چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

چند روایت معتبر


چند روایت معتبر
در مورد بسیاری از مشکلات، تفاوت میان کشورها شاید نه از باب ابتلا یا عدم ابتلا به آن مشکل، یا حتی میزان شیوع یا شدت مشکل باشد، بلکه از این باب است که کشورها در مواجهه با آن مشکلات، چگونه برخورد می‌کنند؟ چه روندهایی را در پیش می‌گیرند؟ چه درس‌هایی می‌آموزند و چگونه درس‌های آموخته شده را به کار می‌بندند؟
آنچه در پی می‌آید نه از باب بیان «بث الشکوا» یی (بقول عین القضاة) به امید گشایشی است که از باب شگفتی از برآشفتن حداقل برخی از همکاران در دانشگاه‌ها و مراکز علمی، «سرانجام» و پس از گذشت چند سال و خاصه «پس از» گسترش سرقت‌های علمی‌ به خارج از مرزها می‌باشد.
● روایت اول
▪ سال ۱۳۷۳: محصولی از یکی از کشورها،‌ خریداری و در حال استفاده در کشور بود. تصمیم‌گیری در مورد خرید، هنگامی ‌انجام شده بود که زمان لازم جهت ارزیابی محصول (پیش از خرید) از دست رفته بود، بنابراین عملاً محصولی خریداری شده بود که برای مسوولان خرید، در مورد اثربخشی آن شبهه وجود داشت. پس از مطالعه مقالات مربوط به محصول خریداری شده و محصولات مشابه، پروپوزالی برای سنجش اثر بخشی محصول در قالب یک مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور (مقایسه محصول خریداری شده با محصول مورد تایید سازمان‌های بین‌المللی) ارایه شد، اما ارایه پروپوزال مذکور این نگرانی را برای دست‌اندرکاران ایجاد نمود که اگر نتایج مطالعه، مؤید تصمیم اتخاذ شده نباشد ...؟ این سوال با مجری طرح نیز در میان گذاشته شد که اگر نتایج، تایید کننده محصول خریداری‌شده نباشد، چه می‌کنید؟ و هنگامی که گفته شد طبعا نتایج هر چه باشد، باید در اختیار مسوولان مربوطه جهت اتخاذ تصمیم مقتضی قرار گیرد، زنگ خطر به صدا درآمد.
بنابراین در وهله اول، به سرعت سفارش پروپوزال مشابه به فرد دیگری داده شد تا ادعا شود که پروپوزال دوم از نظر زمانی زودتر از پروپوزال اولیه ارایه شده و بنابراین در اولویت عقد قرارداد می‌باشد (یکی از شیوه‌های مرسوم کنونی)، اما هنگامی که پس از کشکمش بسیار با ارایه‌دهنده اولیه طرح، این ترفند کارساز نشد، هر دو طرح را به تصویب رساندند (آینده‌نگری برای روز مبادا)، البته بدون مقایسه محصول خریداری شده با محصول استاندارد مورد تأیید، چرا که از دیدگاه آقایان همین‌قدر که حداقل شرایط مورد نیاز احراز می‌شد، کفایت می‌کرد و نیاز به مقایسه نبود و اما به این هم بسنده نشد. سرانجام، هنگامی که بیش از یک‌سال از شروع طرح گذشته بود و چند نوبت به شرکت‌کنندگان در مطالعه، برای پیگیری (follow up) مراجعه شده بود، در جلسه شورای تصویب کننده طرح،‌ به‌رغم اسناد مکتوب رسمی‌موجود، این سوال از سوی اعضای جلسه از مجری طرح پرسیده شد که اصلا چه مرجعی انجام این طرح را به مسوولیت «شما» به تصویب رسانده؟! جل‌الخالق!
اما آنچه در این حکایت، بسیار دردناک بود مکالماتی بود که به هنگام بازدید نمایندگان طرف فروشنده خارجی از مرکز مزبور، بین آنان و مسوولان مربوطه، رد و بدل شد. هنگامی که فروشنده محصول متوجه شد که صرفاً اثر بخشی محصول خریداری شده (جهت بررسی تحقق کمترین شرایط) و بدون مقایسه با محصول مورد تایید مجامع بین‌المللی مورد بررسی قرار می‌گیرد، با تعجب پرسید چرا کار آزمالینی بالینی دو سو کور نکردید؟! و از خریدار جواب شنید که نیازی ندیدیم. برای ما همین قدر که حداقل شرایط احراز گردد، کفایت می‌کند!
▪ درس زندگی:
«آدمیزاده طرفه معجونی است،‌ کز فرشته سرشته وز حیوان
گر کند میل این، شود به از این، ور کند میل آن، بتر شد از آن»
● روایت دوم
▪ ده سال بعد، سال ۱۳۸۳: طبل پژوهش در کشور به صدا در آمده است. دیگر پروپوزال نوشتن و انجام پژوهش، منحصر به افرادی که به پژوهش علاقه دارند، نیست. همه اعضای هیات علمی‌ دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور «می‌بایست» برای بقا و ارتقای خود، علاوه بر آنکه پزشکان خوبی برای بیماران خود باشند و معلمین خوبی برای دانشجویان، کارورزان و دستیاران، «می‌بایست» پژوهشگران فعالی نیز باشند، اما ... نظام هستی بدون توجه به مصوبات، همچنان بر اساس شبانه‌روزهای ۲۴ ساعته ادامه دارد.
