جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ما و ابوعمار


اما بسیاری نیز تلاش كردند فارغ از حب و بغض های ناشی از فریفتگی های مرید گونه و یا دشمنی های كور و بی منطق، ابوعمار را با توجه به همه كامیابی ها و ناكامی هایش و تمامی قوت و ضعف هایش تحلیل و تفسیر كنند.
در این میان، ایرانیان شاید بیش از همه مردمان دیگر در نقاط مختلف جهان، برای اظهار نظر درباره ابوعمار شوق و اشتیاق از خود نشان دادند و این احتمالاً بدان دلیل است كه رهبر فقید فلسطین، طی بیش از ربع قرن دوران پس از انقلاب، همواره در عرصه سیاست ایران حضوری زنده و بحث انگیز داشت و این حضور گاه چنان پررنگ می شد كه بر منازعات داخلی نیز سایه می انداخت.
در حقیقت قضاوت ایرانیان درباره عرفات، تابعی از نگاه آنان به «مسئله فلسطین» است و از آنجا كه نگاه ایرانیان به مسئله فلسطین، نگاهی واحد نیست، به تبع آن قضاوت آنان درباره ابوعمار هم متنوع و متكثر است، به طوری كه می توان سه نگاه را در این بین از یكدیگر تفكیك و متمایز كرد.
نگاه نخست، مسئله فلسطین را موضوعی دینی و شرعی می بیند و برای حل بحران آن جز نابودی «رژیم جعلی و پوشالی» اسرائیل كه طبق «نقشه ای استعماری» و از «راه كشتار و ترور» بر قطعه ای مقدس از خاك مسلمین، سلطه یافته و باعث آوارگی ساكنان اصلی آن سرزمین شده است، راه حلی متصور نیست. از این نگاه، یاسر عرفات به عنوان كسی كه از طرح ماهیت مذهبی فلسطین فاصله گرفته و آن را به صورت موضوعی ملی و قومی در آورده است و در عین حال با امضای پیمان های متعدد با سران اسرائیل، موجودیت این «پدیده غاصب و نامشروع» را به رسمیت شناخته است، نه فقط رهبری مشروع و موجه به شمار نمی رود بلكه سزاوار قرار گرفتن در صف «دشمنان» فلسطین است.
این نگاه كه در طول سال های اخیر، بسیاری از هواخواهان خود را از دست داده و فقط در محافل خاصی تبلیغ و ترویج شده است، در بردارنده طیفی از افرادی است كه البته شدت برخورد همه آنان با عرفات یكسان نیست. سرسخت ترین بخش این طیف، تمایزی بین عرفات با سران صهیونیسم و حتی فردی مانند آریل شارون قائل نیستند، اما طیف ملایم تر آنها، گرچه اعتقادی به راه و روش عرفات ندارند و او را مستحق سرزنش می دانند، با این همه چنین قضاوت تندی را هم درباره او نمی پسندند.
چنین به نظر می رسد كه نگاه فوق در مجموع بر ارزیابی دقیقی از امكانات در كنار محدودیت ها، تنگنا ها و مشكلاتی كه یك رهبر سیاسی با آنها دست به گریبان است، مبتنی نیست.
صاحبان این نگاه فراموش می كنند كه یك رهبر سیاسی به ناچار باید بر روی زمین گام بردارد و ضرباهنگ حركت خود را با واقعیات محیط پیرامونش هماهنگ كند و اگر چنین نكند، نه فقط «همه چیز» را به دست نمی آورد كه «همه چیز» را از دست خواهد داد.
به عبارت دیگر، نگاه فوق در رویارویی با بحران، به ضرورت ارائه استراتژی روشنی كه در مدت زمانی مشخص به دستیابی به هدفی مشخص منجر شود، بی اعتنا است و رویكردی كاملاً انتزاعی و ایده آلیستی دارد، از همین رو به رغم ظاهر آرمانگرا یانه اش، نتایجی بس اسفبار پدید می آورد كه بررسی آن در این مجال ممكن نیست.
نگاه دوم كه به نحوی در نقطه مقابل نگاه نخست قرار می گیرد، متعلق به برخی از ایرانیانی است كه نسبت به شرایط موجود جامعه ایران به واكنش افتاده اند. این افراد قاعدتا مجال طرح دیدگاه های خود را به صورت نوشتاری ندارند ولی در اغلب محافل به صورت شفاهی به بیان نظرات خود درباره مسئله فلسطین می پردازند گو اینكه آن دسته از آنان كه به خارج از كشور راه یافته اند و یا به طور ناشناس دارای وبلاگ هستند از بیان صریح و شفاف دیدگاه خود درباره فلسطین پرهیز ندارند. این افراد كه نگاه خاص خود را به مسائل فلسطین در پوشش نوعی از ناسیونالیسم افراطی توجیه می كنند، اساساً حقی برای اعراب در فلسطین قائل نیستند! به ادعای آنها اعراب زمین های خود را به یهودیان «فروخته اند» و بنابراین نباید در پی پس گرفتن آن باشند! این نگاه كه نوعی «نفرت نژادی» علیه اعراب را پنهان نمی كند، ضمن تاكید بر خصومت های تاریخی بین ایران و برخی از كشور های عرب، «اتحاد استراتژیك» بین ایران و اسرائیل را در برابر اعراب، به عنوان راهی برای تامین «منافع ملی» كشور پیشنهاد می كند!
