سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


بحثی درباره مجازات اعدام


بحثی درباره مجازات اعدام
درباره اشتباهات قضائی مخالفین مجازات اعدام اكثراً استدلال می كنند : اغلب این امكان فراهم است كه شخص بی گناهی بر اثر اشتباه یا سوء نیت به دیارعدم فرستاده شود :لذا برای آن كه از قوع چنین حوادث تأثرآوری جلوگیری به عمل آید بهتر آنست كه مجازات اعدام موقوف اعدام موقوف گردد ، زیرا نمونه های بی شماری وجود دارد كه افراد بی گناه ، دانسته و عجولانه ، به لحاظ اتهامات مذهبی و سیاسی و حتی دشمنی های خصوصی ، محكوم به مرگ گردیده اند . در این گیرودار اگر از مسئولیت مردم هیجان زده چشم بپوشیم ، مسئولیت قضات و سیاستمداران بین و آشكار است . گذشته از این بر همین منوال مواردی هست كه برخی افراد سابقه دار چون كوششی برای مخفی كردن نیات پلید خود نكرده اند ، فقط به سبب همین سوء شهرت و بدون آن كه اقدامی از ناحیه آنها صورت گرفته باشد محكومیت یافته اند . مسئله اشتباهات قضائی اكنون با تأسیس دادگاههای استیناف جزائی : به نهایت تقلیل یافته .
احكامی كه متضمن اعدام است ، مطلقاً تحت بررسیهای بسیار دقیق و یك رشته دقیق و یك رشته رسیدگیهای پژوهشی و اغلب با تجدید دادرسی انجام می گیرد . مقررات دقیق در مورد شهود نیز امكان اشتباه قضائی را بسیار كاهش می دهد . هنر بازپرسی كه به وسیله متخصصین با تجربه این فن با مهارت صورت می گیرد ، شهادت گواههای كاذب و فاسد را بیش از پیش بی اثر ساخته است . افكار عمومی متشكل ، همراه با جراید هوشیار هرگاه در مسیر دادرسی مقدمه ظهور خطائی را مشاهده كنند ، زنگ خطر را به صدا می آورند . در سال ۱۸۱۹ شخصی به نام تام مونی ، در سانفرانسیسكو به اتهام پرتاب بمبی به میان جمعیت كه موجب هلاك ده نفر آنان گردید تحت تعقیب قرار گرفت و محكوم شد . گفته می شد این محكومیت بر اثر شهادتهای ساختگی بود كه حتی دادستان را نیز به تردید نیانداخت .
این شخص سرانجام بر اثر تحقیقاتی كه به وسیله گرداننده روزنامه سانفرانسیسكو به عمل آمد از چوبه دار نجات یافت . هر چند روزنامه ها گهگاه كتهم شده اند به این كه با نشر اخبار نادرست در محاكمات كیفری و وضع متهمین اخلالی ایجاد كرده اند ، معهذا باید گفت به طور كلی جراید در پرده برداشتن از محاكماتی كه فاقد پایه و اساس محكمی بوده است تأثیر داشته و در آینده نیز چنان خواهد بود . علاوه بر انگشت نگاری و سایر دانشهائی كه قبلاً وجود داشته ، پیشرفتهائی در پزشكی قانونی حاصل آمده كه احتمال وقوع اشتباه قضائی تقریباً از بین می رود . به قول مولی لفبور « كسانی هستند كه اظهار می دارند اجساد سخن نمی گویند ، ولی آنها فی الواقع سخن می گویند ، از زندگی راحتی كه داشته اند یا سختیهائی كه كشیده اند ، از زندگی پاكیزه یا كثیفی كه داشته اند ، از شادیهائی كه به اندوه پایان گرفته ، از غمها و از ظلمهائی كه برآنها رفته و از هر نوع جرمی كه برآنها رخ نموده است » .