... سفارش انجام دو پژوهش از سوی یکی از سیستم‌های مسوول داده شد.
گفتند بودجه سالانه ما کمتر از ساخت یک سریال تلویزیونی است، بنابراین بودجه طرح بسیار کم است، اما کار، ماندنی و بزرگ است. در عین حال، با توجه به ضرورت اعمال هر چه زودتر نتایج طرح‌ها در سیستم، باید پژوهش‌ها در مدت زمان کم (نهایتا ۶ ماه)، به انجام برسد. کار شبانه‌روزی آغاز شد، اما نسخه‌ای از قرارداد دریافت نشد. در پیگیری موضوع، عنوان شد که نسخه قرارداد به چه دردتان می‌خورد؟ مهم انجام کار است.
سرانجام، نسخه‌ای از قرارداد دریافت شد. پس از ۶ ماه نیز گزارش دو طرح ارایه شد، اما به‌رغم آن همه تعجیل در دریافت نتایج طرح، از اعلام اختتام طرح‌ها یا ارایه بازخورد علمی‌خبری نشد. پیگیری‌ها نتیجه‌ای در پی نداشت. مشکل به عدم اعلام اختتام طرح‌ها یا عدم ارایه نقد و تقریظ منحصر نبود. با ارایه نتایج طرح‌های «ضروری»، «ماندنی» و «بزرگ» و البته غیرمحرمانه در کنگره‌های داخلی و خارجی و جشنواره‌های علمی‌ داخلی نیز مخالفت می‌شد (بدون آنکه در متن قرارداد ممنوعیتی در این مورد وجود داشته باشد).
نهایتا پس از کشمکش‌های بسیار، اختتام طرح‌ها اعلام شد، اما این، پرده آخر «نمایش» نبود. تراژدی ادامه داشت. پس از شروع تلاش‌هایی جهت چگونگی اعمال نتایج یکی از طرح‌ها در سطح کشور و علیرغم اعلام اختتام طرح، پروپوزالی جهت تدوین آنچه تدوین شده بود و اختتام آن نیز اعلام شده بود، علم شد. ارایه توضیحات و اعتراضات راه به جایی نبرد. «تصمیم‌ها» «گرفته» شده بود و نیز گوش‌ها و چشم‌ها و ... قلب‌ها.
پس ماوقع حضورا به اطلاع آنان که می‌بایست رسد، رسید. با‌وجود صحه‌ گذاشتن بر اظهارات مجری در جلسه خصوصی و اعلام حمایت لفظی، در عمل اقدامی‌ صورت نگرفت. پس، توضیحات مکتوب به همراه اسناد و مدارک برای «هر آنکه» می‌بایست ملجا و پناه می‌بود، ارسال گردید. حجت تمام شده بود. هر آن که «می‌بایست» و «می‌توانست» مداخله کند، مطلع گردیده بود، اما آنچه مشاهده شد هم‌داستانی عده‌ای و سکوت عده‌ای دیگر بود. گویی زندگی در جامعه‌ای جاری است که مطابق حکایت برتولت برشت، «استثناء» در آن «قاعده»، و «قاعده»، «استثناء» شده است به گونه‌ای که سرانجام حال جماعت استثناء در آن، جز این نیست که:
«انما اشکو بثی و حزنی الی ا...» (سوره یوسف، آیه ۸۶) «من غم و اندوه خود را تنها به خدا می‌گویم و شکایت نزد او می‌برم».
▪ درس زندگی: برخی زخم‌ها هرگز بهبود نمی‌یابند.
● روایت سوم
پیشنهاد نظارت علمی‌ بر سه طرح مصوب، از سوی یکی از سیستم‌های مسوول (کارفرما) به دو عضو هیات علمی‌ داده شد. عقد قرارداد مابین کارفرما، مجری سه طرح و ناظرین انجام و کار آغاز شد (شرکت در جلسات مشترک و ارایه بازخورد، نقد و بررسی پرسشنامه‌های مطالعه و ارایه بازخورد، بررسی گزارش‌های پیشرفت کار و ارایه بازخورد، شرکت در کارگاه‌هایی که برای نمونه‌های مورد مطالعه طراحی شده بودند و ارایه بازخورد و... و اما ظاهرا یک خطا وجود داشت و آن همانا «انجام کار» و «ارایه بازخورد» بود که تاب آن وجود نداشت.
