شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


میم مثل ملاقلی پور


میم مثل ملاقلی پور
روزگاری نه چندان دور ، به گوشه‌ای از این دیار عشق و میراث تعرضی شده بود. جوانانی بودند، مردانی بزرگ، زمینی و روحشان آسمانی، دوربین عکاسی و سوپرهشت من شرمنده بود از معرفتشان. هر چند کوتاه ولی مردانه زیستن را دیدم و بی‌دلیل نیست که هر روز دورتر و تنهاتر شدم. جرم من ساختن «پرواز در شب» و دعوت «سفر به چزابه» برای دیدن «نجات‌یافتگان» و ملاقات با بانوی عشق خانم «هیوا» بود.
● سرویس هنری برنا
من رسول ملاقلی پور هستم. یادم هست در روزهای آغازین انقلاب عکاسی را به طور آماتور آغاز کردم و با شروع جنگ به صورت حرفه ای به ادامه آن پرداختم. پس از آن به ساخت فیلم های مستند جنگی از عملیات ها پرداختم و فیلم کوتاه «شاه کوچک» را با دوربین ۱۶ م.م ساختم با ساخت این فیلم موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم از جشنواره "وحدت" شدم. نخستین فیلم بلند خود را در سال ۱۳۶۳ با نام «نینوا» با دوربین ۱۶ م.م جلوی دوربین بردم و به این ترتیب به سینمای حرفه ای راه یافتم.
"بلمی به سوی ساحل" دومین کار حرفه ای من بود و به نوعی تجربه ای جدید در استفاده از جلوه های ویژه تصویری برای من محسوب می شد. این فیلم نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم از جشنواره فجر، دفاع مقدس و جشنواره فیلم باکو در جمهوری آذربایجان شد.
ارائه داستان هایی که به واقعیت های جنگ نزدیک باشد، یکی از اولویت های من محسوب می شود و همواره سعی می کردم فیلمنامه های آثارم را خودم بنویسم تا بتوانم هر آنچه که در ذهن دارم در قاب تصویر به مخاطبانم ارائه دهم.
میم مثل مادر، مزرعه پدری، قارچ سمی، نسل سوخته، کمکم کن، هیوا، سفر به چزابه، نجات یافتگان، پناهنده، خسوف، مجنون، افق، پرواز در شب، بلمی به سوی ساحل و نینوا از فیلم هایی بود که در طول فعالیت سینمایی و حرفه ای من ساخته شدند.
● از حمایت نکردن ها ناراضی ام
ملاقلی پور از جمله کارگردان هایی بود که در عرصه ساخت فیلم های دفاع مقدس بسیار موفق بود اما همواره از بی توجهی نسبت به ساخت آثار دفاع مقدس و حمایت نکردن از این گونه فیلم ها گلایه مند بود. این مسئله تا جایی پیش می رفت که گاهی از فعالیت در زمینه دفاع مقدس انصراف می داد. چند بار هم نامه نوشت و به قول خودش از سینما خداحافظی کرد.
ملاقلی پور درنامه خود نوشته بود که «جرم او تنها ساختن "پرواز در شب" و دعوت "سفر به چزابه" برای دیدن "نجات‌یافتگان" و ملاقات با بانوی عشق خانم "هیوا" بوده است که البته این جرم کمی هم نبود. همزمان با نمایش فیلم هایش تحقیرش کردند و درگوشی و علنی نجوا کردند، برو، فراموش کن، و این زمانه را آن طور که ما می گوییم ببین. از نگاه مجنون، نسل سوخته را نبین. در همان خوابگردی بمان تا خوابگرد را نسازی، مگر نمی‌بینی با مزرعه پدری این سرزمین پدریت چه می‌کنیم؟
اگر راه پیروزی فرهنگی عده‌ای در گرو این است که ملاقلی پور دیگر فیلم نسازد، او به همه دوستداران و ارزش پیشگان و همراهان این قافله مژده‌ می‌داد که این پیروزی گوارایتان باد. رسول ملاقلی‌پور دیگر فیلمی نخواهد ساخت تا ...