به واسطه وسایلی كه دانش مترقی و پیشرو پزشكی فراهم آورده و می آورد ، می توان پس از تحقیق بزه نحوهٔ وقوع آن را تشخیص داد . در این مورد علم شیمی با تجزیه و تحلیل های آزمایشگاهی و حتی دانش اتم می تواند اطمینان دهد متهم مقصر است یا بی گناه . مسلم است كه در برخی مسائل قابل تعقیب عوامل قوی برای شك و تردید و عدم یقین و اعتماد باقی می ماند ، لیكن باید توجه داشت ماهیت دادرسی همان تمیز بین شك و یقین است . بسیاری از كسانی كه تبرئه شده اند بدین سبب نبوده كه مركتب بزهی نشده و افرادی كاملاً بی خطر هستند بلكه علت آن غلبه شك بر دلائل موجود بوده است .
باید به خاطر داشت یكی از اصول اساسی قانون كه در تمام جهان آزاد پذیرفته شده اینست كه هر گاه شكی ایجاد شود ، این متهم است كه باید از آن شك و تردید بهره مند گردد . تعداد مجرمینی كه به این صورت برائت یافته اند گروه عظیمی را تشكیل می دهند ، و اگر هم در مرحله ابتدائی محكومیت یافته باشند مرحله استیناف آنها را تبرئه نموده . این اصل آن چنان به نفع متهمین تعبیر گردیده كه حتی افرادی با سوابق متعدد كیفری نیز از آن بهره جسته اند . باید یادآوری كرد ، هنگامی كه در این مقام از شك سخن می گوئیم همین شك عادی و متعارف است نه آن چنان شك غیر متعارفی كه جنبه منفی آن بین و آشكار است . با این وجود باید خاطر نشان ساخت چنین نیست كه در تمام محاكمات هیچ اثری از شك و تردید باقر نماند لكن اگر بخواهیم هد نوع تردیدی را به صورت اصلی مشروع در تصمیمات قضائی به كار گیریم اجرای عدالت را قرین هرج و مرج كرده ایم .
اثبات بزهكاری متهم با شهادت گواهان عینی و راستگو و فقدان شواهد معارض به سادگی انجام می گیرد . پس هرگاه در این شرایط كسی به اتهام قتل عمد بزهكار تشخیص داده شد و اعدام گردید ، دیگر كمترین امكان وقوع اشتباه قضائی تصور نمی رود . همچنین در خصوص قتل عمد ، در برخی موارد ، وقوع قتل و شرایط و اوضاع و احوال آن چنان بین و آشكار است و احتمالات معارض آنچنان منتفی است كه جای هیچ شك و شبهه ای باقی نمی ماند . در این صورت تحقیقات نه من باب كشف چگونگی وقایع است بلكه در خصوص تحری علل و عوامل محركه خواهد بود . در بسیاری مواقع مسئله مورد بررسی مربوط به خود قتل نیست ، بلكه در این باره است كه آیا قاتل از سلامت عقل برخوردار بوده یا خیر هرگاه بررسیها اثبات كند كه قاتل دارای شعور بوده و در این مدت صورت اعدام شود باز احتمال وقوع اشتباه نمی رود .
به هرحال باید توجه داشت هیچ یك از اقدامات و فعالیتهای انسان نیست كه در معرض وقوع حوادث تأسف انگیز نباشد ، لیكن با این وجود هیچ یك از این كوششها به خاطر ساختمانهای بلند ، یا برپا كردن پلها ، حفاری به منظور تأسیس تونل و ازاین قبیل ، بدان سبب كه ایجاد آنها مسلماً مخاطراتی برای حیات انسانهائی كه دست اندركارند خواهد داشت ، اعتراض نمی كنیم . در ۱۹۶۶ در تأسیسات ساختمانی شهر منترآل ۶۹ نفر و در ۱۹۶۷ تعداد ۴۵ نفر حین كار جان خود را تز دست دادند . ظرف این مدت تعداد مجروحین سالیانه از ۶۶۲۱ نفر تا ۸۱۵۰ نفر در نوسان بود . با این وجود در هیچ جا در خواست نشد كه چون تعدادی افراد بی گناه در این جریان جان خود را از دست داده اند باید از ادامه این كار جلوگیری شده یا ساختمانی ایجاد نشود . احكام دادگاهها كه به منظور اجرای عدالت صادر می شود تا افرادی را كه مضر به همنوعان خود هستند مجازات دهد احتمالاً گهگاه معروض همین اشتباهات خواهد گشت .
