چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

راهکارهایی برای آنها که پیام‌آور تلخی‌اند!!


راهکارهایی برای آنها که پیام‌آور تلخی‌اند!!
تقریبا در طول تاریخ، پزشکی همزاد تولد انسان بوده است. هم‌زمان با آن زمانی که انسان‌های اولیه آفریده شدند، عده‌ دیگری به عنوان گروه پزشکی شکل گرفتند که درمان‌های اولیه آنها را غم‌خواری از بیماران شکل می‌داد. یعنی هیچ حرکت فیزیکی و شیمیایی یا روحی‌روانی برای بیمار نمی‌توانستند انجام بدهند، اما به طور کاملا محسوس در برابر بیماران انجام وظیفه می‌کردند. به این مفهوم که یک وظیفه آنها این بود که بیمار را در آغوش بگیرند و به او محبت کنند و هم‌زمان با او گاهی اوقات گریه کنند و هم‌زمان با بیمار ابراز ناراحتی کنند. در حال حاضر هم مشابه این اتفاق در برخی کشورها و برخی قبایل به‌خصوص در برخی از کشورهای آفریقای مرکزی اتفاق می‌افتد. وقتی کسی از دردی رنج می‌برد، دیگران دور او جمع می‌شوند و نسبت به بیمار رنج دیده ابراز محبت می‌کنند...
این حرکت اولیه تا به جایی ادامه یافت که طبابت در قالب یک علم تجربی شکل گرفت و نسل پزشکی دانسته‌هایی پیدا کرد که توانست پیشگویی‌هایی درباره بیماری‌ها هم انجام دهد. در علم پزشکی اولیه بیمار و پزشک همسان از بیماری مطلع می‌شدند و شاید اطلاعات بیمار نسبت به بیماری بسیار بیشتر از پزشک بود، اما با رشد علمی که اتفاق افتاد، پزشکان علم بیشتری نسبت به بیماران در قبال بیماری پیدا کردند. این علم بیشتر به آ‌ن منجر شد که پزشکان تا حدودی آینده بیماری را پیشگویی بکنند و موضوع چگونگی ارتباط برقرار کردن با بیمار به عنوان یک سمبل کمک به بیمار مورد بحث قرار گرفت. امروز در کشورهای غربی به دلیل منشور حقوق بیمار (که کاملا در آنجا مجری است) بیماران حق دارند و طبیب هم مکلف است که کلیه اطلاعات مربوط به بیماری را به آ‌نها منتقل بکند. هیچ تکنیک پیچیده‌ای در این انتقال وجود ندارد و کاملا شخصی پزشک خود را مکلف می‌داند که براساس اطلاعات اپیدمیولوژیک، آینده بیماری را برای بیمار ترسیم کند. با توجه به نوع بیماران غربی که به طور معمول پشتیبانی‌های خانوادگی بسیار کمتری از بیماران شرقی دارند، شاید این مناسب‌ترین روش برای کسب اطلاع و تصمیم‌گیری راجع به زندگی خودش باشد.
● منشور حقوق بیمار به سبک امروزی
اما کم‌کم تحقیقاتی در آنجا انجام شد و مشخص شد که بعضی از اطلاعات که انتقال آنها به بیمار، تغییری در مسیر آینده بیماری یا زندگی بیمار ایجاد نمی‌کند، برای بیمار دردسرساز است. به همین دلیل در تغییراتی که در منشور حقوق بیمار دادند، تعیین تکلیف کردند که باید از بیمار سوال شود که تا چه حد مایل است در روند و فرآیند بیماری‌اش قرار بگیرد. به همین دلیل کم‌کم محدودیت‌هایی در انتقال اطلاعات ایجاد شد که امروزه کم و بیش به آن عمل می‌شود.
اما در کشورهای شرقی من‌جمله کشور ما وضعیت کاملا فرق می‌کند. سال گذشته در اولین کنگره «مراقبت‌های حمایتی‌تسکینی در بیماران سرطان» به این موضوع در یک بخش مستقل پرداخته شد و نشان داد که تحقیقات خوبی در ایران در این زمینه انجام شده است.بر اساس این تحقیقات بیمار و خانواده بیمار، خیلی مایل نیستند که همه جزییات خبر بد را به بیمار منتقل کنند. به دلیل پشتوانه‌‌های عاطفی موجود در اقوام، لازم است بخشی از اطلاعات برای بیمار آماده شود، اما به طور قطع آن چیزی که در تحقیقات ایرانی مورد تایید قرار گرفت نشان داد که ضروری است پزشک با اطلاعات اپیدمیولوژیک مناسب خبر بد را به نزدیکان بیمار، برحسب ظرفیت، میزان آگاهی و تمایل آنها منتقل کند و با مشورت با اقوام بیمار بخش قابل تحملی از این خبر بد را به خود بیمار هم منتقل کند، بنابراین ما تقریبا یک منشور نانوشته‌ چگونگی خبر بد بیمار را داریم و آن این است که همه خبر بد را به بیمار منتقل نکنیم، اما نزدیکان بیمار را برحسب ظرفیت و آگاهی در جریان کل قضیه قرار دهیم.