او در ادامه پرسیده بود این که چه کسی بودم و چه‌کردم؟ (مهم نیست)منتی هم نیست و صد البته که او طلبکار هم نبود و می گفت که حرفش بماند با تاریخ.
او برای این که بر سر حرف خود بماند و دیگر فیلمی نسازد، حتی ساخت فیلم کوتاه برای جشنواره "پلیس" را هم رد کرد تا نشان دهد اعلام کناره گیری او از سینما در حد یک تهدید نبوده است.
ملاقلی پور طی سال های ۶۸ تا ۷۲ به جای ساخت فیلم های مربوط به دوران دفاع مقدس، فیلم های با مضامین اجتماعی ساخت.
در آن زمان به قول "ابراهیم حاتمی کیا" ساخت این گونه فیلم ها از جانب رسول به مذاق خیلی ها خوش نیامد و او را به باد انتقاد گرفتند. اما ملاقلی پور راه خود را ادامه داد.
وی در سال ۱۳۷۷ فیلم "کمکم کن" را ساخت که باعث تعجب بسیاری از منتقدان و حتی همکاران وی شد. این فیلم از قصه ای اجتماعی برخوردار بود ولی فاصله زیادی با سبک و سیاق سینمای خاص ملاقلی پور داشت و به اندازه ای با سطح کیفی آثار او متفاوت است که کمتر کسی انتظار ساخت چنین فیلمی را از ملاقلی پور داشت.
یک سال بعد یعنی در سال ۱۳۷۸ "نسل سوخته" توسط وی ساخته شد. فیلمی کاملا متفاوت با کارهای قبلی او. اما نسل سوخته نشان از این داشت که او در عرصه ساخت آثار اپیزودیک و تاریخی بسیار تواناست. برای همین فیلم توانست در جشن خانه سینما جوایز بهترین فیلمبرداری، نامزد دریافت جایزه بهترین صداگذاری و میکس، نقش دوم مرد، نقش اول زن و چهره پردازی را را از آن خود و همکارانش کند.
"قارچ سمی" پیچیده ترین اثر ملاقلی پور بود که در سال ۱۳۸۰ تولید شد. این فیلم قصه ای از بی تفاوتی نسبت به بازماندگان جنگ بود و در عین حال بخشی از مسایل و مشکلات اجتماعی را مطرح می کرد که گریبانگیر اقشار مختلف به خصوص جوانان است. داستان درباره مهندس دومان قائمی سردار دوران جنگ تحمیلی است که اکنون به عنوان مدیر یک شرکت ساختمانی فعالیت می کند. وی دچار خاطراتی توهم گونه از جنگ است که باعث زنده شدن آرمان ها و ارزش های آن دوران پیش چشم وی می شود.
جمشید هاشم پور، میترا حجار، فرهاد قائمیان، رویا تیموریان، انوشیروان ارجمند و امیر جعفری بازیگران اصلی فیلم بودند. این اثر از بیستمین جشنواره فیلم فجر جایزه بهترین تدوین، جلوه های ویژه، موسیقی متن را کسب کرد و در جشن خانه سینما موفق به دریافت جایزه بهترین چهره پردازی، نقش دوم زن، موسیقی متن، تدوین چهره پردازی، کیفیت لابراتواری و برگزیده انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران شد.
● پول بدهند فیلم بهتر از "سرباز رایان" می سازم
فیلم "مزرعه پدری" دوران اوج توانایی و پختگی ملاقلی پور بود. جلوه های ویژه قوی این فیلم در کنار فیلم پرخرجی مانند "دوئل" نشان داد که چقدر در ساخت فیلم های جنگی تبحر دارد و می تواند با امکانات کمتر، فیلم جنگی خوبی بسازد. او خودش در این باره می گوید:«اگر به ما امکانات فیلم "نجات سرباز رایان" را بدهند مانند آنها و حتی بهتر فیلم می سازیم. آن فیلم با امکانات هالیوود ساخته شده اما فیلم مزرعه پدری در ‌۷۵ روز با سرما و گرما تولید شد و حتی یک پلان کامپیوتری هم ندارد.»