اما مادام كه این اشتباهات غیر متعار و زننده نشده اند ، انسان باید به كارش ادامه دهد ، به این امید كه با كوشش خود جلوی این گونه اشتباهات را نیز سد كند و به حداقل تنزل دهد . در هر مورد كه اشتباه به محكومیت شخص بی گناهی منتهی می شود هر چند بی گفتگو غم انگیز است ، لیكن در مقابل اشتباهاتی كه در صورت اتخاذ روش معارض پیش معارض پیش می آید چندان مهم نیست . خون افراد بی گناهی به سبت اعمال بی رویه « شك مورچه » كه به نام بیماری روانی خوانده می شود به هدر می رود .
به عنوان نمونه و به حكایت یكی از پرنده ها شخصی كه مادر خود را كشته بود اشتباهاً تبرئهٔ گردید و نتیجه كه بیست و هشت سال بعد دو زن بی گناه دیگر را به قتل رسانید . تردید نیست اگر او مقصر شناخته می شد دیگر زنده نبود تا بتواند دو نفر دیگر را به قتل رساند . نسبت به آنچه راجع به به احتمال اعدام افراد بی گناه گفته شده همیشه غلو به كار رفته است ، لیكن در عوض از تبرئه های غلطی كه نتیجه آن وقوع قتل دیگری بوده سخنی به میان نیامده است . این یك عدالتخواهی دروغین و آرزوی فراهم نگشتنی است كه صدها منافع حالی و واقعی جامعه را با از بین بردن شخصی كه جز با یك حیوان مضر نمی باشد تأمین نكنیم تا احتمالاً از مجازاتی كه ممكن است برشخص نا معین در آینده ای غیر معلوم تحمیل شود جلوگیری كرده باشیم . این درست به آن می ماند كه بگوئیم جامعه باید از منافع نیروی برق چشم بپوشد زیرا ممكن است شخصی را برق بگیرد ، و یا وسایل حمل و نقل از آن جهت كه برخی مواقع در شوارع موجب هلاك اشخاص می شود باید ممنوع گردد .
این مسخره است كه گفته شود هنگامی كه قاتل شناخته شده ای آزاد می گردد هیچ خطری را برای افراد بی گناهی كه ناشناخته هستند و ممكن است طعمه وی قرار گیرند ایجاد نمی كند . رئیس اداره عفو و بخشودگی كانادا اخیراً با رضایت تمام اعلام داشت كه از ۱۱۹ نفر محكوم به قتلی كه از سال ۱۹۲۰ تاكنون به تدریج بخشوده شده اند فقط ۹ درصد به زندان باز گردیدند و در میان آنها « تنها یك » نفر مرتكب قتل شده بود . حبس دائم در مقابل اعدام سابقه بحث در خصوص این كه حبس دائم مؤثرترین مجازات برای كلیه جرائمی است كه علیه اشخاص و اجتماع صورت می گیرد به رم قدیم و محاكمه شخص به نام كتالین در سنای رم باز می گرددد كه به اتهام ایجاد بی نظمی تحت تعقیب قرار گرفت .
