سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا
سرِ ناصرِ معاصر را برایم بیاور
▪ «سگکُشی» هنوز آخرین فیلمِ بهنمایشدرآمده «بهرام بیضایی»ست اگر آن فیلمِ کوتاهش را در مجموعه «فرشِ ایرانی» [بههمتِ سیدرضا میرکریمی] در شمارِ کارهایش نیاوریم و ظاهرا یکی از آن فیلمهاییست که تماشاگران زیادی پیدا کرد و تقریبا همه آنهایی که چشمبهراهِ فیلمِ دیگری از کارگردانِ «مسافران» بودند، به تماشایِ کاری از «بیضایی» نشستند که بهزعمِ آنها صاحبِ لحنی «اجتماعی» و البته معمایی بود.
▪ احتمالا توجه و دلبستگیِ زیاد به لحنِ اجتماعی و واقعنما [و نه واقعگرا]ی فیلم باعث شده تا چیزهایِ دیگر فیلم دیده نشوند. اما این دغدغه «بیضایی» نیست. در نوشتههای او، چه فیلمنامههایی که رنگِ پرده را ندیدند و چه نمایشنامههایی که روی صحنه نرفتند، «اسطورهها» حرفِ اول را میزنند.
این همان مقولهایست که از ابتدایِ کارِ «بیضایی» میشود ردش را گرفت و پیش آمد؛ از «اَژدهاک» و «آرش» گرفته تا «سیاوشخوانی» و «کارنامه بُندارِ بیدَخش» [اسطوره برساخته بیضایی] و همین فیلمِ «سگکُشی». حقیقت این است که سینمایِ «بیضایی»، حتی وقتی صاحبِ لحنی «اجتماعی» میشود، قرار نیست از چُنان مقولههایی دور شود.
اما یک نکته مُهم درباره «بیضایی» و کارهایش، این است که «اسطوره» را به فضایی امروزی منتقل میکند و «سگکُشی» هم به یکمعنا، چُنین فیلمیست.
در بینِ اسطورههای بینالنهرین، «ایشتار و تموز» شهرتی عالمگیر دارند. پس از مردنِ «تموز» و رفتنش به دنیایِ مردگان، «ایشتار» همسرِ وفادارش هم راهیِ آن دنیا میشود و هربار بخشی از زینتِ خود را میدهد تا به شوهرش نزدیک شود و در نهایت او را پس بگیرد.
و «سگکُشی» هم، بههرحال، روایتِ امروزیِ این اسطوره است؛ با این تفاوت که «تموزِ» فیلم، یعنی «ناصر معاصر» [مجید مظفری]، شوهری وفادار نیست و کاری جُز خیانت نمیکند، اما «ایشتارِ» وفادارش «گلرخ کمالی» [مژده شمسایی]، بیآنکه از بیوفاییِ همسرش باخبر باشد، اسبابِ آسودگیِ خیالِ او را فراهم میکند و البته که «بیضایی»، مثلِ همیشه، میگوید که از هیچ اسطورهای عمدا در هیچ متنی استفاده نکرده است، اما مسئله اینجاست که پنجاه و چند سال آشنایی با اسطورهها، «بیضایی» را صاحبِ چُنان قدرتی کرده است که هر اسطورهای را، خودآگاه یا ناخودآگاه، به داستانی کاملا امروزی بدل کند.
همین است که مثل هر حکایتِ اسطورهایِ دیگری، فصلی مخوف و هولناک را تدارک میبیند که «گلرخ کمالی» با «سنگستانی»ها و کارگرانشان روبهرو میشود. «سگکُشی» قصهای اسطورهای دارد، هرچند این اسطوره در پایان تغییرِ شکل میدهد و شکسته میشود.
▪ «سگکُشی»، درعینحال، فیلمیست تودرتو و این تودرتویی نه فقط در قصه که در شخصیتهایِ قصه هم به چشم میآید.
اینجا با آدمهایی طرفیم که ظاهر و باطنشان یکی نیست؛ کاری که میکنند، با حرفی که میزنند یکی نیست و مدام کلک میزنند و سرِ یکدیگر را کلاه میگذارند. و این کلکزدن از همان ابتدایِ فیلم شروع میشود؛ «ناصر معاصر» به شریکش «جواد مقدم» [رضا کیانیان] خیانت میکند و سرِ او را کلاه میگذارد.