اما اکران این فیلم بسیار مهجور و تبلیغاتش نامناسب بود. این موضوع ملاقلی پور را برآن داشت تا نامه‌های کتبی به حبیب الله کاسه ساز، تهیه کننده فیلم بنویسد و از او تقاضا کند تا از اکران‌های خصوصی فیلم "مزرعه پدری"، بدون اطلاع و رضایت او خودداری کند.
ملاقلی پور در تاریخ ‌۱۴/۵/۸۳ مطلع می شود که فیلم "مزرعه پدری" قرار است در سالن ارسباران نمایش و بدون اطلاع و حضور او و دیگر عوامل فیلم فوق مورد نقد و بررسی قرار بگیرد. ملاقلی پور به آپاراتخانه ارسباران رفته و از نمایش آن جلوگیر ی می کند. سپس به سالن رفته و همه این مطالب را به تماشاگران توضیح می دهد و از آنها عذرخواهی می کند و می گوید: «تا زمانی که جوسازان علیه فیلم "مزرعه پدری" از او عذرخواهی نکنند دیگر فیلم جنگی نخواهد ساخت.»
فیلم "میم مثل مادر" آخرین کار این کارگردان فقید بود. البته اجتماعی ترین و تاثیرگذارترین فیلم او. داستان فیلم از جایی آغاز می شود که پزشکان دلیل وضعیت سعید فرزند سپیده را ناشی از تنفس گازهای شیمیایی در زمان جنگ توسط سپیده می دانند. سهیل (پدر سعید) اصرار دارد فرزند را به یک آسایشگاه تحویل دهند اما سپیده مخالفت می کند.
ملاقلی پور در جایی «میم مثل مادر» را فیلم مادران دانست و آرزو کرد که کاش تماشای فیلم برای لحظه ای هم که شده تماشاچیانش را به یاد قدر و منزلت مادران بیاندازد. البته به این نکته هم اشاره کرد که فیلم، یک جورهایی با جنگ هم در ارتباط است و به نوعی آثار و تبعات این مقطع تاریخی را نمایش می دهد.
"گلشیفته فراهانی" بازیگر این فیلم هم در جایی درباره «میم مثل مادر» گفته است: «این فیلم با همه فیلم‌های ملاقلی پور فرق دارد چون این تنها فیلمی بود که ملاقلی‌پور می‌گفت؛ "از فیلمش خسته نشده و دوست ندارد که تمام شود." «میم مثل مادر»فیلمی بود که همه ما آن را دوست داشتیم و تمام کسانی که از من می‌پرسیدند که کار چطور است، وقتی می‌‌گفتم عالیه و من لذت می‌برم، تعجب می‌کردند.»
● رسول تنها بود
«سیدرضا میرکریمی» مدیر عامل خانه سینما نیز درباره رسول ملاقلی پور می گوید: «شاید خیلی ها او را نمی شناختند و فکر می کردند که آدمی زمخت و عصبی است. اما در پس آن چهره کاملا غیرقابل پیش بینی، قلبی بزرگ بود که او را از بسیاری جدا می کرد. ما کمتر در سینما مانند ملاقلی پور و حاتمی کیا داریم. ای کاش بیشتر قدر رسول را می دانستیم. رسول خیلی تنها بود. او خودش هم این موضوع را ابراز می کرد. به شدت نوع دوست بود و اصلا چهره بی تفاوت ظاهرش با باطن پاک و بی آلایش او هم خوانی نداشت.»
قرار بود «عصر روز دهم» را در ادامه‌ ساخته‌های قبلی‌اش درباره‌ جنگ ابتدای سال ۸۶ کلید بزند و برای بازبینی لوکیشن به همراه منوچهر محمدی عازم عراق شده بود. قرار بود پیش تولید این فیلم به زودی آغاز شود و حتی برخی عوامل مشخص شده‌ بودند اما ... رسول دیگر خسته شده بود. نیاز به کمی استراحت داشت و سرانجام به خواست خدا تصمیم گرفت ۱۵ اسفندماه سال ۸۵ در منزل یکی از دوستان به خواب ابدی برود تا خستگی چندین سال فعالیت سینمایی و جنگی را از تنش خارج کند.
رسول رفت اما یادش در دل خیلی ها از جمله خانواده و دوستانش هنوز باقی است.
منبع : برنا نیوز


همچنین مشاهده کنید