بكاریا تأكید دارد به این كه در تمام جرائم مهم حبس دائم تأثیر شدیدتری از مجازات مرگ دارد . با توجه به شرایط زندان كه در زمان بكاریا وجود داشت و توسط او با وضوح توصیف شده بدون شك بیان وی قانع كننده است . لیكن باید توجه داشت آن اوضاع و احوال در بسیاری كشورها دیگر وجود ندارد . او نظریات خود را چندین دهه قبل از زمانی نوشت كه هنوز یك نفر انگلیسی به نام جان هوارد كوششهای موفقیت آمیز خود را برای بهبود وضع زندانها آغاز نكرده بود . امروزه ، مخصوصاً در این قاره ، با بودجه عالی كه جهت زندانیان مصرف می شود و مقرراتی كه برای پذیرائی از ملاقات كنندگان آنان تهیه شده و خدمات پزشكی كه عرضه می شود و رفتار دوستانه ای كه بوسیله روان شناسان و روانكاوان صورت می گیرد ، زندان ابد مطلقاً عاملی نیست كه باعث شود افراد تبه كار از ترس آن از ادامه خلافكاری منصرف شوند .
سر جنت بالانتین وكیل مدافع برجسته امور كیفری ، در اواخر قرن نوزدهم یعنی زمانی كه هنوز زندانها به مرحله ای نرسیده بود كه اثر ندامت انگیزخود را از دست بدهد ، عقیده داشت زندان برای مجرمین خطرناك هر چند طولانی باشد ، برای جلوگیری از جرم كافی نیست چه رسد به این كه در قبال مجازات بزه قتل باشد كه به هیچ وجه اعدام را نخواهد گرفت . او می نویسد : « هنگامی كه تبعید با شدت اعمال می شد وحشتی در میان مجرمین ایجاد كرده بود و ترسی مرموز به واسطه قطع ارتباط با محیط خانه و خانواده بر آنها چیره می شد . اثر آن حتی بر دوستان و یاران آنها شدید بود و این همان نظر مطلوب بود ، یعنی مایه عبرت قرار گرفتن ، چه اینها می دانستند دوستان مجرمشان اكنون در سوراخهائی مخروبه و كثیف و سرد با بدبختی و گرسنگی دست به گریبان هستند و آرزوی غذا و گرمی محیط زندان را دارند . جرائمی كه اكنون جامعه ما را در ترس و وحشت فرو می برد آنهائی است كه باعث قتل همنوعان یا موجب لطمات بی رحمانه نسبت به آنها می شود .
لذا اقتضا دارد موضوع از هر جهت مورد بررسی دقیق و فارغ از هر نوع احساس نامطلوب قرار گیرد . . . تردید ندارم كه حتی یك مورد هم پیش نخواهد آمد كه یك محكوم به مرگ با شادی تمام حاضر نباشد مجازات خود را با هر نوع كیفر دیگری كه در قانون وجود دارد تعویض كند » . شك نیست كه وحشت توقف اجباری و طولانی در یك زندان هر چند هم راحت باشد به هر حال تا حدودی تأثیر دارد ، ولی امروزه در عمل حبسها چندان طولانی نیست . مجازات زندان مادری كه فرزند خود را كشته است بیش از هفت سال نخواهد بود . شنیده می شود زندانیان قبل از دادرسی ادعا می كنند مرگ را برحبس دائم ترجیح می دهند ، اما هیچگاه دیده نشده است آنها پس از محكومیت به حبس مؤبد دست به خودكشی زنند ، بلكه برعكس هنوز روزی از محاكمه آنان برنیامده ، در جراید می خوانیم كه وكلای آنان ، قبل یا بعد از محكومیت ، به هر وسیله ای برای نجات متوسل می شوند ، و هیچ زندانی نیست كه وقتی مشاهده می كند به جای اعدام به حبس ابد محكوم گردیده احساس راحتی و آرامش نكند . این نتیجه گیری قهری است كه هر چه فشار بیشتر بر مجرمین حرفه ای وارد شود موجب خواهد گشت تا افرادی كه استعداد ارتكاب جرم را دارند بیشتر از ارتكاب بزه انصراف حاصل كنند .