● یک تکنیک حرفه‌ای
نکته اساسی این است که چگونه این خبر بد منتقل شود که خود بحث مهم‌تری است. آنچه که قطعیت دارد این است که همیشه خبری بدتر از آن خبری که ما می‌خواهیم منتقل کنیم وجود دارد. تفاضل این دو خبر در واقع خبر خوشی است که ما باید آن را برای بیمار و خانواده‌اش آماده کنیم و این مهم‌ترین نکته در تکنولوژی انتقال خبر بد است. به این معنی که فرض کنید که فردی که مبتلا به بیماری سرطان پستان است ، دچار متاستاز کبدی شود. خبر بدتر آن است که متاستاز ریوی و مغزی و استخوانی هم داشته باشد، بنابراین ما در چگونگی انتقال خبر بد می‌توانیم از تفاضل این دو خبر بد و بدتر استفاده کنیم و بگوییم بیماری شما اگر چه از منطقه موضعی پستان خارج شده و دست‌اندازی به جاهای دیگر هم کرده، اما هنوز، ریه ، مغز ، استخوان و... سالم هستند و تنها کبد هست که گرفتاری پیدا کرده است. نکته دوم آنکه انتقال دهنده خبر بد، باید مسوولیت‌پذیری در قبال انتقال خبر بد به بیمار و خانواده‌اش داشته باشد. پزشک باید بگوید ما برنامه‌هایی برای ضایعه کبدی شما داریم و می‌توانیم کارهایی انجام دهیم. اگر چه این کارها علاج قطعی نیست، اما قادر است به بیمار کمک کند.
نکته سوم تبیین مسوولیت برای بیمار و اطرافیان در قبال خبر بد است که آنها را از حالت استیصال خارج بکند.
به طور خلاصه چگونگی انتقال خبر به بیمار و همراهان وی سه مرحله دارد:
۱) انتقال تفاضل خبر بدتر و بد
۲) پذیرش مسوولیت در قبال خبر بدی که گروه پزشکی به خانواده بیمار منتقل می‌کند.
۳) تبیین مسوولیت برای بیمار و اطرافیان بیمار در قبال مراقبت از آن خبر بد.
اگر بیمار یا برادر بیمار احساس کند که در مقابل خبری که می‌شنود ، می‌تواند کاری انجام ‌دهد، احساس قدرت و مقبولیت این فرد نسبت به زمانی که فکر کند خودش نمی‌تواند هیچ کاری انجام دهد یا از گروه پزشکی بشنود که ما هیچ کاری نمی‌توانیم انجام دهیم، به مراتب بیشتر است.
● اینجا آخر خط نیست
اگر گروه پزشکی علم لازم را داشته باشد همیشه می‌تواند کاری برای بیمارش انجام دهد؛ حتی زمانی که بیمار را به طور کامل رو به قبله می‌کنیم و تصمیم می‌گیریم مرگ آرام و راحت بدون دردی داشته باشد. شاید این نکته برای خوانندگان جالب نباشد، اما در یک جامعه مسلمان حتی در آخرین لحظه حیات ، تبیین چهره زیبای مرگ برای بیمار و اطرافیان او می‌تواند انتقال یک خبر بد را به یک خبر خوش تبدیل کند. در فرهنگ قرآنی ما خداوند همان‌طور که حیات را خلق کرده ممات را هم خلق کرده است. موت به معنی عدم نیست، بلکه یک خلق تازه است و گروه پزشکی وقتی بیمارش از پشتوانه‌های مذهبی یا اطلاعات مذهبی لازم برخوردار است می‌تواند آنچنان چهره زیبایی از این خلق خدایی تصویر کند که بیمار و اطرافیانش اضطراب و نگرانی شنیدن خبر بد را از یاد ببرند.
در مجموع در کشورهای غربی انتقال خبر بد کاملا فیزیکی و بر مبنای انتقال اطلاعات به صورت مستقیم به خود بیمار است. در کشورهای شرقی من جمله کشور ما این انتقال باید بر مبنای انتقال اطلاعات به نزدیکان بیمار شکل گیرد و با مشورت آنها و شناخت درست از وضعیت بیمار، بخش ضروری خبر به بیمار منتقل شود.
دکتر محمداسماعیل اکبری - رییس مرکز تحقیقات سرطان استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
منبع : هفته نامه سپید


همچنین مشاهده کنید