پس از تغییر مدیریت در سیستم کارفرما، ارتباط مجری با ناظرین طرح قطع شد، نه گزارش پیشرفت کاری و نه جلسه مشترکی و ... . پیگیری‌هایی در این مورد از سوی ناظرین انجام شد که نهایتا پس از مدتی، هم از مجری طرح و هم از کارفرما پاسخ شنیده شد که سه طرح مزبور در طی همین مدت کوتاه (به‌‌رغم عقب بودن از زمان بندی طرح‌ها) خاتمه یافته و اختتام آنها هم اعلام شده است. در پاسخ به این سوال که مطابق قرارداد، اختتام طرح‌ها پس از تایید گزارش نهایی سه طرح از سوی ناظرین علمی ‌طرح‌ها، امکان‌پذیر است، پس چگونه اصولا اعلام اختتام طرح‌ها، صورت گرفته است، گفته شد اصولا نیازی به ارایه گزارش نهایی از سوی مجری طرح ندیدیم تا لازم باشد ناظرین آنها را بررسی کنند و اکنون هم تصمیم گرفته شده است که طرح‌ها با توجه به دستاوردهای مثبت آنها (!) «در سطح کشور» انجام شوند و مقدمات این کار هم فراهم شده است.
▪ درس زندگی: همیشه کارفرما در پی تحقق منافع و مصالح سیستم خود نیست. همان‌گونه که مطابق روایت اول، همیشه «خریدار» در پی تحقق منافع و مصالح سیستم خود نیست به گونه‌ای که حتی ممکن است تعجب «فروشنده» را نیز برانگیزد!
● روایت چهارم
پروپوزالی به یکی از مراکز تحقیقاتی ارسال و پس از بررسی علمی، مورد تصویب قرار گرفت. در عین حال، با توجه به موضوع طرح و اهمیت آن، از سوی یکی از اعضای جلسه که عضو مرکز دیگری نیز بود، پیشنهاد شد که طرح با حمایت هر دو مرکز انجام شود و در نتیجه، لازم بود که پروپوزال برای مرکز دوم هم ارسال شود تا پس از بررسی، مورد تصویب قرار گیرد. طرح ارسال شد و در پیگیری‌های به عمل آمده توسط مجری طرح از دو تن از مسوولان شورای پژوهشی مرکز مذکور، اعلام شد که از دیدگاه آنها طرح به لحاظ علمی‌ فاقد مشکل و واجد ضرورت برای اجرا است و به مشکلی می‌پردازد که تاکنون به آن پرداخته نشده، بنابراین به نظر نمی‌رسد هنگام طرح در شورا نیز برای تصویب دچار مشکل شود و صرفا باید چرخه معمول درباره آن طی شود و اما پس از مدتی و در پیگیری‌ها عنوان شد که متاسفانه طرح مورد تایید نیست، چرا که یکی دو جلسه قبل از مطرح شدن پروپوزال حاضر، پروپوزالی مشابه آن، مطرح و برای داوری ارسال شده و دو مسوول اصلی شورا که بسیار از طرح ارسالی استقبال کرده بودند، به کلی قضیه را فراموش کرده بودند و نه تنها آنان، که فرد پیشنهاددهنده برای دو مرکزه کردن طرح نیز، با اینکه خود از همکاران طرح مذکور بوده است، قضیه را فراموش کرده بود و داستان ادامه یافت و اما هنگامی که در اسناد و مدارک رویت شد که تاریخ مطرح شدن پروپوزال فراموش شده، مدت‌ها پس از ارسال پروپوزال اولیه و اصلی بوده، با یکی از مسوولان پژوهش دانشگاه مذکور تماس گرفته شد و شرح ماجرا بیان شد.
از سوی ایشان مطرح شد که اگر مصر هستید، می‌توانید به کمیته اخلاق پزشکی شکایت کنید. سوال شد با توجه به اسناد مکتوب موجود، در صورتی که مجری طرح بتواند ثابت کند که از پروپوزال وی کپی‌برداری شده است، کمیته اخلاق پزشکی چه تصمیمی‌خواهد گرفت؟ پاسخ ایشان جالب‌ترین قسمت ماجرا بود: «کمیته تصویب خواهد کرد که مجری طرح اصلی و اولیه، به عنوان یکی از همکاران طرح مصوب (طرح دوم)، در نظر گرفته شود.» همین!
▪ درس زندگی: قبل از شکایت بردن به یک محکمه باید ابتدا به بررسی خود آن محکمه پرداخت.
● روایت ...
نمی‌دانم(؟!) چرا از مدتی پیش، این سخن امام علی (ع)، که در یکی از خطبه‌هایش خطاب به مردم کوفه گفته بود، مدام در ذهن جولان می‌دهد که:
«یاد شما دل را می‌میراند.»
دکتر سپیده امیدواری - روان‌پزشک، استادیار پژوهش پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی
▪ مقدمه اول: سپس بعد از آنها، شما را در زمین جانشین کردیم تا بنگریم شما چه می‌کنید؟
سوره یونس، آیه ۱۴
▪ مقد مه دوم: فیل خردمندترین حیوانات است چون مدت‌ها می‌ایستد و درباره گذشته خود می‌اندیشد.
یک متن بودایی
به نقل از «ضد خاطرات» آندره مالرو
با اندک تلخیص
▪ مقدمه سوم: ... و آنچه را با دست‌های خود، پیش فرستاده بود، فراموش کرد...
سوره کهف، آیه ۵۷
منبع : هفته نامه سپید


همچنین مشاهده کنید