یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

رمضان، نامی از نام های خدا


رمضان، نامی از نام های خدا
●رمضان از اسماء الله است
رمضان اسمی از اسماء الهی می‏باشد و نبایست‏به تنهائی ذكر كرد مثلا بگوئیم، رمضان آمد یا رفت، بلكه باید گفت ماه رمضان آمد، یعنی ماه را باید به اسم اضافه نمود، در این رابطه به سخنان حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) گوش فرا می‏دهیم.
هشام بن سالم نقل روایت می‏نماید و می‏گوید: ما هشت نفر از رجال در محضر حضرت ابی جعفر امام باقر (علیهما السلام) بودیم، پس سخن از رمضان به میان آوردیم.
فقال علیه السلام: لا تقولوا هذا رمضان، و لا ذهب رمضان و لا جاء رمضان، فان رمضان اسم من اسماء الله عز و جل لا یجیی و لا یذهب و انما یجیی‏ء و یذهب الزائل و لكن قولوا شهر رمضان فالشهر المضاف الی الاسم و الاسم اسم الله و هو الشهر الذی انزل فیه القرآن، جعله الله تعالی مثلا و عیدا و كقوله تعالی فی عیسی بن مریم (علیهما السلام) و جعلناه مثلا لبنی اسرائیل. (۱)
امام علیه السلام فرمود: نگوئید این است رمضان، و نگوئید رمضان رفت و یا آمد، زیرا رمضان نامی از اسماء الله است كه نمی‏رود و نمی‏آید كه شی‏ء زائل و نابود شدنی می‏رود و می‏آید، بلكه بگوئید ماه رمضان، پس ماه را اضافه كنید در تلفظ به اسم، كه اسم اسم الله می‏باشد، و ماه رمضان ماهی است، كه قرآن در او نازل شده است، و خداوند آن را مثل و عید قرار داده است همچنانكه پروردگار بزرگ عیسی بن مریم (سلام الله علیهما) را برای بنی اسرائیل مثل قرار داده است، و از حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام) روایت‏شده كه حضرت فرمود: «لا تقولوا رمضان و لكن قولوا شهر رمضان فانكم لا تدرون ما رمضان‏» (۲) شما به راستی نمی‏دانید كه رمضان چیست (و چه فضائلی در او نهفته است).
●واژه رمضان و معنای اصطلاحی آن
رمضان از مصدر «رمض‏» به معنای شدت گرما، و تابش آفتاب بر رمل... معنا شده است، انتخاب چنین واژه‏ای براستی از دقت نظر و لطافت‏خاصی برخوردار است. چرا كه سخن از گداخته شدن است، و شاید به تعبیری دگرگون شدن در زیر آفتاب گرم و سوزان نفس و تحمل ضربات بی امانش،زیرا كه رمضان ماه تحمل شدائد و عطش می‏باشد، عطشی ناشی از آفتاب سوزان یا گرمای شدید روزهای طولانی تابستان.
و عطش دیگر حاصل از نفس سركشی كه پیوسته می‏گدازد، و سوزشش براستی جبران ناپذیر است.
در مقایسه این دو سوزش، دقیقا رابطه عكس برقرار است، بدین مفهوم كه نفس سركش با چشیدن آب تشنه‏تر می گردد، وهرگز به یك جرعه بسنده نمی‏كند، و پیوسته آدمی را در تلاش خستگی ناپذیر جهت ارضای تمایلات خود وا می‏دارد. و در همین رابطه است كه مولوی با لطافت هرچه تمامتر این تشبیه والا را به كار می‏گیرد و می‏گوید:
آب كم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست تا سقا هم ربهم آید جواب تشنه باش الله اعلم بالصواب زین طلب بنده به كوی حق رسید درد مریم را به خرما بن كشید
اما از سوی دیگر، عطش ناشی از آفتاب سوزان سیری پذیر است، و قانع كننده.
پی‏نوشت‏:
۱- بحار جلد ۹۶، ص ۳۷۶، طبع اسلامیه
۲- بحار، ج ۹۶، ص ۳۷۷
منبع : معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم


همچنین مشاهده کنید