من حیث المجموع مجازات شدید ، گذشته از اثر تنبیهی كه دارد ، چون متضمن این فایده نیز هست خود باعث می شود اجرای آن را توصیه كرد . زندانی ساختن یك قاتل تنها و مهمترین اثری كه دارد فقط این است كه او را از اجتماع دور می دارد و امنیت محدودی ایجاد می كند . در قاره آمریكای شمالی بیرون آمدن از زندان به راحتی و به عمومیت خارج شدن از یك رستوران است . قاتلی كه مجازات او بر اثر ترحم به حبس تبدیل گردیده ، بیش از هر چیز به فرار می اندیشد . این زندانی اگر با فرار یا سایر وسایل نتواند آزادی خود را باز یابد ، لااقل موجبات ناراحتی دائمی سایر زندانیان را فراهم خواهد كرد . راجع به اشكالاتی كه برای مأمورین زندان ایجاد می كند سخنی نمی گوئیم ، لیكن زائد است اگر توضیح دهیم هر گاه چنین قاتلی به موقع اعدام شود ، هیچ گاه امكان ارتكاب قتل دیگری را نخواهد یافت . مجازات اعدام به عنوان عاملی برای جلوگیری از وقوع جرم آیا مجازات اعدام عامل مؤثری جلوگیری از وقوع جرم است ؟پاسخی كه به این سؤال می توانم بدهم هم مثبت است و هم منفی . در این مقام كوشش من معطوف براین بوده است تا روشن نمایم میل جامعه به جلوگیری از وقوع قتل منطفی و طبیعی است ، لیكن هرگاه هشداری در مقابل مرتكبین وجود نداشته باشد ، از این رهگذر سودی عاید نخواهد شد . مجازات لین وخفیفی كه سرانجامش به بخشودگی خاتمه می یابد نمی تواند عاملی بازدارنده باشد . از طرف دیگر راه و رسم شدید و دور از قیود اخلاقی نیز منظور غائی را فراهم نخواهد ساخت . بلا شك بی رحمی بی قید و بند حكومتها هم متضمن برخی آشفتگی و عدم كسانی كه منجزاً معتقدند مجازات اعدام عاملی بازدارنده برای ارتكاب قتل یا سایر جرائم نمی باشد ، در قید جزمیت گرفتار آمده اند . این اشخاص می خواهند ما قبول كنیم كه در تمام موارد وقتی فكر بدی از مغز انسانی خطور می نماید ترس هیچ نقشی را ایفا نمی كند و حتی خوف از مجازات اعدام نیز در ذهن مجسم نخواهد شد . روشن است كه منظره مبهم از سرانجام یك فعل ، در هر انسانی به یك نسبت تأثیر ندارد .
ترس از یك مرگ سخت و نفرت بار ، به یقین در هركس به یك صورت اثر می گذارد . سن عامل مهمی است ، جوانان اغلب به علت كم فكری و بی باكی عاقبت كار را نمی سنجند . جنسیت نیز خود عامل مؤثری است ، زنان عموماً كمتر از مردان به اعمال شدید دست می زنند . وضع سلامتی را نیز نباید از نظر دور داشت . اشخاصی كه از سلامتی كامل برخور دارند نسبت به عواقب آتی فعلی كه مرتكب می شوند به نسبت كسانی كه فاقد این سلامتی هستند عكس العمل یكسان ندارند . تعلیم و تربیت نیز از جمله عواملی است كه وجود و عدم آن را نباید از نظر دور داشت . هنگامی كه جرم بر اثر تحریك آنی واقع می گردد ، توجه به مجازات فعل ارتكابی بسیار كمتر از مواقعی است كه باسبق تصمیم انجام می پذیرد . آن اصلاح گرانی كه با قاطعیت اظهار می دارند منظره چوبه دار یا صندلی الكتریك یا گیوتین به هیچ وجه در دیدگاه كسانی كه مصمم به ارتكاب جنایت هستند تجلی ندارد ، در واقع مدعی هستند كه از دورن و مافی الضمیر هر قاتلی آگاهی كامل دارند .در این كه مجازات اعدام همیشه یكی از عوامل بازدارنده از ارتكاب جرم بوده شكی نیست . اگر ترسی را كه مأمور اجرای مجازات اعدام شخصاً از مجازات مرگ دارد همه كس داشتند و دقیقاً در ذهن همه برقرار بود ، احتمالاً هیچ قتلی واقع نمی شد . البته با قبول این فرض می بایستی براثر ترس از یك مرگ نابه هنگام بسیاری از مشاغلی كه بلا تردید قانونی و درست هستند داوطلبی نیابد ، زیرا با این وصف هیچ كس به ارتش یا نیروی پلیس یا آتش نشانی نخواهد پیوست .
همین طور می بایستی ناگهان مسابقات اتومبیل رانی قطع شود ، كسی كوه نوردی ، آكروبات ، نمایش هوائی ، چتر بازی ، شكار یا پرش نكند و یا در ساختمان پلها یا سایر مشاغلی كه احتمال خطر می رود شركت ننماید . به هر حال هر چند شماره افرادی كه به این اقدامات مخاطره آمیز ، خواه به خاطر تأمین معاش یا جرئت و جسارت یا غرور و افتخار یا ایمان و اعتقاد رغبت نشان می دهند رو به افزایش است ، معهذا مسلماً افراد بسیاری هستند كه از شركت در این نوع فعالیتها پرهیز می كنند به لحاظ آن كه تحمل این خطرات با مذاق آنها سازگار نیست . كمیسیونی كه در ۱۹۵۳ در انگلستان تشكیل گردید تا در میزان تأثیر مجازات اعدام در جلوگیری از وقوع جرم تحقیق نماید گزارش داد : « ما می توانیم موارد بی اثر بودن آن را تعیین كنیم ولی نمی توانیم مواردی را كه مؤثر بوده است شمارش نمائیم » .
در مباحثات بعدی كه در مجلس انگلستان در این خصوص انجام گرفت یكی از نمایندگان اعتراف كرد كه زمانی نقشه قتلی را در سر می پرورانیده ، لیكن شبه مجازات مرگ وی را از آن كار بازداشته است . هیچ آماری در دست نیست و نیز هیچ گونه سابقه ای فراهم نداریم تا به استعانت آن بتوانیم مشخص كنیم روزانه چه تعداد میل به قتل در نظر می آید ولی عملاً به خاطر ترس از مجازات مرگ بزه تحقق نمی پذیرد . از جمله آماری نداریم چه تعداد زن یا شوهر آرزوی كشتن همسر خود را دارند ، یا چه تعدادند پیشه ورانی كه برای رهائی ا رقابت همكار یا شریك خود ، تنها وسیله را كشتن او می دانند ، یا اشخاصی كه از همسایه خود نفرت دارند آرزو می كنند جسد او را ببینند یا خود ، او را به این روز بیاندازند و فقط به لحاظ ترس از اعدام است كه از فكر خویش منصرف می شوند .
همچنین ارقامی در دست نیست كه چه تعداد از سارقین حرفه ای با وجود سوابق متعدد ، به خاطر از مجازات مرگ با خود اسلحه حمل نمی كنند . در تمام این موارد كه حاصل آن خودداری از ارتكاب قتل می باشد ، عامل بازدارنده مجازات اعدام مؤثر بوده است . با این وجود مخالفین كوشش دارند قبول كنیم در هیچ یك از این موارد ترس از چوبه دار در خاطر هیچ قاتل مقدری جلوه گری نداشته است . پذیرفتن یك چنین نظریه عجیب و نامأنوس انكار عقل سلیم است به نفع اندیشه های تخیلی و مدعی اشراق . گفته می شود با وجود آن كه در برخی مواقع مجازات اعدام هر روزه اجرا می شده معهذا ارتكاب جرم نیز شایع و فراوان بوده ، از جمله با وجود مجازات سختی كه نسبت به افراد قطاع الطریق اعمال می شده ، معهذا امنیت جاده ها تأمین نمی گشته است .