و هرچه فیلم پیشتر میرود، دامنه خیانتها و کلکهایِ «ناصر معاصر» هم گستردهتر میشود. به زنش «گلرخ کمالی»، به «تابانپور»، به «خاوری» خیانت میکند و البته غیر از «گلرخ کمالی»، بقیه آدمها کاری جُز خیانت و کلکزدن بلد نیستند؛ چه «فرشته اقتداری» و چه «مُنشیِ شرکتِ افندی و شُرکا با مسوولیتِ محدود».
▪ اما نویسنده این یادداشت دلش میخواست و هیچ بدش نمیآمد در صحنه آخر فیلم، وقتی «گلرخ کمالی» پُشتِ فرمانِ سواریاش نشسته، بهجایِ آنکه به «عِیوض» بگوید «شهرستان اومدی سری به من بزن. » بگوید «سرِ ناصرِ مُعاصر را برایم بیاور. » دلیلش بماند برایِ یک وقتِ دیگر.
▪ مِنویِ اصلی دیویدی، جاییکه باید زبانِ فارسی یا انگلیسی یا عربی را انتخاب کرد، همان صحنهایست که «گلرخ کمالی»، کتکخورده و عصبی، روی میز میکوبد و لیوانی که کنارِ دستش روی میز است، مدام تکان میخورد.
خُب، واقعا این صحنه کاملا عصبی، میتواند معرف فیلم باشد؟ در ادامه، وقتی قرار است فیلم را ببینیم، با صحنهای طرفیم که «گلرخ کمالی» صورتش را فرو میکند توی ظرف آب و خونی که توی دهانش جمع شده، آب را سُرخِ سرخ میکند. بله، این تکهای از فیلم است، اما فرض را بر این بگذارید که یکنفر میخواهد برای نخستینبار «سگکُشی» را ببیند؛ آیا با دیدنِ این صحنه، به این فکر نمیکند که «گلرخ کمالی» را چهکسی کتک میزند؟ پُشتِ جلدِ فیلم نوشتهاند که قسمتهایِ ویژهای برای تماشاگران تدارک دیدهاند. وارد قسمتهای ویژه دیویدی که میشویم، نوشتهای دوخطی به ما میگوید که لطف کنیم و دیسک دو را توی دستگاه بگذاریم. کدام دیسکِ دو؟ اینکه فقط یک دیسک است. یعنی باید نسخه دو دیسکِ فیلم را بخریم؟
یعنی این نسخه یک دیسکی که خریدهایم، نسخه کاملی نیست؟ واقعا نمیشود اطلاعاتِ غلط به تماشاگران ندهیم و پُشتِ جلدِ فیلم ننویسیم که میتوانند قسمتهایِ ویژهای را تماشا کنند؟ کارِ سختی است؟
محسن آزرم
منبع : روزنامه کارگزاران
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران مجلس شورای اسلامی بابک زنجانی مجلس دولت سیزدهم اصغر جهانگیر خلیج فارس دولت لایحه بودجه 1403 شورای نگهبان حجاب مجلس یازدهم
تهران هواشناسی قوه قضاییه آموزش و پرورش سیل شهرداری تهران فضای مجازی سلامت شورای شهر تهران پلیس قتل سازمان هواشناسی
خودرو قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو سایپا کارگران ایران خودرو دلار بازار خودرو چین مالیات بانک مرکزی
تلویزیون سریال سینمای ایران رسانه سینما دفاع مقدس تئاتر موسیقی فیلم رسانه ملی بازیگر کتاب
سازمان سنجش
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه روسیه عربستان ترکیه اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان تراکتور باشگاه استقلال تیم ملی فوتسال ایران فوتسال بازی باشگاه پرسپولیس وحید شمسایی لیگ برتر
هوش مصنوعی اینترنت ناسا تبلیغات اینستاگرام فناوری همراه اول ماه گوگل اپل آیفون ایرانسل
داروخانه ویتامین کاهش وزن دیابت خواب طول عمر چاقی سلامت روان فروش اینترنتی دارو بارداری