جایگاه عرفات در این نگاه نیز به ویژه با توجه به پاره ای از موضعگیری های او در طول جنگ هشت ساله و همراهی اش با مواضع اتحادیه عرب درباره جزایر سه گانه خلیج فارس، كاملاً مشخص است و نیازی به شرح و بسط ندارد. نگاه فوق، ضمن آنكه از هرگونه احساس بشردوستانه نسبت به مردم تحت ستمی كه به مدت بیش از نیم قرن بار گران اشغال و رنج آوارگی را بر دوش می كشند، خالی است. در عین حال بر فرضی منسوخ و غیرواقعی استوار است. واقعیت این است كه از زمانی كه اسرائیل و كشورهای عرب، دستیابی به صلح را به عنوان «گزینه ای استراتژیك» در دستور كار خود قرار داده و روند مذاكراتی را- هرچند پیچیده و پر فراز و نشیب- در مادرید آغاز كردند، نظریه های متكی بر دسته بندی های قومی و نژادی در خاورمیانه، آن هم به منظور رویارویی ها و درگیری های تازه، دیگر طرفداری ندارد و حتی راستگرایان افراطی داخل اسرائیل نیز از چنین پیشنهادهایی استقبال نمی كنند.
همانطور كه اشاره شد نگاه فوق واكنشی به شرایط سیاسی جامعه و نسبت به وضعیت منطقه خاورمیانه در دوران پس از جنگ سرد، كاملاً توهم آمیز است و به رغم «افتخار ملی گرایانه» برخی از طرفدارانش، كمكی به منافع بلندمدت ایران نمی كند كه جای خود، بلكه در طیف افراطی ترش راه به فاشیسم و راسیسم می برد! نگاه سوم اما متعلق به آن دسته از ایرانیانی است كه ضمن همدردی و همدلی با ستم دیدگان فلسطینی و حمایت از حق آنان برای تعیین سرنوشت خویش، پذیرش هرگونه نقشی را كه جنبه «قیم مآبانه» نسبت به فلسطینیان به خود گیرد، نفی می كنند. این نگاه، بر عدم دخالت در امور داخلی فلسطینی ها در كنار ارائه هر نوع كمك به آنها در چارچوب قطعنامه های سازمان ملل و میثاق های بین المللی استوار است. از این منظر، یاسر عرفات به عنوان مبارزی كه با بنیان گذاری مقاومت ملی فلسطین از طریق تاسیس جنبش الفتح، مسئله فلسطین را از صورت ابزاری در دست دولت های عرب خارج كرد و به مبارزه ملی فلسطینی ها مشروعیتی بین المللی داد، سزاوار احترام و ستایش بسیار است.
براساس نگاه فوق، عرفات در مقام رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین كه در عرصه جهانی تنها نماینده قانونی مردم فلسطین شناخته شده است، مختار و مخیر بود كه برای تامین منافع و احقاق حقوق مردم خود، در هر راهی كه ضروری دیده است، گام بگذارد و هر انعطافی را كه لازم بوده است، نشان دهد.
البته این نگاه، طیف بسیار وسیعی از افراد را دربر می گیرد. برخی برآنند كه عرفات به عنوان «یكی از هوشمندترین رهبران منطقه» به «بهترین وجه ممكن» منافع مردم فلسطین را تعقیب و تامین كرده است، اما برخی دیگر، ضمن احترام به عرفات و درك شرایط پیچیده و بغرنجی كه در آن به سر برده است، پاره ای از سیاست ها و برخوردهای او را كه مانع دموكراتیزه شدن كامل جامعه فلسطینی شد، محل ایراد و انتقاد می دانند. از نظر این دسته از افراد، یاسر عرفات نیز مانند بسیاری دیگر از رهبران مبارز و برجسته تاریخ، دارای نقاط قوت و ضعفی بوده است، اما نقاط ضعف او هرچند هم كه بزرگ باشند، مانع نادیده گرفتن نقش تاریخی و بی بدیل آن رهبر فقید در پایه گذاری و تداوم مقاومت ملی مردم فلسطین نخواهد بود.
منبع : باشگاه اندیشه