باید توجه داشت همیشه اشخاصی كه با زندگی خود قمار می كنند وجود داشته اند ، لیكن ما وسیله ای نداریم تا بدان طریق بتوانیم بین كسانی كه از مجازات اعدام وحشت دارند و آنان كه خوفی به خود راه نمی دهند تمیز قائل شویم و تعداد كسانی را كه به لحاظ این وحشت از ارتكاب جرم استنكاف می كنند معین نمائیم . باید توجه داشت در جوامع ابتدائی كه انسانها مانند حیوانات زندگی می كردند و آمادگی هر نوع تعدی نسبت به سایرین را داشتند . در صورتی كه مجازاتهای شدید معین شده برای این اعمال ناگهان حالت لین و خفیفی به خود می گرفت ، چه به روزگار این جوامع می آمد ؟ در قرون اولیه اثر باز دارنده مجازاتهای سخت و ترسناك به یقین بسار بوده است ، اما البته نه به اندازه كافی .
فقر آن چنان وسیع و عمیق بوده كه میل به ادامه حیات را در انسان معدوم می ساخته است . فرصت و امكانات برای كسب مال از طریق شرافتمندانه بسیار كم بوده ، حال آنكه در عوض تهیه آن از طریق ارتكاب جرم فراهم بوده است . جاده های اولیه و سفر با اسب یا پیاده خود امری وسوسه انگیز برای افراد مستعدی می شده تا راهزنی را پیشه كنند . چون پلیس نبوده و وسایل امنیتی وجود نداشته همیشه راه فرار نیز فراهم بوده است . بلاكستون حقوقدان مشهور انگلیسی می نویسد « نیروی اساسی و قدرت قانون در مجازات نهان است » یقیناً هیچ یك از مجازاتهائی كه مقرر شده نتیجه مطلوبه را كسب نكرده تا از ارتكاب جرم جلوگیری شود ، بلكه موارد متعددی دیده می شود كه برخلاف قانون رفتار می گردد . رانندگانی هستند كه اتومیبل خود را با بی اعتنائی به مجازاتها بیش از سرعت مقرره به حركت می آورند ، معهذا هیچ كس پیشنهاد نكرده است به این سبب مجازاتها بی ثمر بوده و باید لغو گردد .
بدیهی است نسبت به مجازاتهای مقرره برای غارت و اعمال خشونت آمیز و سرقت و جعل نیز بی اعتنائی می گردد ، لیكن این دلیل نمی شود كه بگوئیم تمام این مجازاتها بی اثر بوده است . ممكن است آن گونه كه سیاستمداران ، روحانیان و حقوقدانان با اطمینان می گویند ، چوبه دار ، اثر بازدارندگی خود را از دست داده باشد . لكن هیچ كس نمی تواند انكار كند اعدامهای نادری كه هنوز در زمان ما اجرا می شود اثر بسیار قوی دارد ، به خاطر هیجان شدیدی كه در عامه ایجاد می كند و یا اعتراضی كه نسبت به آن ابراز می شود . با اطمینان می توان چنین نتیجه گرفت كه وقتی اعدام در بین افراد غیر مجرم این گونه اثر عمیق دارد . می بایست حداقل ناراحتیهائی در افكار افراد متجاوز ایجاد كند .
این نظریه كه تمام افراد خطرناك بلااستثناء در مقابل چوبه دار یا صندلی الكتریك بی اعتناء هستند ، با نظریات و ملاحظات متعارف بشری معارض است . در تورات آمده « و چون بقیه مردمان بشنوند خواهند ترسید و بعد از آن ،مثل این كار زشت در میان شما نخواهد كرد » . شاید در زمان ما مردمی كه اندیشه های تیره را در سر می پرورانند چشم و گوششان نسبت به اشخاصی كه مخاطب موسی بوده اند بازتر شده است ، شاید هم حسابهای اینها تفاوت دارد و به همین دلیل ترسی درآنها نیست . معهذا ، حقیقت این است كه كسانی كه مرتكب جرم می شوند از كشف جرم و بازداشت سخت بیم دارند . شاید بتوان بر این مسئله تأكید كرد ، وقتی یك قاتل احتمالی كه ممكن است با فكر علیل خود نسبت به جرم و تعقیب بی اعتنا باشد ، وقتی جرمش مكشوف و محكوم می گردد مسلماً بی اعتنائی خود را از دست می دهد .
