از اسرار بوده و فرزانه دوبان صلاح نداشته به دست جدید دینان بیفتد، اجازه نداد ترجمه گردد و متاسفانه اینک موجود نیست و از مندرجاتش کسی را آگاهی نیست ...
نقل است زمانی که مامون این کتاب را بخواند گفت: «فاین تمامه؟ هذه و الله هی الحکمته، لا ما نحن فیه من لی السنتنا فی فجوات اشد اقنا... پس باقی این کتاب کجاست؟
بخدا سوگند این دانش است، نه آنچه ما داریم که زبان های خود را در گودی های چانه می گردانیم و آنرا حکمت می نامیم...»
ظاهرا ابن مسکویه خود ترجمه دیگری از جاویدان خرد از زبان پارسی دوره ساسانی (پهلوی) به عربی نموده است و این ترجمه ارتباطی به ترجمه حسن بن سهل نداشته است و ترجمه و تحریر حسن بن فضل علی الظاهر از بین رفته است...
ترجمه هایی چند به فارسی از روی کتاب جاویدان خرد صورت گرفته است از آن جمله ترجمه تقی الدین محمد شوشتری است که به اهتمام دکتر بهروز ثروتیان در سال ۱۳۵۵ خورشیدی چاپ و منتشر شده است و حاوی سخنان بزرگمهر و وصیت بزرگمهر به سوی کسری نیز می باشد و بسیار آموزنده و دلنشین است.
● عقل کلی و عقل جزئی در مکتب جاویدان خرد
تفکیک میان عقل کلی یا ذات عقل یا عقل نخستین و عقل جزئی یا عقل استدلال گر سابقه ای بس طولانی در نزد دینورزان و بینش وران دارد. به عقیده اشراقیون، انسان باید از عقل جزئی و استدلال گر خود استفاده کند، فقط بدین منظور که از آن درگذرد و به شهود عقلی ذات پروردگار، یعنی علم بی واسطه رسیدن به آفریننده برسد. عقل استدلال گر، علی رغم همه کارآمدهایی که دارد، نزدیک ترین وسیله وصول به حقیقت نیست و نمی تواند باشد. نزدیکترین وسیله شهود عقلی است. در تحلیل نهایی، فایده و هدف عقل استدلال گر ایجاد اوضاع و احوال درونی و بیرونی ای است که موجب تبدل و تحول خود عقل استدلال گر به شهود عقلی شوند. عقل استدلال گر همان چراغی است که به تعبیر پورسینا، راه خود را برای فراتر رفتن از خود روشن می کند. پس، استدلال و علم حصولی وسیله ای است که ما را به شهود عقلی می رساند و این شهود عقلی، به نوبه خود، نزدیکترین وسیله وصول به حقیقت است. حضرت مولانا در این باب می فرماید:
زیرکی بفروش و حیرانی بخر / زیرکی ظن است و حیرانی بصر
عقل چون شحنه است چون سلطان رسید / شحنه بیچاره در کنجی خزید
عقل سایه حق بود حق آفتاب / سایه را با آفتاب او چه تاب
از این حیث، عقل استدلال گر ارزش فراوان دارد اما اگر آن را نزدیکترین وسیله وصول به هدف تلقی کنیم (یعنی شان شهود عقلی را به او نسبت دهیم) یا اگر وجود هدف را انکار کنیم و عقل استدلال گر را فقط وسیله پیشرفت قلمداد کنیم، این عقل و زیرکی، دشمن ما می شود و کوری معنوی، شر اخلاقی، و فاجعه اجتماعی به بار می آورد.
از دیدگاه این قلم بصیرت عقلی و عقل استدلالی دو قوه نیستند، بلکه تفاوتشان به کمال و نقصان است. اولی به معنای رسوخ به کنه حقیقت است; و دومی به معنای تحقیق و قیل و قال و بحث و فحص است. در یکی از سخنان پورسینا هم آمده است که: «با چراغ کلام و فهم باید از کلام و فهم فراتر رفت و در طریق یافتن حقایق گام نهاد.»
اما خود این بصیرت یا شهود عقلی بنا بر تعریفی که از جاویدان خرد بر می تابد، دقیقا، چگونه چیزی است؟ می توان گفت: نوعی درک یا علم بی واسطه و غیراستدلالی و غیراستنتاجی است; نیز می توان گفت: قدرت یا توانایی داشتن علمی بی واسطه و مستقیم و بدون استفاده از عقل استدلالی، به یک چیز است; و باز می توان گفت: علم یا بصیرت فطری و غریزی، به یک چیز است، بدون اینکه در آن از اندام های حسی، تجارب عادی و متعارف و عقل استدلالی استفاده شده باشد. استنباط اشخاصی همچون استاد ملکیان در این خصوص این است که این قبیل تعابیر ما را به تصور اجمالی و مبهمی از بصیرت یا شهود عقلی می رسانند اما متاسفانه تصور روشن و دقیقی از آن به دست نمی دهند.
● ۱۰ گزیده از ترجمان جاویدان خرد
۱) هر کس که آغاز کار را شناخت پروردگار را سپاس گوید و هر کس پایان کار را بداند اخلاص ورزد و هر کس بداند کامیابی در چیست به فروتنی گرود.
۲) بنیاد ایمان در شناخت پروردگار نهفته است.
۳) دانش های این جهان بر چهار باب است:
▪ یکم: دانش گفتار، دانش کردار، دانش پندار
▪ دوم: خودشناسی
▪ سوم: آغازشناسی
▪ چهارم: انجام شناسی
۴) بدان پسر که کردار نیک بر چهار ستون استوار است: دانش، کار، نهاد پاک، پرهیزکاری.
۵) مرد آزمند بی نواست و برهنه هرچند خواسته و دارایی همه جهان از آن او باشد و بهترین جامه بر تن پوشیده باشد... و مرد خرسند توانگر است هرچند گرسنه باشد و برهنه.
۶) انسان به چهار خصلت کامل شود: شرافت خانوادگی، روح متجدد، دستی گشاده، راستگویی.
۷) راستگویی مردمان در حال خشم دانسته می شود.
۸) چون بدی کردن به مردمان را آسان شمردی از ایشان نیز نباید چشم نیکی داشته باشی.
۹) نیرومندترین چیزی که خرد را جلا می دهد، فرا گرفتن دانش است.
۱۰) نشانه ایمانی قوی به راستی پیکار با دروغ است.
نویسنده : فرید شولیزاده
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید