یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

عشق و محبت از دیدگاه ملاصدرا


عشق و محبت از دیدگاه ملاصدرا
● تعریف عشق و محبت در لغت
حب نقیض بغض و مترادف وداد است. این واژه در فارسی معادل دوستی است که در مقابل آن کینه قرار دارد. در لاتین Amor، در انگلیسی Love و در فرانسه Amour می‌باشد.(۱)
عشق نیز وقتی به کمال خود می رسد قوا را ساقط می گرداند و حواس را از کار می اندازد و عاشق را بی اشتها کرده و از غذا باز می دارد و میان عاشق و مردم جدایی می افکند و او بیمار می گردد یا دیوانه می شود و در نهایت هلاک می گردد.
● ریشه واژه ی محبت
در تبیین ریشه‌ی محبت با توجه به اقوال برخی بزرگان می‌توان چنین تقسیم بندی نمود :
۱) حب از حَبّ گرفته شده است که جمع حبه است بمعنی دانه‌های گندم و جو و غلات دیگر ( که مطعومات و غذا‌ها هستند.) و حبه القلب جایگاه محبت و دوستی و یا مرکز وجود است که نتیجه و ثمره‌ی دل و خاطر، مرکز و هویدای دل و یا لکه‌ای از خون سیاه در وسط قلب می باشد.
۲) ممکن است حِب مأخوذ از حب ( به کسرحاء ) باشد و منظور دانه گلها و ریاحین صحرایی است. حُب، حِب نامیده می‌شود زیرا مغز و لباب حیات است و الحُب یعنی محبوب و به شدت دوست داشتنی.(۲)
● ریشه واژه ی عشق
عشق را فرط المحبه(۳) و گذشتن از حد در محبت(۴) گویند که از نظر ریشه‌ی عربی می‌توان حالات را در نظر گرفت:
۱) از عشق گرفته شده است که قله و بالاترین نقطه‌ی کوه است و اگر گفته شود فلانی عاشق شده است منظور این است که محبت او زیاد شده است و به حداکثر رسیده است.(۵)
ملاصدرا حکیم و فیلسوف بزرگ اسلامی عشق و محبت را مترادف می‌داند و آن را ابتهاج به شیء موافق تعریف می‌کند اعم از این که عقلی باشد یا حسی، حقیقی باشد یا ظنی. او معتقد است که در همه‌ی موجودات عشق و شوقی نسبت به کمال وجود دارد و معشوق و محبوب حقیقی ذات حق تعالی است.
۲) از عشقه گرفته شده است که گیاهی است که به دور درخت می پیچد و آب آن را می خورد و رنگ آن را زرد می کند و سبب ریختن برگ های آن می شود و بعد از مدتی خود درخت نیز خشک می شود. عشق نیز وقتی به کمال خود می رسد قوا را ساقط می گرداند و حواس را از کار می اندازد و عاشق را بی اشتها کرده و از غذا باز می دارد و میان عاشق و مردم جدایی می افکند و او بیمار می گردد یا دیوانه می شود و در نهایت هلاک می گردد.(۶)
● عشق و محبت از دیدگاه ملاصدرا
ملاصدرا حکیم و فیلسوف بزرگ اسلامی عشق و محبت را مترادف می‌داند(۷) و آن را ابتهاج (۸) به شیء موافق تعریف می‌کند اعم از این که عقلی باشد یا حسی، حقیقی باشد یا ظنی.(۹)
او معتقد است که در همه‌ی موجودات عشق و شوقی نسبت به کمال وجود دارد و معشوق و محبوب حقیقی ذات حق تعالی است.(۱۰)
توضیح و شرح بیشتر نظریه صدر المتألهین را در مقالات بعدی دنبال خواهیم نمود.
رضا ساعی شاهی
پی نوشت‌ها:
۱- جمیل صلیبا، فرهنگ فلسفی، ص ۲۹۱.
۲- الحسن‌بن‌محمد راغب اصفهانی، ترجمه غلامرضا خسروی حسینی، مفردات فی غریب‌القرآن، تهران، مرتضوی، ۱۳۶۱،ص ۴۲۸.
۳- محمد‌بن‌مکرم ابن‌منظور، لسان العرب،ص ۲۵۱.
۴- فخرالدین‌بن‌محمد طرایحی، مجمع البحرین،ص ۲۱۴.
۵- فاطمه طباطبایی ،سخن عشق(دیدگاههای امام خمینی و ابن عربی)، ص ۱۹.
۶- علی اکبر دهخدا، لغت نامه، زیرنظر محمد معین و سید جعفر شهیدی ، ج۱۰ ، ص۱۴۰۲۴.
۷- محمد بن ابراهیم صدر الدین شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج ‌۷، ص۱۴۹.
۸-ابتهاج به معنی سرور، شادی و خرمی است.یعنی آنچه سبب نشاط روحی انسان می شود.(فرهنگ معین)
۹- محمد بن ابراهیم صدر الدین شیرازی، رساله سه اصل،به تصحیح: سید حسین نصر، ص۱۶۹؛ محمد بن ابراهیم صدر الدین شیرازی،المبدأ و المعاد،ص۱۱۳.
۱۰- محمد بن ابراهیم صدر الدین شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه،ج ۷، ص۱۴۸.


همچنین مشاهده کنید