داستایوسكی رمان نویس روسی در اثر مشهور خود به نام جنایت و مكافات تصمیم دارد ثابت نماید مجازات اصلی كه انسان ادراك می كند و بر او اثر می كند و بر او اثر می گذارد ، به آن میزان كه احساس گناه در درون آدمی سرچشمه می گیرد ، از ترس تعقیب و اجرای اصول قضائی ناشی نمی شود . لكن همین شخص در یكی از آثار به نام خود كه قبلاً نوشته است این ملاحظات دقیق را بیان داشته ; « جلوه گری مجازات سبب توبه واقعی مجرمین می شود و برخی اوقات پشیمانی را در قلبهای بسیار سخت بر می انگیزد » .
ترجمه : دكتر سید محسن مصطفوی
بازپرس دادسرای تهران
منابع:
۱ـ Tom Mooney
۲ـ Molly Lefebuere
۳ـ برای اطلاع بیشتر از جزئیات پیشرفتهای علمی در این مورد رجوع شود به كتاب « تشخیص نهائی » تألیف پرفسور جان گلیستر Final Diagnosis, John Glaister, ۱۹۶۴ London
۴ـ سخاوت این استدلال نیاز به اثبات ندارد . مؤلف می خواهد بگوید بهتر است بی گناهی مجازات شود تا مبادا گناهكاری از مجازات معاف گردد . بد نیست به سخن خردمند یونان در رساله گرگیاس اثر جاودانه افلاطون گوش كنیم :
پولوس : مرد تیره روز كه دل به حالش باید بسوزد كسی است كه به بیداد كشته شود .
سقراط : ای پولوس این چنین كس كمتر از آنكه می كشد و كمتر از آنكه از روی داد كشته می شود تیره روز است .
پولوس : چه می گوئی ای سقراط ؟
سقراط :همین كه بزرگترین بلیات این است كه شخص مرتكب بیداد شود .
پولوس : بزرگترین بلیات این است ؟ آیا ظلم كشیدن بدتر نیست ؟
سقراط : هرگز
پولوس :پس تو راضی تر هستی كه ظلم بكشی تا ظلم بكنی ؟
سقراط : آرزوی من این است كه هیچ كدام نباشد اما اگر ناچار باشم كه از بیداد كردن و بیداد كشیدن یكی را برگزینم ، البته بیداد كشیدن خواهد بود .
۵ـ نمونه جالب از قیاس مع الفارق ، به همان سبب كه كسی با بهره گیری از نیروی برق یا استفاده از اتومبیل مخالف نیست زیرا كه خطرات آن احتمالی است ، ارتكاب مجدد قتل بوسیله قاتلی كه به علتی اعدام نشده نیز احتمالی است .
۶ـ Cataline
۷ـ Beccaria
۸ ـ John Howard
۹ـ Sergent Ballantyne
۱۰ـ Blackstone
۱۱ـ آیه ۲۰از سورهٔ ۱۹ سفر تثنیه ـ در این سوره مقررات جزائی بیان شده و ترتیب مطلب چنین است : « لیكن اگر كسی همسایه خود را بغض داشته در كمین او باشد و بر او برخاسته او را ضرب مهلك بزند كه بمیرد و به یكی از این شهرها فرار كند (۱۱) آنگاه مشایخ شهرش فرستاده او را ازآنجا بگیرند و او را بدست ولی خون تسلیم كنند تا كشته شود (۱۲) چشم تو بر او ترحم نكند تا خون بی گناه را از اسرائیل دور كنی و برای تو نیكو باشد (۱۳) و چون بقیه مردمان بشنوند . . . .
منبع : پایگاه اطلاع رسانی حقوقدانان


همچنین مشاهده کنید